شریف بها
ريختن خون در جنوب و شمال ، خون افغان است!
در جریان سیزده سال اخیردرگیری های خونین میان نیروهای دولتی و مخالفان مسلح در مناطق جنوبی ،جنوب شرقی وشرقی وجود داشت ، تنها شمال از جمله امن ترین ولایات به شمار میرفت و هموطنان ما تنها میتوانستند که برای سرگرمی وتفریح ولایات شمالی را برگزینند.
اما در این اواخر ریشه های ناامنی به مناطق شمال وشمال شرق به صورت ناگهانی
گسترش یافت و طی چند هفته اخیر حوادث ناگوار ودلخراشی رخ داد که فرزندان صدیق
افغان به شکل فجیع به شهادت رسیدند.
اکنون سوال این است که ریشه های ناامنی به شمال از کجا
منشاء گرفت و چگونه سریع نا امنی به ولایات شمال کشور گسترش یافت در
این راستا نگرانی ها بیش از حد وجود دارد وحتی احتمالا معاملات پنهانی در عقب
این همه حوادث وجود داشته باشد، دریافت عوامل این همه که مشخص سازد که چه دست
های شومی در طرح پروژه ناامن سازی شمال وجود دارد،کارساده یی نخواهد بود.
این قابل درک است که ناامنی و ادامه جنگ در افغانستان ریشه بیرونی برای اهداف کلان کشور های منطقه وفرا منطقه یی دارد اما ممکن حلقاتی داخلی نیز برای عملی ساختن اهداف بیرونی در قضایا دخیل باشند . پس از حمله بر یک مکتب در پیشاور سیاستگذاران پاکستانی مصمم شدند که ریشه های ناامنی را در کشور بخشکانند و برای این هدف دفعتا با جانب افغانستان وارد گفتگو شده و از تلاش برای محو خشونت در دو طرف خط دیورند خبر دارند .
برای این برنامه مقامات بلند پایه پاکستان وافغانستان رفت وامد های را انجام دادند که در نهایت پاکستان برای مخالفان مسلح که در وزیر ستان شمالی وجنوبی فعالیت داشتند هوشدار داده وعملیات های تصفیوی را راه اندازی کرد همچنان از جانب افغانستان خواست تا مولوی فضل الله که نظر به ادعای پاکستان در سرحدات میان افغانستان وپاکستان بسر میبرد تحت تعقیب وعملیات ها را علیه انان راه اندازی نماید.
بدون شک پس از هوشدار حکومت پاکستان برای جنجگویان در وزیر ستان ناامنی در افغانستان اوج گرفت واکنون دیده میشود که جنگجویان خارجی بیشتر به ولایات شمال وشمال شرقی رفته و ان مناطق را ناامن ساخته اند. بالاخره یکی از رهبران حکومت وحدت ملی اعتراف کرد ((که در این راستا غافگیرشده ایم)) اینگونه اعترافات نشاندهنده انست که پاکستان در قبال افغانستان صداق نیست و تماس های مکرر با پاکستان باعث گردید که اکنون صدای بلند نمیشود تا حقایق را برملاء سازند.
همچنان چندی قبل مقاله یی را تحت عنوان ما چرا (BSA) را امضاٰ نکردیم؟ در روزنامه وزین ویسا مطالعه کردم در آن از مبدل شدن بعضی از مناطق سرحدی افغانستان به وزیرستان هوشدار داده شده بود. در عین حال در یک مقاله بنده تحت عنوان داعش چرا در افغانستان؟که در روزنامه ویسا اقبال چاپ یافته بود ذکر گردیده بود که پاکستان در تلاش پاک کردن لکه ننگین حمایت از طالبان است که اکنون دارد این لکه پاک شده میرود وآهسته آهسته نام طالب نابود و به داعش مبدل شده میرود ونیز پاکستان دیگر جوابگو نخواهد بود زیرا ظاهرا پروژه داعش در کشور های عربی سربلند کرد.
با در نظر داشت تحلیل های که در مقاله های فوق صورت گرفته بود امروز نظریات و پیشگویی های که ابراز گردیده بود به واقعیت می پیوندد که متیوان از حملات اخیر در بدخشان و کندز ونیز کشته شدن افراد مسلح خارجی در کندز یاد کرد که شاهد این مدعاست .
در عین حال والی کندز به خبرگزاری اسوشیتدپرس گفته است گمان می رود که این جسد های افرادی از تاجکستان، ازبکستان، قرغیزستان، ترکیه و چیچن باشند ،به گفته والی کندز که این جنگجویان خارجی از طالبان حمایت مالی و فنی می کنند.
به اساس گزارش، صافی به این باور است که این افراد فارغان جدید از مدرسه ها در داخل افغانستان و پاکستان اند که تجربۀ اندک از میدان جنگ دارند.
در عین حال عبدالصبور نصرتی قوماندان امنیۀ قندز گفته است که نیروهای ما قوای را دیده اند که لباس های منظم به تن داشتند و چهره های خود را پوشانیده بودند. نمی توان حضور داعش را درین جا نادیده گرفت."
با وجود این اعترافات شماری از چهره های سرشناش افغان افغانستان به شمال وجنوب تقسیم مینمایند اخیرا در بحث های رسانه یی جنگ را به جنوب وشمال تقسیم نمودند . نباید فراموش کرد که درشرق ،غرب ،شمال وجنوب همه افغان اند و ریختن خون درجنوب و شمال کشور خون افغان است .
بناء در نهایت به این نتیجه میرسیم که ادامه جنگ در افغانستان برای اهداف کلان منطقه یی وفرا منطقه یی است نه برای جنوب وشمال ، فقط تنها پروژه مسیر خود را تغیر داده است امروز در جنوب هم مردم کشته میشوند و در شمال هم ! پس باید سیاستگذاران ، روشن فکران و اهل خبره در تلاش این باشند که چگونه جنگ را در افغانستان مهار نمایم و نگذاریم که اهداف دیگران در نتیجه ریختن خون افغانها بر آورده شود وباید به یک ملت واحد فکر نموده وخود را از این منجلاب بیرون نمایم.
پایان