ا.دهقان

 

جامعه، خانواده و پرورش

دین ومکتب اینها دو چیز ناسازگار استند!

دیگر سالهاست که بحث روی این مطلب که تدریس مبانی دین و فرهنگ آن و روشنایی علم اخلاق در مکاتب روسیه ضرورت است یا خیر؟ گرچه این مطلب قبلاً شامل پروگرام درسی مکاتب شده است. لیک مشکل ما با تدریس مبانی دین است نه با دین.

آقای دینس ساخارنیخ میتولوژست که شیوه تدریس مبانی دین را به آموزگاران می آموازند، چنین ابراز نظر مینماید:

_ دینس! اگر در مکاتب کورس دین درست تدریس میشد دیگر این دخترک تیره بخت که در کورس دوم فلسفه مصروف درس بوده و مطابق دید خود دین اسلام را انتخاب نمیکرد و تلاش به پیوستن به دولت اسلامی را نمیداشت. آیا امکان نداشت که از کنار این وضع گذشت و یا خیر؟ باید گفت که این سوال بسیار دشوار و پیچیده است که مارا در فضای اعتقادات، باور ها، اقناع، معتقد ساختن دیگران وارد میسازد که مربوط به افراد چندی میشود، مانند ( اشخاصی که راجع به موضوع فکر کرده اند، کسانی که آنرا در عمل تحقق میبخشند و در همین بخش آموزگاران مشخص و معینی وجود دارد، میشود که مارا نیز درین بخش، یعنی کسانیکه روی ارتقای سطح اطلاعات و آگاهی آموزگاران کار میکند افزود، اما هنوز نمیدانیم که این پروسه( ارتقای اطلاعات و آگاهی آموزگاران بالای روحیه هرکدام شان که پیشبینی آن امکان پذیر نیست چگونه و چه طور تاثیر گذار خواهد بود؟

_ دوستان! بحث ما بحث دین نیست بلکه بحث روی شیوه ارائه اطلاعات در رابطه به مبانی دین است. حال ضرورت است، نخست تشخیص باید داد که این اطلاعات از چه قرار است؟ طور مثال من غیر مستقیم با آموزگارانی که در صنوف پائین الی صنوف چهارم تدریس مینمایند ایشانرا رهنمایی علمی و میتودیک مینمایم. کورس ما ( تدریس مبانی دین و فرهنگ آن) و روشنایی علم اخلاق است. درکورسهای دیگرفزیک، کیمیا، بیولوژی، ریاضی و جغرافیه است. درین کورس که ما تدریس میکنیم فقط تدریس دین است که شش گزینه پر معنی غرض انتخاب در خود دارد و بس. بدین ترتیب اینرا روشنایی علم اخلاق میگویند ( مبانی فرهنگ دین ارتودوکس، مبانی فرهنگ دین اسلام، مبانی فرهنگ یهودی، مبانی فرهنگ بودایی....و غیره ).

درآخرین تحلیل( مبانی کلتور ادیان جهانی) همین چهار دین را که فوقاً یاد آورشدیم تشکیل میدهد. متناسب به این که زمان انتخابات پیش می آید این و یا آن شاگرد کدام گزینه را ازین مودل ها انتخاب خواهد کرد؟

وقتی که بچه ها انتخاب رشته میکنند، طور مثال گفته میتوانیم:

تعدادی مبانی فرهنگ دین ارتودوکس را و تعدادی مبانی کلتور دین اسلام را ... انتخاب میکنند، پس در آنصورت ایشان به صنوف جداگانه از هم جدا میشوند.

سوالی پیش می آید که چگونه مهارت های حرفوی آموزگاران را ارتقا میبخشید؟

ما آموزگاران خود را در رشته های جداگانه ارتقای مهارت نمیدهیم، بلکه به صورت کُل در همین شش بخش ارتقای مهارت حرفوی میدهیم. چرا؟ اصل مطلب درینجا نهفته است که آموزگار در هر بخش آماده گی داشته باشد. چرا؟ برای اینکه بعضی از شاگردان برای امسال دین ارتودوکس را اختیار کرده اند اما سال آینده والدین شان تغیر مفکوره داده و تقاضا به عمل می آورند که ما بخش ارتودوکس را برای فرزندان خویش نمیخواهیم؛ بلکه مبانی انواع کلتور دین جهانی را میخواهیم. در آنصورت آموزگار ناگذیر است تا مطابق خواست والدین شاگرد عمل کنند، فلهذا ضرورت است که آموزگار در هر بخش آماده باشد.

خوب میدانم که ایشان دو کتاب را حتماً مرور مینمایند.

1.      کتاب داستان های ( خواجه نصرالدین)، نوشته سلاویوا.

2.      کتاب بیوگرافی عمر خیام. نوشته شمیلا سلطانووا.

جای تعجب است که این دو کتاب کافی است، اما فراموش نباید کرد که ایشان درس وهابیت را نیزمیگیرند.

البته اینرا میدانید که در وهابیت مسئاله اسلام جای دارد و وهابیزم تلاش دارد که اسلام سنتی سنی را به وهابیزم مبدل سازد.

در آخرین تحلیل ما بسیار به سهولت سیستم انتخاب آزاد را نقض میکنیم و به شاگردان میگوئیم که ما شما را راضی ساخته نمیتوانیم و خواست های تانرا بر آورده ساخته نمیتوانیم. پس بیائید که همه ما یک چیز را انتخاب کنیم.

احساس من درین رابطه طوری است که این کار کاملاً در مرحله آغازین خود قرار دارد، تغیر میکند، انکشاف میکند و در پایان هنوز راه دور و درازی به موفقیت وجود دارد.

سوال: چطور شما موازنه سالم را از راه های تجربه شده در زمینه لمس میکنید؟

در روسیه بیش از شش سال است که روی این مطلب کار جریان دارد اما هنوز بسیار چیزها حل و فصل ناشده مانده است. چون ساختار های کتب همواره تغیر و تبدیل میشود.

طور مثال در سال 2010 ما شش جلد کتاب محصول یک چاپخانه را داشتیم، سال آینده ده جلد و سال سوم سی جلد....

تاجائیکه دیده میشود امکان دارد که تعداد کتب کمتر شود، چون چنین گرایش ها و تمایلات وجود دارد.

ا.دهقان

منابع: خارجی

2015.07.05

 

 


بالا
 
بازگشت