عبدالرووف ليوال
بیمارقیچی رانوش جان نموده
کشورماکه به فرسخها از طبابت وفارمسی مدرن وتخنیکی به عقب مانده وسالانه به میلیونها دالرپول هموطنان ما جهت تداوی مریضان شان درکشور های پاکستان ، هند وایران بمصرف میرسد ، شاهد چنین اتفاقاتی نیز میباشد.
القصه : مریض از درد شدید ی ابدومینال (بطنی ) مینالدوسخت عذاب میکشد ، بلاخره بااجرت گرفتن تاکسی به سرویس عاجل شفاخانه میرسد ، داکتر شعبه ی عاجل بعد از معاینه به نتیجه میرسد که مریض گویا اپندکس است وبه قریب مریض یعنی برادرش میگوید که :امضاء بدهیدتا عملیاتش کنیم زیرامریض اپندکس حاد است.
مریض داد میزند ! آخرداکترصاحب من دوهفته قبل اپندکس وعملیات شده بودم – داکترچرت زده اظهار میدارد (بااین درد شدیدحتماٌ انسدادروده رخ داده است – خیر من اورابه اکسریز معرفی میدارم تادیده شود عارضه چیست – بعداز اخذ عکس اکس ری ، داکتر مشاهده مینماید که دربطن مریض قیچی به نظر میرسد ـ ازمریض پرسان مینماید ـ مگرشما خیاط هستید ؟ مریض تصادفاٌ میگوید که ـ بلی صاحب !
داکتر میگوید : خودت قیچی خودراقرت نموده ای !
مریض ناله کنان میگوید : ازبرای خدادرست است من به روزها گرسنه میباشم ولی هرگزتصمیم خوردن قیچی رانه نموده ام .
داکتر ، خوب شاید اکسریز اشتباه نموده باشد – پس شمارا به سیتی سکن معرفی میدارم – مریض بادادن پول زیاد که اقتصادش هم ضعیف است ، پول سیتی سکن را هم میدهد – ولی بازهم دربطن قیچی موجود است .
داکتر میگوید این بار ترا به ام ، آر ، آی معرفی میدارم – بازهم نتیجه آنست که مریض قیچی را بلعیده – بعد ازهضم درمری ، ستومچ (معده)ٰ، روده های کوچک به روده های بزرگ (لارج انتستاین) رسیده است.
چون مریض ازجمله ی اناث است داکتر فکر میکند جنین شکل قیچی رانداشته باشد ، اورا به سونو گرافی معرفی میدارد ، سونو گرافی هم نظر میدهد که نه خیرجنین شکل قیچی راندارد ، بلکه مریض قیچی رانوش جان نموده ، بلاخره مریض ازدرد شدید حاضر به عملیات دوباره میشود ـ با اخذ امضاء برادرش ، به اتاق عملیات ایمرجنسی داخل وخوشبختی نصیبش میگردد ـ بعدازعملیات ملاحظه میشود که درعملیات قبلی اپندکس داکتر جراح (فورسپس ) را دربطن مریض فراموش نموده وعاجلاٌ جرح را دوخته (کوک زده )
رنځوریارعبدالرووف لیوال.