علی رستمی
هشت مارچ روز حق خواهی ودادخواهی زنان رنجبردر روند تاریخ
هشت مارچ مصادف هست به روز همبستگی بین المللی زنان جهان ؛ ازاین روز درتما م کشورهای مترقی وعدالت پسند جهان وبالخصوص درکشورهای جهان سوم، با براه انداختن محفلهای و تظاهرات خیابانی تجلیل میگردد.
. این روز به ارتباط قیام انعده زنان ،مردان شجاع وقهرمان کارگران فابریکه بافنندگی شهر نیویارک که بتاریخ8مارچ سال 1857 براه انداختند،میباشد. انان خواستار پایین امدن ساعات کار وتامین حقوق انسانی خویش بودند . این قیام عد التخواهانه زنان ومردان کارگر که توسط رژه های پولیس به خاک خون کشانیده شد ،اما ازخود حماسه بزرگی انقلابی به نسلهای بعدی جهان میراث بجای گذاشتند که رهنمون حق طلبی هزاران انسان عدالت پسندوسر اغاز مبازرات پیگیر زنان علیه نظام بورژوازی در سطحی جهان کردید. برعلاوه که این قیام سرکوب شد اما خاطرات وحماسه های ان فراموش نه شده وبرای یادبود وگرامیداشت از جان باختگان این روز توسط کلارازتسکین زنی قهرمان وپشتاز جنبش زنان المان 8 مارچ ، در سال 1910 در کنفرانس بین المللی سوسیالیستها در کوپینهاکن ، بعنوان روز همبستگی بین المللی زنان پیشنهاد و پذیرفته شد.
بنابرآن ، اولین بار این روز درسال 1911 درالمان اتریش وچند کشور دیگر برگزاروتجلیل شد.
چنانچه از ان زمان به بعد، این روز همیشه ازجانب جنبشهای مترقی زنان در تمام گوشه وکنار جهان بیادی استواری وقربانی زنان کارگر که با عمال سرکوبکرانه حاکمان خودکامه وخون اشام سرمایداری جانهای شرین خویشرا از دست داد ه اند ، با پرپایی محافل و تظاهرات خیابانی خاطرات انها را گرامی داشته وتجلیل میاورند .
طوریکه روشن هویداست زن این موجود باعاطفه ودلسوز که نیم ازجمعیت جهانراتشکیل میدهد ونیم دیگرانرا دراغوش خویش پرورش وبه جامعه تقدیم میکند، بنام: مادر، خواهر ، بانو -- خانم ویا ناموس (درافغانستان)وغیره درجامعه بشری احترام وبه ان ارج میگذارند. شوربختانه بانوان درطول تاریخ بشری در گروه های اتنیکی، دارای حقوق نا همسان با مردان بوده است. وبهترین ومعروفترین ادیان مذاهب و شخصیتهای علمی واندیشوی فرهنگی نظریات مختلفی علیه زنان داشته وبا ایده های متنوع باانها برخورد داشته اند. در روند تکامل جامعه بشری زنان در مناسبات اقتصادی واجتماعی بنام بانوی خانه ، خدمتکار منزل ویا کنیز درعقاید باوری مردم جای داشته است. وباشیوه های گوناگون مورد زجر وازار وتحقیر قرارگرفته است. امروزهم درسایر کشور های عقب مانده بالخصوص درکشورها ی اسلامی درمیان باشندگان بما نند مردان ازحقوق مساوی بر خور دارا نمیباشند. حق مساوی با مرد از لحاظ تعین سرنوشت وانتخاب همسر درزندگی ندارند ،برعکس مرد حق داردکه برای خود چهار زن را بربنیادارزشهای دینی به اراده خود انتخاب کند ؛ درکشور ما نیز،همچو باورها در زمانهای مختلف از جانب دولتهای حاکم مستبد غیر دموکراتیک، پشتبانی وحمایت کردیده که باعث از میان رفتن حقوق وازادیهای اجتماعی وحقوق شهروندی، انها شده است. اکثریت بانوان کشور بی سواد ودرکنُج منزل مصروف وظایف امور منزل میباشند. درادارات دولتی ویا اموزشی وتحصلیی قسمیکه مردها حق رفتن را به اراده خود دارند زنان ندارند و تا زمانیکه والدین ویا شوهر اجازه اموزش سواد وتحصیل وکار را درخارج منزل ندهد نمیتواند ،مستقلانه تصمیم بگیرند و ازحقوق طبیعی خویش دفاع واستفاده نمایند.
بر علاو اینکه در کشورما زنان ازسالیان متمادی دوشادوش مردها درعرصه های زراعت ،مالداری ودامپروری فعالیت دارند، این امر نیزبراساس تصمیم و رضایت مردان خانواده صورت میکرد .
کشور ما در درازنای تاریخ دردامن خود زنان قهرمان فرهنگی ودلاوران جنگجو تربیه کرده که نام شان دراشاعه ورشد تکامل فرهنگ وهویت ملی مردم از جایگاهی معینی برخوردار هست. تغیرات وتحولات مترقی که درکشورما درزندگی مردم اعم اززن ومردبعد ازکسب استقلال کشوردر زمانی امان الله خان غازی رونما کردید ، زنان توانستنن که اهسته اهسته از امکانات اجتماعی، سیاسی ،تحصیلی واموزشی برخوردا شوند. شرایط اشتراک وحضورزنان درمحافل رسمی ،ادارات ،موسسات واموزشی و اعزم شان برا ی کسب تحصیلات مسلکی مهیاشد. با رشد تحولات مترقی وازادیهای فردی واجتماعی در" دهه دیموکراسی" وبادرنظر داشت مبارزات دلیرانه مشروطه خواهان درکشور نهادهای مدنی وسیاسی ،تحصیلی رشد نموده که زنان ودختران جوان با تغیرات وضع جهانی وملی ازادیهای معین کسب کرده ودرهسته های مهم و هدایت کننده الی سطوح رهبری دولتی انتخاب وتعین میشدند. باتشکیل احزاب سیاسی چپ وراست هسته های تشکیلاتی زنان درنهادهای فرهنگی دولت بوجود امد که ازاینطریق برای کسب پیشتری ، حقوق خویش مستقلانه داخل کارزار مبارزه حق طلبی شدند. تشکیل سازمان دموکراتیک زنان افغانستان که به ابتکارو رهبری داعیانه شاد روان اناهیتا راتب زاد درسال« 1344»خورشید ی با پشتبانی وحمایت حزب دموکراتیک خلق افغانستان وسایر نیروهای روشنفکر مترقی بوجود امد که سبب حضور مستقیم زنان ودختران جوان ونوجوان، دراین سازمان متشکل اجتماعی شدند، که نقطعه عطفی درمبارزات ازادیخواهانه، حق طلبانه وتامین حقوق مساوی مرد زن درهمه عرصه های اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی در کشور بود. این سازمان باجلب وجذب داوطلبانه زنان ودختران جوان مبارزه اِی منظم وسازمانی را در میان زنان اغاز کردکه در ارتقای سطح شعور سیاسی واجتماعی انان نقشی شایانی را ایفا کرده هست. بارشد تکامل سازمان دموکراتیک زنان افغانستان بود که ایده های هشت مارچ درمیان زنان کشور جایگیرشد .بخاطری یاد بوداز اهداف وارمانهای این روز با براه انداختن مارشها ومیتنگها درموسسات اموزشی واداری تجلیل بعمل میامد، دراین روزهمه زنان روشنفکر اعم از متعلمین ودانشجویان دانشگاهای کابل و مکاتب عالی ومتوسطه درولایت وشهرا های کشور یکجا با کارگران ،مامورین وسایر اقشار اجتماعی وطنپرست اشتراک فعال میگرفتند وخواستار ازادی واعاده حقوق بیشترزنان در کشورمیشدند. نفش محصلین اعم از دختران جوان ومردان درپوهنتون (دانشگاه) کابل بمثابه مهد گاهی ازادی خواهی وازادمنشی وکانون مبارزه داغ عدالت خواهانه تحت رهبری سازمان دموکراتیک زنان افغانستان وبا پشتبانی وحمایت حزب دموکراتیک خلق افغانستان وسایر نیروهای چپ ملی ودموکراتیک در تاریخ جنبش ازادیخواهی وعدالت پسند برجسته بوده است.
