مهرالدین مشید
چگونگی ها و چرایی های سفر مقامات ارتش پاکستان به افغانستان
با استراتیژی روشن و تعریف دقیق از دوست و دشمن به مصاف دپیلوماتیک اسلام آباد باید رفت
سفر غیر
مترقبۀ رییسان ستاد ارتش و استخبارات پاکستان پس از رخداد خونین حملۀ طبالبان
پاکستانی به یک مکتب نظامی این کشور بار دیگر پرده از مکر و شیادی اسلام آباد
در مبارزه با تروریزم برداشت. این حادثه پس از وقاعۀ خونین حملۀ انتحاری در یک
مکتب در یحیی خیل پکتیا صورت گرفت که بیشتر از هشتاد شاگرد بیگناۀ افغان را
قربانی گرفت، اما سیاستمداران افغان بنا بر نداشتن درایت سیاسی یک گام به پیش
نگذاشتند و سخن از جنایات آشکار پاکستان
در
افغانستان نگفتند
و
افکار جهانی را برضد نظامیان توطیه گر و مداخله گر
پاکستانی در افغانستان نیانگیختند. اسلام آباد با استفاده از این سکوت بار
دیگر
پا هایش را از گلیم بیشتر دراز کرد و با سفر دو مقام ارشد ارتش خود
به
افغانستان بعد از رخداد پشاور، بازهم یک گام پیشتر از کابل گذاشت و کابل
را به
تعبیری غافلگیر نمود. با این غافلگیری درایت سیاسی و نظامی فریب
آلود
شان
را بار دیگر مانند گذشته به نمایش گذاشتند تا باشد که بر جنایات
چندین
دهۀ شان در افغانستان پرده بکشند و به یکه تازی های مداخله گرانۀ شان
در
افغانستان ادامه بدهند و با تحریف افکار جهانی نقش اصلی شان را بحییث
میزبان و حامی تروریزم جهانی مخفی بدارند.
یا
این که حالا اوضاع دارد
در
منطقه به حال دگرگونی است و غول اقتصادی چین وارد بازی شده است و با
گشوده
شدن دهلیز واخان به شمال افغانستان بحیث یک منطقه مبدل شدن به مرکز
اقتصادی نگاه می کند و مقابلۀ پاکستان و حتی غرب با این رویای چین ساده نه
که
دشوار هم است؛
زیرا
پاکستان به دلیل وابستگی هایش با چین و امریکا هم
که
دیگر تاب مقابله با هراس افگنی را از دست داده است و ناگزیر است
تا در
بازی
جدید دست چین را دوستانه فشار بدهد و البته بدین امید
که با
پذیرفتن
امتیازاتی برای چین، بالاخره به مثابۀ امریکای شکست خورده در جنگ افغانستان
بتواند مجال مشارکت اقتصادی را در منطقه کسب کند و در بازی های استراتیژیک
منطقه
یی حق اشتراک پیدا کند
و از
سویی هم بدین بهانه اعادۀ حیثیت شود.
آیا می توان باور کرد، حالا که پاکستانی ها به این نکته پی برده اند و نظامیان این کشور موقف شان را در بازی هراس افگنی در آینده ها پرخطر و ناگوار یافته اند. افراطیت به مثابۀ اژدهای غیر قابل مهار دامنگیر پاکستان شده است و به فرنگشتاین طالبانی مبدل گردیده است. از سویی هم جال ترفند های نظامیان پاکستان بیشتر از هر زمانی خالی شده و ناگزیر به پاسخ روشن به واشنگتن اند تا کمک های میلیارد دالر آن از گلوی نظامیان پاکستان به خوبی فرو برود. از سویی هم احتمال نزدیکی امریکا، هند، چین و افغانستان برای سرکوبی تروریزیم به نحوی تیغ از دمار اسلام آباد بیرون کشیده و فشار آن سبب شده تا مقامات ارشد نظامی این کشور به بهانۀ حملۀ انتحاری آموزشکاۀ نظامی در پشاور و افگندن بار مسؤولیت آن به دوش کابل اندکی از بار گرانسنگ تروریست پروارانۀ خود کم کند و با افگندن ملامتی به دوش افغانستان، اندکی در دل به دست آوردن امریکا موفق شود و بدین بهانه آمادۀ بازی تازه با واشنگتن شود. بدین گونه به گونۀ دیگری وارد بازی مبارزه با تروریزم شود وا ندکی از بار ملامتی های خود کم نماید... قسمت اول
