خوشه چین
ما قدرت مندیم
ازدیارانسانیت سربالا کرده ایم،عقل داریم وفراست،تفنگ را باقلم جواب میدهیم،کینه را بامحبت،دشمنی را با دوستی،گرسنگی را باکار،آواره گی وبی وطنی را،با حصول آزادی،آزادی،اندیشه،آزادی عقیده،آزادی بیان،آزادی انتخاب. وآزادی های اخلاقی وانسانی.همینکه گفته شد یا هو منهو:
میخیزیم،استاده میشویم،حرکت میکنیم،میدویم،به سوی همدیگر،هم آغوش میشویم،چون قطرات باران،جرعه به جرعه،درجریان می افتیدیم،ازبالای کوه،درمیان دره،دره به دره،همدیگرخودرا میابیم،دریا به دریا روان سوی بحرهمۀ ما میشویم مرکزپرورش جهان زنده جان،هرجاه که رفتیم جای قدم ما سبزمیگردد.سبزه ها گل می کنند.پروانه هارا به سوی خود می طلبند.بلبلان عاشق گلها میگردند.وغزلخوانی میکنند.بناًگفته میتوانیم که ما قدرت مندیم.
قدرت مندان چه دارند؟
توانا بودهرکه دانا بود
زدانش دل پیربرنا بود
چونورآمد آن کردگارشهر فروزنده ماه وناهید ومهر
بدانش گرای بدوشوبلند چوخواهی که ازبد نیابی گزند
زدانشگری بی نیازی بجوی وگرچند زخمی ازآینده روی
زنادان بنالند دل سنگ وکوه بسی راه ندارد برکسی شکوه
توانابود هرکه دانابود
زدانش دل پیربرنا بود
دانایی دارند:قدرت تحلیل دارند.درعلم،درسیاست،دراقتصاد،درفلسفه.
دانشمند فلسفه: پیرامون،هستی جهان مادی،ازذره تا به کائنات،حرف میزنند، تمامی انکشافات وپیشرفتهای امروزی را مرهون،زحمت کشی های دانشمندان علوم به حساب می آورند.دانشمند علوم امروزی میفرمایند.اگرعلما وپژوهش گران مبارزه را علیه مزخرفات توقف میدادند،هرگزبشریت کرۀ زمین تا به این درجه به پیشرفت نایل نمی شدند.سیاستهای((حاکمیت های استبدادی)) کلیسایی اکثریت علمای آن زمان را چون سقراط،گالیله........... ودیگران ازبین بردند. دانشمندان علوم اجتماعی امروزۀ افغانستان با اتکا ازتجارب علمای اروپایی وضعیت تاریخی کشوررا اززمان خیلی ها دور،سیاستهای((حاکمیتهای استبدادی)) به برسی میگرند.نقش وتأثیرگذاری های چند خانوادۀ معلوم الحال را درجهت تداوم،سیاست های خائنانه به نفع بیگانه را توام با((پیری ومریدی)) زیرفوکس قرار داده.به اثبات میرسانند که فصل کهنه جارا باید تعویض کند.
علم میگوید که علیه خرافات باید برخاست:
مزخرف:مزخرف ازخرافات گرفته شده است.خرافات به معنی،شر،افراط،زشت آمده است.خاستگاه خرافات،فرهنگ،محل،قریه،گذروقبیله است.علم به تعریف می گیرد موقف انسان را،انسان عالی ترین مجودات روی زمین است.انسان این موجود افزارساز،متفکر،متغیر،متحول،متجسس،متبحر،درهمه استقامتها با هم حقوق مساوی دارند.یکدیگرخودرا،میخوانند،میدانند.ممد همدیگراند.هیچ نوع برتری میان انسانها وجود ندارد. مگرآنکه فردی عمل بهتر،عمل خوبتر انجام دهد.پس اعمال بهتر انسان را درموقف بهتر قرار میدهد نه درموقف برتر.بناً دست بوسیدن حق هرکس است که خودش دست خودرا ببوسد.نه ازدیگران را.این سیاستهای دست بوسی بوده است.کنون درکشورمان خانه به خانه ماتم است.
قدرت مندان چه دارند؟:
پندارنیک،گفتارنیک،کردار نیک
مغزسرد،قلب گرم،دستان پاک
ده اصل گاندی:
1-تغییر خود
"شما باید نمونۀ همان تغییری
باشید که می خواهید در دنیا انجام شود."
