احمد سعیدی

 

صلح با مخالفین با وساطت پاکستان

تنها آقای رئیس جمهور جناب داکتر غنی این نوشته را نخوانند

اگر از واقعیت نگذریم هیچ فرد حقیقی ویا حکمی در افغانستان فورمول مشخص برای صلح با مخالفین دولت ندارد در حالیکه صلح یکی از نیاز های اصلی زندگی فردی واجتماعی وساختن جهان بهتر است.دلیل این نا توانی عدم تشخیص درست از عوامل وانگیزه های بحران است هر گاه مرض تشخیص شود نسخه خوبی برایش تجویز میشود ولی متا سفانه در مسئله صلح افغانستان ما در طول تاریخ امراض گوناگون را معرفی کرده ایم ونسخه های متفاوت بناءٌ ما به فورمول نیاز داریم.فورمولی که شرائط صلح را مشخص کند عناصر ومؤلفه صلح را مقابل هم قرار دهد ویا اینکه عاملین جنگ وخشونت را مشخص وراه های بیرون رفت از بحران را طور دقیق وحساب شده پیش روی مردم بگذارد.در طول تاریخ بر هر عملکردی انگشت انتقاد را گذاشته ایم که همه سلیقه ای بوده وگاهی هم فورمول وقاعده صلح پنداشته نمیشد دلیل این همه اشتبا هات فرار از واقعیت های موجود بین افغانستان وپاکستان بوده است.

ابعاد صلح وابسته به ابعاد جنگ وخشونت است اگر جنگ بعد داخلی داشته باشد صلح هم با جناح های داخلی قابل دستیابی است واگر پهلو های منطقوی داشته باشد باید همان عناصر در صلح شریک باشند به همین تر تیب محاسبه عناصر جهانی در جنگ وصلح باید نقش داشته باشد واما تمرکز این نوشته به نقش پاکستان در صلح افغانستان است که بایدمورد دقت وار زیابی قرار گیرد ودرین راستا دو دیدگاه مطرح میشود یکی خوشبینی ودیگری هم بد بینی اگر مسئله همهان بی اعتمادی وبد بینی باشد باید بگوئیم صلح هم معنی اش جنگ است واگر از منظر خوشبینی به قضیه نگاه کنیم مطالب ذیل را اضافه میکنیم.

مسئله صداقت؟ این باور وصداقت از کجا ناشی شده آیا نشست وبر خواستهای اخیر جناب رئیس جمهور داکتر اشرف غنی با مقامات پاکستان زمینه این خوشباوری را مساعد ساخته واگر چنین باشد بهتر است اول به رئیس جمهور آقای غنی وحکومت وحدت ملی آفرین بگوئیم واگر قضیه تا هنوز در پرده ابهام است باز هم موضوع افغانستان به تار های سست گذشته پیوند میخورد.بگوئیم شاید دفتر طالبان بسته میشود ومراکز شان منحل میگردد ویا مذاکرات بین افراد مشخص ویا شورای کویته با شورائی صلح آغاز میگردد که همه همان معما های گذشته است.اما حقیقت این است پاکستان هم از زخمی که افراط گرائی بر پیکرش زده در پیچ وتاب است ودر جستجوی یک راه حل مناسب.

اعتماد سازی شرط اساسی صلح:اگر از پاکستان صلح میخواهیم باید دلیل این تمائل را در یابیم. پاکستان از سیاست های افغانستان در مسئله پشتونستان و  نزدیکی اش با هند نا راض است در گذشته ها افغانستان با شکل گیری پاکستان مخالفت کرده وبه بهانه های مختلف در مورد مرز رسمی تصمیم گیری های ضد ونقیض داشته و از روز تا سیس پاکستان تا حال در عرصه سیاسی در کنار هندوستان بوده که برای پاکستان خوش آیند نیست وتصمیم پاکستان  هم خورد کردن افغانستانی است که بر خلاف پاکستان هم نظر ودوست با هند میباشد وحال اگر رهبران موجود افغانستان به پاکستان ثابت سازند که  در رابطه بین هند وپاکستان تناسب مشترکات را رعایت میکنند ومسئله سر نوشت پشتونهارا در آنسوی دیورند بخود شان وا میگذارند وهیچ ادعای اضافی ندارند ومشترکات خودرا با پاکستان درست محاسبه میکنند وبر مبنی آن رابطه دوستی را حفظ میکنند مثلا با کدام کشور مشترکات از قبیل  هم مرز بودن هم عقیده بودن ومشترکات اقتصادی وتجاری وامنیتی بیشتر دارد ومنافع ومصالح اقتصادی بیشتر در کجا دارد را تا مین میکند موضوع به ایجاد فضای اعتماد نزدیک است. واگر رهبران حکومت وحدت ملی به این واقعیت ها اعتراف کنند وپاکستان را متقاعد سازند بدون شک امید واری به صلح وجود دارد اینکه چرا باید عرض کنم که مردم در روز های اخیر حکومت داری آقای کرزی این حرفش را خیلی ارج گذاشتند که گفت( کلید صلح افغانستان بدست پاکستان وآمریکاست.)