با پیروزی قیام ثور وبالخصوص مرحله تکاملی ان تغیرات فاحش در زندگی زنان و اعاده حقوق شان بوجود امد. زنان بمانند مردان درهمه عرصه ها، مساویانه سهم فعال میگرفتند واز همه مزایای حقوق شهروندی برخوردار بوداند . درموسسات اداری وتحصیلی در تمام سطوح رهبری نقش شان با مردان یکسان بود. برای بانوان بیسواد کورسهای بیسوادی تشکیل میکرداند. هزاران دختر جوان برای تحصیل به خارج اعزام میشدند. زنان تخصیل کرده وباسواد درتمام ارگانهادولتی استخدام کردیده ودر اجرای همه امور نقش فعال داشتند. بخاطر کسب تحصیل وارتقای سطح اموزشی زنان برعلاوه تضمین های حقوق شهرونده در عمل سهولتهای بی شماری را برای اموزش وپرورش دختران از طرف دولت فراهم شده بود ،به تعداد مکاتیب دخترانه افزوده شده میرفت، زمینه تحصیلات عالی بطور مساوی با پسران به یک امر عادی تبدیل شده بود. دختران نیم پیشتر موسسات تحصیلی را تشکیل میدادند. شرکت گسترده دختران وزنان در زمینه اموزش وپرورش وصحت بعنوان اموزگاران، استادان، پزشکان وکارمندان بهداشتی درکشوربرجسته وعالی بود. طوریکه محترم سلطان علی کشتمند درکتاب یادداشتهای سیاسی ورویدادهای تاریخی درجلد سوم چنین نگاشته اند:« .. اکثریت معلمان مکاتب ابتدایی پسرانه و تمام معلمین مکاتب دخترانه وبخش بزرگی از کارمندا فرهنگی برخی از موسسات را زنان تشکیل میکردند. حتی بر طبق امارمنتشره ازسوی منابعی که رویدادهای دهه هشتاد را درافغانستان هنوز به دیده تعصب میگرند، هفتاد تا هشتاد درصد اموزگاران درحدود 50 درصد پزشکان وبیش از 5 درصد پرسونل طبی اعم از نرسها، قابله ها ودواسازان در دهه هشتاد زن بودند.که مجموعأ درخدود 60 درصد را تشکیل میکردند. در واقع بیش از 60 درصد کارمندان دولتی را بویژه درعرصه های فرهنگی واموزشی زنان تشکیل میکردند.» بر علاوه در ساحه خدمات اجتماعی ایجاد کودکستانها وشیر خوارگاه ها در محل کاربرای مواظبت کودکان ایجاد شده بود. همچنان افزون بران محترم سلطان علی کشتمند درکتاب فوق الذکر تشریح نموداند که:« تا سالها دهه هشتاد درشهر کابل چهارـ پنج کودکستانها وبعد از دهه هشتاد پیش از سیصد باب کودکستانها وشیرخوارگاه ها نه تنهادرکابل درسایر شهرها ی دیگر تآسیس گردید».
زنان برعلاوه درموسسات خدماتی وتحصیلی درموسسات عمده ای تولیدی وفرهنگی سهم فعال داشتند. شوربختانه که بعد از سقوط حاکمیت دولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان وانتقال قدرت به تنظیم های جهادی تمام شیرازه ودستاوردهای بزرگ زنان کشور که با فداکاری وجانفشانی بدست امده بود یک شبه همه به باد فنا رفته دوباره زنان کشورسیاه بخت ودرکنج منزل سکونت اختیار کردند.