"به عنوان یک انسان؛ عظمت ما در
تواناییمان برای بازسازی جهان این نیست که اسطورۀ عصر اتم باشیم، بلکه در این
است که توانایی بازسازی خودمان را داشته باشیم."
اگر شما خود را تغییر دهید،
جهان شما هم تغییر خواهد کرد. اگر شما طرز فکر خود را تغییر دهید، چگونگی
احساسات و اعمال شما نیز تغییر خواهد کرد و بدین ترتیب دنیای پیرامون شما تغییر
خواهد نمود. این امر بدین دلیل امکان پذیر می شود که نه تنها شما از طریق نگرش
و افکار تازه ای محیط خود را مشاهده می کنید بلکه به این دلیل که تغییرات درونی
شما اجازه می دهد که اقداماتی انجام دهید که تا کنون شاید اگر در افکار کهنۀ
خود مانده بودید، حتی فکر آن را هم نمی توانستید بکنید.
مشکل تغییر جهان بیرونی شما
بدون تغییر درونیتان، همواره تا زمانی که تلاشی به منظور انجام این امر صورت
نپذیرد، حل نخواهد شد و درون شما همچنان مملو از نقص، خشم، افکار و احساسات
منفی، خود تخریبی تمایلات و غیره خواهد ماند.
بدین ترتیب در وضعیت جدید هم
شما آنچه به دنبالش بودید، نخواهید یافت زیرا ذهن شما هنوز هم در تراوشات منفی
گذشتۀ خویش درگیر است. شما بدون داشتن بینش های لازم به منظور فاصله گرفتن هر
چه بیشتر از نفستان، باعث رشد قوی تر تکبر و غرور در خود خواهید شد. از آنجایی
که نفس به مجزاسازی موضوعات علاقمند است، احتمالاً شروع به تولید مشکلات و
درگیری های بیشتری در زندگی و دنیای شما می کند.
2- کنترل خود
"هیچکسی نمی تواند به من، بدون
اجازۀ خودم، آسیب برساند."
احساسات و واکنش های شما،
همواره به خودتان بستگی دارد. ممکن است که یک راه معمولی و یا روش مشترک برای
واکنش نشان دادن به مسائل مختلف وجود داشته باشد ولی این موضوع به طور عمده به
خود شما بستگی دارد.
شما می توانید افکار، واکنش ها
و احساسات خودتان را نسبت به همه چیز انتخاب کنید. شما نیازی به دمدمی مزاجی،
واکنش شدید و یا حتی روش منفی برای عکس العمل، فوری یا دراز مدت، ندارید. گاهی
اوقات یک واکنش کوچک و یا یک عادت کهنه کارسازست.
هنگامی که شما تشخیص دادید هیچ
کس به جز خودتان نمی تواند به روی احساساتتان کنترل داشته باشد، آنگاه شروع به
گسترش این طرز فکر در زندگی روزانۀ خود کرده و آن را تبدیل به یک عادت می
نمایید. یک عادت که شما را در طول زمان قوی تر ساخته و باعث رشد روحی و معنوی
شما می شود. انجام این کار باعث بروز راحتی و لذت بیشتر در زندگیتان خواهد شد.
3- بخشش و گذشت
"انسان های پست، هرگز نمی
توانند ببخشند. بخشش، صفت بزرگوارانست."
" چشم در برابر چشم (عمل متقابل
به مثل)، تنها به ساخت دنیایی کور می انجامد."
مبارزۀ بین بد و بدتر، به هیچ
کس کمکی نمی کند و همان گونه که در بالاتر ذکر شد؛ این انتخاب شماست که چگونه
واکنش نشان دهید. هنگامی که شما بتوانید چنین طرز فکری را هر چه بیشتر به زندگی
خود وارد کنید، آنگاه توانایی واکنش مفید در راه مناسب برای خود و دیگران را
نیز پیدا می کنید.
بخشش و گذشت، به شما و تمامی
مردم دنیا خدمت عظیمی می نماید. صرف زمان در جهت مرورخاطرات منفی گذشته، پس از
آن که درس و تجربۀ خود را از آن گرفته اید، دیگر به شما هیچ کمکی نمی کند.
یادآوری موضوعات تلخ گذشته، احتمالاً تنها باعث درد و رنج بیشتر و بی اثر کردن
اقدامات موثر برای زمان حاضر خواهد بود.
اگر شما نبخشید، آنگاه به گذشته
و کس دیگری اجازه خواهید داد که احساسات شما را تحت اختیار بگیرد. با بخشش خود،
خودتان را از بند اسارت گذشته رها ساخته و پس از آن می توانید به آینده زندگی
خود تمرکز کنید.
4- تلاش در عمل
"ذره ای تلاش در عمل ارزش
بیشتری از هزاران موعظه دارد."
بدون تلاش در عمل که می تواند
سخت و مشکل هم باشد، کار خاصی هم انجام نمی پذیرد. همان طور که گاندی می گوید؛
تلاش در عمل می تواند با مقاومت درونی بسیار مواجه شود. بنابراین، شما ممکن است
که به موعظه متوصل شوید. شما ممکن است که به وسیلۀ خواندن و مطالعۀ بی وقفه
احساس کنید که رو به جلو حرکت و پیشرفت می کنید ولی در واقع به نتایج کمی در
زندگی خواهید رسید.
بنابراین برای رسیدن به جایی که
واقعا می خواهید برسید و خود و جهانتان را بهتر درک کنید، نیاز به عمل کردن
دارید. کتاب ها بیشتر می توانند برای شما دانش به ارمغان آورند ولی شما باید
بتوانید به وسیلۀ انجام دادن اعمال، این دانش را به نتیجه و درک برسانید.
5- مراقبت از لحظۀ حاضر
"من نمی خواهم به پیش بینی
آینده دست بزنم. من خود را با مراقبت از زمان حال مشغول می سازم. خداوند به من
کنترل لحظات آتی را عطا نکرده است."
بهترین راهی که برای غلبه بر
مقاومت درونی ام در برابر تلاش در عمل یافته ام این است که در بیشتر مواقع تا
جایی که امکان دارد، در زمان حال باقی بمانم و پذیرای آن باشم.
هنگامی که شما در زمان حال بسر
می برید، در مورد لحظات بعدی که هیچ گونه کنترلی بروی آن ندارید، نگران نخواهید
بود و نیروی مقاومت در برابر انجام اعمالی که تصور می کنید عواقب منفی دارد و
یا به شکست منتهی می شود، قدرت خود را از دست خواهد داد. در نتیجه، اقدام به
عمل و تمرکز به روی زمان حال، آسان تر و بهتر انجام می پذیرد.
6- همۀ ما انسانیم
"من اعلام می کنم که هر کسی می
تواند اشتباه کند. خود من با فروتنی اعتراف به اشتباهاتم می کنم ولی با این
وجود، مسئول اعمالم هستم."
"عاقلانه نیست که به خرد خود
مطمئن باشیم. بهتر است این موضوع را یادآوری کنیم که قوی ترین ممکن است، ضعیف
شود و خردمندترین احتمال دارد که گمراه گردد."
هنگامی که شروع به اسطوره سازی
از افراد می کنیم، حتی اگر آن شخص به نتایج فوق العاده ای رسیده باشد، اغلب خطر
جدایی او از اجتماع وجود دارد. شما می توانید احساس کنید که هرگز قادر به انجام
کارهای مشابه ایشان نخواهید شد. به خاطر داشته باشید که همۀ ما، هر چه باشیم،
فقط انسانیم.
7- پایداری
"نخست آنها شما را نادیده می
گیرند. سپس مسخره تان می کنند و بعد هم با شما می جنگند و در آخر این شمایید که
پیروز می شوید."
پایدار باشید. هنگامی که
مخالفان در پیرامون شما هستند، شما را کمرنگ می کنند و تا نزدیکی مرز سقوط می
کشانند. در این هنگام آنچه که باعث ضعیف تر شدنتان می شود مقاومت درونی،
تمایلات و خودتخریبی خود شماست.
در این زمان یافتن هدف بسیار
حائز اهمیت است. شما می باید انگیزه های درونی خود را به منظور حفظ ادامۀ
راهتان بخوبی در نظر داشته باشید. یکی از دلایل موفقیت گاندی و پیروانش با وجود
اندک بودنشان در روش عدم خشونت "پیگیری و پایداری "آنها بود.
بندرت اتفاق می افتد که موفقیت
یا پیروزی، با سرعتی که شما مایلید بدست آید. یکی از دلایلی که بسیاری از مردم
در تلاش هایشان شکست می خورند این است که خیلی سریع دست از اهدافشان می کشند.
بخشی از این اشتباه از روش زندگی در دنیای امروزی ناشی می گردد. جهان امروز ما
مملو از قرص های راه حل های جادویی است که تبلیغات به طور مستمر به ما وعده می
دهد که، برای نمونه؛ می توانیم وزن خود را به مقدار زیادی در مدت زمان کم از
دست بدهیم و یا کسب مقدار زیادی پول در زمان سی روز!
