سخن من نه ازدرد ایشان بود.خوداز دردی بود که ایشان اند (۱)

وجود مراکز و هسته های پوشالی قدرت یا عوارض طبیعی  نظام ناشناخته درترمنولوژی حقوقی افغانستان !

  

 محمد امین فروتن

پیوسته بگذشته بخش شصت ودوم :

آورده اند دریکی از جنگ ها یک سربازنزد قوماندان فرقه رفت و تفنگی را که از دشمن گرفته بود به او نشان داد قوماندان به او پنج روز مرخصی تشویقی داد ، سرباز بعد ازمدتی یک تفنگ دیگری را آورد و ده روز مرخصی گرفت در یکی ازروزها قوماندان فرقه که این سرباز را در جمع نظامیان و دیگر سربازان تقدیر کرد از آن سرباز نیز خواست تاکتیک خود را به دیگران نیز بازگوکند ، سرباز نیز بلا درنگ شروع به جواب دادن کرد و گفت : قربان ! هردفعه یک تانک خود ما رابه دشمن میدهم و یک تفنگ می گیرم ......

 

آخیرأ رسم شده است که هرکه در زندگی روزمره کم آوردند ، شعار میدهند و با هیاهوی که برپا میدارند اطرافیان اش را متوجه خود میسازند ، خلاصه اینکه هم زمان با  تشکیل دولت موسوم به وحدت ملی افغانستان !! که در انطباق کامل با نقشه ای راهی که فالبینان و طراحان طرح موسوم به "وحدت ملی افغانستان" درنظر داشتند چشمه های غرائز سیزده ساله اعتیاد به ثروت  در وجود افراد ثروتمند اما معتاد بر تجمل و مصرف نیز  به جوشش آمد . این تعبیر از نظام معجون گونه  حاکم بر افغانستان نه از مخالفان سیاسی و بدخواهان تفنگ بدستی است که همچون زنگیان مست از سالهای سال بدینسو برای گرم نگاه داشتن تنور جنگ از آنسوی مرزها می آیند و بنام مقدس مذهب زنان  وکودکان  بی گناه این سرزمین را سر می بُرند و با نعره های الله اکبرهمچون فاتحان معرکه  دوباره به لانه های استخباراتی برمی گردند ، بلکه این صدای یکی از پایه گذران اصلی انتخاباتی هست که علی الرغم تقلب آشکار در آن هنوزهم مرغ حاکمان یک لِنگ دارد و آنرا آزاد - دموکراتیک و برخاسته از اراده ملی مردم افغانستان میدانند ، آری ! سخنان جناب آقای یوسف نورستانی رئیس کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان که در آخرین گفتگوبا یک شبکه تلویزیونی در کابل ایراد نموده اند .

https://www.youtube.com/watch?v=YEOr6s5mRgM&feature=youtu.be

شنیدید  دوستان ! آیا تصور میکنید که این گفته ها و فرمائیشات واقعأ از رئیس برحال کمیسیون به اصطلاح مستقل انتخابات افغانستان بوده باشد ؟ نباید تردید کرد که این اظهارات از حضرت یوسف نورستانی رئیس  برحال بلند ترین نهاد حقوقی در حوزه انتخابات افغانستان  است ، البته باید گفت که با این صورت و شمائل دستگاه مافیائی که آقای نورستانی از آن تعریف نمود اخلاقأ نیز حضورو تداؤم کاریی  وی بحیث رئیس کمیسون انتخابات  افغانستان کاملأ منتفی است . اما با توجه به وضعیت عمومی  حاکم بر جامعه فقیر افغانی که بسیاری آدم ها ی صاحب نام ونشانی به شمول آقای نورستانی را هم رنگ جماعت ساخته و آلوده به فساد نموده اند وی نیز تا آخرین رمق حیات مقاؤمت میکند و بجائی اینکه اصل نظام را نه با سلاح آتشین بلکه با منطق و بصیرت راستین مورد نشانه قرار گیرد با انتقادات پارادُکسیال و دو پهلوی خود بحیث سرباز اصیل مافیایی انجام وظیفه می نمایند .!! و ما وتمامی روشنفکران بی مدعای میهن  نیز به جز اینکه بر اظهارات وی بحیث مدرک و سند محکمه پسند از درون مافیأ ی حاکم استناد می نمائیم هیچگونه امیدی نه با این گفتگوی چند پهلو و نه هم سائر مدارکی که در مقاطع گوناگون بیان داشته است نه بسته ایم .

 و این نوع اظهارات را نه از باب جرئت و تقوای لازم شخصی وی می پنداریم بلکه از تکثر اهرم های قدرت مافیائ  در بدنه مافیای حاکم می دانیم . زیرا اطلاعات موثقی که در باره حالت  زندگی سیاسی بویژه اقتصـــــادی آن حضـــــرت !!       موجود است دارای یک ویلای بسیار مجهز دریکی از  مناطق  تفریحی غرب کابل موسوم به قرغه است که قیمت آن به بالاتر از پنج میلیون دالر میرسد و آخیرأ نیز چندین تن از نمائنده گان مافیائی  پارلمان کشور به غرض خریداریی آن از این ویلای عصری دیدن کرده اند . اما این تنها موردی نبوده که جناب آقای یوسف خان نورستانی رئیس مستقل کمیسیون انتخابات افغانستان بدان اعتراف میکند بلکه قبلأ نیز حکایات بسیاری  مبنی بر تناؤل و تشرُب این کمیسیون در محلات فقیرنشین می پیچید .

                               زیر کاسه نیم کاسه است  !

https://www.youtube.com/watch?v=JyNYVu5kddg

چنانچه مشاهده می فرمائید  از همان روزی که سنگ این دولت مبارکه مافیائی در کنفرانس بن بر خون و خاکستر نظام به ظاهر طالبی اما در واقیعت همان داعشی های که با استفاده از قلب های صاف و بی الائیش مردم بیچاره افغانستان ازصحراهای داغ جزیرة العرب این کانون تحجروشرک که پروردگاربزرگ حضرت  محمد ( ص)  را برای اصلاح آن قوم جهالت پرور فرستاده بود برکشور ما تازیدند . غرائز ثروت و شهرت را در رگ ، رگی از  رجال برجسته سرزمین ما اعم ازنیروهای  چپ و یاهم نیروهای راست در جامه مذهب  را نشانه گرفتند وهمه آنها را طی سیزده سال آرام ، آرام دچار اعتیاد به مصرف ،  شهرت و ثروت ساختند . این از بدترین نوعی از اعتیاد به شمار می آید که مختص به گله های از سیا سیون جامعه و روشنفکران سفارشی درمیان یک ملت به شمار می آیند  .

https://www.youtube.com/watch?v=XD_IYfPbl_E

مصاحبه یوسف نورستانی با تلویزیون طلوع پس از آنکه آقای امرخیل رئیس  دارالانشای کمیسیون به خلرج گریخته بود

اصولأ نیز وقتی تاریخ تحولات اجتماعی کشور افغانستان  را ورق میزنیم لابد به یک چنین دوره ای خاصی  از اعتیاد برخی از سیاسیون جامعه و رجال شبه  روشنفکر حاکم بر سرنوشت در مملکت ما میرسیم و در کنار آن به مرحله ای نیز متوصل میشویم  که هرکس در پوش خودش چنان فرو می رود که که از مسائل کل سرنوشت اجتماع و همه وجود غافل می ماند ، در همین مرحله است که هرکسی در یک چهار چوبه بسیار کوچک ؛ مجرد از کل پیکره سرنوشت جامعه چنان فرو میرود که دیگر نه میتواند سرنوشت و تقدیر جامعه را به عنوان یک پیکره ء کلی حس کند . بنابراین خود آگاهی اجتماعی ، و بصیرت سیاسی اش از بین میرود و خود را به عنوان یک بخشی از پیکره عمومی نه میتواند احساس کنند ، این نوع حالت از آنجا مایه میگیرد که خود را متخصص ، نابغه ی یک رشته خاصی میداند و بصورت نا خود آگاه در یک بعد خاصی رشد مینمائید . نباید تعجب کرد که این حالت مولود مراکز و اهرم های خاصی از قدرت پوشالی در جامعه است که در ترمنولوژیی حقوقی آنرا نهاد های از مشروعیت می دانند .

               ادامه دارد

۱: مصرعی از سروده های شاملو شاعر نامدار ایران زمین

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

خشک آمد کشتگاه من ، در جوارکشت همسایه !(۱)

پیوسته به گذشته قسمت شصت ویکم

چگونه میتوان درباره انسان و زندگی قلم زد اما آنچه را  که بر بیش از نیمی نفوس انسان ودر قلمرو تمامی تاریخ حیات بشرمیگذرد چشم پوشید و نادیده گرفت ؟ زن را میگوئیم که کوله باری ازدرد ها و رنج ها را که نه از سوی خداوند بلکه در تمامی تاریخ مذکر از سوی همنوعش همین انسانی که گاهی در نشه ء اقتدار و ثروت به هیولای خونخواری  مبدل میشود که بر هیچکسی وهیچ  موجودی رحم و کَرَمی ندارد و از خونریزی و جنایت در جامعه بشری لذت میبرد . به قول نیما یوشیج شاعر گرانمایه سرزمین فارس زن این جسد بریده شده بر شمشیر بی رحم زمان تنها « نیمه » خودش نیست بلکه این نیمه ای از دردها ی زن ، نمادی از تاریخ خونین انسان است .!! و آنگاه که کشتزارش  در کنار کشتزار  همسایه  می خشکد این فقط کشتزار اونیست بلکه کشتگاه همه ما است و زن نیز قبل از مرد با " نه " گفتن خود ثابت کرده است که  " نه " گفتن نفی زندگی نیست ؛بلکه تائید آن است . زن مبارز و آزادیخواه معاصر با " نه " گفتن خود ثابت میکند که در برابر آنهای که " آری " گفته اند استاده است . زن با " نه " گفتن اش ثابت کرد که دراین  جادهء  ابتذال و فساد که از دیوارهای رنگین سرمایه داری حاکم میریزند به موجودیت هویت " من زن " به این جاده و این دیوارها ی رنگین بازارمصرفی  اقتصاد آزاد حاکم بر جامعه " نه " گفته است و تا آخر نیز " نه " خواهند گفت ، آری ! زن با این " نه " گفتن اش ثابت کرده است که دیگر مهره ای شطرنج نیست  و سربازی است که با اراده و انتخاب خودش ، برای خود و خودیهای مشابه خود به صحنه آمده است و همچون ماهی در رود خانه ای از  آزادی و عدالت شنا میکند . آری ! با این خصلت زن امروزی  روزهشتم مارچ روز  همبستگی برای تمامی زنان استقلال طلب و عدالت خواه جهان تبریک میگوئیم . اما بعد :

مغضوبین زمین در جشن تحقیر مقدس  :

چنانچه بار ها و حتی آنگاه که نخستین نطفه داعشی در رحم خونین شبکه های استخباراتی منطقه غَرس شد  بویژه در این نطفه گذری  سازمان امنیتعامه عربستان GIP سازمان استخبارات اسرائیل Mossad  سازمان امنیت امارات متحده عربی - سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI وبه حمایت پشت صحنه سازمانهای  استخباراتی انگلیس MI6 و MI5 برزمین شحم کرده شده خاورمیانه و جنوب غرب آسیا از لبنان تا افغانستان و پاکستان نقش اساسی داشتند  و برخی از نیروهای سیاسی نیمه فعال جوامع  شرقی منجمله افغانستان را بصورت مستعجل و ضربتی  نشاندهی نمودند این قلم نیز با تجارب و اندوخته های که ازچند سال  زندگی پُر مخاطره در دوران مهاجرت در پاکستان  داشته ام بر همه مبارزان راه استقلال و آزادی اتمام حُجت نموده و منفذ های نفوذ استعمار و راه بلدان بومی آنها عمیقأ نشانه گرفتم و به آواز بلند صدا زدم که با شناختی که از استعمار و پادوهای بومی آنها  داریم قبل از آنکه بر سازو برگ حریفان و رقیبان سیاسی حمله آور شد باید به قول قرآن پاک که می فرمائند :           إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؟ بدون شک این صریح ترین و روشن ترین میتود و روشی از تزکیه انسانی  است که تأثیر آن  در تمامی ابعاد وجود انسان و جامعه به مشاهده میرسد . انسان هرگاه از قیل و قال زندگی شخصی - درگیری های اجتماعی تب و تاب های زندگی روزمره انسان که بیشتر عوارض اجتناب ناپذیر جامعه مصرفی  سرمایه داری به شمار می آیند ودر هوس قدرت و شهرت و ثروت و موضع گیری ها در برابر مسائل دست چندم جامعه و سیاست غرق وغافل کرده اند رها یی نه یابد بدون شک در صف حواریون سراپاقرص نظام سرمایه داری به حساب خواهند آمد . نخستین پیامی که در این آیه ء ای از قرآن پاک به صراحت  استنباط میگردد  اصل استمرار و تداؤم مبارزه ضد امپریالیستی است که بحیث یک اصل عمیقأ فلسفی و روان شناختی از سوی اصلاح طلبان و نیروهای ضد خشونت برای واکسینه ساختن فرد بحیث واحد اجتماعی یک ملت و یک جامعه  پیشنهاد میگردد .این است که می بینیم قدرت طلبان روشنفکر نما  ،  هوس پرستان شهرت و ثروت که با حصول دیپلوم ها و " مدارک صد درصد نقل مطابق اصل " که با مهر و تاپه ای معتبر ترین پوهنتونهای جهان مدرن کنونی مزئن اند هرچه زور میزنند به جائی نه میرسند . !! راستی هم دردناک ودرعین حال سخت  شگفت انگیزاست که  در این سالهای آخیر بویژه از وقتی که با ساس مداخله مستقیم جان کِری وزیر جلیلیه امریکا و یان کوبیس نمائنده سرمنشی ملل متحد نسخه مجرب اما مستعجل حکومت وحدت ملی درافغانستان با شیوه تحقیر آمیز به سران این اداره مافیائی که حضرت محمد اشرف غنی دامت برکاته آنرا بهترین و بی نظیر ترین شکل اداره در افغانستان می نامند .

https://www.youtube.com/watch?v=9_BZYuRwMtc

بدون شک که در بوجود آوردن این گونه  تحقیر مقدس آقایون حضرات محمد اشرف خان  غنی و جلالتمآب عبدالله خان عبدالله بیش و پیش از هر خورد و بزرگ دیگری  مقصر پنداشته میشوند، زیرا ماسوا از هرگونه صغری و کبری گفتن ها ی جانبی و عارضی چه کسی نه میداند که با امضای موافقتنامه به اصطلاح تشکیل دولت  وحدت ملی در افغانستان فاتحه ء قانون اساسی و حتی استقلال ملی افغانستان خوانده شد و تابوت هویت ملی افغانها بصورت دموکراتیک در قبرستان داعش دفن گردید ....

ادامه دارد

 

+++++++++++++++++++++++++++

 

کاین دم شیر است به بازی مگیر !

  صلح داعشی با آچار پاکستانی !

          پیوسته به گذشته قسمت شصتم :

هرچند قصد نداریم به هیچ دلیل وعلتی مبحث منطقوی ساختن بحران افغانستان را که ازدیربدینسو برخی از قدرتهای منطقه با استدلال های معیوب خویش ارآبه ای از این واگون شکسته را که با یاری مغزشبه  روشنفکران و تحلیل گران روز مزد بگیر!! و "کاسه داغ تر ازآش " افغانستان و برخی از راه بلدان آنسوی مرزها گریسکاری میکنند  به تأخیر اندازیم اما هستند وقائع و حوادث تاریخی ای که  وقتی در تیاتر سرزمین ما  به نمائیش گذشته میشوند به دلیل اشتراک  مفرادات و مستندات مشترک با محتوای موضوع مورد بحث مان ناگزیر آن را پیگیری نموده و در پرتو اطلاعات خویش آنرا تحت مطالعه  و بررسی همه جانبه  قرار دهیم . اما ازهمه اول میخواهم به این نکته توجه شما عزیزان را جلب کنم و بدانیم که مبانی تیوریک ولایت مداران جامعه ما که در نهاد مافیائی موسوم به « دولت وحدت ملی افغانستان »  با نسخه وشعار  ترقی و پیشرفت عمومی بویژه  اقتصادی این سرزمین  به میدان آمده اند کدام است  ؟ زیرا کاملأ بی معنی خواهد بود که قبل از شناخت جوهر اصلی تفکر حاکمی که درشریان های این دولت مافیائی همچون خون فواره میزند و جاری است و راه وروش و ایدئو لوژی و اخلاقی و احکامی برای رهبری و مدیریت جامعه ء جنگزده مردم افغانستان تعیین نموده اند بطور ثابت و در پرتو فورمول معروف « نقل مطابق اصل ! » قضاوت کرد .

