خوشه چین

 

شخصیت

شخصیت هرکس نظربه نوع وظیفه تعین میگردد.عمدتاً درشرایط امرو زی کشورمان،ازینکه دولت مردان امروزی کشورمان شخصیت خودرا بعد ازسقوت حاکمیت وطن پرستان((حزب وطن))درسطح وملی وبین المللی،چگونه معرفی کرده اند این مربوط به آنها است.هرشخصیت سیاسی خودرا از((آئینه)) خلق خوبتردیده میتواند.وطن پرستان،شما دارای افتخارات خیلی ها بلند بالایی هستید.

گویند که خود شکستن آئینه شکستن خطا است.

شما مردم وجامعۀ خودرا نشکستانده اید.بلکه خودرا شکستاندید.استخوانهای شما هنوز سیاه نگشته است.درلای گچ زمانه جوش خورده است کمی خودرا حرکت بدهید وجاهای شکستکی فک های سرتان را ماساج دهید.تاکه خون درجریان افتد. این بارباهمان اعتباری که ،درسازنده گی،درپخش علم وهنر، درمیدان دفاع میهنی،شرافت مندانه،استاده گی ازخود نشان دادید.دردارایی های عامه دست برد نزدید.بالآخره آماده شدید،طبق فیصلۀ سازمان ملل متحد،حاکمیت را به مجاهدین رسماً تسلیم بدهید.مجاهدین محترم این قدرت باد آورده را منحیث تحفۀ خداوندی قبول کردند.مگرم شکرخدارا به جا نیاوردند.آنچه کردند.زمینه های فرارشما انسانهای شریف را آماده کردند.وبعضیهار ترور کردند.

کنون وضعیت بحران زده به قضاوت نشسته است،دست به طرف شما دراز دارد که کشورتان را ازبحران نجات بدهید،کشورتان درپرتگاه نیستی بین افتراقات زبانی((اشرف غنی&لطیف پدرام)) وافتراقات شیعه وسونی، ((عربستان&ایران))درحالت نزع است.گلیم که که تافته وبافته شده است بنام طرح جبهۀ نجات ازبحران،شمارا برای تصمیم کاملاً اخلاقی وانسانی دعوت میدهد.انتظارکشیدن بیش ازین درحکم خود کشی است.ازگفته بگذرید.درکردار هریک کفایت خودرا نشان بدهید.

  کنون شخصیتهای دیگری،روی صحنه عرض وجود کرده اند.پرهیاهوی اند،صمیمی اند ومهربان،کمترحرف می زنند فراوان عمل مینمایند.دارند ابراز وجود نمایند.نیات نیکودارند.روحیۀ همکاری دارند وقابل اعتماد.مسؤلیت پذیراند،قابل اتکأ،مؤثر اند،پیوسته به دنبال مؤفقیت،باثبات،دراک،اهل تفکر، ایجادگروخلاق ااند.

  آن شخصیت های دیروزی که دارای صفات فوق بودند.به رحمت حق پیوستند. ورنه این پراگنده گی سیاسی دامن گیر،جمعیت ازفعالان سیاسی نمیگردید. وکشوربه طرف بحران کشانیده نمیشد.بعضاً شسخصیت های که نیمه جان باقی مانده اند.اگرمطلبی درمیان گذاشته میشود.چون آدم تنبل ((دروگر که دلش به درو نشد.داس را درکلوخ تیز مینماید))ویا اغلباً برای آدم نصیحت پدرانه مینمایند.دیگربا اینها تماس برقرار کردن به معنی ضیاع وقت است.آنچه را که خوشه چینان میگویند.اصل است.خوشه چینان که افغانستان را به حرکت دورانی 360 درجه میبیند.میگویند که درافغانستان انسانها زنده گی میکنند.ما به بخاطر انسانها مبارزه می نماییم نه بخاطر پشتون نه بخاطر تاجک نه به خاطراین وآن،ازین نوع مبارزه که کشوررا به طرف فاجعه رهنمون کرده است.بهترآن است که به طرفداران این شیوۀ مبارزه،القاب دیگری داد.به غربا ومساکین مردم شریف وزحمت کشور بگویید که شمارا،این پشتوپرستان، تاجک پرستان،شیعه پرستان،سونی پرستان. درگروخود گرفته اند.خود درمیان قلعه های مستحکم پنهان وشما بی پشت وپناه طعمۀ انفجارها می گردید.

پهلوان میدان هیج گاهی،ازکنج خانه صدا نمی کند که من پهلوان هستم،پهلوان درمیدان،پاچه برمیزند.اینک پهلوان درمیدان حق وباطل،صدا می کشد.  میگوید:

 

 دیوار بن را ازبن کن فیـــکن کرد

توته هایش را،آن طرف فلاخن کرد

بگوییم که امپریالیزم بادارمن نیست

رخ به سوی،ملا وطالب آخون کرد

دولت وحدت ملی،ارادۀ ملت نیست

این غمیده بالای مردم را بیرون کرد

دانشمند چینایی میگوید:ازیک چراغ میتوان هزاران چراغ دیگرروشن نمایی،بدون اینکه ازچراغ اولی چیزی کاسته شود.

مگرشیطان،خسک را ازمحلی،به خانۀ انتقال میدهد.درآن خانه تخم گذاری مینماید.ازیک خسک هزاران خسک زاده میشود.

خصلت پهلوانان عیارچنین است زمانی عیار،حریف را به زمین زد.اورابه لگد نمی زند.تحقیرش نمی کند.به حیث حریف زورمند برایش ارزش قایل میشود، برایش می فهماند توبودی که من قهرمان میدان شدم.یعنی که ازین به بعد توبه مه مه به تو.بناً طرفین به این نتیجه میرسیم.درسرزمین که من وتوزنده گی،می کنیم، حس وامکان پاسداری ونگهداری از ناموس وطن به دستان توانای من وتواست.بیایید همه به ضعیفان خدمت نماییم.نه اینکه به خسیسان رشوت بدهیم توسط آنها همدیگرخودرا،ازمیان برداریم.چون درنبود توان مندان ضعیفان ضعیفتر می گردند.برای اثبات حقانیت،عیاران وطن پرست باناموس،وانسان دوست،علم پرور وخرد اندیش.کنون نوبت عیاران است که ثابت میسازند.ما انسان را دوست داریم.بالبان خنده،وحوصلۀ فراخ،آماده هستیم که اشک یتیم را پاک نماییم.ما درهرکوچه وپس کوچۀ وطن مان یتیم داریم.ما پهلوان میدان هستیم پاچه برمیزنیم که همه بفهمند ازین به بعد ما صاحب وطن خود هستیم.بااین صدا میخواهیم،که درمیدان مسابقه،بین شفافیت وکثافت،جام پیروزی((شافیت برکثافت)) راازآن خود بسازیم.

امیرکرول جهان پهلوان گفته بود:

 

زه یم زمری په دی نړۍ له مااتل نسته

په هندو سندو په تخارو آوپه کابل نسته

بل په زابل نسته       له ما اتل نسته

خپلو وگړو له لره آو پیرزوینه لرم

د دوی په ډ اډ ینه ښه با هم ښه ئی روزنه کوم

تل ئی ودنه کوم          له ما اتل نسته

په لویو غرو می وینا درومی نه د څڼډوپه ټال

نړۍ زما ده نوم می بولی په دریځ ستائ یوال

کنون عیاران وارد درقرن بیست ویک((نام ازابومسلم خراسانی،یعقوب لیث صفارامیرحبیب الله خادم دین رسول الله گیرند))برای ساختارجبهۀ نجات کشورازبحران،ثمک عیارگونه میخواهند که ثابت کنند،به دنبال هدف((آزادی کشور))این گونه:

سرگذشت خورشید شاه فرزند مرز بان شاه،سلطان شهرحلب،که دلباختۀ دخترفخفورشاه شاه چین بود.ازدیدعیاران امروز،خورشیدشاه((کشو راست))ومردم صاحب کشور،دخترفخفورشاه،شاه چین((آزادی))که مردم عاشق دلباختۀ آزادی هستند.عیاران برای بدست آوردن دخترشاه چین،ازعیاران کمک میخواهند.نه به وسیلۀ آن سلاح کهنۀ زنگ زده،نه بوسیلۀ تاکتیک دیروز،بلکه با وسایل کاملاً مودرن اخلاقی ،زبان را شمشیربران حقیقت میسازند.مغزرا سهان برای تیزکردن زبان،قلب را کورۀ ازآتش محبت برای جلب وجذب درفضای محیط انساتنی،دستان پاک چون شیشۀ بلور،ازهمه کثافات. وعیاران دارای این صفات خواهند بود.  

ـ بی اجازت درآمدن در خانه جوانمردان ، ناجوانمردیست. ( سمک عیار ج اول ص 26 )
ـ مردی آنست که سخن راست گویند و سخنی گویند که بتوانند. ( سمک عیار ج اول ص 27 )
ـ جوانمردان دروغ نگویند ، اگر سرایشان در آن کار برود. ( سمک عیار ج اول ص 48 )
ـ عیاری به بد دلی نتوان کرد. ( سمک عیار ج اول ص 66 )
ـ مردی آنست که چون درکاری خواهد رفتن ، بیرون آمدن را طلب کند. ( سمک عیارج اول ص 130 )
ـ دروغ گفتن شرط جوانمردان نیست. ( سمک عیار ج اول ص 209 )
ـ همه جوانمردی مراد مردم به حاصل آوردن است. ( سمک عیار ج اول ص 351 )
ـ مردان سخن بسیار نگویند. ( سمک عیار ج دوم ص 205 )
ـ سر جوانمردی امانت نگهداشتن است. ( سمک عیار ج دوم ص 214 )
ـ درطریق جوانمردان طعام مقدم بر کلام است. ( سمک عیار ج سوم ص 223 )
ـ سستی در کار نمودن نه از جوانمردی است. ( سمک عیار ج سوم ص 269 )
ـ دعوای مردی کسی باید بکند که به جای آرد. ( سمک عیار ج چهارم ص 121 )
ـ نام مردان در سر تیغ مردان باشد. ( سمک عیار ج چهارم ص 202 )
ـ اصل مردی حریف شناختن است . ( سمک عیار ج چهارم ص 229 )
ـ سر جوانمردی ها نان دادن است. ( سمک عیار ج چهارم )

یاهو یا منهو:حرکت،حرکت،حرکت فرزندان،میرمسجدی خان کوهدامنی+ فرزندان جلندرخان تتمدرۀ+فرزندان میرمحمد عثمان خان پروانی+میبربچه خان کوهدامنی+فرزندان امیر حبیب الله خادم دین رسو ل الله،جمع فرزندان ((عیار انقلابی)) عبد المجحید کلکانی+فرزندا ملا مشک عالم،جمع جمیع فرزندان، شهیدان راه آزادی+فرزندان کاکه های کابل،جمع فرزندان رستم زابل،جمع فرزندان سهراب،سمنگان وعیاران،چاب اندازان،قطغن ومیمنه وسرپل+ فرزندان کاکوهای قندهار،حرکت،حرکت،حرکت به سوی بحربیکران ایجاد جنب وجوش،انسانیت که حق همه مردم شریف افغانستان است.

لورکنیم

میرویم که خوده جمع وجورکنیـــم

خوده ازذهن مسلح ساخته اورکنیم

دشمن ما کثافت دروجود تاریکی است

ببریمش درقبرستان تاریخ گورکنیـــم

آنان که حافظ ناموس نیستند،راشناخت

سه سنگ طـــــــلاق را طرفش لورکنیم

جامعۀ ما پرازخسک وشپش گشــــــته

این لباس را،تکان میان تنورکنیــــــــــم

رسالت مندانیم ماهمه خوشه ها،یاران عزیز

درب انسانیت باز،اطفال راباشــــــعورکنیم.

با احترام

خوشه چین

 

 


بالا
 
بازگشت