دلیــل پیــروزی اشــرف غنــی
دلیــل عمــده پیــروزی مــلا اشــرف غنــی در انتخــابات ریاســت جمهــوری اشــتراک گســترده زنان در منــاطــق پشــتون نشــین بود!
حدود یکماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری گزارش از خرید و فروش زنان در مناطق پشتون نشین داغ ترین خبر های روز را تشکیل میداد و تا یکهفته پیش از شروع انتخابات کمیسیون های مستقل انتخابات در مناطق پشتون نشین موفق به دریافت یک تعداد محدود زنان برای پیشبرد کار های اداری و ثبت نام زنان در محلات رای گیری نگردیده بود چون بنا به رسوم و عنعنات سنتی و سختگیرانه قبایل پشتون مردان به زنان شان مانند دوران حکومت طالبان اجازه بیرون رفتن از منزل را بدون عذر شرعی مانند مریضی شدید و یا اشتراک در غم و شادی اقارب شان نمیدادند.
به همین پیمانه خیلی قابل تعجب و حیرت است که در روز انتخابات همین زنان در بندکشیده که تا دیروز چون مواشی از طرف شوهران شان خرید و فروش شده و یا با سگان جنگی تبادله می گردیدند حالا بطور معجزه آسا به یکبارگی غل و زنجیر اسارت سنت های قبایلی را که از صد ها سال به اینطرف سوال مرگ و زندگی مردمان آن دیار را تعین می کرد از دست و پایشان شکسته و همه به یک صدا فاتحه سنت های پوسیده قبیله را خوانده و برای تعین سرنوشت شان به پای صندوق های رای رفته و سرنوشت فردای شان را با انگشتان شان رقم زدند.
اما حالا طبعا که این سوال در ذهن هر انسان خردمند خلق می گردد که آیا چنین چیزی اصلا امکان دارد ؟
اگر به موضوع از دید یک مسلمان یا فرد مذهبی بنگریم و کوشش نکنیم که برای هر پدیده ای در جهان هستی یک دلیل که عقلی و منطقی پیدا کنیم به حل مشکل نزدیک خواهیم شد چون معجزه در تاریخ ادیان چیزی نا آشنایی نیست و از زنده ساختن مرده توسط حضرت عیسی یا عصای معجزه آسای حضرت موسی هر کسی چیزهایی شنیده یا خوانده است.
حالا باز انتقاد وارد خواهد شد که ملا اشرف غنی که کدام پیامبر نیست که صاحب معجزه باشد ، درست است که او پیامبر نیست و چنین ادعای هم نکرده اما کسیکه عمر عزیز را به گمراهی در دیار کفر سپری کرده و با یهود و نصاری پیمان دوستی و محبت بسته ولی در آخر عمر بطور معجزه آسا به یکبارگی چنان آتش عشق و محبت اسلام در قلبش شعله ور شده که مجنون وار سر و پا کنده بسوی خانه خدا روی آورده و چنان از ته دل به تواف کعبه پرداخته که پس و پیش خودش را نشناخته و بجای رو به قبله پشت به قبله ایستاده که مسلمان نما های ظاهر بین این را سخت بر او انتقاد کرده اند ولی جواب ایشان را در شعر زیبایی مولانای رومی می توانیم دریابیم.
چــو وضــو ز اشــک ســازم بود آتشین نمازم
در مسجــدم بســوزد چــو بدو رســد صــدایی
عجبــا نمــاز مســتان تو بگو درست اســت آن
کــــه نداند او زمانی نشـــناســــد او مکــــانی
در حق چگونه کوبم که نه دل ماند و نه دست
دل و دست هر دو تو بردی بده ای خدا امانی
بحق چنین مردی که همه چیز و همه کسش را فدای عشق واپسین کرده و کمر همت برای خدمت به اسلام بسته و تعهد کرده که در اولین اقدامش اردوی ملی افغانستان را اسلامی ساخته و برای علمای کرام دروازه مخصوصی در ارگ ریاست جمهوری تعبیه کند تا حضرات ایشان هر زمانیکه میل مصاحبت جلالتماب را داشته باشند بدون انتظار بتوانند خدمت ایشان برسند بلی چنین مردی اگر پیامبر هم نیست ولی بحق لایق داشتن یک معجزه است که آن را از صمیم قلب برایش تبریک عرض می کنیم.
با
تقـــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی