مهرالدین مشید
قرائت جدید از دین به معنای پاسخگویی به دشوار ترین معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی- نو- آرمان
بحث قرائت دینی بحیث یک مسآلۀ مهم شاهرگ تفکر دینی را در اسلام تشکیل می دهد. قرائت دینی وابستگی تنگاتنگی با تحولات زنده گی بشر دارد که همراه با توسعۀ تند در عرصه های اقتصادی، فناوری، سیاسی و اجتماعی است. بنا بر این قرائت دینی روندی است، دایمی و بدون وقفه که سرعت آن متناسب به شتاب تحولات گوناگون در سطح جهان است. از این رو قرائت نمی تواند، حتا منحصر به یک عصر باشد؛ بلکه هر لحظه به قرائت تازه نیاز است و قرائت جدید در واقع مضمون بنیادی و اساسی برای همسانی دین با دستاورد های بشری در حوزههای مختلف است. قرائت جدید رابطۀ نزدیکی با کشف و اختراعات تازه در جامعۀ بشری دارد و نیاز است تا برای نحوۀ استفادۀ درست و معقول از ابزار های جدید صنعتی و پدید ههای اجتماعی با توجه به اصول و بنیاد های دینی دست به قرائت زد. از این رو قرائت جدید در اسلام جریانی پویا و بالنده است که با رکود و ایستایی در تضاد جدی است.
پیامبر اسلام با توجه به گسترش نیاز های انسانی و توسعۀ زنده گی در عرصه های مختلف قرائت را از جمله اساسی برای بالنده گی دین و بقای آن در جامعۀ بشری می دانست. از این رو گفته است: «العلماء ورثة الانبيا» (علمای دین من ورثۀ انبیا اند) و در حدیثی دیگر آمده است : «علماء امتي افضل من انبياء بني اسرائيل»(علمای امت من برتر از انبیای بنی اسراییل هستند) . حدیث یاد شده به این عبارت نیز «علماء امتي كانبياء بني اسرائيل » علمای امت من مانند انبیای بنی اسراییل هستند ) نیز آمده است. از احادیث یاد شده به خوبی فهمیده می شود که پیامبر اسلام به تفقه و اجتهاد باور کامل و قطعی داشته و تفقه و اجتهاد را دو همزاد جداناپذیر دینی می دانست. هدف از ذکر کلمۀ وارث، معنای تفاوت های فکری و توانایی های مغزی انسان ها را در هر مقطعی از تاریخ می رساند که متفکران دینی هر عصر پسین از دانسمندان عصر پیشین خود بیشتر آگاهی هی ها را به ارث می برند. این تفاوت در واقع از رشد و تکامل انسان ها در هر برهه یی از زمان پرده برمیدارد که بصورت طبیعی تکامل انسان را گوشزد می نماید.
با این تعبیر علما و متفکران متاخر ارث بیشتر را نسبت به علمای متقدم از حق نیابت انسان در زمین می برند و مسؤولیت شان خطیر تر و مهمتر می شود؛ البته به دلیل این است که با پیشرفت بشر در عرصه های مختلف آگاهی های بشری نیز افزایش یافته و برای درک و تحلیل درست و ارایۀ تفکر تازه ظرفیت و توانایی های بیشتری نیاز است تا ارث بیشتر را از آگاهی های گوناگون برد و در نتیجه با اجتهاد درست تر و دقیق تر نایل آمد. این حدیث نه تنها ازنیاز روزافزون انسان برای اجتهاد دینی پرده برمی دارد؛ بلکه به تکامل انسان نیز اشاره دارد که تا رسیدن به صدرۀ تکامل هر در حال شدن است. هرچند این شدن ها شامل حال تمامی انسان های روز زمین است و اما دانشمندن و متفکران در بستر این شدن های متفاوت رسالت بیشتری دارند تا بحیث وارثان راستین پیامبران و انبیا رسالت اجتهادی و فقهی شان را در برابر همنوعان شان ادا کنند. چنانکه درجات انبیا متفاوت است و هر نبی بنا بر ایجابات و شرایط زمانش مکلف به دعوت بود و دعوت او باید پاسخگوی نیاز های جامعه اش باید می بود و علت برتری هر یک نسبت به دیگر نیز در همین رمز نهفته است. چنانکه آیات ذیل « ( تِلكَ االرُّسُل فَضَّلنا بَعْضَهُم عَلي بَعْض »ٍ)بقره/253 ، ( «ولقد فضّلنا بعض النّبيّين علي بعض»ٍ) اسراء/55 .)
