فـــداکـــاری کـــرزی
کـــرزی جـــامعـــه جهـــانی را در فـــرو نشـــاندن بحـــران انتخـــاباتی قـــول همـــکاری داده
حکایت میکنند که مردی تجارت پشیه بود که شب و روز چنان مصروف داد و گرفت و خرید فروش بود که بکلی فراموش کرده کرده بود که او فامیل و خانواده و طفلکی سه ساله ای هم دارد از قضا دو سال بعد کارش ورشکست شده و او بیکار و خانه نشین گشت.
مرد که آنگاه وقت زیادی برای فامیلش پیدا کرده بود رو بسوی طفلکش کرده گفت :
بچه قندم حالا پدرت همیش برایت وقت دارد ، ازین ببعد ما هر روز با هم بازی می کنیم ، شمشیر جنگی می کنیم ، فوتبال می کنیم یا هر چیزیکه تو بخواهی همان می کنیم.
طفلک نگاهی پر حیرتی بسوی پدرش انداخته و می گوید : پدر جان متاسفانه این ممکن نیست زیرا من یک دختر هستم.
روزگار میرویس جان هم خیلی از حالت این طفلک فرق ندارد و گمان نکنم درین سیزده سال دوران سلطنت پدرش بیشتر از سیزده بار موفق به دیدار پدر گشته باشد.
ازینرو کرزی درین روز ها پایان دوران خدمتش را دقیقه شماری می کند تا بالاخره از گیر و دار زندگی پر جنجال سیاسی رهایی یافته و برای فامیل و خانواده اش وقت کافی داشته باشد.
از بسکه رهایی از قید زندگی سیاسی را با بی صبری تمام انتظار می کشد سه ماه قبل کاندیدان ریاست جمهوری را برای صحبت در باره مراسم تحلیف نزدش خواسته و حالا که سر نوشت انتخابات به شاخ آهو و کوه قاف محول گشته او تاریخ دقیق مراسم تحلیف و تسلیمی کلید ارگ را به رئیس جمهور آینده تعین کرده و در اجرای دقیق آن پافشاری دارد.
دشمنان وحدت ملی و خیر و سعادت کشور این بی صبری کرزی را تعبیر سو کرده و می گویند که کرزی با این کارش می خواهد خاک به چشم ملت زده و چنین وانمود کند که او از خیلی قبل آماده تسلیمی کلید ارگ به رئیس جمهور منتخب بعدی بود در حالیکه او در زیر دل به ریش ملت خندیده و با خود می گوید به این سادگی ها کسی کلید ارگ را از من بدست نخواهد آورد و اگر برای دفاع از تخت و تاجم بایست تمام کشور را به آتش کشم از آن هم دریغ نخواهم ورزید.
کرزی تاریخ دوم اگست سال جاری را برای مراسم تحلیف رئیس جمهور آینده تعین کرده و یکروز بعد بتاریخ سوم اگست او بوتیک لباسهای عنعنوی افغانی را در شهر نو کابل افتتاح می کند و منبعد منحیث یک شهروند عادی به فروش البسه عنعنوی افغانی منجمله چپن و کلاه قره قل می پردازد.
اما حالا که شاخ جنگی های غیر مسولانه میان کاندیدان ریاست جمهوری به اوج خود رسیده و پروسه انتخابات به بحران کشیده شده که حتی خطر تجزیه افغانستان و مشتعل شدن آتش جنگ های قومی و گروهی و زنده شدن خاطرات تلخ دوران جنگ های داخلی کشور را تهدید می کند گمان نبرم که کرزی در آینده نزدیک هم وقت برای شمشیر جنگی و فوتبال را با میرویس جان پیدا کند.
چنانچه کاندیدان ریاست جمهوری هر کدام خود خواهانه بر خواسته هایشان تاکید کنند و بر تشنج اوضاع افزوده شود و راه حل دیگری برای جلو گیری از بروز جنگ های داخلی موجود نباشد ملت افغانستان مجبور خواهد شد که بار دیگر دست به دامان پر برکت کرزی شده و خواهش نجات کشور را از جلالتماب ایشان بنمایند و کرزی هم با آن قلب روف و دل مهربان که دارد یقین کامل دارم که صدای ملت را به زمین نمانده و بار دیگر آرزوی قلبی خود و میرویس جان را فدای منافع الیای کشور کرده و حد اقل پنج سال دیگر به خدمتگذاری ملت پرداخته و شمشیر جنگی و فوتبال را با میرویس جان به تعویق خواهد انداخت.
با
تقـــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی