عزیز احمد حنیف

 

تعویذ نویسی و دم کردن از نظر شرعی

    یکی از بحث هایی را که شهادت فرخنده به دنبال دارد،‌ بحث تعویذ نویسی و دَم کردن از دیدگاه شریعت اسلامی است؛ به خاطری که طبقه تحصیل کرده دیگر به سنت های خرافاتی بی اساس و به جا مانده از گذشته ها باور نداشته و از آگاهان دین انتظار دارند تا سخنان شان را مستند با آیات قرآن کریم، احادیث پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وسلم و یا هم اجماع امت و مبانی اجتهاد شرعی با ذکر مأخذ و منبع اصلی آن به مردم تبلیغ نمایند؛ اما بیشترین تعدادی که در مساجد از دین نمایندگی می کنند،‌ اکثریت قاطع ملا امامان مساجد و خطباء، آن چنان که ایجاب می کند، از دین آگاهی کافی ندارند و توانمندی قناعت دانش آموزان و دانش جویان امروزی را ندارند و فقط با لباس مخصوص سنتی یک روحانی که طرح آن در قالب خواستهای محیطی عامیانه افغانستان پی ریزی گردیده است، در مجامع عامه و مراکز دینی، با قاطعیت از دین سخن سر می کنند و کسانی که در رشته های علوم اسلامی دارای مدارک تخصصی از دانشگاه های معروف جهان اسلام اند،‌ به خاطر اینکه عقیده و اندیشه درست و تصویر واقعی و هدفمندانه از اسلام عقیدتی، سیاسی، اجتماعی،‌ اقتصادی و تاریخی ارائه می کنند،‌ از سوی سازمان های استخباراتی استعمارگر، مهر وابستگی به حرکت های (به اصطلاح خود شان) تندرو اسلامی به پیشانی شان زده می شود و افکار عامه ی عوام الناس بر ضد این قشر تحریک می گردد؛ این به خاطری است که حلقات بیرونی مداخله گر به راحتی بتوانند به سوی اهداف استعماری خود در عرصه های سیاسی و اقتصادی حرکت کنند.

    در روزهای اخیر به دنبال شهادت بانو فرخنده که بحث رفتن به نزد فال بینان و جادوگران و تعویذ نویسان از نظر فقه اسلامی به رسانه ها راه یافته است؛‌ بیشتر از کسانی دعوت می شود که به گونه ی تحقیقی در رابطه به موضوع آگاهی ندارند و زبان عربی را به طور درست نمی فهمند و با استناد به برخی منابع فارسی و آنچه شنیده اند بدون استناد به هیچ منبع علمی ای در پیوند به این موضوع فقهی بی باکانه سخن می کنند؛ بدین لحاظ ضرورت دیدم تا نبشته کنونی را خدمت کسانی که دوست دارند آگاهی درست و دقیق از دین داشته باشند به خصوص در مسایل عقیدتی تقدیم می کنم.

 

 دَم کردن یا رقیه

    رُقیه به ضم راء‌ و کسر قاف و تشدید یاء واژه عربی به معنای دَم کردن است که در صورت داشتن تب،‌ سردردی،‌ گزیدن حشرات و غیره از آن استفاده می شود. امام مسلم در صحیح خویش از حضرت عوف بن مالک رضی الله عنه نقل کرده است که می گوید:‌ ما در زمان جاهلیت (قبل از اسلام) دم می کردیم؛ زمانی که به اسلام مشرف شدیم موضوع را از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم پرسیدیم، آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمود:‌ "در صورتی که شِرک در آن متصور نباشد، باکی نیست".

    امام مسلم در حدیث دیگری از حضرت جابر رضی الله عنه نقل می کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم از دَم کردن منع فرمود،‌ اما خانواده عمرو بن حزم به نزد آن حضرت صلی الله علیه وسلم آمده و عرض کردند که یا رسول الله! این یک نوع دَم کردن است که با آن زهر گژدم را دَم می کنیم؛ راوی حدیث می گوید: آن را به نبی اکرم صلی الله علیه وسلم پیشکش کردند؛ آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود:‌ "در صورتی که نفع برساند، مانعی را در آن نمی بینم".