در شرایط حاضر درکشور مابر علاوه بی نظمیها ی امنیتی و خشونت بینهایت بزرگ مردسالارانه علیه زنان تغیرات نسبی در زندگی زنان وسایر اقشار جامعه بعد از سقوط طالبان به نفع انان بوجود امده اما وسیع وکسترده وچشمگیر نیست. حضور دختران جوان در موسات تحصیلی واموزشی با موجودیت نماینده گان وعساکر نظامی کشورهای جهان غرب که خودرا مهد ازادی وحقوق خواهی وتمدن می نامند ، درپایین ترین سطح استفاده ازحقوق و ازادیهای شهروندی وانسانی خود نسبت عدم تامین امنیت وتهدیدهای گروپهای مسلح دینی ومذهبی قرار دارند. بنا بر ارقام احصائیوی سازمانهای مدنی در شرایط فعلی 40 درصد دختران به مدرسه ابتدائی وتنها یک نفر از بیست دختر بیشتر درصنف ششم در س می اموزند.زنان ودختران جوان ونوجوان به شیوه های مختلفی شکنجه شده ومورد ظلم واستبدادی مناسبات قبیلوی قومی قرون وسطایی قراردارند . اینهمه رنج ومصیبت که امروز دامنگیر زنان کشورما شده است، عامل ان گروپهای رادیکال افراطی ومذهبی که زیر نام سلفیست ، طالب وهابیت وداعش درداخل کشوربرای تشکیل" دولتی ایدال خویش" به حکم بادران خود فعالیت دارند، میباشند. اکثریت زنان در ولایات وشهرها ، اجازه کار وتحصیل در موسسات دولتی ودانش اموزی بدون نظر مرد خانواده ، ندارند. هزاران مورد از شکنجه جسمی زنان اعم از: خرید فروش دختران جوان زیر نام تویانه ،زنده سوزانده شدن، اسید پاشی ، ازدواجهای اجباری خلاف سن وسال ،کشتن با کارد وچاقو ، وده ها انواع شکنجه که خلاف تمام نورمهای اخلاقی وانسانی میباشد ،بالای انان تحمیل واجرا میشود.طوریکه از احصائیه سازمانهای مدنی معلوم هست ،درحال حاضر 50 درصد دختران تا 12 سالگی وپیش از 60درصد دختران تا 16 سالگی نامزد ویا ازدواج کرده اند. تخمینآ 80 درصد از دختران کشور ما جبرآ با مردانی زیر سن 60ساله ازدواج کرده اند. در حالیکه قانون منع خشونت علیه زنان توسط پارلمان افغانستان تدوین وبه تصویب رسیده شده که متاسفانه نظر به فشار وتسلط زورمندان وجنگسالاران وعدم امنیتی قابل اجرا نیست. تحقق تامین حقوق مساوی میان زن ومرد یکی از ارزوهای وارمانهای جنبشهای عدالت پسند ومترقی نهضت ازادیخواهانه هشت مارچ هست که علیه استبداد وسلطه نظامهای غول پیکر سرمایداری مبارزه میکنند. اینهمه برتری ها وتفاوتها زمانی قابل حل است که فقر و پیچاره گی که ناشی ازتضادهای طبقاتی وبهره کشی انسان ازانسان میباشد، ازبین برود. با پیدایش جامعه که دران عدالت اجتماعی گسترش وتحقق یابد، زنان بمثابه "جنس دوم " به حساب نمی روند، با ازبین رفتن این برتری های جنسی میتوان جامعه ای نوینی را ساخت که تواناییهای مردوزن یکدیگرا تکیمل کند.
پیروزباد ارمانها واهداف نهضت هشت مارچ روز همبستگی بین المللی زنان جهان!