بدون شک تصویر وجودی انسان ، تعریف فلسفی و همچنین حضور و عینیت وی در تاریخ و جامعه همه مؤلفه های اند که قبل از صدوراحکام برای شیوه مدیریت سیاسی و اقتصادی در جامعه باید تبیین شوند . اکنون بهتر خواهد بود تا اولویت ها و دید طبقاتی و بینیش عمومی جناب اشرف غنی مسؤل " داعشی ساختن افغانستان " ورئیس کنونی دولت فخیمه موسوم به وحدت ملی را که درآستانه برگزاریی انتصابات شبیه با انتخابات را بشنویم تا بدانیم که جناب شان برای تعالی و پیشرفت عمومی جامعه دارای چه نقشه وبرنامه ای هست ؟

https://www.youtube.com/watch?v=PCNHy0I3JW0

چنانچه شما عزیزان شاهد ید  و می بینید حضرت اشرف غنی رئیس اداره وحدت ملی افغانستان میان مردم و جغرافیای افغا نستان با اولویت دادن به جغرافیای این کشوراهمیت و اولویت قائل است با صراحت تمام می فرمائند که« اهمیت افغانستان ازنگاه جغرافیای افغانستان است نه از نگاه مردم افغانستان !!» . وقتی این گونه اظهارات روشن و فرمائیشات واضح  حضرت اشرف غنی احمد زی را میشنوید چه فکر میکنید آیا بازهم سخنان و بیانات سفارشی  ومصلحتی حضرت اشرف غنی را که در جایگاه رئیس دولت موسوم به وحدت ملی اینجا و آنجا و با لباس های همرنگ هر جماعت ایراد می فرمائند و حکایت از  خیر و بهبود انسان ها و ملت ها را دارند یک فریب  سازماندهی شده نه میدانید ؟ 

آیا اظهاراتش در باره افغانستان دارای تاریخ پنج هزار ساله ای که مردم آن " یعنی همان های که درفرآیند اهمیت آن نزد حضرت غنی در جایگاه پس از جغرافیا قرار دارند " با پوست و گوشت از آن دفاع نموده اند مملو از ریأ کاری و دروغی بیش است ؟ اینجاست که باید گفت در ذهن  عده ای از فعالان سیاسی و اقتصادی مملکت منجمله حضرت اشرف غنی رئیس ونابغه  فرمائیشی دولت وحدت ملی افغانستان حتی اندیشه های نظام بورژوازی لبرال  نیز بصورت منجمد وسنگواره  بدون آنکه زمینه های بومی برای تحقق آن فراهم گردد بصورت کاپی شده ودرپرتو بازهم همان فورمول معروف « نقل مطابق اصل ! » جای گرفته اند .     

  لهذا چنین فرآیند مدیریت یک جامعه و ملتی را که با استفاده از چنین نسخه های تاریخ گذشته ، هرروزوهرلحظه ای   با اجندای به ظاهر بسیار مترقی و پیشرفته به سوی عقب در حرکت است .        در نخستین نگاه و در فلسفه انسان شناسی که جلالتمآب اشرف غنی خودرا از متخصصان ممتاز این رشته  و این حوزه ای ازعلوم می خواند ، مفهوم زندگی از معنای واقعی تهی میشود و  فعالان سیاسی وروشنفکران فرمائیشی وابسته به این اندیشه  مسؤلیت و رهبریی جامعه عقب مانده ای چون افغانستان  را به دیکتاتورهای بومی و محلی واگذار میکنند . البته باید گفت که بزرگترین فاکتور در تعیین عاملها یا تعیین کننده در تحولات اجتماعی و سیاسی  خود آگاهی وتکنولوژی است که گاهی ودر شرائط خاصی از جامعه حتی زیربنای تولیدی را تشکیل میدهند ، اما نه میتوان یک عامل قوی را در نظامهای مختلف بطور ثابت تعیین کرد ، بلکه برخلاف افاضات دؤمین متفکر جهان جلالتمآب اشرف غنی دریکی از مراحل تحؤل اجتماعی جغرافیأ عامل تعیین کننده همه چیز است و در جایی دیگر شکل تولید اقتصادی است و در اکثریتی از جوامع عقب مانده و جنگ زده منجمله افغانستان خود آگاهی و شالوده های فرهنگی و تمدنی  در اولویت قرار دارند کاملأ طبیعی است که در این گونه اندیشه های مجعول و مجهول " سیأ " سیون جامعه ما که در میدان منافع " دولت موسوم به وحدت ملی افغانستان !!" به بازی پرداخته اند با پیروی از اسلاف و گذشته گان شبه  مذهبی ودموکرات شان برای رسیدن به قدرت و غنیمت های کاخ "ریأ" ست جمهوری از مواد ومصالحه ای تاریخ گذشته استفاده بعمل آوردند  چنانچه در انتخابا ت آخیر"ریأ " ست جمهوری افغانستان " بویژه در دوردوم" شبه انتخابات" با وضاحت دیدیم وهمه خواننده گان عزیز میدانند که شوالیه های مذهبی - رهبران سنتی جامعه ،  بازمانده گانی از جنگ سالاران و روشنفکران گلخانه ای همچون زنبوران عسل درگِرد  هردو جناح قدرت و ثروت یعنی تیم تحؤل و تداؤم برهبریی محمد اشرف غنی و تیم اصلاحات و همگرائی برهبرئی عبدالله عبدالله جمع شدند و میدان مبارزات شبه انتخاباتی را با شعار های بلند بالا گرمتر ساختند .چنانچه  آقای جنرال دوستم یکی از مشهورترین چهره های تاریخ افغانستان همراه با آقای احمد ضیأ مسعود میدان انتخابات را چنین گرم ساخته است  :

https://www.youtube.com/watch?v=c72YYmHoZ90#t=48

از سوی دیگر داستان ستاد انتخاباتی تیم اصلاحات و هم گرائی برهبریی عبدالله عبدالله نیز که در تشکیلات برآمده از بطن نسخه مشترک  جان کِری وزیر خارجه امریکا و یان کوبیس سابق نمائنده خاص سازمان ملل برای افغانستان بر کرسی ریاست اجرایوی دولت وحدت ملی  افغانستان تکیه زده است دارای وضعیت مشابهی است چنانچه داکتر عبدالله عبدالله در یک گردهم آئی مشابهی که در کابل تدویر داده بود و برخی از چهره های معروف به فساد و جنگجوئی را در پیوستن به تیم اصلاحات و هم گرائی چنین خیرمقدم گفته بود .

https://www.youtube.com/watch?v=LAsdWb2S4yo

نتیجه از هم اکنون روشن است تیوریی  موهوم شبه لیبرال اقتصاد بازار آزاد بر مبنایی بینیش و دیدگاه  مادی به هستی وتاریخ  انسان که به مثابه روح وروان کالبد سُست بنیاد موسوم به « دولت وحدت ملی افغانستان » جاری است نه میتواند برای مردم رنج دیده افغانستان سعادت و پیشرفت توام با عدالت را به ارمغان بیاورد ، و بدون شک دیر یا زود به شکست های فاحشی خواهند انجامید .

           صلح داعشی با آچار پاکستانی !

رویکرد دیپلماتیک  نسبت به فرآیند صلح درافغانستان :

جدای از رویکرد فکری و مبناهای مشترک فقهی گفتمان حاکم مذهبی وپدیده شوم  تروریزم اگربا رویکرد دیپلماتیک فرآیند صلح درافغانستان بویژه درشرائط کنونی آن بنگریم درخواهیم یافت که با دلائیل گوناگون ومحکمه پسندی برخی ازفعالان سیاسی و تحلیل گران سفارشی با "مدارک جعلی  روشنفکری !!" دچار هیجانات مصنوعی و کاذبی نسبت به  تحقق صلح هرچند معیوب در افغانستان  شده ایم . مسخره ترین تحلیلی که در طی چندین دهه شنیده ایم این است که برخی از ما بدون تجزیه وتحلیل مؤقیعت تاریخی و جغرافیاوی کشور ما افغانستان در منطقه و جهان بر سر میزهای مدور رادیو تلویزیون های بیست وچهار ساعته  فرا خوانده میشوند و بحیث تحلیلگران ونـوابغ درامورسیاسی و امنـیتی شرائط کنونی ای کشورراکـــه با تأســیس « حکومت وحدت ملی » بهترین زمینه برای اعاده صلح درافغانستان می نامند .!! البته هیچ کسی از این آقایون تحلیلگر نه پرسید  که آخیرکدامین  تغییر بنیادی در استراتیژیی کشور همسایه پاکستان بؤقوع پیوسته که آنرا بحیث ضامن تحقق صلح در افغانستان حساب می فرمائند  ؟

ویاهم کدامین دیپلوماسی فعال دولتمردان دولت وحدت ملی افغانستان و با پشتیبانی چه قدرت و قوتی سبب شده باشد که کشور های همسایه بویژه پاکستان که پروژه  انهدام استقلال ملی افغانستان وکشور هندوستان عمق استراتیژیک کشور پاکستان را تشکیل میدهند با نگاه اضطراب آور  به آن مجبور ساخته شده باشد  که به تحقق صلح در کشور ویران شده ما تن دهد ؟  اما خدا را شکر ما درعصری زندگی میکنیم که وقتی پروردگاربزرگ این ذات  نزدیکتر از "وَرید"* می بیند که چگونه  دغل بازان  " سیأ"سی و دلالان خون ملتها و جلادان خونریز تاریخ انسان بنام عدالت و آزادی خون انسانها را میریزاند برای شناخت توطئه های پنهانی مستبدان زورمند و جباران در تاریخ  معاصر خود وارد عمل میشود و دسائیس دشمنان انسان و انسانیت را بر ملا میسازد ، تا انسان موحد باشنده هر عصر و هرنسل  در مسیر تکاملی تاریخ  شالوده های آنرا در نقشه راه ملتها مورد استفاده قرار دهد ، اینجاست که وقتی برخی از مهره های خونخوار وابسته به شبکه های امنیتی با مصلحت منافع استراتیژیک پاکستان رنگ عوض میکند و زمانی آنرا به اسم تحریک  عربهای افغان که در اوج جهاد مردم افغانستان علیه ارتش سرخ شوروی سابق در نهاد های  خدماتی جهادی مقیم پیشاور با مجاهدین یکجاساخته شده بودند و سپس از بطن مجاهدین دسته های موسوم به تحریک طالبان بوجود آمد و همان دسته های از عربهای افغان نیز در تشکیلات وسیع جهانی موسوم به القاعده البته با حضور چندین شبکه اطلاعاتی امنیتی منطقه مانند شبکه  اطلاعات ارتش پاکستان  ISI ، سازمان امنیت عربستان ، شبکه امنیتی عراق به شمول سازمان مجاهدین خلق ایران که در آنزمان در عراق و در پایگاه  اشرف جابجا شده  بودند رسمأ بنیاد نهاده شد البته نباید فراموش کرد که گفتمان مشترک این همه گروها و دسته های که از مجاهدین تا داعش برآن عمل میکردند همانا گفتمان بنیادگرای شریعت مدار سلفی بوده که بحیث قرئت حاکم بر بخش زیادی از جهان اسلام از پاکستان تا اندونیزیا و از مراکش تا عربستان در مقطع طولانی تاریخ زندگی مسلمانان حاکمیت داشته است .

                       عبدالرحیم مسلم دوست یکی از سران سابق  گروه طالبان و امیر کنونی خراسان داعش :

اما ببینیم که چگونه این همه دسته های بنیادگرای متحجر مذهبی که در دوران نه چندان دور بلکه در همین سالهای آخیر بحیث جاده صاف کن عمق استراتیژیک پاکستان ، عربستان وسائر اقماراین کشورها  مورد استفاده قرار میگرفتند و اکنون در جبهه ای دیگری که بنام داعش یا دولت اسلامی برای تحقق  اهداف مشترک  استراتیژیک عربستان سعودی ، پاکستان - امارات عربی یا همان کشور های که در بوجود آمدن  دسته های از مجاهدین تا طالبان و القاعده نقش داشتند همان طوریکه ماده پلاستیکی را درخمره های گنده وارد میکنند و بعد هرآنچه که بخواهند با یک " رنگ آمیزی مختصر " بیرون آورده و به جامعه عرضه میکنند با چنین روش همان  جنگجویان خشونت طلب آموزش دیده سابق   را از طویله  های استخبارات کشور ها بیرون آورده وبرنگ دیگری به میدان  می فرستند  . چنانچه گروهی از همان دسته های تحریک طالبان پاکستانی و افغانی جوقه -جوقه از آموزشگاه های خشونت و تروریزم بیرون آورده میشوند وبا خلیفه مجعول و مجهولی برای انهدام فرهنگ معنوی ملتها دست بیعت دراز میکنند .

 https://www.youtube.com/watch?v=4XsDO0lE6rE

می بینید عزیزان که چگونه این همه جوانان شستشوی مغزی  شده  برای منافع کشورهای مسلمان نما منطقه به حرکت می آیند ؟ این همان کسانی اند که روزی بنام طالب افغانی و پاکستانی بصورت جدا گانه و با هویت های  جداگانه ملی مشغول شغل " پُر ثواب " آدم کُشی بودند اما امروز با شستشوی مختصر مغزی و نمائیش مضحک  بهشت سازی ها ی پر از "حور و غِلمان " منتظر برای انتحاریون میگویند که  اسلام مرز ندارد و به حکم ‫" انما المؤمنون اخوة " مسلمانان برادران همدیگر اند !! لهذ ا نباید در کشتن گناهکاران و مشرکان هیچگونه اندکترین نگرانی باخود راه دهند ....

باقی دارد

* با ا قتباس از آیه و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما تـوسـوس به نفسه و نَحنُ أَقرَبُ الیهِ مِنْ حَبْلِ الوَرید. (سوره ق آیه 16 ) قرآن کریم ترجمه : با اينكه ما انسان را آفريديم و مى دانيم چه چيزهايى را دلش وسوسه مى كند و ما از رگ گـردن بـه او نـزديكتريم

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

بحث  دموکراسی در فرآیند  صلح چینی  !

پیوسته به گذشته بخش پنجاه و نهم :

در حد مجالی که امروز داریم تنها میخواهم به یک چشمه دیگری از هزارها چشمه ای   شعبده بازیها و چشم بندی های دولت موسوم به "وحدت ملی افغانستان!"  این تـــحفه ء مشترک  حضــــرت جــــان کِــری John Forbes Kerry وزیر خارجه ایالات متحده امریکا ویان کوبیس Jan Kubiš نمائنده خاص سازمان ملل برای افغانستان اشاره کنیم . البته این واقیعتی است مشهود و از مقوله توضیح واضحات که نقشه ها ، دست آویزها و شعبده بازیهای شیاطین خورد وبزرگ ، به یکی دو مورد و دهها وصدها و میلیونها مورد ختم نه میشود زیرا وقتی یکی از نامورترین روشنفکران شبه لبرال که هنوز به کاخ ریاست جمهوری افغانستان اجلال نزول نه فرموده بود  دربیان دیدگاهش نسبت به بحران موجود در جامعه ما از توهمات کلاسیک نظام سرمایه داری بهره مند باشد  چگونه ممکن است از سائر رجال حقوقی و حقیقی که در کسوت روشنفکران و متفکران نظام بورژوازی  بر ستیژجوامع جهان سومی  حضور پیدا میکنند امیدی را در دل داشت که شاید بتوانند با تیوری های مجرب و آزموده شده درد ها و آلام جوامع عقب نگهداشته شده جهان سومی را حل کنند ! شما این سخنان متفکر بزرگ افغانستان جناب داکتر اشرف غنی رئیس دولت موسوم به وحدت ملی افغانستان را بشنوید که قبل از پرتاب شدن به قلعه تاریخی ارگ کابل درباره وضعیت عمومی جوامع آسیائی منجمله افغانستان چگونه می اندیشد واز همه مهمتر بر بنیاد تز صد در در صد آزموده شده نظام بازار آزاد اقتصادی که آنرا بینیش علمی و اکادمیک و در عین حال نسخه مجرب به حیث یک کاپی برازنده " نقل مطابق اصل !!" می داند دربازار مکاره ء سیاست عرضه داشته است  :

https://www.youtube.com/watch?v=PCNHy0I3JW0

من اکیدأ بر این باورم که اگر جامعه ء بدون ایده آل ، بدون ایمان و"خود  آگاهی سیاسی و اجتماعی آنچه که رسالت اصلی هرروشنفکر جامعه را تشکیل میدهند ،  فقط به دنبال اقتصاد ، پیشرفت صنعتی  و به دنبال پیشرفت تخصصی ای که حضرت محمد اشرف غنی دامت برکاته ؛ از آن به مثابه دکتورین پیشرفت  وگاهی هم یک  اجندای موهوم ملی وتِزاقتصادی یاد میکند برود اگر موفق هم شود که کسب کند ، " که غالبأ هرگز به آن نائل نخواهند آمد " همواره مصرف کننده خواهد ماند و به گفته دانشمندی خیال خواهد کرد که تولید کننده است !درحالیکه از مصرف کننده گان کاسه بدست خواهند بود !  چنانکه این فریب ، فریب  بزرگ همه شبه روشنفکران و درسخوانده گان جوامع عقب مانده است و با تطبیق این فورمول بندی های کاذب و نسخه های  قرون گذشته که در مقاطع دیگری از تاریخ و جغرافیای سیاسی هرچند مفید و مثمر ثابت شده باشد از نیروی که به یک برده ای محروم ، قدرت مبارزه مسالمت آمیز با بزرگترین قدرت جهانی را اعطأمیکند محروم خواهد شد ، این است که اگر نقشه راه  به مثابه جوهر اصلی برای پیوند ساختن و مرحم گذاشتن  بر تمامی اعضای شکسته ء ومجروح  ملتی که در مسیر حوادث تاریخی منهدم شده است پس از یک زمان لازم برای نقاهت ملت بیمار آن ملت دوباره  زنده و تولید کننده ء بزرگترین تمدن و فرهنگ خواهند بود . نباید فراموش کرد که به عنوان روشنفکران مسؤل درجامعه اگر فقدان اندیشه و تفکرسازندگی ملی را احساس نکنیم و اگر مسأله ایمان وایدئولوژی برای ما حل نه شود همواره درمسیر رسیدن به پیشرفت ومدنیت مرهون وبرده مصرف کننده گان نیازمند تولید کننده گان خواهیم ماندوما نیزبرای زندگی روزمره برمعبرجغرافیاوی سرزمین مان اموال وامتعه های تولید کننده گان را ازآسیا به اروپا منتقل خواهیم کرد از سخنان گهربار اما پارادُکسیال ولاحضرت محمد اشرف غنی به وضاحت برمی آید که مرغ وی یک پا دارد وبا  تنهائی نزد قاضی مـــیرود زیرا درســــخنان وجیزه گونه ای که بــاید برآب طلائی نــــگاشـــته شود     " اقتصاد بازار آزاد" بر وزن " بازار آزار "  را با تمامی شان نزولهای تاریخی آن به قرن بیست ویکم و به جغرافیای کشورهای جهان سوم منجمله افغانستان منتقل میسازد ومفرادات آن اقتصاد کلاسیک و تاریخی  سرمایه داری را به حال جوامع جهان سومی و عقب مانده  مناسب تشخیص می فرمائند . چنین جبهه گیریهای  حضرت رئیس غنی نه در حد یک اندیشه ء  دؤمین متفکر جهان که پرداختن به آن حق مسلم وی است بلکه به مثابه تفکر جاده صاف کن اغراضی است که از همان سال های نخست حد اقل تشکیل وتأسیس دولت مؤقت برهبریی والاحضرت حامد خان کرزی که حضرت محمد اشرف غنی یکی از ستون های اصلی این نظام مبارکه مافیائی محسوب میگردید و اکنون پس از تقلبات فروانی برمبنای همان فورمول نا عادلانه تاریخی دررأس قرارگرفتن وابسته های یک قوم خاصی به قدرت آورده شد زمینه عملی برای اِعمال  تمامی مفرادات وصُغری وکبرای تفکرمعیوب قافلوی !! کاروان های  اموال و امتعه ای کشور های خورد وبـزرگ منطقه و جـــهان مساعد گردید . بدون شک اگر این تفکری که بر بینیش زندگی روزمرگی  کامل مادی استوار است در مقطعی از تاریخ کشور افغانستان تحقق یابد ، سخن گفتن از تمدن و فرهنگ بزرگ ملی و تاریخی مذاقی بیش نیست . و انسان در اعمال چنین تفکر ویرانگر مادی آنچه را که از دست میدهد و در پاهای زندگی روزمره و یخچال و موترضد گلوله و بادی گارد و خانه مفشن  در شمال شهر و غیره ذبح شرعی میکند،  عصیان و توان نه گفتن در تاریخ بشر است که انسان را با احراز مقام خلافت الهی شبیه به خداوند ساخته است . مسلمأ کسی که مزه ء لذ ت چنین عصیان و نه گفتن را مزه لذت آزادی و آگاه بودن را چشیده باشد به هیچ قیمتی و در برابر هیچ چیزی عوضش نه میکند .

                                    خدا را شکر که حریف بیدار است !

 

از زمین و آسمان توطئه می بارد ، ملت افغان را همچون هفتا د ودو تن در شب عاشوری محاصره کرده و با انهدام آرتش و در اختیارقرار دادن بسیار از قطعات  آن در دست دلالان بیرون از مرزها ی کشور  آب را بر وی ملت ما بسته اند و باران شعار و پیشرفت مصنوعی را گشوده اند و در این میان" ما " و اگر نه "بسیاری " از ما چنان آسوده خفته ایم که مگر شیپور قدرت مصنوعی و القاب استخباراتی مزمن ** بیدار مان کند . !

https://www.youtube.com/watch?v=zKgeHbnMrMQ

اما در عین حال خدا را شکر که اگر ما غافلیم حریف  ما هشیار است و بیدار ! و برمصداق « عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد » سروصداهای حریفان ما را هم ازخواب بیدار میکند از حریف باید سپاسگذار بود که هر بار هجوم زنگیان مست درسی بزرگی به ما می آموزد . در ارگ حضور پیدا میکنند و تمامی آژدها های قدرت را واکسین میزند .

  به خوبی و مانند روز روشن است که قبل از اجلال نزول حضرت جان کِری و یان کوبیس این دو یار با وفای مافیای از دیر بدینسو در امور داخلی ما  مداخله شرعی !!!  مینمائند و در راستا ی تعیین سرنوشت ما که از مادر زاد  دچار اعتیاد   مزمن  به ثروت وقدرت مصنوعی بوده ایم برای اداره ای امور مملکت نسخه مجرب اما نا آزموده شده  بنام" حکومت وحدت ملی افغانستان  " نوشتند و پیچاندند . جالب و سخت شگفت انگیز است که پس از نخستین لحظات رونمائی این نسخه که نقشه راه جامعه مجروح افغانستان باید خوانده شود پهلوانان پنبه ای و مصنوعی ای معتاد بر ثروت  چنان آرامش یافتند که به جز فضائل و کرامات این نسخه همه آنچه که قبلأ با سر دادن شعار های  قومی ، نژادی ، مذهبی و حتی جهادی می گفتند که اگر چنین و چنان نشود فلان قوم و گروه و دسته ای آسمان را برزمین خواهند آورد ، ..

https://www.youtube.com/watch?v=dbE0knUzTQ0#t=15

..اما چگونه شد که این همه پهلوانان پنبه ای چون مارانی که از گرما پوست میکشند در نخستین ساعت اعلام تشکیل موسوم به طرح وحدت ملی افغانستان به زیر زمین خزیدند و به مراقبه افتیدند ؟ البته هیچکسی نه فهمید که دیگر آن چشمه های که از جلگه  های استخباراتی جهان ومنطقه به سوی دشت های آرگ  شریف !! سرازیر میشد چرا روبه خشکیدن شد ؟  و از روزی که حسین بارک اوباما عضو کمیته مالی کنگره امریکا در دوران

بوشِ پسر  بحیث رئیس جمهور ایالات متحده امریکا انتخاب شد در نخستین ساعات ؤرود به کاخ سفید و در نخستین سخنرانی اش اعلام داشت که دیگر به رئیس کرزی چک سفیدی را اعطأ نخواهیم کرد !!

 

* : آنچه که در باره رجال متکبر و خود خواه  معروف است و تکبر و خود خواهی آنها را با این تشبیه تمثیل میکنند که فلان کس مرغ اش یک " لینگ " دارد یعنی یک دنده و متحجراست .

** : القاب استخباراتی مزمن القابی است که شبکه های استخباراتی بدون آنکه مهره های آن آگاهی داشته باشد در صورت لزوم از سوی وسائل ارتباط جمعی  نشر وپخش میگردد .

 

++++++++++++++++++++++++

 

شومن های صلح چینی یا تاجران خون ملتها ؟

       اعتیاد مزمن بر مصرف کالاهای غربی و جنون رهبران مافیائی در افغانستان   !

پیوسته به گذشته بخش پنجاه وهشتم :

وقتی بخش پنجاه وهشتم این یادداشت را مینوشتم ناگهان چشم ام به شومنهای  اُفتید که به بهانه روز بزرگداشت از  خروج ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان با حمل شعار های زنده باد مجاهدین قهرمان ، مرگ بر استعمارگران و به سردادن نعره های الله اکبر  وارد خیمه لویه جرگه جائیکه روزی رهبران ارشد نعره دهندگان امروزی  برای مردم شریف و نجیب افغانستان نقشه راه برای ادامه زندگی آئنده شان  به تصویر می کشیدند . آنها از حذف مجاهدین از مقام پوشالی قدرت در حالی سخن گفتند که گوئی تازه حادثه ای بزرگی از یک جنایت در برابر ملت مظلوم و بینوائی افغانستان واقع شده است ، قصد ندارم با برپاساختن چنین نمائیش ها که بارها از سوی همین شومن ها و یا هم دیگربازیگران بازیی قدرت بر ستیژ جامعه مظلوم افغان اجرأ شده است مبا حثی را که به حیث یک مجموعه پژوهشی  آغازیده ایم تعطیل کنیم . اما اینجا با آنچه که مهدی اخوان ثالث شاعر بزرگ ادبیات فارسی سالها قبل این کمیدی را تمثیل کرده با نمائیش بخشی از این داستان خسته کن و  تکراری اکتفأ می کنم .

https://www.youtube.com/watch?v=61gzo7rf2aI&feature=youtu.be

شومن های صلح چینی و استراتیژیی کشور بزرگ چین در بحران افغانستان :

قبل از ؤرود به بحث اصلی ما لازم است به انگیزه آغاز  این همه تلاشهای بی حاصل دولت وحدت ملی افغانستان نیز اشاره کنم . زیرا هر آنچه که مقامات عالیه حکومت وحدت ملی افغانستان اعم از انجام تلاشهای سیاسی در حوزه حکومت داریی خوب اشاره ای بنمائیم و این حقیقت را نیز باید با انتن های عقل مان کشف کنیم که چرا دولت مردان جامعه ما هرروز باید سوژه برای محو فساد اداری دریابند و بالاخیره مجبور به دروغ گفتن باشند و دریابیم که چرا این زمامداران مصنوعی در جامعه افغانی اگر هر قدر زور میزنند نه تأثیری میگذارند و نه خود به جائی میرسند !! به گمان اغلب ناظران بحران افغانستان جامعه جهانی با توجه به بحران عمومی اقتصادی در جهان و استراتیژیی رئیس اوبا ما  شرط ادامه کمک های جامعه جهانی را تأسیس یک اداره پاک از فساد اداری مانده اند ، رئیس غنی ودیگر اذناب اداره مافیائی موسوم به حکومت وحدت ملی افغانستان  که خود متهم به دروغگوئی و فساد میباشند به همان شیوه های پوپولیستی و فریبنده رو آورده و می خواهند در قرن بیست ویکم و در دنیای دهکده مانند کنونی که با توجه به نقش وسائل ارتباط جمعی در انگشت گذاری بر ماهیت اراده های استعماری، قرن آگاهی و خرد انسان تلقی میشود در چشم بینوایان درد دیده سرزمین افغانستان خاک می اندازند .

نقش اعتیاد مزمن بر مصرف کالاهای غربی در جنون رهبران مافیائی افغان   !

 یکی از دلائل اصلی  تمامی خصومت ها و جنگ های زرگری و ریسمان کشی ها ی مافیائی اعتیاد مزمن بر مصرف کالاهای است که از کشور های صنعتی بویژه شرکای ائتلاف ضد تروریزم جهانی که در افغانستان حضور دارند سرازیر میشوند و ازسوی توده های بینوای افغانی به مصرف میرسند . نباید تعجب کرد که اکثر باشنده گان جغرافیای بنام افغانستان بخاطر ادامه یک زندگی تجملی و مصرفی ارزشهای بلند بالای مردم   افغانستان را همچون معتادان بر مواد مخدر که  به غرض حصول چند گرام هیروئین لوازم منزل اش را نیز به فروش میرسانند ، به بازار آورده اند . زیرا علی الرغم آنکه طی ۱۳ سال تمام که در عمر ملتها زمان  نسبتأ طویلی به شمار می آیند آنچه را که فساد و مؤلفه های ضد ارزشی تلقی میگردند به  فرهنگ و سنت مردم مبدل گشته اند .

و درست مانند داستانی از قبیله بیمار مبتلا به بیماریی خارش که با گذشت زمان تمامی اهالی قبیله خود را می خاراندند و طبعأ در قلمرو خاصی که اهالی آن قبیله در آن به سر میبردند  خارش بحیث  یک بیماری نه بلکه از لوازم فطرت بشر معرفی گردیده بود ، روزی مردی که از قبیله دیگر به شهری که افراد قبیله در آن گشت و گذار مینمودند وارد شده بود و خود را نه می خاراند  ، بلا درنگ اهالی قبیله نزد حاکم شهر رفتند و علیه آن مردی که خود را نه می خاراندند نزد حاکم شکایت بردند و گفتند که این آقای را باید از شهر ما بیرون کنید وی خود را نه می خاراند ؛ مبادا که اهالی منطقه را مصاب به بیماری کنند !!!!

https://www.youtube.com/watch?v=kHyw9o92TMw&feature=youtu.be

چنانچه  در بخش قبلی  این سلسله یادداشت ها نوشته بودم هیچگونه تردیدی وجود ندارد که چين به سرعت در حال مبدل شدن به يک ابر قدرت اقتصادي است. بر پايه پيشگويي ها و پيش بيني هايي که از سوي موسسات علمي-  سياسي غربي ارايه گرديده است،  چين تا سال ۲۰۴۰  از نگاه توليد ناخالص يا انباشته ملي امريکا را پشت سر گذاشته و در سال ۲۰۵۰  ميزان GDP آن کشور ده هزار ميليارد دالر از امريکا بيشتر خواهد گرديد مهمترین موضوعی که در سفر کوه قافی  حضرت اشرف غنی  میان افغانستان و مقامات چینی به حیث " نقل مجلس " مطرح گردید همانا میانجیگریی چین برای آوردن صلح در افغانستان بود که خبرگزاری رویترز در تازه ترین گزارش خود نوشت : ، چین تلاش دارد که نشست مشترک سه جانبه را برای فراهم کردن صلح در افغانستان و پاکستان برگزار نماید.رویترز نوشته بود ، اسنادی در اختیار دارد که قرار است در این نشست، نمایند‌گان افغانستان، پاکستان و شماری از رهبران طالبان اشتراک کنند.

ادامه دارد

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

ما خشت‌ها به خامی خود شاد بوده‌ایم.!

پیوسته به گذشته بخش پنجاه وهفتم :

همه خواننده گان عزیز میدانند که ما ازآغازو شروع مبحث مربوط به منطقوی ساختن بحران افغانستان هیچگونه قصد نداشتیم و نداریم که گویا مراد و هدف مان تقویت استراتیژیی قدرت های خارج از مرزهای منطقه بالخصوص ایالات متحده امریکا بوده باشد البته همان خواننده گان عزیز این نکته را نیز بخوبی واقف اند و میدانند که یکی از عوامل بحران در کشور ما همین همسایه های عزیز و به گفته حضرت کرزی همسایه گان  با جان برابر !! " و  " صد در صد مسلمان " ما اند که نه میگذارند در کنار شان یک افغانستان قدرتمند ، آزاد  و دارای استقلال وجود داشته باشد . از همین روست که        با سیاست های مکارانه و فریبنده خویش و با کمک همین کشور های یهودی و نصرانی !!!          جهان بویژه امریکای ملحد وغارتگر .....!!!! ما را سالهای سال در اسارت نگه داشته اند تا می بینند که ازدودروهای خانه های گلین ما دود سفید مبنی بر شناخت واقعی دشمن بلند میشوند بلا درنگ انتن های موسوم به ستون پنجم را که در چراگاه های  کشور های منطقه ارتزاق میشوند به حرکت می آورند وبا شعار های مرده باد و زنده باد و نعره های بدون پشتوانه فکری  به بصورت فریبنده و با بازیی موش و گربه به پیش می آیند  روی همین استراتیژی است که  طی سیزده سال گذشته با همین  شعار ها و لاله ای ها ی مضحک ملت متمدن  ساکن در افغانستان را در نمد رفاه مصنوعی و مافیایی خوابانده اند و امروز می بینیم که زنان و  کودکان این مرزوبوم را به جرم مؤقیعت جغرافیاوی در منطقه با بیدردی و خشونت از  تیغ می کشند . اکنون بدنیست و نخواهد بود که فرمائیشات و سخنان گُهربار والاحضرت  محمد اشرف غنی دامت برکاته دؤمین متفکر جهان ظلمانی را که درترکمنستان بلاد ی از آسیای میانه ایراد فرموده بودند  توجه شما را به آن جلب کنم . البته خدا به والاحضرت  غنی و اذناب اش عمر طولانی عنایت فرمائید که آئنده نسل بشرنیز شاهد استمرار این نسخه های مجرب برای ارتقأ و پیشرفت  اقتصادی و اجتماعی یک جامعه  بوده باشند .

 اما از فرد ، فرد شما مصرانه و عاجزانه می خواهم که سخنان والاحضرت  اشرف غنی دامت برکاته را با تمامی دغدغه های یک ملت مقتدر در جغرافیای  سیاسی و امنیتی منطقه استماع نمائند و خود قضاوت کنند .

https://www.youtube.com/watch?v=H-m72d2qH5c

حالا شما می گوئید این حـــرفها ابـــتدائی و پیش پا افتـــاده است ، بــــاز هم تمنا میکنم حساب کنید این « روحیه مدیریت یک ملت تاریخی » را که  با چنین سیاست های مقطعی و روزمره ، و نگاه های فقط اقتصادی آن هم از جنس معیوب  بویژه در حوزه استقلال و عدالت اجتماعی چه روزی بر سر مان آورده است ؟ لطفأ نتائج همین سیاست اقتصادی مافیائی موسوم به « بازار آزاد » بروزن « بازارآزار»  را در پهنه معضلات عظیم  اقتصادی بویژه  در برخورد به مسأله صلح با مخالفان را محاسبه کنید .   و محاسبه کنید و ببینید که در کمتراز چهار دهه  قبل حیثیت ملی ما به حیث یک کشور مستقل درحوزه کشورهای  جنوب غرب  آسیا چه بوده ؟ و اصلأ ما در مجامع گوناگون کشورهای منطقه و جهان دارای چه حیثیت ووقاری بودیم ؟ آیا نه باید به قول نادر نادرپور  شاعر نامدار ایران زمین گفت  که :

کمترین نتائج این بیماری مسری را وقتی در خیطه ء سیاست خارجی خود می بینیم و تلاشهای آنانی را  که با ما بر سر منافع چانه میزدند وبه قول معروف که گاھی در بازیی قدرت از نوع عکس العمل ھمسایه ات نیز میزان صحت و صداقت عمل خویش را میتوان سنجید مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهیم ، آنروزیست که قدرت های منطقه وجهان با داشتن توانمندیی ارزشمند " نه گفتن " که دروجود فرد ، فردی ازشهروندان این کشورمی دیدند،درمناسبات باافغانستان بحیث یک عضوبا حقوق و مــسؤلیت های برابر در خانواده جهانی مینگریستند  ، اما ناگهان ویروس مــــهلک شــعارزده گـــی " مـــن زنده جـــهان زنده!!! " بر تنه های از رجال برجسته و "سیأ " سیون جامعه ما نازل شد،  پوسیده ها را دوباره پوساند ، فرهنگ متعالی و گذشته مانرا از مفهوم تهی کرد . و دسته های از وحوش رنگ آمیزی کرده ای را با شعار های دلگرم کننده و جذابی چون اقتصاد بازار آزاد ، دموکراسی - عدالت اجتماعی حتی آنگاه که می بینند مردم درجوامع مذهبی اند و با سنت متحجرانه و ننگ آلود زندگی میکنند  قرئت مافیائی از دین و عرفان را که هیچگونه نسبتی با حقیقت دین و عرفان ندارند با چنگالهای هولناک شان  وارد میدان ساختند و آنچه را که خود جرئت بیان آنرا نداشتند از زبان همین بلند گوهای القاب پرست  به سمع عام وخاص رساندند  . اما نه میدانندکه به قولی :

اما اکنون ببینیم که به راستی استراتیژیی این کشورهای منطقه که برخی از "سیأ " سیون و روشنفکران ما قلاده سرنوشت ملی و تاریخی کشور افغانستان  را به جای  قدرت های بزرگ صنعتی بویژه ایالات متحده امریکا با کشورهای منطقه می بندند چه است و از ما چه می خواهند ؟ یا هم اینکه ما  برای خرید و فروش  و معامله  در بازارکشورهای  منطقه دارای چه متاعی هستیم ؟ آنچه که تا اکنون از سخنرانی ها و شعار های اولیای امور یا همان سر نگهبانان قافله خسته شده افغانستان برمی آید  و قرائن و شواهد نیز نشان میدهند این حقیقت تلخ و درناک است با درد و دریغ  در تحقق دکتورین منطقوی بحران افغانستان از سرزمین و جغرافیای این میهن باستانی  فقط به مثابه معبربا اعتبار منافع کشورهای خارجی استفاده میگردد و بس . در چنین وضع تار تاریک است که  فرد فردی از شهروندان کشورتاریخی و باستانی  بنام افغانستان حاملان  مزد بگیر امتعه و نگهبانان منافع کشورهای خارجی میباشند.ازسوی دیگرتعلل جامعه جهانی دراستحکام همه جانبه ارتش واقعأ ملی افغانستان که نگهبان منافع استراتیژیک افغانستان و حافظ تمامیت ارضی و استقلال ملی افغانستان  بوده باشد دلالت بر همین ادعای ما میکند ، شگفت انگیز است که مرد اول کشور همین والا حضرت اشرف خان غنی برای چندین سال ریاست کمیسیون انتقال قدرت را بر عهده داشت که نه تنها توجه جامعه جهانی را بر تقویت و تجهیز ارتش و نهاد های امنیتی کشور مساعد نه ساخت بلکه نتوانیست تا سرنوشت  چندین صد فروند هواپیماهای جنگی و ترانسپورتی منجمله صد ها چین تانک و توپی  را که از گزند  فاجعه  شوم در امان مانده بودند  معلوم و برای مردم افغانستان با آواز رسأ اعلام میکردند که های مردم !           بر ارتش ملی و تاریخی تان که از بسیار قدیم وبا اجرای مجازات برای یک گلوله ای گم شده از سوی سربازان و افسران گام به گام تکامل نموده بود چنین وضعی آمده است .؟!

تصؤر مردم بی دفاع افغانستان بر این است که بسیاری از زمامداران کنونی کشور ما که بصورت دراماتیک وبربالهای تقلب و تظاهر ، به عنوان سر دسته های از رژیم مافیائی نصب شده اند اجزای مهمی از همین پروژه انهدام ملت  تاریخی و با وقارافغانستان محسوب   میشوند ، 

اکنون ببینیم که استراتیژیی کشور های خارجی بویژه همان کشورهای منطقه مانند ترکمنستان - چین - پاکستان - ایران و غیره که جلالتماّب والاحضرت  اشرف  غنی  دومین متفکر جهان که خود بصورت " رضا کارانه " عهده دار " ریأ "ست  اداره وحدت ملی افغانستان شده است و حسابات منافع بدست آمده از  انتقال متقابل نفت وگازرا  به حساب میگیرند چیست ؟

و آیا براستی هم در جهان دهکده مانند کنونی اگر کشورهای دور از حوزه حیات مردم ما مانند امریکا در قمار منطقوی جای پا را به نفع کشورهای منطقه خالی کند افغانستان به جایگاه بهشت موعود خواهند رسید .؟

استراتیژیی کشور ھای منطقه و  بحران افغانستان :

۱ : ترکمنستان

در جایی خواندم که می گویند ترکمنستان در صدد آن است که تبدیل به سنگاپور آسیای میانه گردد اما وقتی رئیس غنی به کشور ترکمنستان سفر کرد مؤقیعت جغرافیاوی ترکمنستان را با سخنرانی جالب در انستیتوت اقتصادی آنکشور آغاز کرد که در ضمن غرض چاشنی سخنرانی داستان نامه یک خانم ترکمنی را که دو هزارو دوصد سال پیش به شوهرش که مدت دو سال در چین ناپدید  شده بود  ادامه داد

https://www.youtube.com/watch?v=6cyu0vyjlYg

در مورد کشور ترکمنستان چنین مشهور شده است که با داشتن و استخراج چاه های افسانوی گاز این کشور بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی آن حل میشوند و بدین لحاظ در استراتیژیی امنیتی  ضد نیروهای مخالف رژیم کابل چندان دخیل نه میباشد و انتظار دارد که در وجود یک رژیم دیکتاتوری در افغانستان مسیر انتقال نفت و گاز این کشور از ترکمنستان به دیگر دنیا فراهم گردد ، روی همین دلیل در اجلاس فوق العاده آلماتا که در۲۴ می  سال ۱۹۹۷ جهت بررسی تحولات افغانستان و نقش کشورهای همسایه شمالی در جهت جلوگیری از پیشروی طالبان برگزار شده بود اشتراک نکرد ، علاوه بر این در پروژه احداث خط لوله گاز مسیر ترکمنستان - افغانستان و پاکستان شرکت نموده و معاهداتی با شرکت های نفت و گاز امریکائی ( یونیکالUNOCAL )   و شرکت ارژنتائنی موسوم به بریداس امضأ نمود و از سوی دیگر قربان‌قلي بردي محمداف" رييس جمهوري جديد تركمنستان به هنگام تبليغات و پس از انتخاب شدن بارها بر اهميت صنعت نفت و گاز در توسعه اين كشور تاكيد كرده است. وي در نشست اخير كابينه دولت جديد  نیز تاكيد کرد كه ديدگاه دولت در بخش صنعت نفت و گاز همگرايي با روش‌هاي نوين جهاني در اين بخش است.برخي تحليلگران اقتصادي معتقدند که وجه مشترک نگاه منطقوی به جریانات سیاسی و اقتصادی میان قربان قلی  بردی محمدُف و رئیس غنی سبب شده تا هردو حد اقل در محدوده شعار باهم اعلام دوستی کنند . اما تفاؤت میان این دوچهره  سیاسی در این است که آقای قربان قلی بردی محمد اُف رئیس جمهور کشور نسبتأ ثروتمند آسیای میانه است در حالیکه رئیس غنی به جز شعارهای میان تهی و القاب "  برادرم درقندزپهلوان است ..."   ازهیچگونه  ثروت و مشروعیت  دیگری برخوردار نیست . سخت جالب است که پاکستان بویژه سازمان اطلاعات ارتش ISI   در دهه نود که حامی اصلی پروژه طالبان در ملیتاریزه کردن دالان ایرواسیا بود به ترکمنستان وعده های جذابی را داده بودند که باردیگر و با گذشت چندین سال همان اهداف از سوی حکومت وحدت ملی در افغانستان  به پیش برده میشود .

ادامه دارد

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

نعش این عزیز ما را هم بخاک بسپارید !

در بیان  کشفیات اقتصادی و" سیأ " سی  " ویرانگرایانه  !!" متولیان وطن !

پیوسته به گذشته قسمت پنجاه و ششم :

 

دریادداشت قبلی خود به  استراتیژیی کشورهای منطقه وچگونگی تعامل حقوقی و " سیأ "سی جهان پهلوانان مافیائی در جامعه ما که در دسته واحدی  بنام " حکومت وحدت ملی افغانستان " بازی میکنند اشاراتی داشتم و این حقیر نیز ازمدتها پیش بالخصوص از روزی که سیستم« بازار آزاد!!» با شیوه های کانگستری و مافیائی برسرنوشت جامعه ما چنگ انداخته  است تحقیق و تفحص و بررسی و تجسس در مکاتب قدیمه و جدیده را آغاز کرده ام بالاخیره بدین نتیجه رسیدم آنچه که در جامعه افغانستان بنام اقتصاد "بازار آزاد "عملی میگردد ، به هیچو جه اقتصاد بازار آزاد نیست ؛ بلکه دندانه های این سیستم مافیائی همچون شمشیر دولبه ای اند که نه تنها باشنده گان جنگ زده و فقیر آنرا می آزارند بلکه شیرازه ء  حیات ملت بزرگی که از اقوام گوناگونی اعم از پشتون - تاجیک - هزاره - ازبک - ترکمن - بلوچ و غیره درامتداد چند هزار سال زندگی مشترکی را سپری نموده اند ، غم ها و شادی ها را یکجا برگزار و تحمل کرده اند آرام ، آرام آب میگردد و از زخمهای  شمشیر خونین بی عدالتی و استبداد نرم افزاری و تیوریزه شده بر تیورئی تقلب جان میدهد .

این ها مقدمه ای بود برای اینکه عرض کنم ، رهبران دسته ای بنام  وحدت ملی افغانستان !! کشف کرده اند که تنها راه پیشرفت اقتصادی مملکت در عصر حاضر این است که هرچه کارخانه جات ، واحد های صنعتی و ترانسپورتی  و پروژه های اقتصادی و امور تولیدی و سیستم توزیع خلاصه همه این کارها به همان قشر بیچاره !! کشورهای منطقه که گاهگاهی هم برای زور وبازو نشان دادن خویش  گله های انتحاری بروزن داعشی  رابه سرزمین ما میفرستند واگذار کنیم .!! لابد پرسش در ذهن شریف تان خطور خواهند کرد که در اعمال و اجرای این پروژه  و این استراتیژیی سرنوشت میلیونها شهروند سرزمین ما  که با همه ناتوانی ها تا دیرزمان  به عنوان یک ملت مقتدروبا هویت  در منطقه  حضور داشتیم چه خواهد شد ؟ نباید طراحان این استراتیژیی را دست کم گرفت برای اکثریتی از اتباع و  شهروندان کم درآمد ی از این مملکت که  در  شغل شریف حمالی یا همان « جوالی گری »  و انتقال امتعه کشورهای منطقه در پروژه های بزرگ و استراتیژیکی  مانند راه ابریشم - راه لاجورد و استخراج پائپ لائن های نفت وگاز وغیره بحیث حمالان امتعه کشورهای منطقه   جذب خواهند شد ، اتفاقأ برای تحقق این اجندای تقدیس شده نگهبانان متعهد و امین  برای  منافع کشورهای منطقه که با شیوه دیکتاتورمآبی همه را نظارت خواهند کرد ، بصورت تقلبی منصوب ساخته اند ، اکنون بدنیست  سخنان  یکی ازچنین بزرگوارانی  را که ضمن کله کشک به یکی از ولایات سرحدی افغانستان با همان سیأ ست عنعنوی اش ابراز فرموده اند باهم بشنویم .

https://www.youtube.com/watch?v=2DI0moUrvUc&feature=youtu.be

تصؤر نه کنید که این حقیرنیز مانند دیگر ناقدان همه کاره هیچکاره ای از حوزه "سیأ " ست -وفرهنگ که هرقدرزورمیزنند نه تأ ثیری میگذارند و نه خود بجائی میرسند این سخنان را بصورت ماجراجویانه وبا" شعارعنعنوی غرض آلود یعنی  « کار به اهل کار سپردن !!» بیان کرده باشم !!  نه هرگزنه ! آنچه را که ملاحظه و مشاهده فرمودید دو سه روز قبل از  تلویزیون ملی افغانستان به مثابه یک شبه ارزش گم شده !! که  با  شعار های مصنوعی  و اعصاب خرابی های جنون آمیزدر حوزه قدرت و سیاست با آب و تاب منتشر گردیده بود ومن نیز آنرا با امانت و  بدون اندکترین تصرُف به اطلاع شما عزیزان رساندم . به هرصورت ازاین حرفهای وشعارهای بدون مصرف  بسیارداشتیم که در دل مانده و ما بخاطر رعایت آداب  و اخلاق نقد و به هدر نرفتن فرصت های باقی مانده  برای  بازگشت به  خویش سکوت کرده ایم ؛ شگفت انگیزو درعین حال نهایت دردناک آنجا و آنگاه است که نهاد تاریخی  و ملی مدنی  موسوم به  اپوزسیون در یک جامعه دموکراتیک و مردم سالار همدست   حاکمان و جلادان شود و برای دلخوشکنک های مصنوعی صلاحیت تعیین و معرفی رهبر اپوزسیون نیز  به کسی واگذار گردد که پس از شمارش کل آرای دؤمین دور  انتخابات در رد ه ای دوم قرار گیرد . چنانچه ماده چهارم موافقتنامه حکومت وحدت ملی افغانستان چنین حکم میکند :

 ۴: ایجاد پست رهبری برای تیم برنده دوم (اپوزیسیون دولت):

به تاسی از اعلامیه مشترک ۱۷ اسد ۱۳۹۳ به هدف تقویه و توسعه دموکراسی، پست رهبر برنده دوم [ اپوزیسیون] به اساس فرمان رییس جمهور توسط دولت جمهوری اسلامی افغانستان معرفی خواهد شد. صلاحیت ها، مسوولیت ها و اعتبار اپوزیسیون در فرمان ریاست جمهوری شرح داده خواهد شد. بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی در حضور برنده دومی( اپوزیسیون) به اساس این موافقتنامه این تیم (اپوزیسیون ) بحیث متحد دولت عمل خواهد کرد.

هر چند در ماده چهارم موافقتنامه ای موسوم به نسخه حضرت جان کِری John Forbes Kerry وزیر خارجه دولت فخیمه ای  ایالات متحده امریکا بصورت واضیح و روشن رهبر برنده دوم  به حیث رهبر« اپوزیسیون» یاد شده است و اطلاعات موثقی وجود دارد که قرار نبود آقای عبدالله ، عبدالله بر کرسی ریاست اجرایوی دولت موسوم به وحدت ملی تکیه زند اما فقدان تفکرو اندیشه  سازنده ملی  در هردو جناح حاکم بویژه در تیم اصلاحات و هم گرائی برهبریی داکتر عبدالله عبدالله  که دارای مدرک لیسانس در بخش بیماری های چشم  از پوهنتون کابل است نتوانیست از غریزه شهرت و ثروت هکذا قدرت کاذب رهائی یابد و از سوی دیگرتشویق  برخی از همراهانش که علی الرغم تظاهر برقومیت و  دیانت سبب گردید تا عبدالله ، عبدالله  دؤمین برنده ای که پس از شمارش سمبولیک آرای دومین دور انتخابات ریاست جمهوری قرار یافته بود  شخصأ بر پست اجرایوی دولت وحدت ملی تکیه زد در حالیکه یکی از رجال دیگری در ستاد انتخاباتی اصلاحات و هم گرائی که مورد تائید و پاسخگوبرای جامعه جهانی میبود از سوی رهبر اپوزسیون یا همان دؤمین برنده انتخابات ریاست جمهوری که مسلمأ  عبدالله ، عبـــدالله کانـــدید ریــاست جـــمهوری بود  برای احراز مقام اجرایوی پیشنــهاد میگردید ، انگیزه اصلی از چنین یادآوری از آنجا نشئت گرفت که وقتی امروز مصاحبه خانم سارا معصومی یکی از روزنامه نگاران و شخصیت های فرهنگی ایران در گفتگو ی صریح و سازنده با عبدالله ، عبدالله را با نگاه عمیق وطن دوستی در آئینه تجارب خودم  به مطالعه گرفتم  ناگهان سروده ای طنز آلود ی  از اخوان ثالث شاعر نامدار ایران زمین در ذهن و دماغ ام پیچید که وی آنرا به عنوان سلاحی برنده علیه تمام کسانی که به صفوف مخالف پیوسته و اینک به پیروزی رسیده بودند ، بکار می برد .

اکنون بدنیست قسمت کوچکی ازافاضات و فرمائیشات  حضرت دکتور عبدالله ، عبدالله  رئیس اجرایوی حکومت وحدت ملی را که در مصاحبه با خانم سارا معصومی در باره دیدگاه اش به قدرت و نوعی از مدیریت در جامعه افغانی بیان داشته است بحیث مُشت نمونه خروار به عرض برسانیم . وقتی ژورنالیست در آخرین بخش گفتگو اش از حضرت رئیس حکومت اجرائیه که پس از یکسال و چند ماه بصورت خود کار به مقام صدارت عظمی مبدل خواهد گردید می پرسد :

 توليد ثروت و تبديل شدن به چهار راه منطقه از منظر تجارت و ترانزيت واژه‌هايي هستند كه اين روزها از مقامات افغانستان زياد شنيده مي‌شود. چگونه مي‌خواهيد در شرايطي كه هنوز افغانستان با چالش‌هاي عمده امنيتي در محيط داخلي مواجه و تنظيم رابطه با برخي كشورهاي منطقه به‌صورت كامل صورت نگرفته و از طرفي فاقد زيرساخت‌هاي لازم است به اين مهم دست يابيد؟

كار از يك جايي آغاز شده است و يكي از هدف‌هاي كوشش در مسير بهبود رابطه با پاكستان همين امر بوده است. گسترش و استحكام روابط دوستانه در سطح منطقه مي‌تواند بسيار مفيد واقع شود. منطقه ضروريت‌هايي دارد و افغانستان هم در موقعيت جغرافيايي مناسبي در منطقه قرار گرفته است. كشورهاي منطقه نيازهايي به هم دارند كه افغانستان مي‌تواند نقش مهمي در رفع اين نيازهاي دو و چند جانبه ايفا كند. اگر بخواهيم مشكلات امروز افغانستان را معيار تصميم‌گيري‌هاي كلان قرار دهيم بايد درها را بسته و اميدي به فرداي كشور نداشته باشيم. اما اگر از منظر تجربه‌هايي كه كشورهاي متفاوت با شرايط ما داشته‌اند به وضع موجود نگاه كنيم و پتانسيل و ظرفيت‌هاي موجود از موقعيت طبيعي تا منابع طبيعي را مورد بررسي قرار دهيم، وضعيت متفاوت خواهد بود. نياز آسياي ميانه به كالا و انرژي و نقش چين در اين ميان و اين ظرفيت‌ها اين اميدواري را ايجاد مي‌كند كه افغانستان بايد با ديد وسيع‌تري به روابط منطقه‌اي خود بينديشد و از طرف ديگر هم كشورها براي آينده بهتر منطقه و كشور خود فكرهاي بلندمدت‌تري داشته و تاثيرگذاري مثبت هم داشته باشند. شرايط امروز شرايط مطلوبي نيست اما تغيير اين شرايط در مسيري كه همه از آن منتفع شوند غيرممكن نيست.....» به این اظهارات حضرت عبدالله التفات فرمودید ؟ که می فرمائید « نياز آسياي ميانه به كالا و انرژي و نقش چين در اين ميان و اين ظرفيت‌ها اين اميدواري را ايجاد مي‌كند كه افغانستان بايد با ديد وسيع‌تري به روابط منطقه‌اي خود بينديشد و از طرف ديگر هم كشورها براي آينده بهتر منطقه و كشور خود فكرهاي بلندمدت‌تري داشته و تاثيرگذاري مثبت هم داشته باشند. شرايط امروز شرايط مطلوبي نيست اما تغيير اين شرايط در مسيري كه همه از آن منتفع شوند غيرممكن نيست » ... این همان تِزی است که قبل از حضرت عبدالله ،آقای رئیس اشرف غنی آن را مطرح ساخته و با عصاو زبان  شکسته ء دلال  استخباراتی حاج آغا حنیف خان اتمرجانباز معروف معرکه جــلال آباد آن را به مـــیدان آورده اســـت .

استراتیژیی کشور های منطقه نسبت به بحران افغانستان : ۱

میگویند که گاهی در بازیی قدرت از نوع عکس العمل همسایه ات نیز میزان صحت و صداقت عمل خویش را میتوان سنجید ، رفتار خشونت بار نظامیان پاکستان ..

ادامه دارد

 

۱: خواننده گان عزیز : احترامانه جهت اطلاع  شما دوستان  به عرض میرسد که اگر حیات  باقی بود جایگاه افغانستان در مبحث منطقوی ساختن بحران افغانستان که با مسافرتهای متقابل رئیس غنی و بلند پایه گان منابع استخباراتی کشور های منطقه  آرام ، آرام تکمیل میشود مورد بحث  خواهم گرفت .

 

 

 ´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

 افغانستان  برعصای کشورهای منطقه ! ؟

  رئیس غنی در طلسم توطئه  ؟

     پیوسته به گذشته :بخش پنجاه وپنجم

 

حکایت است که دریکی از جنگ ها یک سرباز نزد قوماندان فرقه  رفت و تفنگی را که از دشمن گرفته بود نشان داد و قوماندان نیز به سرباز فداکار مدت ۵ روز رخصتی تشویقی اعطأ کرد ، سرباز بعد از مدتی یک تفنگ دیگری را آورد و دربدل آن به مدت ده روز مرخصی گرفت ، روزی دیگری که قوماندان فرقه میخواست در یک جمع عمومی از آن سرباز تقدیر کند از سرباز تقدیر شده خواست تاکتیک خود را به همه بازگو کند ، سرباز نیز که خود را در مراسم تقدیراز وی فراموش کرده بود گفت : قربان هردفعه یک تانک خود ما را به دشمن "زبون" و "خوار" و " شکست خورده !! " می دهم و یک تفنگ میگیرم .!

 

 

ازکمترین نتائیج اداره سیزده ساله مافیائی همین است که می بینید بلندرتبه ترین مهره های اداره حاکم بر سرنوشت  افغانستان با افتخار می فرمائند که :

https://www.youtube.com/watch?v=H-m72d2qH5c

تصؤر نه کنید آنچه را که شنیدید و ملاحظه فرمودید بصورت  نا خود آگاه برزبان جاری شده باشد ، و گمان نه میکنم کسی اگر نه خواسته باشد حافظه تاریخی ای خویش  را  که به وجدان عمومی و ملی  مبدل گشته است  به مسخره گیرند وسفر های  گام به گام و ازیک " پایتخت به پایتخت دیگر"  جناب داکتر اشرف غنی "دؤمین متفکر جهان"  و رئیس دولت وحدت ملی افغانستان !! را محصول دماغ و تفکر یک جمع و دسته ای عجولی از تکنوکراتها ی بدانند که از شرائط بد روزگار به آنسوی آبها پرتاب شده بودند واکنون با فرآهم آمدن شرائط کاروروزگار در سرزمین آبائی و اجدادیی شان مشغول دریافت رزق صد درصد حلا لی میباشند .!! ازشما چه پنهان آنگاه که اشرف غنی احمدزی  درمنظومه قدرت به حیث رئیس حکومت وحدت ملی گنجانیده شد با عالمی از نارضایتی گفتیم چهره ای شناخته شده ، به ظاهر متفکر و یکی ازستون اصلی نظام حاکم مافیائی محسوب میشود کاری نخواهد کرد که به مصلحت ملک و ملت نباشد ، روزی از عرفان سخن گفت و روز دیگری از نزدیکی فاصیله میان مسجد و ارگ  یاد کرد و هیچکسی نه دانیست که فاصله میان مسجد و ارگ و همچنان  ماهیت عرفان مطلوب رئیس غنی چیست ؟ خود را ملامت کردیم و چنین ندانستن را نـــه از اینــــکه زبـــانم لال !! بر  فهم حضرت محمد اشرف غنی که  از بیخ و بن معیوب است شک کرده باشیم !! گفتیم چگونه ممکن است مردی با این بزرگی و هیبت گرفته شده از کاخ های مرمرین  ارگ و تصدیق نامه جلالتمآب حضرت  جان کری John Forbes Kerry وزیر خارجه امریکا از فاصله میان  مسجد و ارگ نداند ؟ و به یقین که درباره عرفان و مفاهیم مربوط به مذاهب اسلامی از محققین و مستشرقین در غرب شنیده است اما جهت اطلاع حضرت رئیس غنی باید گفت که برای شناخت علمی و ماهویی دیانت و عرفان اسلامی قطعأ نگاه تاریخی وگفتمان  سنگواره ای که درکتب معاندین ودشمنان به ظاهر بیطرف  بویژه مستشرقین مغرض به نظر می آید  با جوهر اصلی  دین بویژه دین مقدس اسلام فرسنگها فاصله دارند کفایت نه میکند .

اما روزها گذشت واینک کاربه جائی رسید که امـــروزهمه ازشعــــارهای بی مصــــرف " داعشی" "بر شیــــوه « قهر زیاد و زورکم !!» جلالتمآب غنی وحشت میکنند .! بویژه  برای روشنفکر نمایان و  آنهایی که درنوشته ها ، سخنرانیها و دفاعیه ها ی شان حضرت اشرف غنی  و تیم اش را دارای اجندای روشن ملی و نسخه مجربی میدانیستند که در بزرگترین مراکز تحقیقاتی جهان برای التیام زخم های جامعه افغانی با مارک صد درصد امنیتی واستخباراتی پیچانده شده است . بسیار ناگوار و درد آور برای آنعده روشنفکرنمایان و" سیأ " سیونی است که می بینند کسی را که بر« دؤمین متفکر جهان !!» شرط می بستند و او را از جمله فلاسفه نامدار و مذهب شناس بزرگ و بی نظیری  می دانستند، اما اکنون آرام ، آرام پرده سیاهی از نبوغ منجمد شده و لوح « دؤمین متفکر جهان !!» به زیر می اُفتد و بصورت روشن حقیقت را چنانچه هست مشاهده میکنند . و بصورت شفاف نتائج این سیاست را در پهنه معضلات عظیم ملی در برخورد به مسائل متعلق به هویت ملی محاسبه می کنند . ومی بینند آنچه که در این زمینه بسیار اساسی به نظر می آید  متعلق به سرنوشت مردمی است که در راه دفاع از استقلال و آزادی وامدار هیچ زمامداری نبوده اند و نیستند .

جایگاه سیاست  جِزگری * رئیس غنی درمنطقوی ساختن بحران افغانستان !

اکنون پرسش اصلی ای که ازلابلای  این همه  تلاشهای" سیأ "سی به میان می آید این است که وقتی افغانستان با داشتن مؤقیعت جیوپولیتیکی خود بهترین میدان بازی کشورهای بزرگ صنعتی که در جهان دهکده مانند کنونی با هم رقابت دارند  محسوب میشود و چنانچه گفته شد از دیر بدینسو  افغانستان دالان مناسبی برای این زور آزمائی ها و رقابت ها میباشد ، جایگاه افغانستان به عنوان یک کشورمستقل ، آزاد ودارای حق خود ارادیت چیست ؟ راستی  این همه بازیی ها ، تحؤلات و دیگرگونی های سیأسی  که از سالهای سال بدینسو در سرزمین افغانستان  بحیث یک استراتیژیی عمده کشورهای صنعتی جهان جریان دارد دارای چه ماهیت اند .؟ شواهد و اسنادی وجود دارد که افغانستان بحیث یک کشور مستقل در منظومه ابرقدرتها وجود نداشته است و بسیاری از حوادث بزرگی همچون حادثه المناک  یازدهم سپتمبرازعوارض این رقابت  شناخته  میشود . از همه دوستان با جدیت میخواهم  که به فعل و انفعالات اقلأ چهار دهه ای که بر جغرافیای مظلوم این سرزمین میگذارد دقیقأ توجه فرموده  ودر آئینه آن جایگاه کنونی افغانستان بویژه سیاست آخیر « جِزگرانه » رئیس غنی را با دقت مورد مطالعه قرار دهید . چنانچه قبلأ نیز اشاره شد افغانستان با داشتن مؤقیعت استراتیژیک سیاسی و جغرافیاوی اش و با داشتن منابع وذخائر سرشارطبیعی ازیکسو وازجانب دیگربه دلیل واقع شدن در نقطه تقاطع کشورهای صنعتی و دارای ظرفیت های فروان منابع نفت وگازنخستین قربانی این مؤقیعت مبدل به صفحه شطرنج شده است . اهمیت اساسی این مؤقیعت استراتیژیک با موضوع انرژی و استخراج نفت وگاز از آسیای میانه و انتقال آن به دریای عربی نهفته است . البته نباید از این واقیعت تاریخی و عینی متعلق به تاریخ مردم افغانستان نیزچشم پوشی کرد که دراین جنگ طولانی ونابرابر قدرتهای خارجی درافغانستان تنها کشوری که همه چیز آن را درقمار سیاسی ازدست داد هویت  کشورمستقلی بنام افغانستان بوده که متأ سفانه این ملت تاریخی و غیور ازمقام تعیین سرنوشت وحق خود ارادیت واستقلال درسرزمین افغانستان تا یک ملت کرایه کش میدان باخته تنزل یافت . واین ملت بزرگ را مصداق حکایتی ساختند  که میگویند : قاضی از یک کیسه بُر پرسید ، چرا دست ات را در جیب این آقا داخل کرده بودی ؟ کیسه بُر با بسیار اطمینان  و متانت جواب داد : جناب قاضی ! فکر کردم که جیب خودم هست . قاضی در برابر اینگونه پاسخ کیسه بُر پرسید و گفت : پس چرا پول اش را برداشتی ؟ کیسه بُر با قیافه بسیار حق به جانب پاسُخ داد : جناب قاضی یعنی می فرمائید که بنده اختیار جیبم را نیز نداشته باشم !!

ادامه دارد ۱

* : جِزگری اصطلاح میدان  قمار است عده ای که در قمار سهم نه میگیرند اما با توجه به فراهم آوردن زمینه برای قماربازان مبالغی را بنام « جِزگری » اخذ میدارند .

۱: خواننده گان عزیز : احترامانه جهت اطلاع  شما دوستان  به عرض میرسد که اگر حیات  باقی بود جایگاه افغانستان در مبحث منطقوی ساختن بحران افغانستان که با مسافرتهای متقابل رئیس غنی و بلند پایه گان منابع استخباراتی کشور های منطقه  آرام ، آرام تکمیل میشود مورد بحث  خواهم گرفت .

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++

 

نه هر که کله کج‌نهاد و تند نشست

 کلاه‌داری و آیین سروری داند

پیوسته به گذشته قسمت پنجاه وچهارم !  *

حکایت است ؛ شخصی به قاضی مراجعه کرد وگفت : آقای قاضی ! یک عرض دارم و آن اینکه فلانی به من می گوید احمق ! قاضی در جواب گفت ؛ خوب توهم چرا برایش نه میگوئی احمق ! آن شخص در جواب قاضی گفت ، هی قاضی محترم چه کسی باور خواهد کرد ؟

 

نیکولو برناردو ماکیاولی Niccolò di Bernardo dei Machiavelli فیلسوف معروف  ایتالوی ، در اثر مشهورش  اش  شهریار همواره " شجاعت و تزویر"  را از خصائص ضروری یک فرمانروا میداند و درهمین اثرش برای « حفظ  وضع موجود » مبانی و اصولی رفتاری را برمی شمارد که بیانگر اندیشه سیاسی یک فرمانروا است . وی معتقداست که " مردم " بطور کلی تنها در روند یک معامله و تمکین حکومت است که قابل اتکأ میباشند اما به هیچ وجه نباید به دوستی و پشتیبانی آنها اطمینان کرد ، وی در تبئین اندیشه های خود " جنگ " و" استبداد " را لازمه ای برای  یک حکومت میداند اما به شرطی که ستم باید چنان بزرگ باشد که راه تلافی و فرار از آن ممکن نباشد .۱ وی برای حفظ ثبات ، نظم و امنیت حکومت شهریار تمسک به هرشیوه ای را روا می داند ، وی در برداشتی که از شناخت زندگی تاریخی انسان دارد  به چنین نتیجه ای متوصل میشودکه مال دوستی و جاه طلبی در دلهای آدمیان ریشه چنان استواری دارد که به هر مقامی که ارتقأ یابند از میان نه میرود ، دلیل اش آن است که طبیعت !! ایشان را چنان آفریده است که خواستار همه چیز اند ولی توانائی بدست آوردن آنها را ندارند چون آرزوهای شان بیشتر از توانائی های آنها است . وی در عین حال " پیکار برای بقأ " شهریاران را نه تنها ضروری و اجتناب نا پذیر میداند بلکه معتقد است که اگر درهمین روند دست به چنین کاری نزند وبنابر ملاحظات اخلاقی و انسانی کنار بکشند " زبون و شکست خورده خواهند شد .! اتفاقأ نمونه های نزدیکتر وخودی تری وجود دارند که  از بدوتأسیس اداره ای چهل تکه ای که  بنام " دولت  وحدت ملی افغانستان " برخاسته از اراده ء فضیلت مآ بان جان کری John Forbes Kerry  وزیر خارجه  ایا لات متحده امریکا و یان کوبیس jan Kubis نمائنده پیشین سازمان ملل متحد در وجود فرمانروایان مصنوعی کشور ما به مشاهده میرسد . به قول شاعرفرهیخته زبان وادبیات فارسی : هر دم از اين باغ بري مي رسد                              تازه تر از تازه تري مي رسد!

مردم شریف افغانستان از این سرکس کمیک  زیانبارو بی حاصلی  که به نام شورای  صلح  از۱۳ سال بدینسو بر سفره ای افغانستان پهـــن شده است وبه مــــصداق ضـــــرب المــــثل مـــعروفی که :        این همه چریدی! د مبه ات کجاست ؟؟؟ این پرسش مهم وحیاتی درذهن علیل ترین افراد جامعه ما نیزخطور میکند که نتائج این همه هزینه های که درراه رسیدن به چشمه ذلال صلح!! به خرج داده شده چه نتائجی را به باره آورده است ؟

 آیا شرکت گروهی ازما تائیدی براهداف جنگ افروزانه ای ازجنگ طلبان تابلودار و ستون پنجم شان نیست ؟ چه کسی نه میداند که  آنها میکوشند تا هرگاه ستاره ء امیدی برای حیات انسان باشنده سرزمینی بنام افغانستان در قلب های از نا امیدان این  کشور بدرخشد می کوشند تا افکار عمومی را با عرضه ء نسل جدیدی از جنایتکاران و جانوران اهلی شده ای بنام های دروغین و کاذب مجاهد و طالب وبالاخیره جنگجویانی که بنام دولت اسلامی عراق وشام یا همان داعش نامسلمان که درطویله خانه های استخباراتی کشورهای منطقه چون  پاکستان ، عربستان و امارات متحده عربی پرورش می یابند وارد صحنه میکنند بفریبانند ! شاید سخت  ساده لوحانه باشد که تصؤر کنیم آنچه را که در حوزه مناسبات" سیأ" سی کشور ما بؤقوع می پیوندند بصورت آنی و علی العجاله بربستر جامعه ما واقع میگردد . دور نه میرویم و داستان های تلخ سه دهه قبل را نیز بر زبان نه می آوریم همین سلسله ای از مسافرتهای  قافله وار رئیس اشرف غنی به چند کشور منطقه بویژه عربستان ، امارات ، چین و پاکستان و هفته ای چند سفر کاریی مقامات نظامی پاکستان به کابل را پیگیری میکنیم  که غرض تنبیه و هشدار های مصنوعی پاکستان بنام مبارزه مشترک با تروریزم و جنگجویان القاعده با افغانستان که هرباری با هیاهوی نظامیان مهمان و سکوت معنی دار میزبان برگزار می گردند . آخرین سفر جناب رئیس اشرف غنی که با معیت یک هیأت بلند رتبه و برگزیده شده از سوی مراکز استخباراتی منطقه به امارات متحده عربی  انجام یافت بحیث  مشت نمونه خرواری هست که ما را به هویت اصلی حوادثی پیرامون زندگی سیاسی و اجتماعی مان نزدیک خواهند ساخت . چنانچه شام روز دوشنبه دریک بیانیه ای که از ارگ به مطبوعات رسیده است رئیس غنی که پس ازاعلام و  معرفی کابینه ء نا متجانس حکومت وحدت ملی افغانستان شام روز دوشنبه  در رأس یک  قافله بلند رتبه جهت تقویت صلح و بنیه های اقتصادی حکومت وحدت ملی به ابوظبی سفر کرد در نخستین روز دیدارش از اماکن مقدسه از مسجد شیخ زاید بن سلطان آل النهیان دیدن نمود و در آن چند رکعت نمازنیز ادأ کرد رئیس غنی و قافله  معیتی اش ، ابتدا به روح شیخ زاید بنیان گذار امارات متحده عربی که مقبره اش در صحن مسجد مذکور موقعیت دارد، اتحاف دعا نمودند.

https://www.youtube.com/watch?v=ihjHwPfDEWg

اما این تنها و نخستین مقدمات صدای  یک زمین لرزه سیــاسی بوده که قبلأ و حــــین  ســــفرهــــای  ایــــن قافله ای " سیأ" سی و امنیتی لُژی بنام دولت وحدت ملی افغانستان  به عربستان - چین ، بویژه پاکستان شنیده شده بود و در آخرین مرحله نیز با  امضای سند امنیتی میان افغانستان و امارات متحده عربی دوست استراتیژیک عربستان و پاکستان از مناره های مسجد شیخ زائد بن سلطان النهیان برمیخاست .

انتقال دفتر صلح با طالبان ازدوحه به امارات یا دکتورین  مشترک امنیتی عربستان و پاکستان ؟

https://www.youtube.com/watch?v=we7h6AZZDXI&feature=youtu.be

شاید طیاره حامل  جلالتمآب رئیس غنی رئیس دولت وحدت ملی افغانستان و هیأت همراهان شان در فرودگاه ابوظبی فرود نیامده بود که یک روزنامه پاکستانی نزدیک به مقامات نظامی پاکستان از اهداف سفر رئیس غنی و همراهان اش بویژه جانباز معرکه جلال آباد الحاج محمد حنیف اتمر دامت برکاته !! که وی را ازبرادران کارکشته و حرفوی آدم کُشی وجاسوسی می دانند پرده برداشت، نخستین مسأله ای که در صدر اجندای این تور جهانگردی قرار داشت همانا انتقال دفتر موسوم به امارت اسلامی افغانستان از دوحه پایتخت قطربه امارات متحده عربی بوده است که موجب گردید بیشترین قسمتی ازوقت گرانبهای  قافله افغانی بریاست رئیس غنی را به آن اختصاص دهند و اقای غنی نتواند با چند تن از مقام های پیشین طالبان که گفته میشود آقای عبدالسلام ضعیف سابق سفیر طالبان در پاکستان نیز در آن حضور داشت دیدار گفتگوهای به تنهائی انجام دهد  .پیوست با این معادلات و فعل وانفعالات سیاسی  یک سخنگوی طالبان که خود را سخنگوی  امارت اسلامی افغانستان می خوانند در باره  این مذاکرات بویژه انتقال دفتر از قطر به امارات اعلامیه پاردوکسیال و متناقضی را بردین شرح منتشر ساخت .                        

په دوبۍ کې د اسلامي امارت د دفتر د خلاصون د آوازو په اړه د اسلامي امارت اعلامیه

ځينو کړیو لخوا راپورونه خپاره شول چې د اسلامي امارت استازو هڅه پيل کړې چې د قطر پرځای په متحده عربي اماراتو کې دفتر خلاص کړي او د قطر دفتر وتړلي.موږ دغه راز آوازې او راپورونه ردوو، د اوس لپاره اسلامي امارت په متحده عربي اماراتو کې د داسې دفتر د خلاصون اراده نه لري چې د قطر دفتر بند او هلته نوی دفتر يي ځای ونيسي.

په دې اړه آوازې د کومو مغرضو اشخاصو لخوا خپرې شوي، اسلامي امارت يې ردوي.که کله هم په کوم ځای کې د اسلامي امارت لپاره نوی دفتر خلاصیده، یا کوم سیاسي تصمیم نیول کیده، هغه به په واضح ډول د اسلامي امارت له رسمي آدرس څخه اعلانيږي، موږ په مرموزو حرکاتو او پټو اقداماتو باور نه لرو.

د افغانستان اسلامي امارت

۲۴/۳/۱۴۳۶هـ ق

۲۵/۱۰/۱۳۹۳هـ ش ــ 2015/1/15م

ادامه دارد

۱ : بنیاد فلسفه سیا سی به نقل از شهریار اثری از ماکیأ ؤلی  صفحه ۱۵۶

* : با طلب پوزش که بخش قبلی اشتباهأ به جا ئی قسمت ۵۳  بخش ۵۲ نوشته شده ودریکتعداد رسانه ها نیز به همین صورت انتشار یافته بود

 

 

+++++++++++++++++++++++++

 

روایت خونین و غم انگیزی از یک جنایت !

     حکایت ناتمام و غم باری از حوادث خونین هلمند !

               پیوسته به گذشته قسمت پنجاه ودوم

درغارهای تنهائی ، بیهوده گی به دنیا آمد ، خون بوی بنگ و آفیون میداد -زنهای باردار نوزادهای بی سر زائیدند و گهواره از شرم به گورها پناه آوردند.

                                             «  نیما یوشیج،»

 

هرچند قصددارم مبحثی  را که قبلأ در راستای  کنکاش و تحلیل پهلوهای مختلف حادثه خونین هلمند در زیر مبحث انتقام  خونین و خاکستری  انگلیسها در هلمند  ! و در پاراگراف " بازگشت به خویش و چنگ زدن به مؤلفه خود آگاهی " آغازیده ام تکمیل نمائیم  و قرار است پس از اشاره مختصر به ابعاد گوناگون ماجرأی که به حادثه خونین پاریس معروف است و گروه های خشونت طلب و بنیادگرای شریعت گرا با تفکر داعشی   که تفاؤت بینیش آن با دیگر گفتمان های دینی معاصر در جهان اسلام بویژه قرئت انسانی و توحیدی  از دین اسلام که عقلانیت و خِرد متعهد جمعی را ملاک تکامل تاریخ و برپائی نظام سیاسی در جوامع بشری  می دانند متفاوت است آن مبحث باقی مانده را به اتمام رسانم .

https://www.youtube.com/watch?v=jKFwfF_MYWM

چنانچه  در یک روز سرد زمستانی دامن  پاریس که آنرا  عروس باخترمی نامند با خون فرزندان اش  این آیه های ازکتاب مقدس آفرینیش خدا وند رنگین شد . خونها ریخته شد ، و جم جمه ها را  بر زمین کوبیدند و به صورت بی رحمانه تنه های شان راازتن جدا ساختند .این بار نیز شمشیر زنان ماهرهمان شومن های شنا  خته شده  خشونت طلب  ازتبار القاعده  درجنون جستجوی بهشت شیطانی موعود ،  شمشیر ها را ازغلاف کشیدند و چنگالهای هولناک خویش را به تن جماعتی گستاخی ازنسل آدم فروکردند وغریوی اززالو صفتان درتظاهر بـرنـعره هـای آسمانی  الله اکبرخیابانهای پاریس را فرا گرفت .

https://www.youtube.com/watch?v=LUQg2gmmLAk&feature=youtu.be

 روشن است که حرمت به  " انسان " در این گفتمانِ تندروانه وصله بیمار وزائده ای تحمیلی است که چهره نورانی و اصیل  اندیشه های اسلامی باید در فرآیند بازنگری از شر آن برهاند . که  سخن گفتن از حرمت به « انسان » بویژه پیروان دیگر ادیان  به مثابه ویروس مهلک و گزافه گوئی های  شناخته میشود بخصوص در عصر دولت مدرن که فریضه امربه معروف و نهی از منکر به شیوه خشونت آمیز را لازمه تکوین و تحکیم  شریعت محمدی می دانند و افرادی با فتوای یک مفتی  بیمار روانی  قتل وسربریدن مخالفین و دیگر اندیشان را در هرکجای از زمین و در هر مقطعی ازتاریخ  که بیابند در انطباق با شریعت اسلامی از وظائف شرعی !! خویش میدانند  که قتل های آخیر و فاجعه باری که در فرانسه افرادی را به قتل رساندند نمونه بارز آن است . مهمترین مسأله ای که بیش از همه در شناخت این حوادث خونین باید در نظر گرفته شود همانا اراده ای است که برمبنای تفکر و بینش برخاسته است گفتمانها و قرئت های در دین اسلام است که با شیوه های خونین ودرانطباق با قرئت تاریخی و متحجر مذهبی که با شیوه های  همچون حادثه ای آخیر پاریس در حوزه فرآیند امربالمعروف و نهی از منکر عملی گردید و با انجام خونین  آن گروه ها ی داعش و القاعده آنرا تشویق و مسؤلیت آنرا نیز بر عهده گرفتند .  

طبیعی است که اکثر هواداران همین گفتمان متحجر داعشی و القاعده ای این حوادث را یا با تمامی صراحت مورد تائید قرار میدهند و یا هم وقتی میخواهند با ضرب زبانی های ریأ کارانه آنرا توجیه شرعی کنند  مسؤلیت آنرا به دوش گرداننده گان آن مجله طنز می اندازند و با استدلالات معیوب شان فراموش میکنند کسانی را که با آگاهی و عقلانیت که معمولأ آگاهی دریک  جامعه استبداد زده محصول اطلاعاتی میباشد  که در امتداد تاریخ بشر سینه به سینه برای رجالی میرسند و دربسیاری از مقاطع تاریخ و جغرافیا به وجدان جمعی مبدل میگردد ، البته نباید همیشه در انتظار آن باشیم که نوع حقیقت را آنچنانی  که بوده  بدون مسخ و فرسوده گی های استعماری درحوزه فرهنگی -سیاسی وجغرافیاوی ما و دیگران به مشاهده برسند وظهور کنند  ، اگرنه چه کسی نه میداند که شخصیت روحانی و سیره عرفانی  پیامبر گرامی اسلام محمد رسول الله صلی علیه وآله وسلم که چندین صد سال قبل از امروز زندگی نموده است ازآن همه اتهامات و لاطا ئلات گوئی های  که چندین نسل بعد دربستریک  فرهنگ مذهبی سکولارغربی  که برپایه های چنین هذیان گوئی ها و لاطا ئلات استحکام یافته است مبرأ میباشند . ؟ انصاف این است که اندیشه ها و اندوخته های زندگی 

https://www.youtube.com/watch?v=AJws9yspfvk

سیاسی و فرهنگی حضرت پیامبر را با معیار ها و پارامترهای ارزیابی  جریانات و حوادث همان عصری که پیامبر در آن به بعثت رسیده بود و درآن به سر میبرد  مورد بررسی و یاهم نقد قرار داد . بنابراین بی ربط نخواهد بود که اکنون با توجه به کاریکاتورهای منتشر شده در هفته نامه «شارلی ابدو» که محتوای اکثر کارتونها و کاریکاتورهای آن برمبنای  اطلاعات ناقص نسبت به سیره اکثر رجالی که بخشی از زندگی آنها به زبان طنز و کاریکاتور این هفته نامه انعکاس یافته است استوار گردیده اند . وبه یقین که این گونه اطلاعات ناقص بیش از همه به زیان سوابق تاریخی هنرکارتون و طنز که ازضروریات مسلم کار مطبوعاتی به شمار می آید تمام میشود . از سوی دیگر باید گفت که به هیچ وجه ماسوا از هرنوع صغری و کبری کردنها در حوزه قتل بی گناهان و گناهکاران ، قتل گرداننده گان هفته نامه «شارلی ابدو» را در مغائرت کامل با ابتدائی نورم های اخلاقی زندگی بشری باید دانیست و آنرا با تند ترین الفاظ محکوم کرد . و من نیز بحیث کسی که سالهای زیادی از عمرم در پژوهش اندیشه های دینی اسلامی  سپری شده است این عمل خونین را قویأ محکوم میکنم .

               چگونه بازگشت و بازگشت به کدام  خویش ؟

   صیاد پی صید دویدن عجبی نیست   صید از پی صیاد دویدن ، عجب این است    

چنانچه قبلأ اشاره نمودیم در راستای راه حل بنیادیی بحران افغانستان خود آگاهی بالا تر ازهرنوع  آگاهی اعم از فلسفی ، علمی و تخنیکی قرار دارد و باید هم به مثابه یک جوهر شناسنده و استخراج کننده ارزش واقعی یک انسان بحیث یک واحد فردی و در فرآیند و مناسبات اجتماعی بحیث یک ارزش ملی نگریسته شود . آنهای که خودرا  متولیان فکری و سیاسی جامعه جنگ زده ما می شمارند و با ادعای حرفی برای گفتن در نیم قرن آخیر به جان هم افتادند و بهترین فرصتها را به هیاهو وهوچیگری برای هیچ هدر دادند متأ سفانه در میان ما و دولتمردان و کاربدستان ما هستند نه اندک که تمام یا اکثریت قریب به اتفاق چنین رجال و کاربدستان وابسته به قدرتهای کبیر و صغیر بوده اند و در نتیجه اعتماد و تکیه ما به آنها باعث میشود که همان قدرت های صغیر و کبیر ما را بازی دهند و به تدریج در معادلات قدرت و بازیهای معمول سیاسی فشار " سیأ " سی وارد کنند . همین هلمند را بنگرید که چگونه انگلیس ها ازهمان روز اول استقرار نیروهای شان نه تنها  نقشه راه ،  راه بلدان و مهره های دست بوس شانرا بصورت دقیق عملی ساختند بلکه برای این سیاست جیوپولیتیکی خویش سیاست ها و استرا تیژی های سائر همکاران  در ائتلاف جهانی مبارزه با تروریزم را نیز نادیده گرفتند و بیش از نیم دهه بصورت مستقل جلگه های هلمند باستانی را تحت نام مبارزه با تروریزم به غارت و یغما بردند . بگذاریم از اینکه  استراتیژیستهای انگلیسی و راه بلدان افغان تبار شان در طول هشت سال سیاست های غارتگرانه انگلیس چه گفته اند ؟ و در قلمروی بنام افغانستان و با اتکا به برنامه خلع سلاح کردن با ارتش واقعأ  ملی افغانستان  که قدامت آن به  چندین صد سال  میرسید چه شده است ؟ فقط  کافی است آنگاهی را به یاد آوریم که حضرت الحاج محمد حنیف اتمرجانباز معرکه جلال آباد اکنون مشاور امنیتی و همه کاره ارگ شریف که  زمام وزارت امور داخله را برعهده داشت و ستر جنرال محمد رحیم وردک دامت برکاته !! کرسی "وزارت دفاع مائیلی !!" را اشغال نموده بودند بنام نیروهای کمپاین در چهارچوب وزارت دفاع و پولیس  نظم عامه ظاهرأ وابسته با وزارت داخله افغانستان مخالفین مسلح افغانستان تحت تربیت قرار میگرفتند و در صورت لزوم توسط طیاره های انگلیسی از جنوب غرب به شمال انتقال می یافتند  ،

البته این حکایت از همان آغاز حضور نیروهای انگلیسی در باب مسأله شفاخانه اضطراریی یا Emargancy Hospital  که در چندین شهر افغانستان منجمله ولایت باستانی هلمند مجروحان جنگی مخالفینی را تداوی میکردند که حین جنگ با سربازان ائتلاف جهانی ضد تروریزم جراحت بر میداشتند و از راه کوئته بلوچستان وارد شفاخانه اضطراری واقع در ولسوالی موسی قلعه هلمند می شدند . تا در آن شفاخانه تحت تداوی قرارگیرد و دروباره درجنگ با کفار یا همان یهود و نصارای غیر" ولایتی "* که همانا نیروهای انگلیسی باشند وگوشمالی دادن آنها در ولایات مختلف افغانستان جهاد فی سبیل الله و استراتیژیی تاریخی بریتانیای کبیر تشکیل می دهد اعزام میکردند . در هرصورت ازاین حرفهای مسخره آمیز بسیار داشتیم که دردل توده های مظلوم ما مانده است  اما نه میتوان لحظاتی را فراموش کرد که در اوج دؤمین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان درسال ۱۳۸۸  هجری شمسی وقتی جنرال عطأ محمد نورمتولی روضه شریف بلخ  در یک سخنرانی تاریخی  گفت که حکومت مرکزی بالاخص شخص وزیر امور داخله در ناآرامی های شمال دست دارد و اگر نتائج انتخابات به نفع داکتر عبدالله تمام نه شود و مردم دست به بغاوت زنند مسؤلیت آن متوجه دولت مرکزی و شخص حنیف اتمر خواهد بود . پس از این هوشدار نیروهای از همان سربازانی را که تحت نام نظم عامهو  زیر چتر تشکیلات وزارت داخله افغانستان تحت تربیت قرار گرفته بودند در طیاره های ترانسپورتی نظامی انگلیس از هلمند به زون شمال که در آن زمان جنرال  پتنگ آمریت عمومی زون شمال را بر عهده داشت منتقل و در آن قرار گاه جابجا نمودند  ، که باری مسأله انتقال نیروهای مخالفین توسط طیاره های نامعلوم از هلمند به شمال نیز افشأ گردید و حضور اعلیحضرت حامد خان کرزی در پاسخ به سوال  یکی ازخبرنگاران در باره این گزارشها گفت که ما هم این گزارشها را شنیده ایم و هیأتی را نیز به منظور دریافت چگونگی این گزارشها توظیف نموده ایم که بصورت مفصل نتائج بررسی های هیأت متذکره را با شما نیز درمیان خواهیم گذاشت .. ادامه دارد

 * کشور انگلستان  را در نیم قاره هند بنام " ولایت " می شناختند

 

++++++++++++++++++++++++++++++

 

انتقام  خونین و خاکستری  انگلیسها در هلمند  !

چشمانی که دیر باز می‌شوند!

 

پیوسته به گذشته بخش پنجاه ودوم

مردی به همسايه اش ِگله كرد كه چرا به پیش  مردم تمامی محله  به من گفتي که  دزد و بي آبرو؟      و همسايه اش گفت؛ ببخشيد! نمي دانستم كه قرار است اين راز پنهان بماند!

 

 

وقتی کارد به استخوان می رسد و " کار بد ستان " ازکار می اُفتند و بالاخره وقتی گِره درکارمی اُفتد ،  غریوی از مردم ما بلند میشود و با صدای بلند فریاد بر می آرند ،و با همه ناتوانی هایش هردو بزرگواری  را که ریسمان مدیریت سرنوشت مردم  بیچاره ای افغانستان را در دست گرفته اند  مورد خطاب قرار میدهند . چنانچه در این روزها  که مسأله ای  به تعویق افتادن اعلام فهرست وزرای هردوگروه انتخاباتی که درمیدان بازی حضوردارند به نوعی  "شعبده بازی" تبدیل  شده و شعله های آتش بی کفایتی و بی درایتی ای سیاسی این بزرگواران ازهردرودیوار بلند میشود ، از امواج  یکی از برنامه های رادیو آزادی که بنام ما وشنونده گان در سرتاسر عالم پخش میگردد چنین می شنویم .

https://www.youtube.com/watch?v=-WaSIvWbROk

اما آخرین اطلاعاتی که از قول یک راوئی نسبتأ قابل اعتباری  در " ارگ شریف " به رسانه ها درز کرده گفته شده است که  در روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری کد خدای ارگ یا همان رئیس اداره سابق مافیائی و اکنون رئیس  اداره"  وحدت ملی افغانستان!! "از تمامی اعضای « دولت وحدت مایلی افغانستان!! » امتحان شفاهی خواهند گرفت و بروز چهارشنبه ۱۷ جدی ۱۳۹۳ مطابق با  اما بازهم تا آخرین لحظاتی که حتی فهرست مبارکه این رجال الغیب در راه ارگ و مجلس عوام در گردش  میباشد باید دندان بر جگر گذاشت و عجله به خرج نداد که عجله کار شیطان است ، واز قدیم و ندیم  گفته اند که دیر آید خوش آید ....! خبردیگری نیز ازقول یک منبع دیگری در زیارتگاه ارگ شریف به نشر رسیده است که احتمالأ ۱۲ تن ازهمین قبیله شریف وزرأ که معمولأ در فنون گوناگونی دارای کراما ت و معجزات اند  بروز دوشنبه به مجلس نمائنده گان معرفی خواهند گردید . اما ایضأ حکایت همچنان باقی است . !!

 

                        چشمانی که دیر باز می‌شوند!

اما هرچند مارا باوربراین بود که دؤمین متفکر جهان که از قضأ ریأست " حکومت وحدت مایلی افغانستان!! "(۱)  که تنها نشانی و یادگار مقدس حضرت جان کِری John Forbes Kerry  وزیر خارجه ایالات متحده امریکا در نزد مردم بیچاره افغانستان می باشد ،  وقتی مشکل جوامع بشری  را در هرکجای عالم و در هرنقطه ای ازتاریخ این دهکده جهانی با حس شامه و بصیره  لمس و احساس فرمائند با ایمان و اطمینان توام با غیرت افغانی !! آنرا عملی می سازند . اما در یک روز روشن خانمی نسبتأ شیکی از تلویزیون جهانی امریکائی  موسوم CBS وارد ارگ کاخ ریاست جمهوری شد و نظروالاحضرت اشرف خان غنی  مرد شماره اول حکومت وحدت مایلی افغانستان را درباره اظهارات آخیر بارک اوباما رئیس جمهور مبنی بر خروج نیروهای ایالات متحده امریکا گردید ، با دریغ و ناامیدی که حضرت اشرف غنی خان در پاسخ به خبرنگار شبکه تلویزیونی CBS اظهار فرمود : ضرب‌الاجل خروج نیروهای ناتو از افغانستان شاید و باید مجددا مورد بررسی قرار گیرد. توجه شما دوستان گرامی را به بخش کوتاهی از  تازه ترین گفتگوی جلب مینمائیم که جنرال جان کمپل  فرمانده نیروهای ائتلاف در افغانستان و والاحضرت محمد اشرف غنی خان با شبکه تلویزیونی CBS امریکا جلب میکنیم .

https://www.youtube.com/watch?v=0ba1UkseGXE

البته همین حـــــضرت محمد اشرف غان غنی دامت برکاتـــه در یک کنفرانس مطـــبوعاتی بــــا آقای  ینس استولتنبرگ Jens Stoltenberg سر منشی عمومی ناتو NATO از توانمندی ها و رضا کاری هاو شجاعت افغان ها و در پاسخ به سوال  یک خبرنگار شبکه تلویزیونی شمشاد  افاضاتی فرموده بود  که تمنا میکنم آنرا هم هرچند بارها دیده وشنیده اید مکررأ مشاهده فرمائید .

https://www.youtube.com/watch?v=GGmitao23ZU

                پس لرزه های یک انتقام خونین انگلیسی !        

در ابتدأ توجه همه  عزیزان خواننده  را به تازه ترین گزارشی معطوف میدارم که برویت اسناد معتبر منتشر شده از سوی وزارت دفاع انگلستان صد ها تن از مردم بی گناه غیر نظامی را در ولایت هلمند افغانستان  به شهادت رسانده است .(۲)

https://www.youtube.com/watch?v=OvzTznP5-Io

فکرکردن درباره ء سرگذشت این دنیای دهکده مانند ما را ناگزیر میسازد که حد اقل جایگاه و مؤقیعت تاریخی  خود مانرا به مثابه مردمی که در وجب وجب خاک این قاره و این  کره ء زمین نفس کشیده ایم دریابیم .  ما در باره رشد تمدنی و فرهنگی مردمان این قاره فقیر و گمشده در حوادث تاریخی جهان بسیار نوشته ایم و مرور نموده ایم اما هیچگاه نتوانیسته ایم تا  آن همه منفذ های نفوذ بیگانه های مغرضی را که ما را وادارساخته تا باآنها در یک میدان به بازی بپردازیم  شناسائی کنیم . در روزگار باستان انسان از عناصر و مظاهر طبیعی آن می هراسید ، انسان بجای آنکه بکوشد طبیعت را بشناسد و اسرار آنرا کشف کند به ستائیش و پرستش آن پرداخت و قربانیها و هدایای به آن تقدیم میداشت ، به تصؤر آنها گوئی « طبیعت » یک حیوان وحشی است که می بایست در برابر ش به تملق و چاپلوسی و ستائیش و پرستش پرداخت و بدینوسیله او را آرام ساخت ..!! با دریغ و تأسف که همین فورمولبندی در حوزه حیات اجتماعی و مناسبات قومی و بین المللی این زمان نیزمرعی الاجرا محسوب شد، قدرتمندان و زورگیران با چشم بندی ها وخواب های مصنوعی شیرازه ای ملی و عَرَق غیرت تاریخی ما را بحیث یک ملت به با د فنأ دادند . این همه فعل وانفعالات در حوزه مناسبات بین المللی ما به جهت بی توجهی و کم کاری های فرد فردی از ما که نسبت به آنچه که با روحیه بومی و ملی ایجاد شده اند بذر نفرت را بدستان خود ما کاشتند وبالاخیره امروزهرآنچه که بیگانه گان اراده کنند بر ما تحمیل میدارند .

فرآیند بازگشت به خویش و چنگ زدن به مؤلفه خود آگاهی :

بدون تردید "خود آگاهی " جوهریست که بصورت همیشه گی انسان و واحد های بشری را با بالهای عقل و خِرد فردی و اجتماعی از تمامی آفات و ویروسهای که انسان و جامعه را از بیرون آسیب میرساند نجات میدهند .البته  نباید « خود آگاهی » را با « آگاهی » به  اشتباه گرفت . زیرا خود آگاهی بالا تر ازهرنوع  آگاهی اعم از فلسفی ، علمی و تخنیکی قرار دارد و باید هم به مثابه یک جوهر شناسنده و استخراج کننده ارزش واقعی یک انسان بحیث یک واحد فردی و در فرآیند و مناسبات اجتماعی بحیث یک ارزش ملی نگریسته شود .

ادامه دارد

 

(اول ) باتوجه به این واقیعت دردناک جامعه ما که نه تنها حکومتی که با ساس طرح حضرت جان کِری John Forbes Kerry  وزیر خارجه ایالات متحده امریکا به صورت یک موافقتنامه تسوید و از سوی هردو دسته مافیائی و بازمانده گان دور دوم انتخابات در افغانستان به تصویب رسیده بود نه تنها مؤلفه های گذشت و ایثارکه لازمه « وحدت ملی » دانیسته میشود وجود ندارد بلکه تمامی آثار و رسوبات وحدت ملی در افغانستان که طی هزاران سال تاریخ مشترک با خون پاسداری نموده بودند طی چندین دهه جنگ بویژه سیزده سال حاکمیت مافیائی آرام ، آرام مفقود گردیده است . مثال آن همین  تابوت کابینه ای هست که از سه ماه و چند روز بدینسو بر زمین افتاده است اما هیچکسی و قدرتی ملی وجود ندارد که بخاطر منافع ملی از ګذشت و ایثار کار ګیرند ،  لهذا با ید آنرا دولت وحدت مایلی نامید زیرا اکثریتی از پایه گذاران   این اداره ای که بنام « دولت وحدت ملی افغانستان » پایه گزاری شده است به جائی طرح مؤلفه های مربوط به فرآیند ملت سازی تمایلات و علاقه مندی های فردی شانرا در نظر می گیرند .

دوهم

https://www.gov.uk/uk-forces-operations-in-afghanistan          

 

 

++++++++++++++++++++++++++

تراژد یئ  مبارزه با فساد و کمیدیی تحؤل در افغانستان

پیوسته به گذشته قسمت پنجاه و یکم :

                                                                                                     

 

آينده چنان مبهم است كه مردم تنها به فكر امروز خود هستند؛ درست این روحیه ای است  كه فرصت مناسبي از سوی  انواع فريبكاران و گمراه كنندگان حاکم بر سرنووشت  فراهم ساخته میشوند . چون حاکمان فریبکار  ظاهراً تنها براي "يك روز" خود را به دست فريب و گمراهي مي دهند  و فرصت پرهيزگاري در آينده را براي خود نگه مي دارند!

                              فريدريک نيچه فيلسوف نامدار آلمانی  

 

 

بعید است که باگذشت تقریبأ سه ماه حتی اگر مدافعان سرسخت دوتیم انتخاباتی که درتعویذ و نسخه  مشترک  حضرت جان کری John Forbes Kerry و حضرت یان کوبیس  Jan Kubiš بنام تشکیل" حکومت   وحدت مایلی در افغانستان !!" جمع شده متحد شوند

  

 تا از فضیلت مآب اشرف غنی احمدزی رئیس حکومت وحدت ملی در افغانستان و از جناب دکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرآئیه حکومت وحدت ملی افغانستان دفاع کنند نه میتوانند از نفوذ  ویروس  بیماریی اعتیاد بر مصرفی جلوگیری کنند  که از دیر بدینسو بر کالبد فرهنگ وتمدن باستانی کشورافغانستان بویژه در ۱۳سال گذشته ازغرب و با مشروعیت نسبی یک  اجماع  جهانی  نازل شد و آنچه را که پوسیده بودند دوباره پوسانید ه شد فرهنگ گذشته ملت افغانستان را از مفهوم تهی ساخت و فرهنگ جدیدی را  با مظاهر مافیائی اقتصاد بازار آزاد " بر وزن آزار " بر شانه های راه بلدان بومی و افغان تباری به زمینی از قبل شحم کرده شده و آماده برای هر انحطاط غرص کرد ! درخت این فرهنگ منحط در طی سیزده سال با انرژیی دروغ و تزویر چنان رشد و نمو کرد که ارتباط نسل جوان کشور را با گذشته ای پربار تاریخی و تمدنی افغانستان با تیغ مسخ ارزشها و ایجاد نفرت نسبت به  گذشته ارزشمند تاریخی منقطع گردید ،

میدانید که ۱۳ سال عمر درازی در حیات ملتها محسوب میشود و آنچه را که در همین روزها اغلب میشنویم و یا هم به عنوان مباحثات و استد لالات علمی پیرامون حوادث جاری بویژه عوامل   تأ خیر معرفی و اعلام کابینه مطرح و در بازار مکاره سیاست افغانستان بصورت شائعات دست به دست میگردد  حقیقت  پنهانی است که ریشه های آنرا باید دربستر حوادث تاریخی بالخصوص ۱۳ سال حاکمیت نظام مافیائی در حوزه سیاست و  استراتیژیی کشورهای بزرگ جستجو کرد ،   سخت اشتباه خواهد بود که تاریخ جامعه مانرا بصورت معیوب و قطعه ، قطعه به دور از نقش و تأثیر دیگران بویژه در جهان دهکده مانند امروزی که ما درآن زندگی میکنیم بی آموزیم و بیا موزانیم . ماباید خود را بحیث یک ملت باستانی با تغییرات و تأثیر آن بر حیات فرهنگی و تمدنی جامعه خود  همراه سازیم ،و به جای پنبه گذاشتن در گوشهای خود ، با ید آنتن های هوش و عقلانیت ما نرا بسوی صدا های دعوت و اهداف دیگران باز بگشائیم . آب تا وقتی که جاری و در حرکت است تازه و پاک میماند اما اگر آنرا به هردلیلی و از سوی هر کسی متوقف گردد  کم ، کم فاسد و گندیده میشود زندگی یک انسان و تکامل تاریخی یک ملت نیز چنین است .در چنین اوضاع تارو تاریک جامعه ما است که  حتی مقتدرترین حلقه های نزدیک و دستیار رهبران  دوتیم حاضر در بازیی  قدرت  تلاش میکنند تا برای کشف این حقیقت که چرا  با گذشت  چندین ماهی از مراسم تحلیف سپری میشود  هنوز هم از معرفی لست  اعضای کابینه خبری نیست ؟  صدای  اعتراض شانرا مانند همیشه از حَنجَره های عوام کالانعام   در کوچه های بازار مکاره ء " سیأ " سی بلند میسازند . چنانچه آقای انجنیر محمد خان معاون اول عبدالله عبدالله  رئیس اجرایویی " حکومت دولت وحدت مایلی افغانستان!! " در سخنانی که در محضر مردم شریف ولایات غزنی و لوگر ایراد نموده است قابل شنیدن است .

https://www.youtube.com/watch?v=36A8gKejJ3Y&feature=youtu.be

پاسخ مهمی که در فریاد انتقاد آلود حضرت انجنیر محمد خان نهفته شنیدید این سخنان   همانا  ماست مالی کردن آن واقیعت درد ناکی هست که منتظران ساده لوحی منجمله حضرت محمد خان وسائرعمله وفعله ای هردو تیم انتخابات " ریأ "ست جمهوری افغانستان  هنوز هم در خوابهای  خرگوشی تشریف دارند و اعلام  فهرست اعضای کابینه " دولت وحدت مایلی افغانستان!! " را تنها معجزه ای میدانند که گویا هردو داکتر صاحبان که به قول معاون اول ریاست اجرایوی" دولت وحدت مایلی افغانستان !!" هردو داکتر صاحب از میان مردم برخاسته اند و برای شما مردم افغانستان رأی !! داده است شما چرا به مردم اصل حقیقت را نه میگوئید ، ؟ اگرنه انتخاب ۳۰ تن کارگزاران  ازمیان  ۳۰ میلیون نفوس افغانستان چندان کار مشکلی نیست !!! آیا آقای حضرت  محمد خان به این امر ملتفت شده است یا خیر؟ که وقتی وی بحیث معاون اول مقامی که به قول خودش هردو داکتر صاحب سه ، سه نفر از معرفی وزرا را آماده دارند و بازهم به این مرد شماره دوی " دولت وحدت مایلی افغانستان !!" به اماری متوصل میشود که گویا شنیده اند که تقسیمات  کابینه بصورت مساویانه دوازه و سیزده ترَکه شده است ، !! این گونه اظهارات که سراپا با فورمول چه گفته ای ؟ ، چه شنیده ای؟  استواراند  برای وجود بیمار مشروعیت نظام که با نفس مصنوعی زنده هست و بدون شک  نگاه های مختلفی از قدرت های حاضردر جامعه جهانی واختلاف در نگرش هردو دسته ای انتخاباتی یعنی دسته ای از اصلاحات و هم گرائی برهبریی  دکتر عبدالله  از یکسو واز جانب دیگر دسته تحول و تداؤم برهبریی رئیس غنی با   بسیار زود ی بساط  " دولت وحدت مایلی افغانستان !!"را جمع خواهد شد .

                      چگونه میخواهند گره را با گره باز کنند ؟

هنوز جسد متلاشی شده  معرفی اعضای کابینه " دولت وحدت مایلی افغانستان !!" بیرون دروازه افتاده بود  که ناگهان مردی از طائفه ناقلین لوگرومتولد سال ۱۳۳۳هجری شمسی هرات موسوم به حمید الله فاروقی  عضو ارشد ستاد انتخاباتی رئیس غنی و پسر کاکای عزیز الله لودین که سوابق مشاوریت حرکت انقلاب اسلامی برهبریی مرحوم مولوی محمد نبی ، عضویت در اجلاس استخباراتی قبرس  و از آن طریق عضویت کنفرانس تاریخی بن را در کارنامه های خود دارد بریاست یک هیأت  قافله گونه ای موظف گردید تا به وضعیت و فساد در ولایت باستانی  هرات رسید گی کنند ، هیأت مذکور وقتی درشهر تاریخی  هرات از طیاره پائین گردید با واکنش تند لفظی آقای فضل الله واحدی والی ای که از چندین سال بدینسو کرسی ولایت را میراث پدر مرحوم اش می داند و این کرسی را در همه جا از کنر تا هرات همچون گاؤ شیری  می دوشید مواجه گردید اما آقای حمیدالله فاروقی باساس یک بررسی مختصر گزارش چشم دید هایش را بصورت منظم به رئیس غنی منتقل میساخت که باساس هدایت رئیس غنی هیأت به کابل بازگشت اما قبل از بازگشت هیأت مذکور از هرات رئیس غنی فرمان برکناریی فضل الله واحدی سرپرست ولایت هرات را صادر نمود و به عوض وی شخصی بنام اصیل  الدین جامی که معاونیت ولایت را برعهده داشت بحیث سرپرست منصوب ساخت اما آقای رئیس غنی قبل ازآنکه  هیأت یرهبریی آقای فاروقی به هرات  روند فرمان انتصاب عزیزالله لودین فوق الذکر را نیز به امضا رسانده بود و برخی شبکه های داخلی مانند تلویزیون خورشید نیز که از کابل نشرات دارد آن خبر را منتشرساخت اما قویأ باوردارم که مخالفت جناح جهادی وابسته به جمیعت اسلامی  در دولت وحدت مایلی افغانستان !!"سبب شد که عجالتأ آن رازی که انگیزه اصلی  اعزام سفر هیأت به هرات را تشکیل میداد سربسته بماند و همچون بر منوال ضرب المثل معروفی " شتر را دیدی نه دیدم " از آن عبور کنند

https://www.youtube.com/watch?v=oB02MGgvnGQ#t=163

اما با بازگشت هیأت اعزامی به ولایت هرات و شنیدن  گزارش کاریی  هیأت اعزامی  رئیس غنی خود تصمیم گرفت تا به ولایت هرات سفر کند چنانچه در ویدیو کلیپ نیز مشاهده فرمودید رئیس غنی ضمن سفر به ولایت هرات  طی فرمانی بصورت عاجل دستوربرکناری پانزده تن از قوماندانان امنیه ولسوالی ها و پنج تن از مسؤلین بلند رتبه آنولایت را صادرنمودند که در جمله برکنار شده گان خانم ماریه بشیررئیس څارنوالی ایستناف ولایت هرات تنها زنی که پس از دوره طالبان بریاست څارنوالی ایستناف آنولایت رسیده بود و از سوی مجله تایمز لندن جزی از صد زن پرتلاش جهان انتخاب شده بود حضور داشتند .

باید گفت که مهمترین دلیل انتخاب خانم ماریه بشیر اداره وبرپائی  یک مکتب خصوصی بوده که در زمان رژیم طالبان در خانه اش تأسیس نموده بود .

 

ادامه دارد

 

 

+++++++++++++++++++++++

 

روایت دیگراز نمائیش خونین  قدرت در پاکستان  !

                    هنوز جای شکرش باقی است !

پیوسته به گذشته بخش پنجاهم !

 

برای رسیدن به اهداف بزرگ باید قربانی داد ویاهم  دیگران را با زور وادار به               قربانی کرد تا به اهداف تان نائل آئید .!

                                             نیکولو ماکیاولی

 

گاهی وقت ها می بینم تنها چیزی که هنوز در کشور باقی است، جای شکر است، یعنی الحمدالله والمنه در هر زمینه ای جای شکرش باقی است. اگر من  امروز خارج از سبک و سیاق همیشه گی و معمول خود چیزی مینویسم ازاین بابت است که جواب تاریخ را داده باشم ، لابد شنیده اید که در یک روزنسبتأ سرد زمستان پیشاور  که با ۱۶ دسمبر سال ۲۰۱۴ مصادف بود چند تن از زنگیان مستی که  دسته ای تروریست و سفاکی موسوم به تحریک طالبان پاکستان  آنها را به اجاره گرفته بودند واسکت انتحاری پوشیدند و نارنجک بستند و شمشیر ها کشیدند  بریک مکتب نظامی حمله بردند و چند صد تن ازکودکان بی گناهی  را که فرزندان افسران نظامی محسوب می شدند گروگان گرفتند

https://www.youtube.com/watch?v=ZXNMSoNU424

و در اوج این معرکه ننگین  یک جلاد خونریزی از همین دسته  قاتلان که خود را خالد عمر خراسانی می خواند در مقام سخنگوئی  دسته خونریزی موسوم به تحریک طالبان پاکستان  مسؤلیت این حادثه را بر عهده گرفت اما آنگاه که خراسانی صدای پذیرش مسؤلیت آن حادثه دلخراش را بر عهده میگرفت تنها گزارشها از پرپر شدن چند طفل این مکتب نظامی انتشار یافته بود  و جلاد خراسانی نیز که بیش از همه دغدغه زنده نه ماندن جنگجویانی را داشت که برای همین عملیات انتحاری از بسیار قبل در یک مرکز نظامی وابسته به ارتش پاکستان شستشوی مغزی شده و در راه رسیدن به بهشت موعود و حور در انتظار نشسته تربیت یافته بودند . اما این پرسش تاهنوز هم در ذهن همه تحلیلگران نظامی و سیاسی جا گرفته است که آخیر چه عواملی  سبب شد تا گروهی را که همین چند ی قبل از سوی جناح مذهبی بنیاد گرای سازمان اطلاعات ارتش پاکستان مورد حمایت قرار داشت و با حکومت نوازشریف گفتگو های صلح وآشتی را بره انداخته بود  وادار به انجام چنین جنایت خونین ساخت ؟ بدون شک آنچه که در سرزمینی بنام پاکستان مورد عمل قرار میگیرد نتیجه خون ریخته شده ای است که از بسیاری آزادی خواهان نیم قاره هند که مخالف تولدیی کشوری بنام  پاکستان  بودند بدست جلادان انگلیس پرور همچون جویهای از خون جاری شده بود . اما نباید تعجب کرد که چگونه هرحادثه ای همچون زایمان عوارض ورسوبات  گران بهای  را نیز بجا میگذارد ؟  چنانچه در حادثه خونین آخیری که منجربه شهادت بیش از صدو پنجاه کودک و جوان و نوجوان شده بود سیاسیون و آگاهان  نشستند و طی مباحثه های داغی  عوامل وانگیزه های این حادثه را مورد تحلیل وارزیابی قرار دادند ، البته در این مباحثات از برخی چهره های جنجالی مانند مولانا عبدالعزیز خطیب لعل مسجد و سرپرست مدرسه  حفصه که زنان را بنام تعلیم احکام شریعت اسلامی  تروریست تربیه میکنند و از سوی بعضی حلقات استخبارات  نظامی پاکستان ISI  بصورت معلوم و نامعلوم  حمایت همه جانبه بعمل می آید  درباره حادثه خونین مکتب نظامی در پیشاور مورد پرسش قرار می گیرند و آنچه را که نباید می گفت برزبان آورد  ؛ چنانچه همین مولانا عبدالعزیز خطیب لعل مسجد اسلام آباد که روزگاری نه چندان دور بلکه در همین سال ۲۰۱۴ بحیث عضؤ هیأت مذاکره کننده  با تحریک طالبان پاکستان درکنارمولوی سمیع الحق  پدر معنوی طالبان و رئیس مدرسه حقانیه  ، پروفیسور ابراهیم امیر ایالت خیبر پشتونخواه جماعت اسلامی ، عمران خان رهبر تحریک انصاف پاکستان ویکی از هوا خواداران سرپاقرص طالبانیزم درافغانستان ، مولانا یوسف شاه ،  تعیین و منصوب نموده بود

در پاسخ مجریی شبکه تلویزیونی نه تنها از محکوم ساختن حد اقل لفظی این حادثه خونین  اباورزید بلکه  بصورت واضیح اعتراف نمود که این گروه که برای جهاد  کشمیراز سوی استخبارات پاکستان بوجود آورده شده بود چگونه ممکن است بدون توجه به عوامل این حادثه آنرا محکوم کرد ؟

https://www.youtube.com/watch?v=k9to6jlJFaM

               جنرال کریمی جنرال  افغان و یا سرباز  بیگانه ها ؟

در گرماگرم صحنه خونین حادثه غم انگیز  پیشاور وقتی جنرال رحیل شریف قوماندان عمومی ارتش پاکستان به معیت جنرال رضوان اختر رئیس اطلاعات ارتش پاکستان ISI بصورت عاجل وارد کابل شد بی اختیار به یاد استدلال آن آخند منبری افتادم که خطاب به یکی از رجال معروف سیاسی گفته بود " توکه میگوئی بچه پدرت هستی ، سند داری ؟ " میخواهیم سند تانرا  ببینیم  وپس از صدور دساتیر به قرار گاه مان برمیگردیم  ، قدوم  این جنرالان مبارکه و دلسوز آنگاه بر سرزمین مان اجلال نزول فرمودند که عمر خراسانی سخنگوی و عضو استخباراتی تحریک موسوم به طالبان پاکستان  در همان نخستین آغاز حمله انتحاری مسؤلیت این حمله را بر دوش گرفتند . اما خود مانیم دنیای ما هم دنیای مسخره ای است . روزگاری که  این سرزمین حاکمی داشت و آن حاکم نیز قدرت و مشروعیتی  ! هیچ جنرالی و سربازی نه میتوانیست بدون آنکه که از حاکم مشروع مملکت  مجوز دخولی را گرفته باشند در قلمرو افغانستان نفس بکشند و داخل شوند . اما این جنرالان ستاره دار و دُمدار هروقت و هرلحظه ای که قصد کنند به سرزمین آبائی ما داخل میشوند و بلا درنگ به اشپز خانه ارگ میرسند و ضمن نوشیدن چای و قهوه ای ،  پهلوانان پنبه ای ما را توبیخ و ضرب فنی میکنند . چنانچه پیوست به سفر عاجل جنرالان پاکستانی روزنامه های وابسته به ارتش پاکستان خبر دادند که :

 

https://www.youtube.com/watch?v=m5C-5AL8trY

چه کسی نه می داند که نتیجه چنین نشستها ی اضطراری و از قبل اعلام ناشده " سیأ" سی  باید تکرار آن کارهای خانگی باشد که قبلأ به دست نشانده های شان داده شدهباشد اما سرعت حوادث پای چنین  جنرالان را به آبدار خانه ارگ کشاند تا یکبار دیگر آن وعده ها را تکرار کنند ،اما  کدام وعده ها ؟ وعده های که در مسافرت رئیس غنی به پاکستان وعده داده شده بود اما " دست خالی دشمن آدمی!! "

https://www.youtube.com/watch?v=Qcw6IlVLcEQ#t=11

اما جنرال شیرمحمد کریمی لوی درستیز ارتش مَیلی افغانستان که گفته میشود از آشنایان قدیم و یار دبستانی شهنواز تنی وزیر دفاع و کودتاچی معروف وابسته با استخبارات پاکستان ISI  است  و به اساس یک گزارش در دولت وحدت ملی افغانستان پُست   وزارت  دفاع را نیزبرعهده  خواهند داشت  برخلاف  تمامی تحلیلگران حتی عمله ارگ قصر ریأست جمهوری سابق و آشپز خانه دولت موسوم به وحدت ملی کنونی که خبر ملاقات ناگهانی جنرال رحیل شریف و رضوان اختر را در اوج تشریفات کاذب همچون " به حضور پذیرفتند " سفر این دو جنرال ستاره دار پاکستانی را در گفتگو با رادیو آزادی ارائیه کرد

http://da.azadiradio.org/content/transcript/26750506.html

 کاملأ با اصل حقیقت  منتشر شده از سوی مطبوعات افغانستان و جهان حتی در مغائرت با اظهارات  فرمانده نیروهای بین المللی در افغانستان که جنرال مذکور نیز در نشست مشترک جنرال رحیل شریف با رئیس غنی و دیگر مقامات دولت وحدت ملی حضور داشتند بروز روشن بجای راست گفتن  و صحیح نقل کردن با تأسف که به بیماریی هذیان گوئی دچار گردیده است ...

 

نا تمام

 

 

قبلی

 


بالا
 
بازگشت