عبدالو کیل کوچی

 

جا بجایی های ما هرانه واستراتیژی هد فمندانه

اجداد ونیا کان ما در حدود پنجهزار سال قبل اساس تمدن بزرگ ی را در سر زمین آریانای کهن بجا گذاشتند که در دامان پهناور آن ، اقوام  و ملیت های با هم برادر وبرابر میزیسته اند . کشوریکه بنام افغانستان یاد میشود سرزمین زیبا ، دارای تاریخ کهن  وفرهنگ مشترک بوده که از گذشته گان  ما به میراث مانده است .

پیوند های خونی ، قومی ، زبانی ، بافت دیرینه اجتماعی ومنافع مشترک ملی بیانگر تحکیم وحدت ملی هموطنان  ما وروحیه همبستگی تمام مردمان این سرزمین میباشد.

تاریخ گواه آنست که برغم کشمکش های داخلی وحملات تجاوز کارانه خارجی ها ، حتا قدرت های بزرگ استعماری هم نتوانسته اند که وحدت ملی مردم شریف افغانستان را خدشه دار بسازند زیرا مردمان این سر زمین در طول تاریخ فراز ها وفرود هایی را پشت سر گذاشته اند وهمواره وحدت ملی ،تمامیت ارضی ،واستقلال کشور را به قیمت خون های پاک خود حفظ کرده اند . ولی دشمنان افغانستان به ادامه سیاست های تجاوز کارانه وتفرقه افگنانه خود مذبوحانه تلاش کرده اند تا کشور ما را زیر نام های مذهب ،میهن ، وملت  به چالش های ضد ملی مذهبی ومیهنی مواجه سازند .تجهیز وتسلیح فنده منتالستان وعقبگرایان مذهبی برای حملات تروریستی وجنگ اعلام ناشده رژیم های اسلام آباد نمونه مثالهای انکار ناپذیر مداخلات آشکارای آنکشوردر وطن ما میباشد .

 در قبال سرآزیر شدن گروه های مسلح وبی سلاح ازخاک پاکستان چندی قبل خبر پناهندگی چندین هزار نفر از آنسوی سرحد در داخل کشور ما پخش گردید وپروسه انتقال تعداد کثیری از آنها در نقاط مرکزی ،شمال وغرب کشور توجه مردمان محل را بخود جلب نمود که جابجایی آنها بصو رت خیلی ماهرانه وحتا بعضا تحمیلی انجام میشود. قراری که معلوم است این چیزهای تازه یی نیست با توجه به تاریخ قرن ۱۸ و۱۹ افغانستان معلوم میگردد که بنا به سیاست مستکبرانه  نظامات استبدادی گذشته حدود

۱۲۰ سال قبل در زمان امیر عبدالرحمن خان جابر این گونه جابجایی های تحمیلی در مناطق شمال ومرکزی افغانستان اجرا گردیده است که در برخورد با آن در مناطق مرکزی کشور موضوع کله منار ها ، این خاطره تلخ تاریخ  تا هنوز باقی مانده است .

در همین دوره ها بود که در سه بار جنگ علیه انگلیسها مردم آزاده افغانستان با سلاح دست داشته وآذوقه توت وتلخان ، کشمش وگندم بریان ، راهیی جبهات جنگ گردیده وبه قوت ایمان وعزم راسخ وبا نیروی مشترک ملی در همین سه بار پوزه استعماررا به خاک مالیدند ولی دیری نگذشت که عمال داخلی ووابستگان اجانب برای انتقام گیری خون ناپاک دشمنان افغانستان از درختان توت وتاکستانها ی پرباراین مناطق دست  و آستین بر زدند  وتا مدت های زیادی مراکز نمایندگی های غربی با چوب توت تسخین میگردید .گناه درخت توت وتاکستانها وزمین های زراعتی تهییه آذوقه  برای شیر مردان آزاده کشور ما در جبهات جنگ بود .

همچنان هشتاد سال قبل محمد نادر خان غدار نیز به نوبه خود هنگام گرفتن تاج وتخت کابل به مناطق شمال پایتخت ، حملات وحشیانه خود را انجام داد . علامه میر غلام محمد غبار مورخ شهیر کشور در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ جلد دوم صفحه ۳۸ و۶۸ چنین مینوشت که « مردم به نادر خان اعتماد نداشتند بویژه قشر روشنفکر ، نادر شاه مصمم بود که هیچ قوتی را در افغانستان مجال ضدیت با اداره مطلق العنانی خود ویا مخالفت با سیاست استعماری انگلیس ندهد گفته میشود  دست مخفی خارجی نقش بزرگی در تعین مقدرات کشور دارد » وقتی قوای نادر از مناطق سر حدی به کابل رسیدند اولا بسیاری از خانه ها ومنازل مسکونی پایتخت را غصب وتاراج نمودند وپس از آن سر کوب مناطق شمال پایتخت مد نظرش بود  و آنرا عملی کرد .

 با مردم این مناطق ، مردمی که در تاریخ قرن نزدهم افغانستان در راه دفاع از استقلال کشور به مقابل امپراتوری بریتانیا کانون بزرگ وبا افتخار محسوب میشد برخورد ظالمانه صورت گرفت .

همچنان شاه محمود خان با حملات ظالمانه در مناطق شمال کشور دست به سر کوب خونین مردم بیگناه زد که قتل وکشتار ، گروگان گیری واسارت ، غل وزنجیر وزندانی کردن آزادگان این مناطق از نمونه  کارنامه های سیاه این خاندان میباشد .

پس از آن محمد هاشم خان سفاک ، این علم بردار جهنم وسیاه که لکه ننگین تاریخ بر جبینش نقش بست .در زمان صدارتش بر علاوه پرکردن زندانها از آزادی خواهان وافراد دیگر،  به آن بسنده نکرد ه وبخاطر روز های مبادای این خاندان غدار وجبار تاریخ ، به انتقال اقوام سرحدی وجابجایی آنها در مناطق مرکزی وشمال کشور اقدام نمود . محترم فتح محمد سامع سابق استاد پوهنتون کابل در مقاله تحت عنوان ترکیب اتنیکی (قومی ملیتی ) منتشره  سایت آریایی چنین نگاشته است « در زمان صدارت محمد هاشم خان ریاست نا قلین درچارچوب وزارت داخله ایجاد شد ...... ریاست مذکور وظیفه وتطبیق اسکان قبایل آنطرف سرحد آزاد جنوب افغانستان را در نواحی شمال کشور به عهده داشت به آرزوی آنکه بتوان این گروه را در افغانستان توسعه بخشید ونامبرده برای تشویق هرچه بیشتر نا قلین ، زمینهای درجه اول نزدیک سر آب را برای آنها توزیع میکرد » موصوف در بخش دیگری ازین مقاله علاوه میکند که « موضوع تمویل پروسه اسکان ناقلین بخاطر تشویق و جلو گیری از احتمال قیام های گروهی ومردمی طرح ریزی شده بود ..ودر بخش دیگری ازین مقاله مینویسد که در گذشته انجام مهاجرت های اجباری برخی از گرو ه های قومی وملیتی بدون در نظر داشت علا قمندی وتمایل ایشان بیانگر نگرانی رژیم حاکم وقت بخاطر تقویت تداوم وتامین قدرت ایشان بوده است ».

در راستای چنین رویدادها

 مهاجرت گروه هزاران نفری پاکستانی ها از آنسوی سر حد ات بداخل کشور ما در واقع نظیرهمان سیاست هاییست که در گذشته ها بوسیله حکمرانان وقت در داخل افغانستان ودر تبانی با مداخله گران خارجی آنها تحمیل میگردید . بگونه مثال درین رابطه در شبکه اطلاع رسانی افغانستان ، مقاله منتشره اسد ۱۳۹۳ چنین آمده است «پس از مهاجرت نزدیک بیکصد هزار نفر از وزیرستان شمالی به مناطق شرقی کشور برخی مقام های کابل اعلام کرده اند که برخی از مهاجرین وزیرستان شمالی در شرق افغانستان حملات تروریستی انجام میدهند » موصوف در بخش دیگری از مقاله مینویسد « برخی ازین پاکستانی ها که صاحب پول ودارایی میباشند تعداد دیگری را تحت پوشش قرار داده بصورت قبیله یی در نقاط مختلف افغانستان مستقر میشوند »

 در راستای پروسه انتقال وجابجایی افراد ، چندی قبل خبر انتقال افراد مسلح زریعه طیاره از جنوب کشور به مناطق شمال توجه جدی مردم وسنای کشور را بخود جلب کرده است.  درین رابطه محترم سلیمان کبیر نوری در قسمت سوم مقاله خود تحت عنوان « پاکستان وهوس شیطانی حاکمیت بلا منازعه در افغانستان » چنین مینگارد « آقای کرزی در یک کانفرانس خبری در کابل گفته بود « تقریبا شش ماه میشود چنین گزارش هایی را داریم که هلیکوپتر هایی شب هنگام عمدتا در ولایات سمنگان ،بغلان وکندز افراد مسلح پیاده میکنند » ودرین اواخر گفته میشود انتقال وجابجایی مهاجرین از مناطق جنوب کشور به مناطق شمال کابل نگرانی زیادی را به بار آورده است . یکی از افراد مسول محلی  درین رابطه میگوید بنظر میرسد که نا قلین از ساکنین اصلی این مناطق بیشتر باشند وبعضی افراد از اهالی منطقه جابجایی اقوام ناقل را یک چالش بزرگ خوانده وپروسه مهار کردن این مناطق میداند و مسلح بودن آنها نگرانی شدید باشندگان این مناطق را بوجود آورده است .