تفاوت درجۀ ایمان هم بی پیوند با این تفاوت ها و برتری ها نیست؛ زیرا به هر میزانی که پیوند معنوی میان پیامبر و آموزههای او و دانشمند بیشتر باشد، جدا از آنکه در چه زمانی و کدام عصری زنده گی می کند، رابطۀ نزدیکتری با پیامبر دارد؛ یعنی اجتهاد و فقاهت او به درجۀ والاتری پاسخگوی نیاز زمانش می باشد. چنانکه این حدیث «اَلاِيمانُ عَشْرَ دَرجاتٍ فَالْمِقْداد فِي الثامِنةِ و أَبُوذَرُ فِي التاسِعةِ وسَلْمانُ فِي العاشِرَة»(1) (ايمان ده درجه دارد و درجه هشم ايمان از آن مقداد و درجه نهم براي ابوذر و درجه دهم از آن سلمان است) گواۀ روشنی بر این سخن است؛ البته نباید فراموش کرد که باروری ارزش های متعالی در انسان نیز به شدت و ضعف درجات مختلف تاثیرگذار است که از آن می توان به پیوند موزون و معنا دار «ذکر» و «فکر» یادآورشد. هر قدر تفکر از ذکر خالص و معنویت شفاف منشا بگیرد، در نتیجه اجتهاد به همان اندازه درست تر و موثر تر صورت می گیرد. پیامبربا توجه به نقش علما و دانشمندان در جامعه است که گفته است« یک نفر عالم گرامی تر است از هزار شهید.»(2)
به دلیل اهمیت اجتهاد و قرائت های نو به نو در اسلام است که کلمۀ یفقهون (3)، یشتعرون (4)، یعلمون (5) و یعقلون 22 بار و تعقلون 24 مرتبه در قرآن کریم ذکر شده اند. در قاموس قرآنی علم به معنای نشانه وعلامت، فقه به معنای فهمیدن، تفقه به معنای آموختن آمده و یشعرون هم آنچه درک آن بدون احساسات صورت بگیرد. تکرار این کلمات در قرآن کریم دلالت آشکاری بر ترجیح دادن عقل و عقلانیت داشته و نشاندهندۀ این است که قرآنکریم نقش عقل و اندیشه را برای غنای مفاهیم قرآن کریم در راستای قرائت های تازه حتمی و مهم می پندارد.
هدف از کاربرد مفاهیم فوق در قرآنکریم فراخوانی مسلمانان برای تفکر و تفقه در آیت های آن است تا در هر برهه یی از تاریخ به حل دشوارترین پرسش ها در حوزههای مختلف زنده گی نایل آیند. تفکر در مورد آفاق وانفس معنای گشودن معما های هستی و باز کردن گرههایی از ناآگاهی و غلبه بر جهل است تا انسان به یاری تفکر بدان دست یابد. قرآنکریم در موارد مسایل مختلف زنده گی به نوعی توازن اشاره دارد. زمانی که به عقل و عقلانیت اشاره می کند و به انسان بحیث موجودی عاقل و آگاه خطاب میکند و بعد برای اندیشیدن او را دعوت می نماید، بخاطر رهایی او از اندیشه های ناجور وغلط ، با فراخوانی دیگر او را به فقاهت و تفقه دعوت می کند تا هر آنچه را که در مورد اش می اندیشد، سعی کند تا آنچه را که در باره اش می اندیشد، درست بفهمد؛ یعنی اندیشۀ خود را حلاجی و تحلیل کند تا با تفکیک غیث از ثمین به اهداف درستی در راستای تفکر نایل آید. از همین رو است که قرآنکریم به تدبر هم در قرآنکریم اشارههایی دارد که بصورت واضح دلالت بر عمیق نگری در زمان اندیشیدن دارد. نه تنها عمیق نگری و با تانی دقت نمودن در معانی قرآن؛ بلکه ایجاد پیوند قانونمند و تسلسل پایدار و علمی با توجه به نشانه ها و علامه های آگاهی تجربی و غیر تجربی میان آیات است تا مبادا با در نظرگیری پیوند استوار او تسلسل قانونمند از اصل هدف عدول کرد. توجه به پیوند و تسلسل مفاهیم تا حدودی جلوگیری از خطا های عقلی می کند و شناخت انسان را در مورد آیات خوبتر و بهتر محک می زند. به گونۀ مثال زمانی که خداوند انسان را برای تفکر در مورد پدیدههای طبیعی و عناصر گونا گون آن دعوت می کند. تدبر را جز حتمی آن می شمارد تا مبادا با از دست دادن تسلسل علمی پیوند های قانونمند میان عناصر در نظر گرفته نشود و در نتیجه فهم راۀ خطا را بپیماید. خطای فهم در جغرافیای اندیشه و تفکر است که از تدبر دقیق در مورد پدیدهها جلوگیری می کند و نتیجه یی که از آن به دست می آید، ناقص و ناجور و حتا فاجعه بار است . استفادۀ نادرست از اتوم حتا انشتاین را تکان داد و بعد از حادثۀ یوریشیما و ناگاساکی شوکه شد؛ زیرا هدف او از کشف و شناخت اتوم استفادۀ سالم از انرژی زره یی و اتومی بود، نه استفاده از آن برای ساختن بمب های خطرناک برای کشتن انسان .
