مهرالدین مشید

 

رمضان  ماۀ قیام و ماۀ عروج

در این شکی نیست که هر روز روز خدا است و میان روز های خدا تفاوتی موجود نیست و تنها فرق این است که هر روز در تحول است و شان دیگری دارد. اما چیزی که مهم است، این که در هر روز انسان ها چه کار هایی انجام می دهند که برای بشریت مثمر ثمر باشند و دست کم گره گشای دشواری های انسانی در جامعۀ بشری باشد. رمضان هم از جمله روز های خداوند است که حوادث مهمی در آن به  وقوع پیوسته است؛ البته حوادثی که بر زنده گی بشریت اثر گذار بوده و نسل ها و عصر ها از آن متاثر گردیده است. در این ماۀ مبارک قرآن برای نجات و رستگای و تامین عدالت در جامعۀ بشری برای پیامبر بزرگوار اسلام نازل شد تا با چراغ وحی نور آگاهی و آزادی را بر جهل و استبداد به روشنایی درآورد و ترازوی عدالت را به گردش درآورده و عدالت را از اسارت استبداد رهایی ببخشد تا باشد که عقلانیت دینی بر فراز عقلانیت خرافات پرستی نورافشانی کند و درخت نیرومند آگاهی و آزادی در جهان بشری به  به باروبرگ بنشینند. از همین رو است که اصل دین خردورزی است و هدف پرستش هم عملی کورکورانه و بی هدف نبوده؛ بلکه خرد و تعبد در آمیزه یی گوارایی چنان معقولانه می بهم می آمیزند که تمامی زشتی ها از فراز زنده گی نابود می شوند و جای شان را زیبایی های سرشار و حقیقت های انکار ناپذیر پر می نمایند.

 آری رمضان ماهی که قندیل وحی در آسمان نبوت به گردش درآمد و درفش کلام الهی در آسمان ابدیت به اهتزاز درآمد و زگنال های وحی به سوی زمین پرتاب شدند و پیامبر بزرگوار اسلام به قوت نبوت آن زگنال های صوتی را جذب کرد و به گونۀ وحی منزل برای بشریت به ارمغان آورد.  از همین رو بوده است که کلام الهی می گوید،" لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ"  شب قدر از هزار ماه بهتر است . فـرشـتـگـان و روح در آن شـب بـه اذن پـروردگـارشـان بـراى (تـقـديـر) هـر كـار نازل مى شوند. همچنين مي‏فرمايد: «تعرج الملائكة والرّوح إليه؛ فرشتگان و روح به سوي خدا عروج مي‏كنند.  از آیات فوق معلوم می شود که شب قدربرابر است به هزاران شب؛ البته شبی که نور از پشت ابر های سیاه و ظلمانی می تابد و نوید رستگار و نجات را برای بشریت با خود می آورد. حقا که چنین شبی بهتر است از هر شبی؛ زیرا در این شب نور آبستن می شود و بعد به مثابۀ مولودی الهی به زمین خدا نزول می یابد. برای رسانیدن آن فرشتگان خاص به رهبری روح و فرماندار سایر فرشتگان توظیف می شوند و به سوی زمین بسیج می گردند. آری این فرشتگان الهی در رمضان به سوی زمین فوج فوج می شتابند تا بشریت را نجات بدهند. از آیت بر می آید که رمضان ماۀ بسیج نور بر ضد ظلمت است که ملایکه های الهی سردمدار غلبۀ نور بر ظلمت دراین ماه شناخته شده اند. تنها بنده گان صالح خدا که وارثان زمین خوانده شده اند. در این ماه قیام خویش را با فرشتتگان هماهنگ می گردانند و یک جا بساط ظلم را در زمین خدا می چینند و نور عدالت رادر آن می گسترانند. از این رو این ماه تنها ماۀ امساک نیست و دارای فیوضات بلندی است که در هر شب آن باید شاهد حادثه یی باشد که ارزش آن بالاتر از از هزار شب های تاریخ باشد. از همین رو این ماه ماۀ قیام و بسیج همگانی نیرو های صالح برضد نیرو های شریر خوانده شده است و در این ماه است که باید بساط جور بوسیلۀ نیرو های دادگر از سرزمین خدا برچیده شود و بنده گان صالح او که وارثان زمین اند، بر زمین خدا حاکمیت نمایند و چراغ دادگری و عدالت را در سراسر زمین منور بگردانند.

این ماه تنها ماۀ قیام و رستگار معنوی و مادی در نماد برتری هزاران شب نیست؛ بلکه ماۀ عروج نیز است که ارزش های والا از آسمان الهی برای زمینیان به ارمغان برده می شوند و روح های متعالی به آسمان ها عروج می نمایند و این عروج به گونۀ نمادی در معراج پیامبر بزرگوار اسلام تجلی نمود و زمان در بعد چهارم به گونۀ شگفت آوری به ظهور رسید. معراج سفری که روح پیامبر درجۀ کمالش را تا سدره المنتهی پیمود و در زیر درخت سدره به اندازه دو ذرع با خدا فاصله گرفت. در این شب مبارک بود که آگاهی های سرشار پیامبری برایش دست داد و قدرت شناخت حوادث گذشته  و حال و آینده را پیدا کرد و در نتیجۀ یک سیر و سفر بی مانند زمین را با آسمان تنید و هر دو را در نوردید و از وقایع گونه گون در سه زمان آگاهی پیدا کرد. 

