استاد صباح
جفاي خارجيها ،چپاولگري قدرت داران، مظلميت مردم وستم طالبان
چه کسی میگوید؟
درکشورقيمتي است؟
دوره ارزانی ست
مرگ وگرسنگي ارزان،
تن عریان ارزان،
دروغ ازهمه چیزارزان تر
آبروقیمت یک تکه ی نان
وچه ارزان شده است
قیمت هرانسان...
افغانستان سرزمين فقيروکوهستانی با داشتن ده ها مراکزقدرت و به طفيل حضور سربازان خارجي، با سرمايه ی که غير مستقيم از راه کشت و صدور ترياک به دست می آورد تا اين جا توانسته گام بردارد. به زبان ديگر الگوئی شده است که تا نظريه پردازان و سياست پيشه گان خارجي با نشان دادن آن به جهان اثبات کنند که سربازان خارجی هم می توانند حامل دموکراسی نظامي وتجدد جنگي باشند.امااينان يکطرف غلطي آينه کشوراست ودرطرف ديگرآن
جنگ وخشونت جای صلح و برا د ری را تصاحب نموده، تبعیض نژادی ، منطقه پرستی ، دکتاتوری ، کراسی وقوم سالاری گسترش يافته ، و روند زندگی اجتماعی درمسیری بدي قرارگرفته که ناگذ یر به برتگاه نابودی وا ضمحلا ل منتهی میگردد . انسانها به جای اینکه از راه تفاهم و گفتگو به حل مشکلات چاره اندیشی نمایند بر عکس از منطق زور و ناخواستن ها هد فش را بر د یگران می قبولا نند ، به جای اینکه یکد یگر را در آعوش بکشد و راه تفاهم و برادری را برگذ ینند ، بلکی زندگی را بر یکد یگر به د خمه و زندان مبدل می کنند .
با گذشت سالها ازحادثه ۱۱ سپتامبر و حمله آمريكا به افغانستان، همه مسايل و مشكلات افغانستان حل نشده و در بعضي موارد نگراني هاي جدي وجود دارد. اين امر بيانگر آن است كه نيروهاي جديدي در افغانستان سازماندهي مي شوند اگر چه دولت افغانستان را مي توان انعكاس دولت گرايي جديد تلقي كرد، اما اين فرآيند با چالش هايي نيز همراه است. چالش هاي امنيتي جديد آمريكا مبتني بر مقابله گرايي با نيروهاي خارجي است. به طور كلي، اشغال نظامي پيامدهاي امنيتي خود را داردومنجر به ظهور چالش هاي جديدي مي شود. آمريكا در افغانستان با مشكلات بسياري روبروست، شرايط قومي و سياسي اين كشور كه جنگ سالاران در آن حاكم هستند، موجب شكست طرح خلع سلاح عمومي و ايجاد ناامني شده است. افغان ها با حضور بيگانگان در كشورشان مخالف هستند و به هر ميزان حضور نظامي آمريكا و ساير كشورهاي عضو ناتو در افغانستان افزايش يابد، طبيعي است كه امكان شكل گيري فرآيندهاي چالشگر نيز وجود خواهد داشت. بعد از حوادث يازده سپتامبرو سقوط طالبان -كشت خشخاش و توليد مواد مخدر شتاب فزاينده اى به خود گرفته و متأسفانه تحرك سريع باندهاى مافيايى سلاح بدست ، وضعيت نابسامان اقتصادى، بازگشت مهاجرين و مهمتر از همه فقدان حاكميت با ثبات و مقتدر در افغانستان، بر دامنه اين تهديد افزود ه است. در هر حال ايجاد يک دولت مقتدر مرکزي با اتکا به اصل شايسته سالاری و مديريت علمي که بتواند به خواسته هاي مردم پاسخ مثبت بدهد، تنها راه سياسي بهبود اوضاع اجتماعي و اقتصادي به شمار مي رود. در غير آن هر شخصی با تجربه ای هم اگر دراين حلقه بسته ودر سيستم بهم آميخته قرا ر گيرد موفقيت چندانی نخواهد داشت.
تامين امنيت و جمع آ وري سلا ح یکی ا ز همان اصطلاحات است که ا ز زبان مسوولین دولتی وتریبیونها وبلند گوها دردا خل وخارج کشور به مود روز ومود سال بدل گردیده ، اما واقعیت خلاف آن است که می بینیم، میشنویم واحساس میکنیم . تعدد و تداوم اختطاف ها، سرقت ها ، قتلها ، انفجارا ت وانواع بی امنی ها درکشور واقعیت تلخی است که ا ز سپیده دم دولت موقت آغاز شده، دردولت انتقالی تشدید و در دولت انتخابی به اوج خود رسیده است. مردم این پرسش را مطرح میسازند که دولت ومسوولین امنیتی آن با اینهمه تشکیلات وسیع وهزینه های گزاف دربرابر اینهمه بی امنی وجنایت که طی پنج سال گذشته درتاریخ کشور ریکارد قایم کرده ا ست، چه استدلالی دارد، مسوولین دولت با ادعا های بلند بالا و بهانه های ناهمگون دربرابر افکار پرسشگر مردم وجهانیان چه پاسخی دارند؟. آنچه بیش از همه قابل تأمل واندیشه است اینست که ، نه تنها در ریشه کن کردن سیستم وشیوه های قوماندان سالاری وحاکمیت تفنگ کار موثری صورت نپذیرفته ، بلکه بصورت مستقیم وغیرمستقیم درتقویهء پایه های سیاسی وقدرت اقتصادی آنان موثریت روا داشته شده است . درحالیکه دراوضاع کنونی ودر طی اين سالها این انتظار موجود بود که درعرصه های تأمین امنیت، بازسازی وقانونمندی، طرد فساد اداری ودولتی وسایر نابه سامانی ها کار های بزرگی انجام میشد اما این مامول ها تحقق نیافته باقی مانده وخواست ملت برای ایجاد یک دولت قوی ونیرومند وپاسدار قانون و تأمین کنندهء امنیت وادامه دهندهء بازسازی، تأمین کار ورفاه اجتماعی مدت است که به یأس تبديل شده است. دزدي ، چپاوول ورشوت ستاني درادارات دولتي ، حاکميت هاي متعدد شهري ومحلي ، تبليغات دوامداربرضد حاکميت ملي ، و... تاچه مدتي دوام ميابد . جامعه به دليل دوري از قانون و قانونمندي به يك جنگل تبديل شده است كه هركس زور بيشتر داشت همان قدرت حاكم به شمار مي رود . تفنگداران با تكيه به نيروي نظامي خويش خواستار هرج ومرج ، چوروچپا ول ، زورگوي وبي قانوني اند . آيا اين به صلاح مردم است؟ . پروژه خلع سلاح و تضعيف جنگ سالارا ن را نه تنها دولت، بلكه مردم نيز به شدت خواستاراند . چون سه دهه جنگ و ويران گري همه داشته ها و نداشته هاي ما را نابود ساخته است و وضعيتي را به وجود آورد كه مردم نا گزيراند انطوريکه براي بيرون راندن نيروهاي بيگانه دست به مقاومت بردو اين بار براي رهايي خود ا ز چنگ جنگ سالاران خواستار مداخله نيروهاي خارجي در قضيه اند. مردم نه تنها خواستار خلع سلاح و حذف نيروهاي جنگ سالار هستند، بلكه اين راه را تنها راه اعاده امنيت مي دانند.
چرا دولتمردان کشورخم به ابرونمي آورند وبراي خوشي وسعاد تمندي مردم اقدامات قاطع وموثري به عمل نمي آورد ؟ با گذشته هرروزبه لشکربي کاران وبه صف بي خانمان افزوده مي شود . اما زورمندان وقدرتمداران معاش وامتيازهاي دالري اخذ ودرهرسفرخارجي هزاران دالررا به عنوان سفرخرچ به جيب ميزنند.آيا بهتر نبود که پول معاش اين همه مفت خواران را به يتيم وبيوه ومعيوب داده وفقرراريشه کن سازند . پروسه خلع سلاح در افغانستان ، آغاز شدو اميدواريهاي را در ميان مردم پديد آورد مردمي که طي بيشترازيک دهه درحاکميت تفنگ هزارا ن قربا ني دادند و کشور خود را نمايشگاه عظيم انواع سلاح هاي سبک و سنگين مي ديدند، درين آرزو بودند که روزي سايه سياه تفنگ را بربالاي سرشا ن نديده واين حاکميت ننگين را براي ابد به گورستا ن تاريخ دفن نمايند . دولت پروسه بنا م جمع آوري سلاح را روي د ست گرفت که ميليون ها دالررا به بادفنا داد، ولي درظاهرارقام هاي ارايه مي گردد که اميد واري هاي کاذبي را به مرد م نويد ميدهد . درکشوروبخصوص درشهرکابل ، کشتن ، بستن ، بردن ، اختطا ف ، زورگويي ، قاچاق ، وحشت ، بربريت ، جنگ هاي ذات البيني و مرد م آزاري با گذ شت هرروزوسعت بي سا بقه پيدا مي نما يد . گزارش هايي در دست است که افراد ملبس به يونيفورم پوليس سبب اخلال در امنيت اجتماعي مي شود. اين موضوع سبب پديد آمدن نوعي کانگستريزم شهري گرديده است . بيش ازپنج سال است كه امريكا و متحد ين درافغانستان حضوردارند اما هنوز هيچ نشاني از ثبات و صلح و امنيت در كشور سراغ نداريم ، زيرا پس از سقوط طالبان ، بايد بدون درنگ به جمع آوري اسلحه ا قدا م ميگرديد نه تنها اقدامي نشد بلکه دست تفنگدارا ن در نقض حقوق بشر، حقوق زنان، دامن زدن اختلافات قومي و مذهبي، چور و چپاول با زگذاشته شد .
اکنون نه تنها بر مردم ما بلكه براكثر مردم دنيا آشكار گشته است كه با وصف حضور نيروهاي آمريکايي ، هنوزهم افغانستان به عنوان يكي ازمراكز فجايع حقوق بشر باقي مانده است: ادامه خشونت عليه زنان، حوادث بيشمار تجاوز، تهد يد وازدواج اجباري توسط افراد مسلح ، افزايش بيسابقه خود كشي و خو د سوزي زنان، تهديد فاميلها تا د ختران خود را به مكتب نفرستند، سوزاند ن مكاتب دخترانه، احساس ناامني زنان در كار بيرون از خانه، ممنوعيت ظاهر شدن آواز خوانان زن در راديو و تلويزيون، افزايش زنان و بيوههايي كه چارهاي جز گدايي و روي آوردن به فحشا ندارند و... باتداوم حکومت کرزي فساد مالي، رشوه ستاني ، زورگويي ، بي قانوني ، فساداجتماعي ، جنايت اخلا قي ، بزن ، ببروبکش سلاحداران ، بيكاري ، فقر، وجوروچپاول تفنگداران به اوج خود رسيد . براي همگان آشکار است که مرکز گريزي و قانون شکني چه در ولايات و چه در مرکزبه اندازه ايست که هيچ مرجع قانوني نمي تواند در برابر آن ايستادگي کند . امروز بوروکراتيزم ريشه دار درکشور مانع هرگونه پيشرفت است، لذا برنامه هايي چون خلع سلاح ، مبارزه با مواد مخدر و غيره نتوانسته اند به موفقيت برسند. در برابر اين نا بساماني بنيادي، سياست هايي چون تغيير مسئوولين در ولايات ومرکز،ايجادکميسيونهاي نام نهاد، تغيروتبديل هاي مصلحتي ، مراجع به اشخاص نامطلوب غرض مشوره ومفاهمه ، توزيع بسته هاي پول ، جذب دزدان قبلي به ادارات امنيتي ، تبليغات بي بنيادازطريق وسايل همه گاني براي تداوم حاکميت وفريب مردم … سطحي به نظر می رسد، اين سياست ها نه تنها باعث بهبود اوضاع نمي شود بلکه به آشفتگي آن مي افزايد. از سوي ديگر در هم ريختگي صلاحيت هاو مسئوليت هاي دست اندر کاران امور و بخش هاي مختلف اداري سبب ناکامي اجرات مثبت و موثر ميگردد. اصلاحات اداري نيز در صورتي موثر است که هيچ کس نتواند به ناحق خواسته خود را به کرسي بنشاند.
طالبان کشت ، توليد وترافيک مواد مخدر
براساس گزارشها کشت خشخاش درکشور درسال گذشته میلادی ۳۶ درصد افزایش یافت. درحال حاضر ۵۵۰۰ تن تریاک در کشور تولید شده است که نسبت به سال ۲۰۱۲، ۴۹ درصد رشد نشان می دهد. ضمن اینکه سطح زیرکشت خشخاش از ۱۵۴ هزار هکتار به ۲۰۹ هزار هکتار رسیده است و رکورد کشت در سال ۲۰۰۷ را که ۱۹۳ هزار هکتار بود پشت سرگذاشت. دوولايت بلخ و فاریاب وضعیت عاری از کشت خود را از دست داده اند از این روولايات عاری ازکشت خشخاش از ۱۷ولايت در سال گذشته به بيست دوتابيست وپنچ افزايش یافته است. ۹۰ درصد کشت خشخاش به ۹ولايات واقع درمناطق جنوبی و غربی اختصاص داشت که اکثراً اين مناظق درحاکميت مخالفين قراردارد. هلمند منطقه اصلی تولید ترياک که نزدیک به نیمی از کشت خشخاش را به خود اختصاص داده است. پس ازقندهار در رتبه بعدی قرار دارد.
افغانستان از ۱۶۵ هزار هكتار سطح زيركشت خشخاش، شش هزار و ۲۰۰ تن ترياك توليد كرد كه اين رقم بيشترين مواد مخدر توليدي درتاريخ كشور ميباشد. پيشينه توليد كشت مواد مخدر درافغانستان به دهه ۸۰ ميلادي پشتيباني وتشويق غربيها وپاکستان ازمجاهدين ميرسد كه پس ازآن درساير ولايات افزايش پيدا كرد. كشت و برداشت تریاك درافغانستان به حد بی سابقه ی افزایش یافته ونسبت به سالهاي گذشته ، افزایش پنجاه درصدی را به نمایش گذاشته است. چنین آماروارقامی برای دولت وكمك كنندگان بین المللی به این كشور بسیارهشداردهنده است. سازمان های بین المللی كه ازسال ۲۰۰۱ میلادی تلاش فراوانی را برای كاهش كشت خشخاش صورت داده بودند اكنون باید تدابیر جدیدی برای مقابله با كشت و برداشت مواد مخدر درافغانستان بیندیشند. افزایش كشت مواد مخدردرافغانستان، ناشی ازقدرت گرفتن مجدد طالبان درجنوب یعنی منطقه مساعد برای كشت تریاك است. نیروهای وابسته به طالبان، حملات خود را دربخش های مختلف شدت بخشیده اند ودرعین حال برای افزایش ورونق بخشیدن به تجارت موادمخدر نیزازهیچ تلاشی فروگذارنكرده اند. طالبان درعین حال به پرورش دهند گان خشخاش اطمینان داده اند كه درصورت افزایش برداشت تریاك، سود ناشی ازآن به صورت تضمین شده دراختیار پرورش دهندگان قرارخواهد گرفت. طالبان برای حفاظت ازكاروان های حمل موادمخدر در مناطق مرزی، ازدلالان این مواد مالیات دریافت می كند. ازسوی دیگر گفته می شود كه اقدامات اخیرطالبان در این عرصه وترغیب دهقانان برای افزایش كشت خشخاش، به هدف برانگیختن واكنش دولت طراحی شده است. ملل متحد درعین حال تمام تقصیر را متوجه طالبان نمی داند.
ملل متحد والی سابق ولایت هلمند را به ترغیب دهقانان منطقه برای افزایش كشت خشخاش درماه های پایانی حضورش در صدرقدرت متهم كرده است. نتیجه سیاست های این والی به افزایش ۱۶۰درصدی برداشت خشخاش دراین ولایت منجر شده كه درسایرمناطق بی سابقه بوده است. درهمین حال ولایت بدخشان درشمال نیز شاهد افزایش قابل توجه تولید خشخاش بوده است و ازآنجا كه این ولایت با مشكل موجوديت نیروهای طالبان مواجه نیست، چنین افزایشی غیرطبیعی می نماید. افزایش تولید خشخاش در بدخشان به عدم توانایی دولت در كنترول منطقه و حضوروالیان جنگ طلب وجنگ سالار، فاسد و قدرتمند درآن برمی گردد.
گفته ميشود امسال برداشت تریاك بالغ بر
۶۱۰۰
تن خواهد بود كه این میزان
۹۲
درصد ازتمام كشت وبرداشت تریاك در سطح جهان را تشكیل می دهد. این میزان نسبت به
سال گذشته میلادی افزایشی
۴۹
درصدی نشان می دهد و این در حالی است كه در سال
۱۹۹۹
میلادی و به هنگام سقوط طالبان، میزان برداشت تریاك درافغانستان
۴۶۰۰
تن بود. كشت مواد مخدردرافغانستان اكنون به سطح غیرقابل كنترول رسیده است.
افزایش كشت وبرداشت مواد مخدر درحالی انجام می گیرد كه دولت عملا بر بخش های
جنوبی افغانستان كنترول خاصی ندارد و گروه های نظامی مخالف، دهقانان و دلالان
دركنار برخی نیروهای فاسد دولتی و پولیس تجارت موادمخدر را حرفه اصلی خود قرار
داده اند. افغانستان پیشترنیز به عنوان بزرگترین تولیدكننده تریاك درسطح جهان
شناخته می شد و
۳۵
درصد ازتولید ناخالص داخلی از تجارت مواد مخدر به دست می آید. بیشترهروئین به د
ست آمده ازترياک در اروپا و آسیا فروخته می شود. افزایش كشت خشخاش نیزبیشتر در
پنج ولايت در جنوب و به خصوص در هلمند، قندهار و ارزگان صورت پذیرفته است یعنی
همان مناطقی كه به خاطر حملات مداوم طالبان شرایط امنیتی باثباتی نیز ندارند.
بخش های جنوبی افغانستان به علت كشت و برداشت گسترده مواد مخدر وتجارت آن،
تروریسم، جنایت و فساد به مكان خطرناكی تبد یل شده است.
دفترمبارزه با مواد مخدر سازمان ملل در گزارشی با اشاره به اینکه ۹۰ فیصد از تریاک جهان در افغانستان تولید می شود، اعلام کرد - تولید تریاک همچنان بعنوان یکی از منابع مهم پر درآمد در افغانستان محسوب می شود.
کارشناسان معتقدند، تلاش های بین المللی و برنامه های کمک رسانی برای جلوگیری ازتولید تریاک درافغانستان موثر نبوده است. بهگفتهیوری فدوتف مقابله با جرم و مواد مخدر سازمان ملل مشکل تولید تریاک درافغانستان در کوتاه مدت حل نخواهد شد. همچنان اداره مبارزه با مواد مخدر و جرایم ملل متحد با نشر گزارش تازهای گفته است که کشت خشخاش، در ولایت جنوبی هلمند، نسبت به شش سال گذشته، سه برابر شده است. اداره مبارزه با مواد مخدروجرایم سازمان ملل متحد با نشر گزارش تازهای گفته است که کشت خشخاش، در ولایت جنوبی هلمند، نسبت به سالهاي گذشته، سه برابر شده است. ملل متحد دراین گزارش خود گفته است که با توجه به احتمال کشت کوکناردرسراسر افغانستان، به نظر میرسد نیم کوکناراین کشور در مزارع هلمند کشت شود. در گزارش سازمان ملل همچنین آمده است که همزمان با افزایش کشت کوکناردرهلمند، تصور می شود که تولید مواد مخدر هم بالا رفته باشد.
اراضی تحت کشت کوکنار درشش سال گذشته درهلمند
۲۰۰۶: شصت و نُه هزار و ۳۲۴ هکتار
۲۰۰۷: یک صدو دوهزارو ۷۷۰ هکتار
۲۰۰۸: یک صدو سه هزارو ۵۹۰ هکتار
۲۰۰۹: شصت و نُه هزارو ۸۳۲ هکتار
۲۰۱۰: شصت و پنج هزارو ۴۵ هکتار
۲۰۱۱: شصت و سه هزارو ۳۰۷ هکتار
۲۰۱۲: هفتادو پنج هزارو ۱۶۵ هکتار
يکی از دلایل
مهم و شاید مهم ترین دلیل و بهانه ای که جامعه جهانی و قدرت های غربی در زمان
حاکمیت طالبان بر بخش اعظم افغانستان، برای منزوی کردن و عدم پذیرش این گروه از
خود نشان دادند و اعلام کردند، اتهام دست داشتن طالبان در تولید و قاچاق مواد
مخدر در افغانستان بود. این اتهام تا حد زیادی نیز واقعیت داشت چرا که پس از
پیدایش طالبان و گسترش حوزۀ فعالیت و حاکمیت این گروه، نقاط مختلف افغانستان
یکی پس از دیگری به محل تولید تریاک و دیگر مشتقات این مادۀ افیونی بدل شد و
تولید و قاچاق مواد مخدر یکی ازمنابع مهم درآمد و پیشبرد سیاست ها و برنامه های
طالبان شناخته شد.
اما پس از آن که طالبان ساقط شد ونیروهای خارجی با ادعای مبارزه با تروریسم و
مواد مخدر راهی افغانستان شدند، انتظارمی رفت که هرچه زودترتریاک و خشخاش جای
خود را به محصولات مفید زراعی بدهد که اینگونه نشد.
امروزافغانستان همچنان در صدرکشورهای تولید کنندۀ مواد مخدردر جهان به شمارمی
رود و با استقرار نیروهای خارجی دراین سرزمین، تولید و قاچاق مواد مخدر سیر
صعودی به خود گرفته است.
این قضیه حدس وگمان هایی را باعث شده دراین باره که ممکن است برخی از کشورها
مانند انگلیس و آمریکا که مدعی پرچمداری مبارزه با تروریسم و مواد مخدر هستند
درتولید و قاچاق مواد افیونی وخانمان برانداز مواد مخدر در افغانستان دست داشته
باشند.
تردیدها
دراین باره وقتی به اوج خود می رسد که ولایت هلمند درجنوب افغانستان با بیشترین
تولیدات مواد مخدر،بیشترین نیروهای انگلیسی را درخود جای داده است و این در
حالی است که انگلیس در مسند رهبری کشورهایی از جامعه جهانی قرار دارد که مدعی
هستند می خواهند مواد مخدر را از افغانستان ریشه کن کنند.
این مسأله را
اگر درکنار افشاگری های برخی ازجراید و مطبوعات غربی و تعدادی ازمقامات فعلی و
سابق غربی بگذاریم، شاید تردیدی باقی نماند که نیروهای خارجی مستقر در
افغانستان و برخی از کشورهای قدرتمند ذی دخل در افغانستان در تولید و قاچاق
انواع مواد مخدر در این کشور دست دارند.
انگلیس بعد ازسقوط طالبان از قدرت دردوهزاريک، ابتدا در پایگاه هوایی بگرام
مستقر شده و بعد از آنکه نیروهای آمریکایی وارد افغانستان شدند، نیرو های
انگلیسی به هلمند رفتند تا از یک طرف به برقراری نظم و امنیت دراین ولایت کمک
کنند و ازسوی دیگر به بازسازی هلمند بپردازند. چون ماموریت جهانی مبارزه با
مواد مخدرازسوی سازمان ملل به انگلیس سپرده شده بود وهلمند یکی از پایگاههای
مهم واساسی کشت و تولید مواد مخدر به شمارمیآمد. اما عملکرد انگلیس نشان
میدهد که درسال دوهزاروسيزده بیش از دوصدنوهزار هکتاراز زمینهای زراعی به کشت
خشخاش وتولید مواد مخدر اختصاص یافته و به نوعی زمینه را برای کشت تریاک توسط
طالبان آزاد گذاشته است. درحالی که طالبان ازدرآمد مواد مخدردرجهت افراطگرایی
وضربه زدن به امنیت استفاده میکند.
واقعیت این است که با خروج انگلیس از افغانستان، انگلیسیها سیاستهای خود را
درافغانستان به شکل دیگری پیگیری کنند نظیر ارتباطگیری با جریانهای سیاسی
وشخصیتهای مهم افغانستان، انجام عملیاتهای جاسوسی وامتیازدهی به طالبان و
عملکرد نیرو های انگلیسی درهلمند نیزنشان میدهد که انگلیس بیشتر به کار
استخباراتی و جاسوسی، رابطهگیری وامتیازدهی به برخی ازطالبان پرداخته تا این
که به حمله نظامی برای حل قضیه معتقد باشد. به همین خاطر بطورمخفیانه با
مخالفان دولت مذاکره صلح را دنبال کرده وحتی برخی ازمناطق هلمند را به طالبان
واگذار کرده بودند. علت این که تلفات انگلیسیها دراین ولايت تنها پنج سرباز
بوده، به دلیل توافقاتی بود که با طالبان کرده بودند وانگلیسیها نه تنها با
طالبان نمیجنگیدند، بلکه گاه برای نیروهای افغان نیزدراین ولایت مشکل ایجاد
نموده ویا سلاح وتجهیزات دراختیار طالبان قرارمیدادند وحتی درگزارشها عنوان
شد که بخشی ازجابجایی نظامیان طالبان به شمال و مناطق آرام توسط انگلیسیها
صورت میپذیرفت.
روزنامه روسيه نزاويسيمايا گازتا درگزارشي با اشاره به كشت و توليد مواد مخدردرافغانستان نوشت- فرماندهان نظامي آمريكا و سازمان پيمان آتلانتيك شمالي ناتو ،به امر توليد مواد مخدردرافغانستان مساعدت مي كنند و علاقهاي به مقابله با اين پديده در اين كشور ندارند. درسال هاي اخير با گسترش كشت مواد مخدر در افغانستان و افزايش توليد اين مواد در اين كشور، يك ميليون نفر براثر استعمال مواد در نقاط جهان جان خود را از دست داده و ۱۶ميليون نفر نيز دچار آسيبهاي فيزيكي و رواني شده اند و سالانه ۳۰هزار نفر نيز در روسيه جان خود را در استفاده از مواد مخدر توليدي در افغانستان از دست ميدهند.
مردم افغانستان از خودداري آمريكا ومتحدانش دركشور براي مبارزه قاطع با كشت وتوليد موادر مخدر در افغانستان ناراحت هستند و حضورآنان دركشور ودرکنارمزارع كشت خشخاش را بيمعنا مي دانند.