بنا بر آن این معضله را باید از کی پرسید ؟مسولیت عواقب حال و آینده چنین جابجایی های ماهرانه را چه کسی بعهده میگیرد و برای حل آن چه پاسخی خواهند داشت واگر پاسخی هم باشد؟ آیا پاسخ همین است که ملتی بخاطر حفظ استقلال وتمامیت ارضی آزادی وحاکمیت ملی در طول تاریخ شجاعانه رزمیده باشد ، مردمی که در طول تاریخ در برابر حملات متجاوزین ودشمنان افغانستان همیشه در صف مقدم قرار داشته باشد ودر طول تاریخ از حملات اسکندر و چنگیز وانگریزگرفته تا دیگر مداخلات همسایگان را نقش بر آب ساخته باشد ، مردمی که همچون نماد شجاعت واسیتادگی وسمبول مقاوت باشد وسر انجام شهادت را بر اسارت ترجیح داده باشد آیا در انتظار چنین برخوردی باشد که هرگزنه .

در حالی که هر گونه تعصب های قومی ،زبانی ،سمتی ،جنسیتی ، مذهبی ، برتری جویی وخود محوری را قوییا محکوم نموده  خاطر نشان میگردد که برای حل همچو پرابلم ها راه حل های اصولی ودموکراتیک نیز وجود دارد ویکی از آن اینکه جهت انتقال وجابجایی بیجا شدگان داخلی و مهاجران عودت کننده هموطن از خارج کشور، در قدم اول می باید آنها در داخل ولایات مربوطه شان اسکان داده شوند . وزمین های مازاد هر ولایت برای عودت کننده گان هموطن از خارج کشور ، آواره گان ، بیجا شده گان ودهاقین کم زمین وبی زمین ساکنین همان ولایات توزیع گردد ونقاط نسبتا مرتفع ولا مزروع برای ساختمان شهرک ها وفابریکات مدنظر گرفته شود که هم افراد بیجا شده صاحب خانه وزمین شده وهم دهقانان بی زمین از نعمت زمینداری بهره مند واز جانبی مناطق بلا استفاده به شهرک ها وپارک های صنعتی مبدل میگردد و به این ترتیب نیروی کار تقویت گردیده تولیدات زراعتی وصنعتی برشد بلا تر میرسند .

قابل یاد آوریست که اگر زمین های دولتی ومازاد زمین در ولایات مربوط برای بیجا شدگان داخلی وعودت کننده گان مربوط هر ولایت کفایت نکرد در آنصورت شده میتواند که افراد متذکره به دیگر ولایات کشور انتقال وجابجا گردند چون افغانستان خانه مشترک تمام مردم افغانستان است واین بحث در رابطه به مردم بیگانه و برسر کسانی است که تحت پوشش مهاجر آن ازکشور همسایه می آیند و خرابکاری نموده هدف خاصی  را دنبال میکنند .درین مورد میباید هرچه بیشترو مسولانه قضاوت نموده وقابل توجه وغور جدی میباشد .

باید توجه داشت که درحال حاضر در اوضاع جهان ، تحولات بزرگی رونما گردیده است ، تحولات علمی وتکنا لوژی پیشرفته که دارد جهان را بیک دهکده جهانی نزدیک میسازد .در حال حاضر ما در قرن بیست ویکم زندگی می کنیم دوران ترقی علم و فنا وری پیشرفته ، عصر تحولات علمی وفرهنگی وعصر بیداری ملت ها. در چنین عصری دیگر نمیتوان مردم را با خدعه ونیرنگ ،با فریب وتزویر وبا کلمات آراسته و ظاهرا مقبول زیر تاثیر قرار داد . ملت نجیب افغانستان یک ملت بزرگ با فرهنگ همبسته وبا وقار ودارای افتخارات عظیم و تاریخی است . ملت با دانش وبا اندیشه ، روز گار دیده ومجرب را چگونه میتوان  فریب داد  زیرا عصرما عصر کار وترقی است .

در حال حاضر جنبش های ملی ودموکراتیک کشور ما در همسویی با سایر ترقی خواهان ، تحول طلبان وعدالتخواهان کشور و مومنین پاکنهاد وشریف وطپرستان واقعی در یک صف مقدس قرار گرفته و با نیروی اتحاد از ارزشهای ملی ، استقلال وتما میت ارضی دفاع نموده واز سرزمین واحد وتجزیه ناپذیر افغانستان این خانه مشترک مردم افغانستان همواره پاسداری مینمایند و در راه رفاه وسعادت مردم وتحکیم وحدت ملی مردم این کشور مبارزه میکنند .

زنده باد افغانستان ومستحکم باد وحدت ملی مردم افغانستان

عبدالو کیل کوچی    

 

 


بالا
 
بازگشت