امروز برابر است به دهمین سحر ماه مبارک رمضان یعنی دهمین رور از آغاز امساک از گناه های خورد و کلان. این ماه سر اغاز یک بازگشت تازه برای بازگشت به خویشتن است . هر ان کس که از این ازمون بهتر بدر شد در قافله خویشتن یابی ها به خوبب و به اسانی خواهد پیوست. اری پیوستن به قافله یی که قافله پیما و قافله داران همه یک سر و گردن اند و بدون هرگونه تبعیض و امتیاز یک هدف بزرگ را دنبال می کنند که همانا دست یابی به رمز نجات انسان و انسانیت است . در این شکی نیست که این مسوولیت تمامی انسان های روی زمین است ولو به هر کیش و هر ایینی که تعلق خاطر دارند. زیرا که هدف اصلی و اساسب هر دین و ایینی حتا ادیان بدوی تاریخ دست یابی به چنین چشمه سار زلال و شفاف انسانیت است و هدف اساسی و اولی هر دینی را تشکیل داده است . از همین رو است که می گویند جوهره و عصاره ادیان ابراهیمی و غبر ابراهیمی در طول تاریخ یکی بوده وهمه منادی یک پیام به زبان های مختلف بوده اند که همانا نجات انسان و انسانیت از برهوت نابودی و افتادن در پرتگاه جهل و ستمگری است. انانی این رسالت را به گونه درست انجام داده اند ولو به هر دینی که تعلق داشته اند که در این راه صادق و ثابت قدم مانده اند. از همین رو است که در قاموس راهیان منزل رستگاری انسان بر سر هر سرحدی خط بطلان کشیده شده است و هیچ داربستی به نام دین و غیر دین نمی توانند مانع رسیدن راهیان و داعیان این راه مقدس گردد. زیرا جوهره ابن راه صداقت و راستی و پاسداری از هدف است که ایثار صادقانه و صمیمانه برگزیده ترین محک ان شمرده شده است .

از همین رو است که گاهی مرز ها چنان در این راه شکسته می شوند که تمامی منادیان رستگاری انسان ازموسی تا عیسی و محمد ص و بودا و کنفوسیوس و لایوتسه و چگوارا و گاندی و ده ها مبارز دیگر همه در یک ردیف قرار می گیرند و دیت نه بر ناف انانی کوببده می شود که لاف دینداری می زنند و اما از درونش گر ببینی بایزید وز درونس شرم دارد صد یزید . با تاسف که امروز زیاد اند خشکه مقدسانی در کشور ما که با ریش های بلند و به قول هم پاتکی های شان نورانی در گذشته و حال لاف دینداری زده اند و اما انقدر در غارت و دبن زدایی و انسانیت زدایی بالا دست بوده اند که گاندی و چگوارا و کانفوسیوی و بودا چه که سگ سر شان شرف دارد . زیرا این ها جفا نه تنها به حق دین بلکه به حق انسانیت کرده اند که دین منادی ان است . جفای این خشکه مقدسان و شکمبو های بدنام به دین بوده است که امروز دین چه که انسانیت در جامعه ما سخت ضجه می کشد. بنا بر این احیای انسانیت در کشور جنگ زده ما بحیث یک مسوولیت بزرگ رسالت همگانی را می طلبد تا چلو های تیکه دار دین و مفسدان و غارتگران را اول از صحنه برانند تا راه برای رسیدن به مقام انسانیت میسر گردد. این تیکه داران غارتگر چنان ارزش های واقعی دینی و انسانی را دذ کشور ما جاروب کرده اند که از دین و انسانبت تصویر خشن و زشتی به نمایش نهاده اند که دی بعنی غارت شخصیت و دارایی و انسانیت تلقی شده است و این سخن مارکس را در عما تحقف بخشیده اند که دین یعنی افبون ملت ه

در حالی که دین راستن منادی حقیقت و پیام اور رستگاری بشریت مظلوم است از چنگال ستمگران و مفسان و غداران . این دین نه افبون نبست به مراتب بهتر از ان دوای تمامی درد های بیدرمان انسان امروز و نسل های بعدی است . این دین طبیب جمله علت ها است و هرگاه درست درک و درست عملی شود .هم به تمام دشواری ها جسمی پاسخ می دهد یعنی به ابعاد گونه گون مشکلات اقتصادی وهم به تمامی رنج های روحی و معنوی . رمضان در واقع پس از اسلام اوردن و به ان ایمان اوردن و نماز را صادقانه و درست برپا کردن یعنی قیام همیشگی در تاریخ را شگوفا گردانیدن رمضان رکن چهارم اسلام است که انسان را در عمل به رستگاری جسمی و روحی فرا می خواند که هدف اصلی ان را نجات انسان و انسانیت تشکیل داده است. و مومن راستین کسی است که در این ماه مبارک با پروردن درخت ایثار و انسان پروری بدور از ریا و فریب و عشوه نمایی راه رسیدن به بهشت موعود را در دنیا فراهم کند تا دنیا برای انسان به بهشت موعود مبدل شود و بالاخره انسانیت و اگاهی و ازادی و عدالت در جامعه ببمار افغانستان به شگوفایبی برید و ثمر بنشیند و در بدل ان جهل و خرافات و ستم و استبداد و ریاکاری و دروغ و مردم ازاری و ریش نمایشی و دو رویی و دین زدایی از جامعه ما بصورت کل رخت بربندد.یاهو

 

 


بالا
 
بازگشت