الحاج همراز کابلی

 

مقصرمردم کیست؟ دولت افغانستان یا جامعۀ جهانی؟

برخی از تحلیلگران ناتوانی دولت وحدت ملی و نیروهای امنیتی افغانستان را زمینه ساز افزایش حملات طالبان و ترغیب شان برای حملات آینده میخوانند.
گزارش خبرگزاری رشد به نقل از الجزیره :حملات در پایگاه نظامی آستان هلمند ، در منطقه دیپلمات نشین کابل عامل انتحاری به خودرو سفارت انگلیس وسایر محلات دولتی  غیر دولتی وحتی منازل مسکونی را طالبان تا کنون بردوش گرفته اند.

کامران بخاری، تحلیلگر امور جنوب آسیانیز بر قدرتمندی طالبان نگرشی داشته  میگوید: فکر می کنم طالبان قادر خواهند بود به حملات خود ادامه دهند.

تحلیلگران بر این عقیده استند اگر دولت وحدت ملی هم چنان جامعۀ کمک کننده برای افغانستان واقعاً صادقان صلح در کشور استند می باید نیازمندی های قوتهای مسلح از قبیل توانمندی های زمینی ، هوائی ، زرهی استحکام وغیره را تدارک کنند زیرا بدون داشتن قدرت رزمی برای سرکوب سازی دشمنان سیاسی چارۀ دیگر نمیتوان یافت.

  نیروهای امنیتی افغانستان در سرکوب شبکه ها یا تجهیزاتی که این حملات را به اجرا می گذارند، ممکن است حملات فراز و نشیب داشته باشند اما در اصل نابود سازی دهشت گران نقش ویرانی لانه هایشان در هرجای که استند از یکسو و سوی دیگر قطع دستان تمویل و تجهیز کننده گان دهشتگردان لازمی پنداشته میشود .
در فصل زمستان که شدت حملات ممکن است فروکش کند. اما در مجموع  فکر می شودحملات انتحاری و تروریسم شهری که جنگجویان طالبان درگیر آن هستند احتمالا تا آینده قابل پیش بینی همچنان ادامه می یابد.
سوال اینجا ست آیا طالبان قادر خواهند بود بر نیروهای امنیتی غالب شوند؟ آیا نیروهای امنیتی شکست خواهند خورد و مناطقی از کشور را از دست خواهند داد  طالبان بر این مناطق مسلط خواهند شد؟ اینها پرسش های مهمی است باید منتظر پاسخ آنها ماند.

یک کارشناس سیاست دفاعی غربی در امور افغانستان می گوید پس از خارج شدن نظامیان ناتو از افغانستان در پایان سال 2014 ، احتمال می رود جنگ در افغانستان به « بن بستی طاقت فرسا » تبدیل شود زیرا کنگره آمریکا همچنان بر تصویب نکردن لایحه بودجه برای نیروهای افغان در مبارزه با طالبان تأکید می کند.

او همچنین می گوید در حمایت های مالی واشنگتن از نیروهای افغان در درازمدت شک و تردید هایی وجود دارد.

پاکستان  که طی همۀ این سال ها تجهیزکننده ، تمویل کننده و حمایتگر طالبان است خواهان اطمینان دولت در نهایت در کابل بر سر کار می اید، حامی هندنباشد ؟

برای یک کشوریکه زمامدارانش همواره خود را مستقل ، وطن را آزاد و دارای استقلال  می خوانند مشکل است به میل کشوری که همیشه از عقب فیر میکند لبیک بگوید .

 باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا سال 2014 را سال پر طپش برای  افغان ها خوانده  گفته است که دراین سال مسئولیت کامل امور امنیتی جنگ را افغانها برعهده خواهند گرفت و جنگ در این کشور عملا پایان می یابد.

اما وی نه گفت آیا لانه های دشمنان سیاسی افغانستان راکه پیاپی انتحاری می فرستند پا برجامی ماند ؟تمویل وتجهیز کنندۀ گان آنهارا هنوز هم به طاقت های نظامی و اقتصادی ایستاده می مانند ویا ؟

اگر آقای اوباما لانه های هراس افگنان ، تمویل کنندۀ هراس افگنان و نیز تجهیز کنندگان  هراس افگنان را عقدی ببندد  جان به سلامت ببرد این موضوع را میتواند سیاست پا کشی ها عنوان کرد یعنی (به من چی بمن چی) اگر امریکا خود را حامی جهان آورندۀ دموکراسی اصیل و دشمن دهشتگری میخواند باید برایش خاطر نشان بسازم که جنگ  در پایان سال 2014 مطمئنا نه تنها در افغانستان پایان نخواهد یافت بل منطقه را زیر و رخواهد کرد ازآن روزی هراس دارم چنین سیاست گامهای پس و پیش آورندۀ جنگ سوم جهانی در آسیا ، امریکا و اروپا نگردد؟.

 حضور نظامی آمریکا در افغانستان ممکن است پایان یابد  این موضوع به تصمیمی بستگی دارد که هنوز اتخاذ نشده اما جنگ در افغانستان ادامه خواهند داشت و پیش بینی ها در دراز مدت این است که جنگ ادامه خواهد داشت مقصرین جنگ نیز همانا ایجاد گران طالب وملل متحد خواهند بود که اجازه دهندۀ جهانی سازی استند و؟؟؟.

جنگ در افغانستان از نظر نظامی اساساً به بن بست رسیده  گمان میرود پس از سال 2014 این بن بست ادامه خواهد داشت.

تخمین منطقی درباره اقداماتی نیروهای امنیتی افغانستان پس از سال 2014 قادر به انجام آن هستند این است که آنها تنها قادر خواهند بود آنچه را که تاکنون به دست آمده حفظ کنند اما فکر نمی کنم آنها قادر باشند دامنه کنترول دولت را تا حدودی گسترش دهند.

کارشناسان بدین عقیده استند طالبان همچنان برخی از مناطق راهبردی مهم  به ویژه در مناطق شرقی افغانستان  برخی مناطق در جنوب این کشور را تحت کنترول خود خواهد داشت .

احتمالا شاهد پیشروی طالبان به سوی کابل و شکست نظامی دولت افغانستان نخواهیم بود اما در عین حال شاهد شکست طالبان توسط نیروهای دولتی نیز نخواهیم بود.

کارشناسان افزوده اند آنچه که احتمالا شاهد آن خواهیم شد ادامه بن بست طاقت فرسا تا زمانی است که کنگره آمریکا اجازه تأمین بودجه نیروهای امنیت ملی افغانستان را بگونۀ دوامدار تا ایجاد یک قوای مسلح که توانمندی رزمی اش مبتنی بر خواست زمان و نگرش های نظامی باشد بدست بیاورند تا آنان پاسخگوی شمشیر با شمشیر و چاقو را با چاقو باشند بدین سان نیرو های رزمی افغان که در سالیان دراز از دست بی پروائیان داخلی وجهانی طاقت خود را از دست داده اند دوباره آنرا حاصل و برپای خود بیایستند.

در کوتاه مدت، اوضاع خوب خواهدشد باز گمان میرودکه کنگره برای چند سال بودجه مورد نظر دولت را برای افغانستان تصویب کند مگر آن که فرض کنیم صبر کنگره آمریکا از صبر طالبان بیشتر است؟.

این فرض محتمل است زیرا طالبان به این کلیشه علاقمند استند که « آمریکایی ها ساعت دارند و ما زمان ».

بنابراین اگر دولت افغانستان ابزارهای لازم را برای پایان دادن به جنگ از طریق نظامی نداشته باشند در درازمدت با دو سناریو رو برو خواهیم بود : طالبان منتظر می مانند تاخارجی ها از افغانستان خارج شوند یاکه کنگره آمریکا دیر یا زود اختصاص بودجه را برای ارتش افغانستان کاهش خواهد داد و در نهایت قطع خواهد کرد  یا برای رسیدن به راۀ حل، مذاکره کنیم. این ها نتایج محتمل در درازمدت در افغانستان استند.

بنابراین فکرمیشود راهکار عملی برای غرب در این جنگ بر پایه مذاکره است و موضوع واقعی این است که چگونه می توانیم موضوع افغانستان را حل کنیم به گونه ای که به نفع ما نیز باشد ، مفاد این توافق نامه چه خواهد بود و به منظور کاربردی بودن مفاد آن برای خودمان، چه اقداماتی می توانیم انجام دهیم؟

در حال حاضر مذاکرات به بن بست رسید اما شورای صلح اعلام داشته اندکه عنقریب مذاکرات میان وی وطالبان در حالیکه نمایندۀ پاکستان هم پادرمیان است در قطر آغاز خواهد شد  شک و تردید ها و نگرانی های زیادی درباره پیش بینی مذاکرات وجود دارد این موضوع قابل درک است.

از جهات مختلفی مشکلات بسیاری وجود دارد. تنها در زمینه ساختار اساسی مذاکرات باید بگویئم که این مذاکرات دشوار استند. بازیگران بسیاری با حق ویتو وجود دارند دولت افغانستان، مخالفان احتمالی با توافق در جامعه افغانستان از جمله در شمال این کشور و گروه های زنان که دربارۀ مصالحه با طالبان بسیار شک و تردید دارند  همچنین پاکستان که مطمئنا از بازیگران مهم و دارای حق ویتو در این موضوع اند.

 ازسوی دیگر برخی از کشور های کلان که چندین سال قبل در ایجاد گری طالبان نقش کلیدی داشتند آرمانهایشان برآورده شده ویا اینکه ؟؟ .

سه جناح مختلف طالبان وجود دارند که بسیاری از آنها می توانند مخالف رسیدن به توافق باشند. دولت آمریکا ، انگلیس ، عربستان ؛ امارات متحده و آلمان نیز در این باره تعیین کننده استند.؟

 همچنان شک و تردیدهای وجود دارد که آیا گروه طالبان واقعا علاقمند به مذاکره استند یا ؟

زیرا آنان تا هنوز دررابطه به صلح چیزی نگفته اند ؟

ایجاد گران شان هنوز به آرزوی هایشان رسیده اند؟؟ .

بسیاری از افراد باور مند اندکه طالبان فکر می کنند می توانند منتظر پایان یافتن حمایت آمریکا از دولت بمانند و آنچه را که می خواهد بدون اعطای هر گونه امتیازی به دست آورند، بنابراین چرا باید مذاکره و توافق کنند؟

افراد زیادی وجود دارند فکر می کنند طالبان علاقمند مذاکره استند زیرا اعضای آن بدین افکار اند که مذاکرات ابزاری قانونی برای آنها است و به آنها امکان انتقاد از غرب و پیشرفت سیاسی برای خودشان را می دهد.

محافظه کاران آمریکایی دربارۀ مذاکرات شک و تردید دارند بدین تصور اند که دولت اوباما از آنها به عنوان ابزار استفاده می کند . گروهی دیگر در آمریکا درباره مذاکرات نیزشک و تردید دارند هراس دارند که دربازگشائی درب  مذاکرات حقوق زنان افغان از بین خواهد رفت.

سیوا براین شک و تردید های زیادی همچنان در این باره وجود دارند.

مذاکرات راه گشانیست اگر بدین باور باشیم نهایتاً در جنگ شکست خواهیم خورد. اگر بر این باوریم که مذاکرات راه به جایی نخواهند برد در کوتاه مدت احتمالا دهها میلیارد دلار در سال برای طرح هایی محکوم به شکست اختصاص خواهد یافت.

دیگر رد این موضوع آن است که چند دلیل وجود دارد که ما را قانع می کند گروه طالبان در حقیقت تمایل به شرکت در مذاکراتی جدی دارند .

اگر این ، مذاکراتی است که شامل اعطای امتیاز از سوی دو طرف می شود می توان به توافق رسید  این موضوع برای طالبان بهتر است تا این که بخواهد پنج یا ده سال دیگر در بن بست به سر ببرد.

اگر او حتی چنین کاری انجام داده باشد باید در نظر داشته باشیم که پاکستان در این درگیری منافع راهبردی دارد که فراتر از اهداف فعلی این کشور است.

پاکستانی ها می خواهند مانع روابط هند با افغانستان شوند یکی طرح مقابله با شورش هادر افغانستان به شکست بیانجامد و دیگری سقوط دولت در کابل .

نتیجۀ دیگر برای پاکستان تحکیم یک دولت در افغانستان است که از نظر سیاسی آزاد و ممکن است هم پیمان هند شود.

پاکستان خواهان افغانستانی است که اسلام آباد بتواند سیاست خارجی آن را کنترول کند.

آمریکا از این موضوع راضی نیست بنابراین با آن موافقت نخواهد کرد. نتیجه احتمالاً قابل پذیرش این است که پاکستانی ها ، آمریکایی ها و افغان ها به ایجاد دولتی ائتلافی در افغانستان راضی شوند که به نمایندگان پاکستان اجازه نفوذ کافی را بدهد بنابراین اسلام آباد می خواهد دست کم اطمینان یابد کابل با هند هم پیمان نمی شود.

نگرانی پاکستانی ها این است که ممکن با بدترین سناریو مواجه شوند.

اگر آمریکا از افغانستان خارج شود دولت افغانستان سقوط کند ، پاکستان در آشوب ها درگیر خواهد شد  علت آن، حمایت اسلام آباد از گروه طالبان است.

طالبان همچنین نماینده نیابتی پاکستان در دولت ائتلافی احتمالی در افغانستان خواهد بود.

اعطای نقش سیاسی به طالبان به سبب آن که پاکستان خواهان نفوذ در سیاست خارجی افغانستان است؟!.

آنجایی که گروههای مختلفی در طالبان حضور دارند ، پاکستانی ها در حقیقت با بسیاری از آنها ارتباط خواهد داشت ، با همه سه حزب مهم طالبان: طالبان شورای کویته زیر نظر ملا عمر و بیشتر در جنوب افغانستان  تا حدودی در شرق این کشور فعال استند، شبکه حقانی بیشتر در شرق افغانستان فعال استند و حزب اسلامی گلبدالدین که بیشتر در شمال شرقی افغانستان فعال است.

افراد بسیاری وجود دارند و به این باوراند که پاکستانی ها بیش از پیش به گروه حقانی وابسته استند.

اگر کنگره آمریکا وجوه لازم را در اختیارنیروهای امنیتی افغانستان برای دفاع از خود آنها که قادر خواهند شد  شبکه حقانی را شکست دهند آنها را از افغانستان بیرون کنند. مانع  ورود گروه حقانی به کابل شوند . آنها می توانند به حفظ مواضع خود در شرق افغانستان علیه شبکه حقانی و همچنین در مناطق جنوبی و جنوب غربی علیه شورای کویته ادامه دهند . این موضوع مستلزم اختصاص بودجۀ کافی برای چندین سال از سوی کنگره امریکا است.

بنابر ارزیابی ها اگر چنین طرح و نظریات کارشناسان به کرسی نه چسپد و جامعۀ جهانی برای کشور به قهقرا برده اش درست عمل نکند درآن صورت باید جامعۀ جهانی و پیشگام هایش چار زانو نشسته منتظر مورخین باشند.

 

 


بالا
 
بازگشت