    در اینجا حدیث اول مقید به این است که دَم کننده از کلمات و دعاهایی که در آن تصور شرک است استفاده نکند اما حدیث دوم این قید را از میان برداشته و به طور مطلق دَم کردن زهر حشرات را مشروع تلقی نموده است.

    در حدیث دیگری امام بخاری از حضرت عایشه رضی الله عنها روایت کرده است: هنگامی که رسول الله صلی الله علیه وسلم به بستر خواب می رفت،‌ سوره های اخلاص،‌ فلق و ناس را می خواند و به کف دستانش دَم می کرد و به روی مبارک مسح می فرمود. همانطور: در حدیث دیگری آمده است که آن حضرت صلی الله علیه وسلم حضرت حسن و حسین رضی الله عنهما را با این دعا دم می کرد:‌ (أعوذ بکلمات الله التامه من کل شیطان و هامة) –پناه می خواهم به صفات کامل الله متعال از شر هر شیطان و حشرات اذیت کننده-.

    در حدیث دیگری امام دارقطنی در سنن خویش از حضرت ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت کرده است که روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم ما را در جمع سی نفر جنگنده ی اسب سوار به جایی فرستاد؛ در مسیر راه به قریه یی از قریه های اعراب رسیدیم و از آن قریه خواستیم تا مارا مهمان کنند؛ اما باشندگان آن قریه برای ما طعام ندادند. (از قضای روزگار) بزرگ آن قبیله را گژدم گزید و جهت علاج آن به نزد ما مراجعه کرده و پرسیدند آیا کسی در میان شما زهر گژدم را علاج می کند؟ در روایتی آمده است که پادشاه خواهد مرد! راوی حدیث می گوید: گفتم:‌ بله، من! لکن این کار را به شرط آن می کنم که پاداشی برایم بدهید؛ آنها گفتند:‌ سی رأس گوسفند برای تان می دهیم؛ او می گوید:‌ سوره فاتحه را هفت بار بالای وی خواندم (و دَم کردم)، شخص مذکور شفا یافت. در روایتی آمده است:‌ به هوش آمد و صحت یافت و ما را مهمان کرد و گوسفندان را نیز برای ما داد؛ تعدادی از ما از گوشت گوسفندان خورد و تعدادی اجتناب کرد تا زمانی که به نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم به مدینه برگشتیم و از واقعه برای ایشان خبر دادم؛ آن حضرت صلی الله علیه وسلم پرسید:‌ "چگونه دانستی که با سوره فاتحه دَم می شود"؟ گفتم:‌ برایم الهام شد! فرمود:‌ "از گوشت آن گوسفندان بخورید و برای من هم بدهید".

    همانطور امام بخاری از حضرت عایشه رضی الله عنها نقل می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مرض وفات سوره های فلق و ناس را می خواند و خویشتن را به آن دَم می کرد؛ هنگامی که مرض مبارک شدت یافت، من آن سوره ها را می خواندم و به دست آن حضرت صلی الله علیه وسلم دَم می کردم و با دست مبارک خودش وجود ایشان را مسح می کردم.

    از خلال احادیث فوق و آیه مبارکه "ما آياتي از قرآن را فرو مي‌فرستيم كه مايه بهبودي و رحمت براي مؤمنان است"(اسراء:82)، نتیجه گرفته می شود که دَم کردن با سوره های قرآن کریم و احادیث مأثور و مروی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیم وسلم مشروع است؛ البته تحقیقات طبی اخیر نیز در باب اعجاز علمی قرآن کریم در خصوص آیه مبارکه فوق نشان می دهد که دَم کردن به سان ادویه جات سبب علاج بیماری می گردد. از همین جاست که امام بخاری در صحیح خویش در کتاب طب "باب دم کردن به قرآن و معوذتین" را وضع نموده است.

 

آویختن تعویذ به گردن

    اما بر عکس آن در پاره یی احادیث دیگر در می یابیم که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وسلم دَم کردن و تعویذ و طومار را شرک خوانده و به صراحت از آن منع فرموده است که از آن جمله یکی حدیث حضرت عبدالله بن مسعود به روایت امام ابو داود است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در آن فرموده است:‌ "إن الرُّقَى والتَّمَائِمَ والتِّوَلَةَ شِرْك" یعنی دم کردم؛ تعویذ نوشتن و (جادو برای) جذب محبت شوهر از سوی زن شرک است".

   تمائم: جمع تمیمة واژه عربی به معنای تعویذ مخصوص متشکل از مهره ها و احجار گران قیمت است که در زمان جاهلیت به گردن اطفال آویخته می شد و مردم آن زمان باور داشتند که از این طریق از چشم زخم در امان خواهد بود. تِوَله: به کسر تاء‌ و فتح واو نوعی سحر است که در رشته (تار) مخصوص،‌ یا صفحه کاغذ دَم می شود و از آن طریق محبت شوهر نسبت به زن جلب می گردد؛ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم تمام این اعمال را شرک و خلاف عقیده یکتاپرستی خواند و به شدت مردم را از آن منع فرمود.

    امام احمد با سند صحیح از حضرت عقبه بن عامر رضی الله عنه در مسند خویش روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «مَنْ عَلَّقَ تَمِيمَةً فَقَدْ أَشْرَكَ» یعنی کسی که طوماری را به گردن می آویزد بدون شک مشرک گردیده است. 

    امام ابوداود به سند صحیح از عیسی بن حمزه روایت کرده است که ایشان می گویند: به عیادت ابی معبد الجهنی عبدالله بن عُکَیم رفتم در حالی که از تب شدید رنج می برد؛ برای وی گفتم چرا از تعویذ استفاده نمی کنی؟ گفت: از این امر به خدا پناه می برم! رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «مَن تعلَّق شيئا وُكِلَ إليه» یعنی کسی که چیزی را به گردن می آویزد به آن موکول می گردد. به این معنا که تعلق و رابطه ی وی از الله متعال قطع می گردد.

    به تأیید احادیث فوق امام طبرانی در معجم الاوسط و امام ابوداود در سنن خویش و سایر محدثین، حدیث دیگری را در باره شخصی که به نزد کاهن می رود از حضرت ابوهریره رضی الله عنه به این معنا روایت نموده اند:‌ "مَن أتى عرَّافًا أو كاهنًا فصدَّقه بما يقولُ فقد كفَر بما أُنزِل على مُحمَّدٍ صلی الله علیه وسلم" یعنی:‌ کسی که به نزد کف شناس، فالبین یا غیب گو می رود و او را به آنچه می گوید، تصدیق می کند، بدون شک به آنچه که بر محمد صلی الله علیه وسلم نازل گردیده، کفر ورزیده است. در حدیث دیگری که امام مسلم در صحیح خویش روایت می کند، کسی که به نزد فالبین یا کف شناس می آید، (بدون اینکه او را تصدیق کند یا خیر) نماز چهل روز وی به نزد الله متعال قبول نمی شود.

نتایج بحث

یک: دم کردن فقط با آیات قرآن کریم و احادیث صحیح و اسماء حسنی و صفات الله متعال که به گونه متصل و مستند از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم برای ما رسیده است، به لفظ عربی آن درست و شفاست؛ در صورتی که به ترجمه آن دم شود، نیز می تواند جایز باشد.

دو: دم کردن به اوراد و دعاهایی که نام پیامبران، ملایکه ها، اشخاص و جنیات یا آسمان ها و زمین و ستاره گان و غیره گرفته شود، به خصوص زمانی که از غیر الله متعال شفا خواسته شود، به عقیده سلف صالح شرک و مردود پنداشته می شود.

سه: دم کردن و دعا خواستن به حق پیر پیران حضرت شیخ عبدالقادر جیلانی، به حق نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد علیهم السلام، به حق جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل، و به حق بندگان دیگر الله متعال نیز شرک و توکل به غیر خدا دانسته می شود.

چهار: استفاده از آیات قرآن کریم و احادیث نبوی به شکل تعویذ در آب، جلد کردن و بستن به بازو و آویختن به گردن به دو دلیل حرام و غیر شرعی معلوم می شود: یکی به خاطر عدم ثبوت در احادیث رسول اکرم صلی الله علیه وسلم و عدم معمول به آن در عصر صحابه و تابعین و یک قرن بعد از آن که خیر القرون نامیده می شود؛ دوم با رفتن به محلات نجاست و خوابیدن و نشستن با تعویذی که در آن آیات قرآن یا احادیث مبارک نبی اکرم صلی الله علیه وسلم نوشته شده است، نوعی توهین به آیات و احادیث می باشد؛ در عین زمان این امر بیشتر از سوی کسانی انجام داده می شود که هدف از نزول قرآن و فرامین پیامبر صلی الله علیه وسلم، را نمی دانند و دین را در همین مسایل محدود و منحصر می پندارند؛ این خود یک نوع بینش شرکی نسبت به دین است.

پنج: جلد کردن و آویختن تعویذ به گردن و بستن به بازو در صورتی که از حروف ابجد، نام ملایکه ها، جنیات، اشخاص، پیامبران و غیره در آن استفاده شده باشد، یک رسم دوره جاهلی و در صورت اعتقاد و باورداشتن به آن، شرک است.

شش: برخی بدین باور اند: همانطوری که از ادویه طبی استفاده می شود و اعتقاد بر این است که شفادهنده الله متعال است، از تعویذات نیز استفاده به عمل می آید و کسی به آن معتقد نیست؛ پاسخ این است که از ادویه طبی حرام مانند شراب و گوشت خوک نیز استفاده درست نیست و نقطه مهم دیگر اینکه پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وسلم بیماران را به رفتن به نزد طبیب سفارش نموده است در حالی که از رفتن به نزد فالبین، کف شناس، غیب گو و جادوگر به شدت و صراحت منع فرموده و آن را شرک خوانده است؛ پس این دو نوع معالجه و دو نوع طبیب از هم متفاوت اند.

هفت: فالبین ها، کف شناسان و جادوگرانی که بر سر جاده ها نشسته و به نام دین دکان داری می کنند و به نام ملا معروف گردیده اند، به ملایی و علوم دین هیچ نوع رابطه یی نداشته اند بلکه بر عکس دین مقدس اسلام سخت با این قشر مخالف است و کار و فعالیت آنان را حرام و شرک خوانده است؛ اینکه چرا نام ملا بالای شان نهاده شده است؟ حدس زده می شود که این نام ها و القاب به خاطر توهین اهل دین و علم به سان داستانهای دیگری که به ملاها در گذشته نسبت داده می شود و نام خلیفه (لقبی که قرآن کریم بر سرِ پادشاه اسلام و یا انسان به حیث نماینده خدا در زمین نهاده شده است) بالای سرتراش، دریور، مستری، آهنگر و سایر طبقات پایین جامعه از سوی استعمار وضع گردیده است؛ در بخشی از این توطئه بالای جادوگران و فالبین ها و غیره نام ملا گذاشته شده است؛ با تأسف که نزد عوام الناس هیچ معیاری برای تفکیک ملا از جادوگر نیست و در جوامع سنتی مانند افغانستان از همان باورمندی ای که نسبت به طبقه اهل دین وجود دارد به انواع مختلف آن گاهی در عرصه سیاسی، زمانی در بخش دکانداری و گمراه کردن مردم و گاهی به خاطر امرار معاش و ثروت اندوزی بر سرِ دین تجارت صورت می گیرد.

هشت: وزارت ارشاد، حج و اوقاف در چنین موارد مکلف است برای علمای واقعی کشور هدایت دهد تا در روشنی آیات قرآن کریم و احادیث صحیح و مستند رسول اکرم صلی الله علیه و سلم در پیوند به تعویذ نویسان، فال بینان و جادو گران، خانقاه نشینان و متصوفین گمراه که پیشینه تاریخی شان به استعمار پیوند دارد و از آدرس دین به سرنوشت مردم عوام بازی می کنند، برنامه های مشخصی را روی دست بگیرد؛ در غیر آن صورت پی آمد های خطرناکی را به دنبال خواهد داشت.

به امید حاکمیت حق و محو باطل

 

 


بالا
 
بازگشت