8- دیدن محسنات و همیاری
"من تنها محسنات مردم را می
بینم. از آنجایی که خودم بی عیب و نقص نیستم؛ نمی خواهم وقتم را به بررسی عیوب
دیگران بگذرانم."
"انسان هنگامی به عظمت می رسد
که برای منفعت دیگران زحمت بکشد."
"گمان می کنم رهبری زمانی به
معنای قدرت نمایی بود ولی امروزه به معنای همراهی و همیاری با مردم است."
تقریباً همیشه چیز خوبی در هر
کسی می تواند وجود داشته باشد. چیزهایی که احتمالاً خیلی هم خوب نیستند ولی
انسان خود می تواند بر انتخاب هایش تمرکز داشته باشد. اگر شما تمایل به بهبود
در خود داشته باشید، تمرکز به محسنات موجود در اشخاص می تواند انتخاب مفیدی
باشد. این موضوع همچنین باعث می شود که زندگی خودتان هم راحت ترگردد زیرا که
دنیا و روابطتان لذت بخش تر و مثبت می شود.
دیدن محسنات موجود در مردم باعث
می شود که انگیزه های خدمت به آنان را راحت تر در خود بیابید. با خدمت کردن و
ارزش دادن به دیگران، نه تنها زندگی آنها بهتر می شود بلکه با گذشت زمان شما
آنچه را که کاشته اید، در آینده برداشت خواهید نمود. کسانی که به آنها یاری
رساندید، احساس کمک به دیگران در وجودشان رشد می کند و به این ترتیب، با کمک به
یکدیگر به ایجاد یک تغییر مثبت معنوی، به یک رشد رو به بالا می رسیم و با هر
حرکتی قوی تر خواهیم شد.
9- سازگاری، تولید اعتماد، خود
واقعی بودن
"شادی هنگامی وجود دارد که
بتوانیم آنچه را که فکرمی کنیم، می گوییم و انجام می دهیم، در سازگاری و
هماهنگی باشد."
"هماهنگی کامل در یکی بودن
اندیشه، گفتار و کردار است. همواره افکار خود را تصفیه کنید و باقی چیزها به
خوبی انجام خواهد پذیرفت."
یکی از بهترین راهنمایی ها برای
بهبود مهارت های اجتماعی این است که رفتار و ارتباط خود را به شیوه ای قابل
اعتماد پایه گذاری کنیم. به نظر می رسد که مردم واقعا دوستدار ارتباطات قابل
اعتماد هستند. هنگامی که اندیشه، گفتار و کردار شما دارای تعادل باشد، از نوعی
لذت درونی برخوردار شده و احساس خوب و قوی ای نسبت به خود پیدا می کنید .
هنگامی که کلام و اندیشۀ شما
هماهنگ باشد، این هماهنگی در ارتباطات شما نیز مشهود خواهد شد زیرا آنگاه شما
دارای یک آهنگ سازگار در حرکات خود در هنگام صبحت کردن، هستید. برخی اعتقاد
دارند؛ بیش از نود درصد از ارتباط، در هم ترازی کلام نهفته است.
از طریق این هم ترازی، مردم
تمایل می یابند که به شما گوش دهند زیرا که شما با نوعی همخوانی عاطفی، بدون
دادن پیام های چند معنا و مغلطه کاری با آنها صحبت می کنید. همچنین اگر شما
بدون هماهنگی و صدافت شروع به ارتباط با اشخاص کنید، آنگاه به باورهای خود و
دیگران صدمه می زنید.
10- ادامۀ رشد وتکامل
"پیشرفت همیشگی، یک قانون در
زندگیست و کسی که همواره تلاش برای حفظ تعصبات خود به منظور اثبات عقیده اش
داشته باشد، خود را در شرایط نامطلوب گرفتار می سازد."
شما اغلب به بهبود مهارت ها،
عادات و یا ارزیابی مجدد ارزش های خود مشغول هستید. با تداوم این موضوع شما می
توانید به درک عمیق تری از خود و دنیایتان دست یابید.
البته که شما احتمالا دارای
نگاهی ناقص هستید و یا هراز گاهی دچار "نمی دانم چه کنم" می شوید. شما ممکن است
که برای برقراری یک ارتباط قابل اعتماد به مشکلاتی روبرو شوید. طبق گفتۀ گاندی؛
هنگامی که ندای درونتان می گوید چیزی درست نیست، در موقعیتی نامطلوب قرار دارید
یعنی همان جایی که از دیدگاه های قدیمی خودحمایت و سعی در حفظ آنها می کنید.
شرایط خوبی نیست ولی برای رشد و تکامل و رسیدن به یک زندگی شادترومفیدتر،شما
نیازمند گذر از این
مسیرهستید.
ما قدرت مندیم:علم سیاست ازجا برخاست،گفت که ازجمله ما منم،مدرن هستم، اراده
وخواست ونیازخلق را تمثیل مینمایم،ملیون ها انگشت واشارۀ مردم این تعریف رابرای
من داده است.که حدود وصغور جغرافیای سیاسی رابدانم که ازآن کی است؟. تأثیرات
گذرزمان را((رفته اند ومی آیند وچگونه میروند)) بدانم،روان مردمی که درجغرافیای
سیاسی کشور زنده می کنند بفهمم،با اقتصاد سروکارداشته باشم،مدافع وحافظ قانون
باشم.یعنی که نخبگان،دانشمندان ورسالت مندان، ازاطراف واکناف کشورمی آیند،نظام
شمس را درزیرسقف آبی ،روی زمین میسازند.برای کنترول این نظام شمس قانون
میریزند. بناً نظام شمس درزیرسقف آبی ،روی زمین را وکنترول ازین نظام را بنام
سیاست یاد مینمایند.
ما قدرت مند باشخصیت هستیم:نوع کاروعمل شخصیت هرانسان را تعین مینمالید.طرزرفتار وکردار هرفرد،ازمحیط خانه،قریه محل گذر، مکتب، مدرسه، فاکولته بالاتر ازان،محیط کار،دفتر،فابریکه،مزرعه،فعالیت های هنری، فرهنگی، سیاسی درمجموع تعین کنندۀشخصیت یک فرداست.اگرفردی،درجامعه بدون کسب وکار باشد.انسان بی هویت وبی شخصیت معلوم میشود.واگرگویند که فلانه شخص معلم است.معلم وارد درس،طبق پلان درسی،درس مؤثربه شاگردان ارایه مینماید.شخصیت ایشان،چون شمع فروزان اورا ازدورمعرفی می کند.اگرفردی دراداره رشوت می خورد.ازحاصل رشوت،لباس فاخرانه به اعضای خانواده تنظیم مینماید.واعضای خانواده با پوشیدن لباسها ی که ازپول حرام برتن کرده اند.ورنگ رخ که ازغذای پول حرام آنهارا نشان میدهد.وطعنۀ برای فرزندان غربا ومساکین میدهند.نوع ازشخصیت های بی معرفت انسانی هستند.یعنی اینگونه مردم هستند که درسیاستها ی کشوری درخدمت بیگانگان قرارمی گیرند.
همین اکنون پنج گروه شخصیت سیاسی را که درچهاردهۀ اخیرنقش فعال داشتند.ازلحاظ تقوی،پرهیزداری،وطن پرستی،وخدمت گذاری به جامعه به برسی می گیریم.
گوره اول:حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان ومتحدین سیاسی را،درحال جنگ وسازنده گی ودفاع ازبرنامۀ عمل می بینیم.
گروه دوم: تنظیم های جهادی را،درحال جنگ روی تقسیم غنایم بدون برنامۀ عمل می بینیم.
گروه سوم:گروه طالب را،درحال کشتن زدن،تخریب ارزشهای ملی،تاسرحد نسل کشی بدون برنامه می بینیم.
گروه چهارم:گروه بن را یک حاکمیت صادرشده بدون خواست وارادۀ مردم،ازگروهای شکست خوردۀ تنظیم های جهادی،وقشرسلطنت طلبان که درپخش واشاعۀ فساد ازلحاظ تاریخی بی نظیربوده اند.بدون برنامه میبینیم.
گروه پنجم:گروه به اصطلاح حاکمیت وحدت ملی((ساخت درون سفارت امریکا))که هیچ برنامۀ علماً تنظیم شده روی دست ندارند می بینیم.این پنج گروه حاکمیت را برای شما معرفی کرده ام که شخصیت مراحل دولتی شان را تعین کدام یک ازین دوره نسبی به درد خور مردم وجامعه بوده است.بادرک ازمطلب نباید دیگر درلب دریا بشینیم آب ازبالا می آِد ومیرود وناظر جوش وخروش باشیم که چه را ازبالا می آورد. ازآب نجاتش بدهیم،اما بلاخبرباشی که دریا سیلاب دارد.