هرگاه عقل با توجه به میزان عقلانیت، در مورد پدیدهها باندیشد، برای رسیدن به هدف به تمامی جغرافیای اندیشه توجه کند، پیوند های قانونمند و تسلسل استوار و اصیل پدیدهها رامدنظر گیرد؛ در این صورت فهم از خطا باز می ماند و به تمامی حدود و ثغور اندیشه پی می برد. آشکار است که پی بردن به جغرافیای اندیشه، فهم را برای فهمیدن درست پدیدهها یاری می رساند. زمانیکه حرف بر سر قرائت تازه از قرآن کریم مطرح می شود، هدف از آن در نظرگیری عقل، فکر، فهم ، تدبر، تجسس و ... است تا با توجه به آگاهی های جدید انسان در حوزههای گوناگون در زمان مشخص باید به قرائت مشخص از قرآن پرداخت؛ زیرا بدون آگاهی از دریافت و شناخت ها و دستاورد های انسان در حوزههای مختلف علمی، فلسفی، حقوقی، صحی، فناوری و ... در زمان مشخص ممکن نیست تا بصورت درست در مورد قرآن کریم تفکر، تفقه، تدبر و تجسس نمود و بالاخره به قرائت تازه دست یافت. این گونه قرائت است که فقیه و مجتهد را در تاریکترین زوایای اجتهاد به گونۀ درست رهنمون کرده و او را از رفتن به خطا برحذر می دارد. این قرائت پرده از ناگشوده ترین مسایل در موارد مختلف و بویژه مسایل حقوقی و صحی نیز بر می دارد و پاسخ های روشنی را حتا در پیوند به مسایل مورد منازعۀ حقوق به گونۀ مثال شهادت دو زن بجای یک مرد، امامت زن، رعایت برابری و عدالت، در مسایل قضاوت، قتل قاتل و غیره ارایه می نماید. هرگاه آیات قرآنی در روشنایی تفکر و تفقۀ درست صورت بگیرد. در این حال بدون تردید نیاز زمانی همگام با پیشرفت های انسانی به یاری مجتهد می شتابد تا راۀ ثواب را از خطا جدا نماید. این جدایی است که حقوق زنان را هم اگر لازم باشد، دوباره برجایش ابقا نماید و با تعبیر روشن از معنای "ید" به معنای قدرت بازدارنده به حل موضوع قطع دست و حتا قصاص و کشتن مرتد نایل آمد. در این صورت مجتهد نه تنها به تفکیک امور حقوقی از امور سیاسی و امور فقهی از امور احساساتی، امور دینی از غیر دینی نایل خواهد آمد؛ بلکه به پیوند قانونمد و منطقی آنها نیز دست خواهد یافت . دریافت پیوند منطقی که در قرآن از آن گاهی ناسخ و منسوخ یاد آور شده است، در واقع مجتهد را برای رسیدن به تاریکترین زوایای ناگشودۀ اجتهاد یاری می رساند. مجتهد در روشنایی تفکیک قانونمند و مسلسل موضوعات اجتهادی؛ البته با تفکیک شرایط در حوزههای مختلف حقوقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و به گونۀ مثال شناخت و تفکیک زن دیروز و زن امروز، مرتد دیروز و مرتد امروز، قاتل دیروز و قاتل امروز، روزۀ دیروز و روزۀ امروز به تفقه و اجتهاد روشنتری نایل می آید.
گفتنی است که روزی بحث بر سر نفع و ضرر روزه بر انسان پیش آمد و یک داکتر متخصص گفت که یک مرکز تحقیقاتی در هند به اثبات رسانده است که روزه سبب تحریب فعالیت های کلیوی می شود و بالاخره انسان را به مرض گرده مصاب می سازد. این تحقیقات نشان داده است که در روزه فعالیت عادی معده دچار سکتگی می شود و در نتیجه بیماری گرده پیدا می شود. من برایش گفتم، در قدم اول باید این تحقیقات از جهات گوناگون تحلیل شود تا مبادا ناقص و یا هم سیاسی نباشد. از سویی هم ممکن است که تحقیقات بعدی نتیجۀ تحقیقات کنونی را نفی نماید. بعد گفتم، گیریم که در آخرین تحلیل صد در صد ثابت شود که روزه بر وجود انسان ضرر می رساند و میزان این ضرر هم از 50 درصد بالاتر از نفع آن باشد. دراین صورت آیاتی در قرآن کریم مانند " ولا تلقوه الی التهلکه"است که پاسخ روشنی برای این معضل می دهد. البته این گفته به معنای این نیست که خدای نخواسته نفی روزه در اسلام باشد؛ بلکه موضوعی است که دلالت آشکار بر عمق رسالت و گسترده گی تفکر و فهم مجتهد در هر عصری دارد تا او بتواند با فتوا های جدید بر تمامی دشواری ها پاسخ معقول و منطقی بدهد.