ملل متحد درگزارشي ميگويد که اززمان تهاجم نیروهای خارجی به رهبری امریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱، تولید مخدرات و قاچاق مواد مخدر دراین کشور افزایش داشته است. حدود ۹۵ درصد از مواد مخدر در استانهای شرقی و جنوبی افغانستان که به طورعمده تحت کنترل نیروهای امریکایی و انگلیسی قرار دارند، کشت میشود. آمارهای رسمی حاکی از آن است که مبدا مقدار بسیار زیادی از مواد مخدر قاچاق شده، پنج استان بادغیس، فراه، هلمند، قندهار و اروزان است که از ناامنترین مناطق افغانستان بشمار میروند. یوری فدوتوف، مدیر اجرایی دفتر مواد مخدر و جنایت سازمان ملل در ماه می ۲۰۱۲ گفته بود، افغانستان فقط توانسته است به میزان بسیار ناچیزی ازمواد مخدر را از میان ببرد و مقامات افغان باید برای مقابله با تولید مواد مخدر «تلاشهای عملیتری» را بهکار گیرند. دراوایل ماه دسامبر پولیس مبارزه با مواد مخدر ایران نیز اعلام کرد، حدود ۷۰۰ تن هروئین هرساله درافغانستان تولید میشود که نیازمند واردات سالیانه ۱۳۰۰۰ تن مواد اولیه برای ساخت آن است.
جیمز رایسن درکتاب تازه خود بنام کشور جنگ" (STATE OF WAR مینویسد-که پنتاگون استدلال میکرد. که ما به خاطر مجادله با تروریزم به افغانستان حمله میکنیم, نه برای مجادله با مواد مخد درنوزده دسامبردوهزاروهفت یکی از استادان دانشگاه کلیفورنیا در یکی ازسخنرانی ها به شوخی میگوید که به همگان روشن است که افغانستان یکی از بزرگترین تولیدکننده های مواد مخدردرجهان بوده ومیباشد واین شاید هم یکی از دلایل بسیارعمده درعقب لشکرکشي امریکا باشد. زیرا درک ما ازفلسفه امریکانیزم به ما (امریکایی ها) اجازه نمی دهد که قبول کنیم که یک کشور کوچکی چون افغانستان بتواند یکی ازبزرگترین ها باشد وما با این همه نیروی نظامی که داریم به تماشا بنشینیم. اکنون با حضوردرافغانستان توانستیم که یکی دیگر ازالقاب بزرگترین ها درجهان را هرچند به شکل غیرمستقیم هم باشد به نام کشور مان بیافزایم. راپور های زیادی موجود است که عساکر خارجي درجریان بازرسی های امنیتی از کنار بسته های آماده به انتقال تریاک با بی تفاوتی عبورمیکنند و اطلاعاتی را که درمورد مواد مخدر برایشان میرسد نادیده میگرند. به قول جیمز رایسن یکي ازافسران امریکائی که مدتی درافغانستان وظیفه اجرا کرده گفته است روش امریکا درمجادله با مواد مخدر درعمل چیز دیگری است. من خودم شخصاً به واحد مربوط خود هدایت دادم هرگاهی که درزمان گشت زنی های امنیتی هیروئین و یا تریاک پیدا کنند کاملاً باید بی تفاوت باشند وطوری باید عمل کنند که انگار هیچ چیزی را ندیده اند. الفرد دبلیو مک کوی درکتاب بلند خود سیاست هیروئین - پیوند سیا درجرم تجارت جهانی مواد مخدر مینگارد، جنگ پنهانی سیا در دهه هشتاد میلادی برعلیه دولت درافغانستان باعث شد تا افغانستان وآسیای میانه به بزرگترین تولید کننده اوپیوم تبدیل شود. ملیون ها دالر بدست آمده ازتجارت هیروئین منبع خوبی بود تا ملیشه های مجاهد را از نظرمادی درجنگ کمک کند وازبارسنگین سیا در این مورد بکاهد.