واقعا کلید صلح بدست امریکا وپاکستان است؟ اگر این مقوله آقای کرزی را من حیث یکی از مؤلفه های اثر گزار در صلح بدا نیم باید از حاشیه روی ونشست بر خاست با شاخ وبرگ های بی فائده خود داری کنیم واز وساطت پاکستان بخاطر صلح در افغانستان استقبال نمائیم چون درک وبر داشت ما همین است وبه انتظار روزی بودیم که پاکستان من حیث کلید اصلی قفل صلح را باز کند.حالا که همه باور دارند کلید جنگ وصلح افغانستان در دست آمریکا وپاکستان است باید از میا نجی گری ووساطت پاکستان  استقبال کنیم چون نقش پاکستان من حیث اثر گزار ترین کشور در صلح وجنگ افغانستان وحتی در آسایش ونا آرامی خیلی مهم وبا ارزش است پس انکار ازین واقعیت طولانی ساختن جنگ وکشمکش در منطقه است.واگر بتوانیم حمایت امریکا وعربستان سعودی را هم جلب کنیم دیگر نباید از عملی شدن پروسه صلح تشویش داشته باشیم.اینکه بگوئیم فشار امریکا ویا نزدیک با هند پاکستان را وادار به صلح میسازد خیلی اشتباه ونا درست سات.

مفهوم معکوس صلح :   وقتیکه میگوئیم پاکستان در صلح کمک کند معی اش یک مفهوم معکوس است یعنی دست از جنگ با ما بر دارد ویا عمالش را تحریک نکند.ما نسبت به صداقت پاکستان شک داریم ونگرانیم ؟ نگرانی خاصه ملت های ضعیف است که هم بخود بی باور اند هم به دوستان خود وهم به رقبا ودشمنان خود اما صلح یک اصل ونیاز زندگی است میشود با یک نگرانی با آن وداع کرد؟ وقتیکه ما به نقش پاکستان در صلح اعتراف میکنیم حقیقت آنرا عامل اصلی جنگ شناخته ایم .قرآن کتاب مسلما نها  ویا ساده تر بگوئیم مغز عقیده افغانها برای مسلمانها در چنین حالت یک فور مول داده که باید قوی باشند مثلا دستور داده اگر دشمنان شما به صلح تمایل داشته باشند شما هم بدون تعلل تمایل نشان دهید واما در امر نگرانی وبی اعتمادی هوشیار باشید وبر خدا توکل کنید.نمیشود شما بخاطر یک احتمال که شاید صداقت در کار نباشد اصل بزرگ مانند صلح را رد کنید .مثلا من یک مثال میاورم که ریشه اختلاف وجنگ وخشونت در افغانستان نیز هست و درین مثال می بینیم که حکومت های افغانستان بخاطر یک مسئله فرعی وحاشیه ای اصل را منکر شدند وباعث بی اعتمادی وبعد دشمنی وخشونت  بین افغانستان وپاکستا ن شدندو آن اصل چه بود.؟انکار وجود کشور اسلامی پاکستان بخاطر تعین سر نوشت پشتونهای آنطرف خط دیورند.لذا میشد هم وجود پاکستان را احترام میگذاشتند وهم سر نوشت  پشتونهای آنطرف خط دیورند را مطرح میساختند.

چط.ر میتوانیم پاکستان وامریکارا در پهلوی خود داشته بشایم؟ تا وقتیکه ما معیار شاخص ارتباط بین پاکستان وهند را مشخص نکنیم وتناسب واولویت رابطه سیاسی  را بر اساس منطق رعایت نکنیم  هرگز به صلح نمی رسیم یعنی هر گز اعتماد پاکستان را جلب کرده نمیتوانیم واو هم با ما در صلح کمک نخواهد کرد.ما بخاطر مسائل فرعی تا حال چهار بار سفارت پاکستان را آتش زده ایم وباز فردائی آن با پرداخت تاوان عذرخواهی کرده ایم ودر میدان سیاست فرسخ ها از پاکستان عقب بوده ایم لذا لازم است کمی منطقی عمل کنیم تا بتوانیم منافع افغانستان را در عمق این کشمکش ها در یابیم..لذا اگر رهبران حکومت وحدت ملی اعتماد پاکستان را جلب کرده باشند.البته جلب به گپ هم  نمیشود بلکه اعتراف وعمل به برخی واقعیت ها ی تاریخی  وتشخیص منافع ملی دو طرف  باعث جلب اعتماد میشود درانصورت پاکستان در حرکت صلح افغانستان را یاری خواهد کرد چون کلید صلح در دست اوست واگر حرف وشعار باشد می بخشید که خودرا بازی میدهیم. ومن در آخر مینویسم کلید صلح تنها در دست پاکستان هم نیست بلکه کشور های منطقه جهان هم نقش دارند واگر دستی پاکستان باشد  دستی که توسط امریکا تقویت میشود وتسط عربستان سعودی زینت میابد.وامر یکا در هیچ عصر وزمانی پاکستان را بخاطر افغانستان نا راحت نمیسازد ولو که ده ها اسامه را در ابیت اباد جا دهد.این مطلب را بخاطر نوشتم تا دوستان قدر وجایگاه افغانستان را در تناسب با پاکستان نزد امریکا بدانند ونگویند بگزارید تا امریکا پاکستان را بخاطر افغانستان فشار دهد که هر گز نمیدهد بناءٌ یک مسئله خیلی روشن است که تمایل ومناسبات آقای غنی نسبت به هر رئیس جمهور دیگر بسوی پاکستان زیاد تر است وشاید پاکستان هم به آقای غنی باور داشته باشد .اما ازآنجائیکه برخی سران حکومت در هفته های اخیر خیلی باورمند به وعده های پاکستان گردیده اند بهتر است انتظار کشید آب را نادیده موزه کشیدن از پا معقولیت ندارد یا هو به امید صلح.

 

  


بالا
 
بازگشت