از همین رو است که قرآنکریم مجتهد را به قرائت پی در پی در لحظه و هر زمان دعوت می کند تا در صورت خطای اجتهادی، به زودترین فرصت به اجتهاد تازه یی دست یافت و خطای گذشته را در آن جبران نمود. ممکن در یک مرحله یی از پیشرفت وانکشاف چیز هایی واقع شوند که توافق و هماهنگی دین با آن ها امری حتمی به شمار رود؛ در این صورت مجتهد باید دین را با آن سازگار بسازد و اگر شرایط تازه تری رخ می دهد و موضوع به عکس است و مجتهد ناگزیر است که بصورت فوری واکنش نشان داده و به حل فقهی آن اقدام عاجل نماید. البته باید توجه کرد که فقیه نباید عجولانه و شتاب زده عمل نماید که تحت بهانۀ اجتهاد به تخریب ریشه های دین بپردازد. بویژه حالا که فقهای قابیلی در هر مکانی و حتا در مقدس ترین مکان ها حضور فعال دارند. با ریش های انبوه و مقدس برای نابودی بنیاد های دینی فتوا صادر می کنند.
در آخرین تحلیل اسلام برای رهایی از تمامی دشواری های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حقوقی ، صحی و ... از دموکراسی شروع تا اقتصاد بازار، از حرکت های انقلابی تا اشتراک در حکومت های پارلمانی، از شهادت تا قضاوت، از قصاص تا برائت، از سیکولریزیزم تا سیکولریزم یا از سیکولریزم دینی تا سیکولریزم غربی، از شورا تا امامت، از ملت تا دولت- ملت، یا از ملت تا امت و... به یک عدالت سالم، کارا، موثر، دایمی، مسلسل، پایدار و آگاهانۀ اجتهادی در هر لحظه و هر عصری نیاز دارد تا دم به دم جامعه را از رکود و انحطاط به سوی پیشرفت و ترقی سوق بدهد. برای رسیدن به چنین مامول بزرگ از این که مرز بندی های مذهبی در اسلام خود مانعی بر سر راۀ اجتهاد جهانی اسلام است . از این رو اجتهاد باید فرا مذهبی باشد و مجتهد فراتر از تمایلات مذهبی خود دست به اجتهاد بزند؛ البته این به معنای این نیست که زیر این نام مقدس بر ضد اسلام عمل کرد و تحت نام اجتهاد شیرازههای دینی را تخریب نمود؛ زیرا هدف اصلی اجتهاد و قرائت وفق دادن قوانین دینی با شرایط و نیاز های انسانی در هر زمانی است که این وفق دهی باید قانونمند، آگاهانه، منطقی و معقول صورت بگیرد. هرگاه چنین نشود، در این حال خدای نخواسته راۀ دین هم به موزههای سیاسی جهان بر می گردد. از همین رو است که روح دین با تکامل سازگار است و از انحطاط فراری و گریزان است. هدف از قرائت و بزرگ شمردن دانشمند تا مقام انبیای بنی اسراییل در اسلام جلوگیری دین از رفتن به پرتگاۀ انحطاط و رکود است که نه تنها فاجعۀ دینی؛ بلکه بدترین فاجعۀ سیاسی،اجتماعی و اقتصادی را به دنبال دارد. تروریزم امروز محصول خطرناک رکود در حوزۀ قرائت پویای دینی است که جهان اسلام را به کشتارگاۀ غربی ها و شرقی ها مبدل کرده است. این تروریزم هرچند نقاب دین را به رخ کشیده و اما در اصل با حرکت واپس گرایانه و پشت پا زدن به قرائت جدید دینی راه را برای انزوا و انحطاط اسلام از جامعۀ بشری هموار کرده است.
منابع و ماخذ:
1 - بِحارُالأنوار بزرگترین منبع حدیث در تشیع به زبان عربی تالیف علامه مجلسی
1 - نهج الفصاحه صفحه 152 حدیث 754
3 – آیت 13 سورۀ الحشر و آیت های 3و 7 در سورۀ المنافقون
4 – آیت های 9، 12، 26 و 69 بقره
5 – آیت های 75، 77، 78 و 101 سورۀ بقره