محمد یوسف

 

« پروژه حکومت وحدت ملی »

انتخا با ت ریاست جمهوری افغانستان (دور اول و دور دوم) از نظر شاخص های زشت وجود جعل و فریب تقلب و توطیه ، تبارز و تظاهر وا بستگی و اجیر بودن بازی گران اصلی اش نمونه روشنی از دموکراسی رنگین و وارداتی نوع امریکای را ، در افغانستان به نمایش گذاشت. امریکا و غرب بدون شک به ضرورت وجود پیش زمینه ها ، شرایط عینی و ذهنی تحقق ارزش های دموکراتیک اگاهی دارند ، ولی نیروی های اشغالگر، استثمار گر و انحصار گر هر گز خواست تحقق اهداف دموکراتیک را نداشته و  ندارند زیرا خواست های عادلانه و انسا نی از ریشه با سرشت سرمایه و نظام های سرمایه داری در تضاد و تقابل قرار دارد. آ نچه برای این ممالک و حاکمانشان ارزش دارد همانا منافع اقتصادی و جیو پولیتیک آنهاست . انسان ، شرافت انسان ، عدالت و ارزش های معنوی چون صداقت ، تقوا و ... از نظر ایدیالوگ ها و گرداننده گان سیاسی آنها حاوی ارزش های عملی نیستند.

در درامه بنام انتخابات « دموکراتیک» موارد فراوانی که قابل مکث و بحث است چهره روشن کردند. اشخاص و افراد گویا نو ولی همان چهره های تکراری  نیکتای پوش و بی نیکتای ، ریش دار و بی ریش ، ملا و اخوند ، تکنوکرات ، «چپ » و راست ، میانه رو ، تند رو، کند رو،  لیبرال و محافظ کار و.... در درامه هنر نمای کردند   

در کمپاین های انتخاباتی از جهاد از مقاومت از دموکراسی ازعدالت از حق شهروندی از وحدت ملی ، تاریخ 5000 ساله ، سمت ، قوم ، زبان و ... حرف های مفت و بی مزه فروان گفتند . بر کرزی وعمل کرد هایش نفرین فرستادند ، عکس هایش را به مرمی بستن به جاده ها ریختند تظاهرات کردند  اولتیماتوم دادند تهدید به تجزیه و خون و اتش وجنگ داخلی نمودند . در امضا پیمان استراتیژیک با سردمدار دموکراسی تیپ نوین و صادراتی جهانی چنان عجله داشتند که گویا قبله و مکه و مدینه را به یکباره گی صاحب می شوند وبا آب چشمه حیات غسل می نمایند.  در آن سو و از آنسوی سر حد سیاه دلان سنگ دل ، تحجر پرستان ، شب صفتان و کرگسان اجیر  با فرهنگ قرون اوسطای عرب بنام دین و مذهب ، و بنام  جهاد به ایجاد شر و شرارت پرداختند کلک ها بریدند ، گردنها زدند و..... روا داشتند.

 در قرا و قصبات در ولسوالی ها و دهات ودر ولا و پایتخت صاحبان زور و زر ، قو ماندانان والیان ولسوالان ، مولا و مولویان ، شیخ ها و حجت الاسلام ها و .... حکم ،  فرمان ، هدایت و امر دادند که به این و یا ان کاندید رای دهید عوام الناس در بدل یک شکم پلو ویا تذکره چند صد افغانی از ترس و خوف زور مندان چنان کردند که شنیدند و هدایت یافتند.

داستان دنباله دار به درازا کشید و به درازا کشید همه از تقلب از تخلف از جنایت ، خیانت ، دفاع از حق رای مردم و شهروندان می گفتند و یکدیگر را به گونه های مجاز و غیر مجاز سبک و سنگین می ساختند . حتی به حریم شخصی و خانواده گی همدیگر می تاختند و می بافتند. اسلام عزیز، عیسویت نا عزیز، زبان پدر و پدر کلان ، سمت ، قوم و ... نیز مورد بحث و سوژه ساز کمپاین ها می شدند.  

اما مردم عادی ، مامورین پایین رتبه ، کارگران ، دهقانان ، اهل کسبه و خلاصه سراسر جامعه حدود 6 ماه در انتظار تلخ در تشویش و نگرانی و در گرو سوء استفاده دلالان ، محتکرین ، اختلاص ، رشوه قیمتی بی آبی و بی نانی به سر می بردند اما درامه ادامه داشت.

 بازیگران اصلی ، کمویسونهای انتخابات را مسول همه بد بختی ها معرفی می کردند و اعضای کمیسیونها نیز با بی شرمی و لجاجت در قصر های مجلل با موتر های ضد مرمی با معاشات دالری گیچ کننده با بادیگارد و خدمه و ... بر کرسی ها لمیده و انسانیت و شهروند بودن و.... را فرامش نموده در فکر پر کردن کیسه ها و فرار به خارج روز گم می کردند .  پرودیوسر داخلی این درامه پادشاهی بود از تخت نشینان قبیله کر زایی که روزی با کلاه قره قل و جیلک غروی و پیراهن تنبان پاکستانی بر تخت جلوس می کرد و روزی هم با لنگی پکتیایی بالاپوش انگریزی میراثی . صدها  مشاور خارجی و داخلی، نایب وزیر، وزیر مشاور ملا و مولوی ، شیخ وحجت الاسلام ، رهبران جهادی ، مشران قومی ، متنفذین  و ..... در در بار او را یار و یاور بودند. همه با سخاوت و حاتم گونه از پول های باد اورده می خوردند ، می نوشیدند ، بخود و به فامیلها و خویشاوندان می بخشیدند ، زمینهای دولتی واملاک مردم را به خود و خویشاوندان قباله می دادند . می خریدند و می فروختند و ....

 درامه انتخابات را پایان نبود تا اینکه فرشته نجات جهاد و دموکراسی از آسمان بهشت خداوندگار مجاهدین ( امریکیه  ) به زمین سوزان و ابستن جنگ و وحشت ع وغ و شرکا فرود امد و گفت من جان کیری هستم و فرمان فرمانروای کل جناب محمد حسین خان بارک اوباما را با خود آورده ام تا به مردم افغانستان مژده ختم درامه انتخابات باشد.

محتوای فرمان : گویند محتوای فرمان چنین بوده است:

زمان استفاده از حامد کرزی در خط اول بپایان رسیده است او را باید به احتیاط سوق دهیم . به پاس خدمات ارزنده اش قسمت های از قصر ریاست جمهوری برای دوام زنده گی شخصی و فعالیت های مخفیانه اش به او تعلق می گیرد. و عجالتا میدان هوای خواجه رواش در کابل نیز بنام او مسمی گردد. ع و غ گفتند به هر دو دیده اطاعت می شود.

حکومت جدید افغا نستان مودل امتحانی است که درین سر زمین آتش زده و بالای این مردم جهل پرست و خواب برده ازمایش می گردد. و نام آن است حکومت « وحدت ملی» که در حقیقت اگر از وحدت ملی چیزی در افغانستان باقی مانده باشد این حکومت آنرا نیز از ریشه و به طور نهای نابود خواهد کرد . اما پول زیاد از جنس سبز و سرخ نصیب شما و تیم ها و سیاست بازان که ازما و از شما اطاعت نمایند گردیده ، زمینه زنده گی  فامیل ها و گروپ های تان در صورت ضرورت و تبارز شایستگی در خارجه میسرو تضمین می شود و اعتبار شما دو نزد امریکا و اروپا افزایش بیشتر می یابد.

سفیر امریکا در افغانستان اجراآت شما را زیر نظر داشته از چینل خود بما گذارش می دهد. مقامات قصر سفید در واشنگتن چشم انتظار دارند تا «حکومت و حدت ملی» در مچموع و شمایان هر یک ریس جمهور اغای محمد اشرف و عبدالله ریس کمیته اجراییه از چینل های مربوط تان رشد اوضاع و چگونگی جهات مثبت و منفی پروژه جدید را نیز گذارش دهید. در صورت بروز حوادث جدی من جان کیری در خدمت به شما ، به مردم افغانستان و دین مبین اسلام حاضرم تا هر چند بار لازم باشد به کابل آیم و شما را رهنمای و دیرکتف ها و هدایات بارک اوباما را به همه ابلاغ دارم.

ع و غ قهقه خندیدند همدیگر را در آغوش گرفتند و پیروزی ونهادینه شدن دموکراسی را در افغانستان جهادی و اسلامی به همدیگر مبارک باد گفتند. و بعد هم :

 

 در شرق و غرب جهان در شمال و جوب افغانستان رادیو ها تلویزیونها اخبار و مجلات در مارش ها و میتنگ ها در مصاحبه ها سیاست بازان کشوری و کشور گشایان سیاست مدار ، ملا آخوند ، شیخ و حجت الاسلام دولتی زنده باد گفتند ، الله اکبر گفتند و شیر مردان متفکر داخلی و خارجی را تحسین کردند. مانند گذشته که می گفتند جهاد ما شوروی را پارچه پارچه ساخت دیوار برلین را فرو ریخت و صد ها چرند دیگر اینبار نیز به «درایت» ،« شایستگی» ، «مدیریت» ،« تحمل» ،« برده باری» ،« تعقل» ، «خرد جمعی» ، مغز متفکر جهان و پرینسیس شورای نظار و دره زیبای پنجشیر مرحبا گفتن و کلک حیرت به دندان گرفتند. با از هم پاشی شوروی و فرو ریزی دیوار برلین در افغانستان نیز نه در ماند نه دیاور، نه پل ماند نه پلچک نه مکتب ماند نه مدرسه نه حکومت ماند نه حکومت داری کشور به اقوام زبانها سمت ها مذاهب و .....تقسیم گردید در هر گذر حاکم و در هر شهر فرمانروایی هر سمت پادشاهی داشت و هر ولا سلطانی . اردو نیرومند کشور ابتدا پارچه پارچه گردیده و بعد هم سلاح وسایط و تجهزات آن به نرخ فلزات متروکه به پاکستان منحیث دست آورد جهاد فروخته شد. سرحدات و کنترول سرحدات از بین رفت وکشور به شهر بی دروازه مبدل شد. پاکستانی ایرانی تاجکستانی ازبکستانی ترکی روسی امریکایی ... هر جا کاری داشت و کاروانی .

 

 وسیله داد وستد کلدار دالر وافغانی های مرکزی و محلی گردیده بازار ها را تسخیر نمود . ترس وحشت کشتن ، بستن ، زدن ، بزور گرفتن زنان و دختران  نکاح پسران و ... تقریبا عرف گردیده بود . از بطن گندیده این جهالت ، جهالت خشن تری بنام طالب را بوجود آوردند. تا اینکه سر طالب داخلی کور عمر از تسلیمی سر طالب  شیخ المجاهدین اعزامی و اجنت سیا عسا مه سعودی سر باز زد ه علیه منافع بادار و خالق خویش قرار گفت و ، گویا حادثه 11 سپتامبر را سازماندهی کردند و قهر و غضب سر دمدار جهانی و بلا منازعه حمایت از حقوق بشر را باعث شدند و آنگاه طیارات ب 52 از اسمان ، راکت های رهبری شده از بحر، قوت ها خاص در پیوند با پیش مرگان ایتلاف شمال از شمال و شمال شرق مانند قهر و غضب خداوندی بر طالبان و امارات شان نازل گردیده طی مدت کوتاهی آنها را تار ومار کردند . چون خواستگاه جغرافیایی و قومی طالبان قندهار بود بنا برسنت های کهن و دیرینه انگیسی و مذهبی جانشین انها باید از همان قوم و قبیله و از همان سمت و ولا و زبان می بود. همان بود که طی ساز و برگ جلسات بن طراحی و حامد کرزی را از پشت دیسک رستورانتش ابتدا در دشت های قندهار و به تعقیب آن به کابل انتقال و به تخت و تاج سلطنت رساندند. که بدین ترتیب عصر طالبان بی نیکتای به عصر میکس شده ی  طالبان نیکتای پوش و طالبان غرب زده تعویض شد.

طالبان سنتی نوع ریش و شپیش ابتدا به آنسوی مرز انتقال و به تدریج وظایف جدید انتحار و انفجار برایشان معین و محول گردید که تا امروز با کشتن هزاران هزار جوان ، پیر، زن و مرد سرزمین ناله و افغان  موفقانه وظیفه سپرده شده را انجام می دهند.

طالبان نیکتای پوش کشور را از مرحله چور و چپاول جهادی طالبی وارد مرحله چور و چپاول سرمایه داری نمودند که بدین ترتیب « حکومت وحدت ملی » ولد جان کیری به اثر ازدواج اجباری تیم های انتخاباتی اشرف غنی و عبدالله تولد و باب ننگینی دیگری را در تاریخ سیاسی افغانستان باز کرد.

به خاطر ایجاد این حکومت دو سره 6 ماه مردم انتظار نتایج انتخابات را کشیدند که بالاخره هیاهوی انتخابات و کمیسونهای مربوط با مصارف گزاف ، لاف و پتاق ها و .... منتج به صفر گردیده ودر نتیجه مداخلات وفشار سنگین ابر قدرت وسازش شرم اور دو تیم نتیجه انتخابت « حل » و دو حکومت موازی در پوش یک حکومت بنام حکومت «وحدت ملی » بوجود آمد.

اکنون بیش از 3 ماه است که این دو تیم بر سر تقسیم ، تعین ، تایید و معرفی وزیران دو سره به پارلمان  چانه زنی دارند. سر پرست وزیران ، سر پرست والیان و سر پرست ....با اغتنام از فرصت آخرین ریزف ها را بر مبنی عرف حکومت های جهادی و عنعنه پاکستان به کار می گیرند تا غم آینده خود و وابستگان شان را بخورند . مردم به فغان آمده اند انتظار اهل خبره و جامعه مدنی را شوکه کرده است ، بیکاری ، فقر ، گرسنگی انفجار و انتحار، نا امنی ، بی سر نوشتی ، خود محوری و ...از حد گذشته به اصطلاح کارد به استخوان رسیده است.

 این وضع نماینگر روشن شگاف های عمیق مخالفت و بی باوری میان این دو تیم و میان تیم ها در داخل خود میباشد. اگر بعد کابینه در مورد والی ها سفرا ..... وضع بدین منوال باشد آینده این حکومت کوتاه و پروژه مرد بلند بالا امریکای جان کری ناکام است. زیرا ضرب المثل عامیانه و مشهور فارسی است که :« یک زین و دو کون جور نمی آید».

محمد یوسف

2 جنوری 2015 . دنمارک

 

          

 


بالا
 
بازگشت