حال که احتمال بوجود آمدن یک سلسله انکشافات جدید در سطح منطقه و جهان در پیوند به مبارزه با هراس افگنی است و این تغییر اسلام آباد را به گونه یی وحشت زده گردانیده است و رویا های رسیدن به عمق استراتیژی خویش در افغانستان را مانند یخ در حال ذوب شدن یافته است. ناگزیر به تلاش های مذبوحانه گردیده است. اکنون بر کابل است که به چه میزانی می تواند، موفقانه وارد بازی شود تا دست کم در روند "بده و بستان" سیاسی برمصداق این سخن "نه سیخ بسوزد و نه کباب" مانند گذشته بازنده نشود؛ زیرا بازی های ضعیف کابل با اسلام آباد در خط سیاست تضرع همیشه رنگ باخت داشته است؛ زیرا اسلام آباد در طول این مدت کابل را به فریب کشانده و هر از گاهی با کلاه نهادن بر سر زمامداران سیاسی افغانستان بازی را به نفع خود رقم زده است. حالا که اسلام آباد با فشار دادن دست کابل پس از اعلام نواز شریف و ارسال پیام بوسیلۀ مقامات ارتش این کشور وعده نموده است که در مبارزه با تروریزم بعد از این صادقانه و مشترک عمل خواهد کرد. چقدر می توان به این حرف ها باور کرد و با قرار دادن کارنامه های دروغین و گذشتۀ ارتش پاکستان، زیر عینک زره بین و باسره ناسره کردن آنها رویکرد های آیندۀ آنان را به گونۀ روشن به داوری گرفت. هراس آن می رود که اسلام آباد با دادن وعدۀ جدید بار دیگر کابل را غافلگیر کند و برای زمین گیر کردنش دست و پنجۀ تازه را نرم کند. بویژه این که رسانه ها یکی از دلیل سفر مقامات ارتش پاکستان به افغانستان را بر بنیاد تبصرۀ یک روزنامۀ پاکستانی به نام "اکسپری تریبیون" تقاضای ملافضل الله رهبر طالبان پاکستانی از افغانستان عنوان کرده اند. پاکستان مدعی است که ملافضل الله گویا به کمک مالی هند و تهیۀ و تدارکاتی افغانستان جنگ نیابتی را بر ضد پاکستان از افغانستان به پیش می برد. در حالی که ملا فضل الله خود دست پرودۀ نظامیان پاکستان بوده که حالا در برابر ولی نعمتان خود بغاوت و قیام کرده است و اکنون جلو حرکت شورشگری بر ضد اسلام آباد را در دست دارد. بعید نیست که ملافضل الله از بد حادثه در پاکستان به این سوی دیورند فرار کرده باشد و با ایجاد مرکز در یک محل که غیر قابل کنترول برای حکومت افغانستان است، از آنجا جنبش طالبان ضد اسلام آباد را رهبری می نماید. گفتنی است که در گذشته ها تایمز لندن خبری را به نشر رسانده بود که حاکی از انتقال ملافضل الله از سوات به بگرام بود و اما بعد این که این ملا از بگرام به کجا رفت. این رازی است که سر نخ آن تنها به دست شبکه های استخباراتی است و بس . حالا که پاکستانی ها برای اعادۀ آبروی از دست رفته شان دست به کار شده اند و می خواهند به کمک افغانستان ملا فضل الله را شکار نمایند. اسلام آباد درست در زمانی به این کار مبادرت کرده است که کابل دچار نوعی دو دستگی سیاسی بوده و حتی هنوز بر سر تشکیل کابینه توافق حاصل نشده است. اسلام آباد دریافته است که با استفاده از شرایط نازک و حساس کابل گوی سبقت سیاسی را چگونه به نفع خود به پیش بزند. بعید نیست که پاکستان این برنامه را پیش از حادثۀ آموزشگاۀ نظامی پشاور روی دست داشته است و این حادثه برای آن اندکی فرصت ساز گردید؛ زیرا پیش از این حادثه رسانه ها از ملاقات طالبان در قطر به کمک پاکستان، امریکا و چین سخن به عمل آوردند. این حرکت پاکستان پس از سفر آقای غنی به اسلام آباد و ملاقات با رهبران این کشور آغاز شد که گمانه زنی های مطبوعاتی هم حاکی از بهبود روابط میان دو کشور بود. ازاین معلوم می شود که پاکستانی ها بازی را به زعم خود شان خوب آغاز کرده اند و برای "پای پچلک" دادن کابل طرح های جدیدی را روی دست گرفته اند. هنوز زود است که به حرف های راحل شریف مبنی بر همکاری صادقانه برای مبارزه با تروریزم باور کرد پذیرفت که نظامیان پاکستان بر خواسته های شان مبنی بر ایجاد مراکز در هلمند وکنر بحیث بدیل شورای کویته و پشاور، تقلیل به عمل آورده باشند. از لحن راحل شریف معلوم بوده که در صورت عدم همکاری کابل فکر عملیات یک طرفه برای بازداشت ملافضل الله را در سر دارد. بنا بر این ادعای پاکستان برای همکاری مشترک کابل ، اسلام آباد و آیساف برای مبارزه با تروریزم می تواند، بهانه یی برای جنگ نیابتی و مستقیم آن در افغانستان باشد. پاکستان برای اثبات این حرف اول باید عملیات عاجل و سریع بر شبکۀ حقانی را آغاز کند و طالبانی را هدف قرار بدهد که از نزدیک پاسگاههای اردوی پاکستان در شورابک قندهار برضد نیزو های افغان عملیات می کنند. هرگاه کابل خوب عمل نکند و مانند گذشته انعطاف نشان بدهد، طبیعی است که برگ برنده باز هم در دست آی اس آی خواهد بود.
حالا کابل فرصت تازه یی برای معاملۀ سیاسی با اسلام آباد دارد و شرایط و افکار جهانی بیش از هر زمانی برای آن اماده است. کابل باید تلاش کند بازی با اسلام آباد را به هر نحوی که به پیش می برد، دست کم بازنده نشود. این به معنای آن نیست که کابل باید در برابر اسلام آباد هر از گاهی باید بازنده باشد. برعکس اکنون کابل فرصت های تازه یی در دست دارد و می تواند از آن به نفع خود سود جوید. درست این زمانی ممکن است که معامله با اسلام آباد را سطحی نه؛ بلکه جدی و بنیادی بگیرد. به این معنا که از پی رفع مشکل بنیادی میان کابل و اسلام آباد به شمول حل اساسی خط دیورند، این زخم ناسور استعبماری بیرون شود و با بدست آوردن راۀ ترانزیت به بحر هند هم مردمان دیورند را از مصیبت نظامیان پاکستان و یدک کشی های استعماری بیرون کند و هم جادۀ زنده گی را برای مردم افغانستان هموار و بیرون از خار و خطر نماید.
حال دیده شود که کابل چقدر توانایی مقابلۀ فعال سیاسی با پاکستان را دارد تا از عهدۀ مدیرت بحران مبارزه با تروریزم موفقانه بیرون شود؛ زیرا اسلام آباد ترفند های زیادی در چانته دارد و هر از گاهی برای به نمایش نهادن آن استعداد خاص دارد. از این که اسلام آباد بار بار کابل را به آزمون گرفته و در هر آزمون موفقانه زمامداران کابل را بویژه در سه دهۀ اخیر به ساده گی "چت" کرده است. پاکستانی ها پس از تجاوز شوروی خود را در افغانستان دست بالا یافته و سیاست های تهاجمی را در افغانستان در پیش گرفته اند. در حالی که پیش از آن اسلام آباد موضوع دفاعی در برابر کابل داشت و حتی برخوردش در برابر کابل محتاطانه بود. حالا که اسلام آباد اقبال خود را نسبت به کابل بلند می بیند، از انگشت زخمی آن ناجوانمردانه بهره جویی میکند. کابل ناگزیراست تا در برابر بازی اسلام آیاد مجدانه و مدبرانه عمل کند و باطرح و استراتیژی روشن و تعریف دقیق از دوست و دشمن باید به مصاف دپیلوماتیک اسلام آباد رفت. در غیر این صورت اندکترین شتاب و بی اعتنایی و دست کم گرفتن نظامیان پاکستان، احتمال دارد که افغانستان باز هم در جال نظامیان پاکستان بیافتد. یاهو