پس از گذشت ده سال ازجنگ افغانستان و موجوديت نظامي آمريكا دستاوردهاي اين كشور چيست وفلسفهي باقي ماندن نيروهاي امريكايي در كشور چه ميباشد؟ متاسفانه بايد بگوييم كه آمريكا درجنگ افغانستان نيز شكست خورد و با رهبري اين جنگ دستاوردي براي مردم جزبحرانهاي سياسي، اقتصادي و گسترش تجارت سلاح و مواد مخدر نداشت و وضعيت اين كشور بهتر از گذشته نيست . موجي از هرج و مرج و بحرانهاي فساد مالي وسياسي افغانستان را دربرگرفته است و عامل اصلي اين بحرانها عملكرد ضعيف دولت كشور است. مقصراين وضعيت تاجران بزرگ مواد مخدر ورهبران گروههاي جنگ طلب درافغانستان هستند كه ازحمايتهاي سياسي و نظامي دولت آمريكا برخوردار ميباشند. نيروهاي آمريكايي به رغم همكاري و حضور نيروهاي ناتوتا به امروز نتوانستهاند در زمينهي تضعيف قدرت طالبان پيروزي را كسب كنند. اين گروه يعني طالبان تا به امروز زمام امورخود را دردست دارد ودرگيريهاي گسترده ي به صورت روزانه ميان نيروهاي آمريكايي وناتو و طالبان جريان دارد كه به دنبال اين جنگها دهها تن ازسربازان آمريكايي ونيز نيروهاي ناتو قرباني ميشوند.
به دليل فساد مالي وسياسي موجود در حكومت، دولت تاكنون نتوانسته است هيچ يك ازبرنامههاي بازسازي خود در افغانستان را محقق سازد. متاسفانه جنرالهاي آمريكايي هم چنان سياستهاي غلط خود درعراق را درافغانستان تكرار ميكنند. به رغم افشاي روابط بسياري از فرماندهان و مقامات مسوول آمريكايي با رهبران جنگ طلب عراق جهت كسب ثروتهاي نامشروع ازاين كشور، اين اقدامات تا به امروز درعراق وافغانستان ادامه يافته است. متاسفانه بايد بگوييم كه بسياري ازمسوولان دولت با رهبران جنگ سالار وتاجران مواد مخدر كشور رابطه وهمكاري نزديك دارند وازحمايت بسياري ازجنرالهاي آمريكايي برخوردارند. متاسفانه پديدهي فساد تا اقشار پايينترحكومت نيزرسيده است و امروز اين پديده حتي نيروهاي امنيتي كشور را نيز دربرميگيرد.
معاون وزیر خارجه آمریکا ویلیام برون فیلد گفته است که تولید و کشت مواد مخدر درافغانستان درسال ۲۰۱۳ میلادی رشد قابل ملاحظه ی داشته است وهم اکنون۸۰ درصد تریاک جهان دراین کشور تولید می گردد وطالبان سالانه ۱۵۵ میلیون دالر منابع مالی را ازهمین راه به دست می آورند.
این درحال است که چندی پیش سازمان ملل متحد نیزازافزایش کشت کوکنارخبر داده بود. ۸۰ درصد تریاک جهان در افغانستان تولید می شود و طالبان سالانه ۱۵۵ میلیون دالر از تجارت مواد مخدر به دست می آورند. کشت کوکنار به طورقابل توجهی درسال ۲۰۱۳ افزایش یافته است. تجارت مواد مخدر به یک ثروت باد آور برای دولت ومخالفان مسلح مبدل شده است. در سال ۲۰۱۳ میلادی کشت خشخاش در افغانستان به ۳۶ درصد افزایش یافته است که ازاین میان نزدیک به نصف تریاک کشورتنها درولایت هلمند کشت و تولید شده است. کشت خشخاش امسال ازسال ۲۰۰۷ میلادی که بیشترین افزایش تولید مواد مخدر را داشته، افزایش چشمگیری داشته است. تریاک افغانستان یک تجارت جهانی است که بیش از۶۰ میلیارد دالر برای مقامات آلوده به فساد، قاچاقچیان مواد مخدر، گروه های سازمان یافته و مخالفان سود به بار می آورد.
روابط میان کرزی با مقامات امریکایی در چهارسال اخير متشنج و غیرقابل پیش بینی بوده است . روزنامه امریکایی وال ستریت ژورنال نوشته است که کرزی تلاش می ورزد که با اتخاذ تصامیم بحث برانگیز، در میان افغان ها منحیث یک رهبر دست نشانده، ظاهرنشود. اما این روش کرزی، با انتقادات مواجه شده است. رئیس جمهور با تأکید و پافشاری، خواسته هایش را برواشنگتن تحمیل می کند. توقف حملات شب هنگام توسط نیروهای امریکایی، گرفتن مسئولیت های زندان بگرام و جلوگیری ازحضورنمایندگان خارجی درکمیسیون انتخابات ازمثال های برجستۀ اینگونه تلاش های کرزی محسوب می گردد. کرزی چندی پیش در ملاقات با اندرس فو رسمسن، سرمنشی ناتو به گونۀ آشکار در مورد قطع مشارکت ستراتیژیک با امریکا صحبت کرده است. کرزی چین و روسیه را بدیل احتمالی امریکا در افغانستان پیشنهاد کرده بود.