محمد علی مهرزاد
شرايط موجود در اكثركشورها آبستن حوادث است!
انچه درین سالها پیهم روی داده ویا د رحا ل وقوع است ،شکستن سکوتیست که صاحبان حق د ر طول استقرار حاکمیت استبدادی توام با سود سالاری،ازطرف نظام های مستبد، با تبلیغات ناحق مردمان خودرا وادار به سکوت کرده بود ند ! جنبش های امروزی رنگ وبوی تازه واز تجارب نهایت مرد می که د ر بعضی از کشورها نتایج ملموسی داشته بهره مند است،وامروزما بنام مبارزه عد م خشونت از آن یاد آور می شویم ،تحولات که بنام انقلابهای رنگارنگ در تاریخ به وقوع پیوسته ،نتایج آن به استبداد انجا میده است ، چه هر تیوری تا زمانی مترقی وچهره ای مردمی از خود ارایه می کند که به قدرت نرسیده باشد. .
حوادث که درین اواخر از امریکا گرفته تا اسیای جنوب غربی وافریقای شمالی در حال جریان است ،نشان داد که جهان دستخوش عارضه وحتی اسیب پذیر شده است ، اوضاع واحوال امروزی نظم جدید وتازه ی را که جوابگوی واقعی رفع نیازمندیهای اقتصادی وشناخت از انسانهای که در طول تاریخ تشکل احزاب ، گروهای اجتماعی ، سیاسی وحتی نظام های استبدادی، انها را بحال خودشان رها ساخته ، جامعه جهانی امروز بار اشتباهات و عملکرد گذشته خودرا بدوش می کشند ، جریانات اخیر بازبینی وتجدید نظر همه کشورها را می طلبد !چرا جامعه جهانی از یک طرف با انسانهای رهاشده که به هیچ اصل وقانون پایبند نیستند وبرای رسیدن به سرمایه حتی از کشتن همنوع خود دریغ نمی کنند واز جانب دیگر تودهای عظیم انسانهای که از نعمات مادی ومعنوی محروم اند ، روبرو هستیم .! جان کلام درین جا است که موضوع قضایای امروزی به ده وبیست نفر ختم نمی شود ، البته این قماش وچهره ها هزا ران هزار تن دیگر نیز نظیر انان در سراسر جهان پراگنده شده اند ، که می توانند روحیه تنفر وانزجار وعقده در درون انها بکار به افتد ، وقتی فقر اقتصادی به مرز مرگ وزنده گی برسد ترس از مرگ نزد شان معنی ندارد ،یک گروه کوچک هم می تواند در مقابل یک جمع انبوه به ایستد ودنیارا به اشوب بکشاند ، موضوع دیگر روحیه اکثریت عظیم گیتی است که این جمع انبوه سر براه وزنده گی کن هستند وپایبند عیال وخانواده ، هرج ومرج را دوست ندارند، ولی در عین حال از جریان وشرایط موجود هم راضی نیستند ؟ پس بمشاهده میرسد که در دورهء جدید حساسیت مردم نسبت به چگونه گی زنده گی خیلی ها بیشتر شده است ، توقع ها افزایش یافته واز تحمل ها کاسته گردیده . بناءً دنیا ی کنونی با جامعه ی سروکار دارد که هم می خواهد آ رام بماند وهم نا آ رام است ! مردم می بینند با اینکه حرف از دموکراسی ومردم سالاری زیاد بر زبان آورده می شود ، ولی اداره امور جهان در دست یک عده معدود است ، که انها به میل وهوس خود انرا براه می برند ، جمعیت جهان از سرحد شش ملیا رد تجاوز نموده وبرای ادا ره این جمعیت عظیم فهم زیاد سیا سی لازم است ، ولی حیله وترفند بازیگری وتبلیغ لازم به عمل آ مده، که با تاسف سهم صداقت در آن کم تر دیده می شود ،بد بختانه آنچه لازم است توجه سیاست بازان در حل مسایل جها نی شکل تهاجمی داشته ، که این امر تعادل وتوازن جها نرا به خطر مواجه ساخته است ، آیا می شود چنین چهانی را به سهم حد اقل صداقت اداره کرد ؟ همه کسانی که تا ما نده های از انسانیت وروشن بینی در آنها باقی مانده باشد با تاسف کنار نشسته اند ، خاموشی را اختیار کرده اند واگر هم حرف بزنند ، کسی به حرف انها گوش نمی دهند ، عده ای از کشورها ی دنیا غرق در اشتغال ویا بعبارت دیگر به موقف دل خوش کن قرار دارند ! وغوغای بلند گوها وفرستنده ها نمی گذارد که کسی به صداونجوای عقل گوش بسپارد ، روزنامه ها ی کیلوی پرازاعلانات مواد مصرفی هستند ویا تشویق به سرگرم شدن می کنند ، این مطلقاً در انحصار طبقه مرفه تر قرار گرفته است ، استعدادها دست چین می شود ودر هر زمینه کسانی که به زعم خود بهترمی توانند خودرا خدمت گذار وضع موجود نشان می دهند جلومی افتند ، وضع موجود هم در مسیر قدرت مسلط حرکت می کند ،وتا وقتی این وضع می چرخد که از نفس باز ماند ، چرا در دراز مدت نمی توان بر خلاف خواسته های طبعی انسان ادامه داد ، دنیا در قرن بیست ویکم به انتهای سرحد سلطنت هوش رسیده ، ولی فراموش کرده که هوش به تنهای بار زنده گی را که بسیار سنگین است به منزل نمی رساند ، این حالت در درجه حاد خود می تواند کسانی را بگونه ی در آورد که در مرز جنون وعقل قرار گیرند ، البته نمی شود انهارا دیوانه خواند ، در میان انان گروهی از طریق جنایت فاجعه بار وغیر قابل جبران خودرا نشان می دهند ، این مرز ، مرز جنون است وبس !!
در دنیای امروز چگونه تروریستان می توانند بدون همکاری شبکه های مافیا یی مواد مخدر استخبارات کشورهای یاغی ودلالان منطقه وجهان چنین ازادانه عمل کنند ودر بدل کشتن انسا نهای معصوم ،بی گناه وبی پناه باج بگیرند !! این اشخاص واین کشورهای بی مسئولیت چنین ثروتی را از کجا اندوخته اند ؟ایا در طول تاریخ دیده وشنیده شده که تروریستان وانقلابیون ملیارد در بدون انکه از عرق جبین ومشروع ثروت اندوخته باشند ؟ سرنوشت انسان ها را تهدید وبالا خره به بازی می گیرند ، همه این فعل وانفعالات بین المللی به شکلی از اشکال معما گونه جلوه می کند ! یکی ازین حوادث جریانا تیست که در جنوب سرحدات ما براه انداخته شده ، وفعلاً هم از هم وطنان مسلمان ومومن ما قربانی می گیرد !! بدون شک این فعالیتها از یک طرف ناشی از تناقض وبی ریشه گی هویت ملی ،فقدان فرهنگی و تاریخ ملی است که توسط استخبارات همسایه جنوبی ما براه افتیده است !مارا بیاد شعر (( سعدی علیه رحمه )) می اندازد که گفته بود : ( یکی بچه گرگ می پرورید -----چوپرورده شد خواجه را بر درید !) هدف از تهاجم طالبان در افغانستان شاهد مدعای ماست ، چون کشور حامی طالبان بعد از جدا شدن از پیکر وطن مان از فقدان فرهنگ وتاریخ احساس حقارت وخود کم بینی میکند ، بدون تردید در پهلوی خود کشور مادر را به چنان فرهنگ وتاریخ می دید ،چون پسران نا خلف دست به گستاخی وتمرد در مقابل ارزشهای دینی وملی که زمانی خود از چشمه سار فرهنگ پرباراین طرف حیات شرافت مندانه داشت ، همه را در معرض معامله وبازی سیاست بازیهای حامیان خود گذاشت ، وبه حیث وسیله نا مطلوب در منطقه نقش وابستگی را بازی کرد !وتا حدی درین معامله پیش رفت که با تخریب ارزشهای دینی وملی وحتی در مقابل تاریخ وتمدن جهان موجبات شرمنده گی خودرا ثبت تاریخ مهاجمان دیروز وامروز نمود !با هزاز تاسف ودریغ سکوت وتشویق عده ی از کشورها در برابر هم چو اعمال، جفای بود بر کل ارزشهای دینی، فرهنگی ونقض علنی حقوق بشر ؟
حوادث امروزی که اینجا وآنجا جریان دارد جامعه بشری را شدیداًتهدید می کند ، چه همسایه جنوبی ما به معیارهای اسلامی وملی وفرهنگی وتمدن اصیل بشریت هرگز وقعی نگذاشته به جای ارزشهای معنوی از مفهوم سود سالاری پیروی می کند ، ولی درین میان کیست که از کشتار انسانهای بی گناه ومعصوم جلوگیری وچاره گر باشد ، همان است که گفته اند : ( دیوارکوتاه تر از دیوار مردم نیست ). سیاست بازان نو آموز درین سالها اخیر با ما تمرین سیاسی می کند !اما غافل از اینکه بار کج به منزل نمی رسد وعاقبت چاه کن طی چاه خواهد بود !؟
آنچه در ین تمرین سیاسی قابل توجه است آموزش نظامی در مدارس که درآنجا باید دستورات قرآن پاک وشریعت سرورکاینات وفخراسلام حضرت محمد (ص) تدریس شود ، مسایل نطامی در مدارس جزء نصاب تعلیمی شان پذیرفته شده، بعد از فراغت ودر جریان تحصیل امورنظامی، کلید بهشت را به حیث مدرک تحصیلی به پاس فعالیت های تروروکشتن برادرمسلمان خود، فرزندان آن طرف واین طرف را مسلح و در افغانستان اعزام می کنند! ما باور داریم که هیچکس نمی گوید که بشر از علم روی بر گرداند ،ویا از تکا پوی علمی دست بر دارد !ولی انچه مورد توجه است باید به آن بخشی از زنده گی انسانها نهایت توجه داشت که خارج از مدار علم حرکت می کنند . اگر فقر وعلم در تقابل هم قرار بگیرند فاجعه بار است ، آنچه اکنون با تمدن موجود جهان در عناد بسر می برد جهل وتحجر وبی هویتی فرهنگی وسرانجام باورهای غلطی است که با موتور غبطه وعقده بکار افتیده ، به خورد مردم داده می شود، واز طرف دیگر عکس العملی است که دنیا به کمک وبنام علم براه افتیده مملو از نا همواریها وستم است ، درین صورت است که گناه را به گردن تکنولوژی می اندازند ، درحالیکه تکنولوژی فرزند علم است. !
اگر عاصیان جهان را مردم کم سواد ومحروم تشکیل می دهد ، آنان سهمی از پیشرفتهای مادی جهان ندارند ، دنیای که تا این حد حالت یک بام ودو هوا را داشته باشد ، خواه نا خواه تولید فاجعه را می کند ، چون عدالت جهان همراه با پیشرفت های علمی ونعما ت مادی حرکت وهم سوی ندارد ، می تواند دستاویزی خوبی باشد برای خشم مردم ، اما آنچه دراین میان مورد توجه است اینست که مردم حق دارند خشمگین باشند ، ولی به هیچ صورت حق ندارند برای ابراز خشم خود دست به خشونت وفاجعه بزنند ، هستند انسانهای که دنیارا مطابق میل خود می خواهند ، وبا الا خره جریانات اخیر نشان داد که عده ای دست به عمل انتحاری که به هیچ مذهبی وآیینی سابقه نداشته دست یازیدند ؟
این عمل نهایت مرحله جنون فکری وتعصب محض را تداعی می کند ، اکنون که حوادث از مراکش تا ایران همه را پی هم در نوردیده است و به شکل هشدار دهنده رونما گردیده باید به فکر چاره افتاد ، چرا نباید صرف این تحولات را از دید وطریق مادی وصنعتی به تنهای نمی توان حل کرد ، بهتر است به فکر فاصله ای که در بین طبقات محروم وفقیر وسودسالاران رو به افزایش است چاره گرشد ، واز طرف دیگر کشورهای که در دغدغه ساختن اسلحه اتمی اند ، وبه فکر همین اشخاص و کشورهای ماجرا جو افتاد که دیروز با طیاره حادثه افریدند ، از کجا که چند سال بعد امثال همین کشورها دمدمی مزاچ دسترسی به یورانیوم غنی شده پیدا کنند !چه دلالان مواد مخدرکه هرگز به هیچ اصل ایمان ندارندوهم آن عده متخصصین که علم را برای ثروت اندوزی آموختند ، روزی این مواد بدست شان برسد ،نه تنها حاکمیت دولت ها مورد سوال قرارمی گیرد بلکه اکثریت عظیم انسانها قربانی حوا وهوس ددمنشان وخصوصاً مافیای مواد مخدر خواهدشد .
اگرجامعه جهانی بیدارنشود واز لاک پول زده گی خودرا نجات ندهد ، درین آشفته بازار هرمتاعی خریداردارد ، جلو این دلالان وعالمان که علم را برای ثروت اندوزی می آموزند ، چگونه می توان لشکرتاریک اندیشان متحجرکه حیات بشریت را به خطر مواجه ساخته اند به سوی هدف واحد که درآن عدالت اجتماعی نسبی تامین شود سمت وسوی داد ؟.
درنتیجه اکنون این سوال را در مقابل خود قراردهیم که آینده به کدام سمت وسو در حرکت است ، جایگاه کشوری بنام افغانستان درین تحولات که بعضاً غافل گیرانه است در کجا قراردارد ؟بی تردید باید بپذیریم که حوادث بعضاً در افغانستان به شکل دیگر تکرار تاریخ است ! اما اوضاع واحوال امروزی مارا به تعقل وخرد گرایی فرامی خواند ، چرا تنها به دانش تکنالوژی اتکا کردن تاوان غفلت واشتباهات امروزی را فردا خواهیم پرداخت ، راه جلوگیری از این حوادث فاجعه بار اینست که دید جهانی وبينش عالي نسبت به مسایل که امروز در منطقه وجهان می گذرد تجدید نظر عاجل را می طلبد چه تنها به دانش بي بينش اتكا كردن تاوان جبران نا پذيرخواهد داشت ، چرا حوادث وعوارض که طی این چند دهه دامنگیر کشورها شده، باید راهای جدید جستجو شود ، چه به تجربه ثابت شد که سیاست واقتصاد به تنهاي در حل مسایل جهانی دست آوردی که انتظار می رفت ندارند ،باید از فرهنگ وفرهنگیان در حل مسایل مشوره گرفت !همین اکنون در منطقه وبه خصوص در سرحدات جنوبی وغربی افغانستان طغیان تعصب ، معامله گری روی کشتن انسانهای وطن ما پلانهای شوم طرح وتوسط اجیران آن طرف واین طرف جریان دارد ، به بهانه مبارزه علیه تروریزم ومواد مخدر فعالیت های تخریبی ادامه دارد ، ولی تاجاییکه تجربه درین سه دهه نشان داد همکاری صادقانه در امر مبارزه علیه تروریزم ومواد مخدر خلاف انتظار دست اوردی که بتواند اعتماد مردم مارا فراهم کند در هاله ای ابهام قرار دارد !؟ چرا این ارزو وقتی برآورده می شود که که حقانیت وصداقت جبحه ای ضد تروریزم ومبارزه علیه مواد مخدر معتقد وباور مند عمل کند . اگرحوادث ووقایع که در اسیای غربی به خصوص در افریقای شمالی جریان دارد ،وپیوست با آن هشدار ی برای جامعه بشری با خود داشته باشد، وسر آغازی برای تجدید نظردر عمل کرد اشتباه آمیز که در گذشته صورت گرفته بوده باشد ،می توان امید وار بودکه وجدان بشری بیدار شده وبسوی آینده روشن که دران از خشونت در حل قضایای منطقه وجهان کار گرفته نشود، وامروز جنبشهای که در کشورهای اسلامی براه افتیده جلوگیری از افراط وتفریطی است که حاکمان مستبد ومغرور را به شکل مسالمت آمیز وعدم خشونت از اریکه قدرت به زیر می کشاند واین خط اعتدال همان خط اصیل اسلام معتدل است که نه افراط را که عاقبت به دکتاتوری نظامها انجامید ونه هم حالت تفریط وذلت را هرگز نمی پذیرد ، ( نه ظالم باش ونه مظلوم ) !
نهایتاً باید به این واقعیت تن داد که حل مسایل امروز وفردا به این سیاست بازیها ی پشت پرده که از دید مردمان کشور پنهان انجام میشود ، راه بسوی اینده که در آن عدالت اجتماعی تا مین شود نخواهد برد ، واز طرف دیگر حل مسایل از صلاحیت وتوان مندی حکومات فراتر است ، وامروز ما شاهد جنبشهای در اسیای جنوب غربی وخاورمیانه هستیم که با اصل عدم خشونت ومسالمت آمیز حکومات خودرا به میدان مبارزه حق علیه باطل فراخوانده اند .! وهرروز کاخهای استبداد واین ببرهای کاغذی یکی پی دیگر سقوط می کنند !.