عبدالاحمد فیض
ایا
پالیسی های راهبردی باکستان درقبال افغانستان درحال تغییراست ؟
باایجاد حکومت جدید درافغانستان وسفرهای رسمی ریس جمهورغنی که درچهارچوب
یکسلسله بازدیدهای منطقوی ازبرخی کشورهای منطقه منجمله باکستان صورت ګرفت ،
مردم افغانستان شاهد سفرهای غیرمنتظره ونامتعارف رهبران نظامی ومذهبی باکستان
ازکابل وملاقات بارهبران افغانی بوده اند که درنوع خویش بادرنظرداشت ګذشته ساه
درمناسبات دوکشورهمسایه بی سابقه بودهاست.
اين سفرهاو ديدوبازديدهاي باكستانيها كه در سطح ريس ستاد ارتش و ريس نهاد
استخباراتي اي اس اي با رهبران أفغاني صورت كرفت ، معرف سياستكذاري هاي نوين
أداره جاسوسي ونظاميان حاكم دران كشور است كه باموقف و موضع كيري هاي تاريخي ضد
افغاني باكستان در تناقض فرار داشته و ازينروست كه اين سفرها و ملاقاتها با
جانب افغاني از سوي اكاهان أمور ومحافل سياسي داخلي و منطقه با دقت و نكراني
هاي فراينده اي دنبال وعكس العمل هاي متفاوتي را به همراه داشت
.
كرجه دولت و مردم خسته جنك از افغانستان از نزديكي روابط با باكستان به عنوان
كشور همسايه ، تأثير كذار در تحولات أطراف افغانستان و عنصراصلي جنك وبحران
درين كشور اهميت جدي قايل وبأ خوشبيني هاي فراوان ازان استقبال مينمايند ، اما
باتوجه به سوابق تاريخي و موقف بدنام باكستان درقبال كشور ومردم عزيزمان
افغانستان به مشكل ميتوان به كشوري اعتماد كرد كه بدون هيج ابهامي عامل قتل ،
كشتار وويراني اين كشور وعنصر فعال درنقض حاكميت افغانستان بنداشته ميشود
.
تعقيب سياست خصمانه و غير سازنده باكستان در برابر مردم و دولت هاي افغانستان
قطع نظر از نوعيت و ساختارهاي نظام سياسي درين كشور بوضوح سابقه اي تاريخي
طولاني دارد كه نميتوان انرا صرفاء به مداخلات و تجاوزات جهار دهه اخير كه
سرزمين افغانها اماج از تجاوزات و مداخلات مستمرو بي رويه باكستان قرارداشت و
مردم افغانستان بهاي جبران نابذيري را از رهكذر مداخلات نه بلكه تجاوز ان كشور
به قلمرو افغانستان برداخته است بلكه اينكونه باليسي هاي غير مسالمت أميز ، غير
سازنده و ضد افغاني ان كشور به سالهاي بعد از سال ١٩٤٧ ميلادي بر ميكردد كه
جغرافياي جديدي بنام باكستان بعد از فروياشي استعمار برينانيوي أعلام موجوديت
نمود و همزمان باليسي تجاوز و مداخلات كوناكون و زيانبار عليه افغانستان در
محور سياست راهبردي ان كشور قرار كرفت
.
كشور باكستان در زمان زمامداري سردا محمد داودخان كه سياست قاطعانه حمايت از
داعيه خلقهاي بشتون وبلوج را بخش از سياست خارجي دولت خويش قرار داده بود
، سروصداهاي شديد تبليغاتي را از مجراي شبكه هاي راديوي ، تلويزيون و ساير
وسايل مفاهمه جمعي ان كشور عليه دولت افغانستان و شخص زعيم افغانستان براه
انداخته و موصوف را به تشكيل يكدًلت غير اسلامي متهم نمود و موازي بدان با
اعزام جواسيس و راه اندازي سياست هاي تباهكارانه تضاد قومي و مذهبي روند إسكان
مخالفان سياسي دولت افغانستان در خاك ان كشور را به هدف ايجاد دستجات مسلح ضد
رزيم تسريع نمود
.
اين مداخلات كه بخش از اهداف راهبردي ان كشور را در قبال افغانستان تشكيل ميدهد
در اواخير دهه هفتاد سده كذشته يعني بعد از بقدرت رسيدن نيروهاي جب و حضور قشون
اتحاد شوروي سابق در افغانستان به اوج خود رسيده ، ا بعاد وسيع و غير قابل
كنترول را كسب نمود
.
اسلام آباد كه درين نوبت به بهاته تبليغاتي ونبرد رواني موثري عليه افغانستان
بدلايل جون بقدرت رسيدن كروه كمونيستي و أشغال افغانستان بوسيله ارتش سرخ دست
يافته بود ، به موج كسترده بروباكند هاي تبليغاتي و استقرار نيروهاي مزدور تحت
عنوان لشكر جهاد اسلامي از خاورميانه تا شمال افريقا در تباني و هماهنكي دول
غربي حامي ان كشور دست يازيد و در تمام دوران جنك افغانستان با ريختاندن خون
افغانها و ويراني كشور شان نقش منفي ويرانكرانه را به بهانه حمايت از جهاد
افغانستان ايفاء داشت . باكستان از اتحاد واقعي كروه هاي مختلف جهادي كه به
ايجاد يك جبهه نيرومند و متحد منتهي ميشد و نيز از منازعات و تصادمات مسلحانه
داخلي كه در دهه نود بوقوع بيوست بصورت قطع جلوكيري مي كرديد ، با بيش كرفتن
باليسي هاي ضد مجاهدين و ضد منافع افغانها ، به ايجاد موانع برداخت
.
مجاهدين كه از حمايت هاي بيدريغ ايالات متحده ، دول متحد غربي ان كشور و كشور
هاي ثروت مند واقع حاشيه خليج فارس بر خوردار بود ، كليه مساعدتهاي مالي و
تسليحاتي كشورهاي حامي مجاهدين را بوسيله اداره استخباراتي اش تحت كنترول داشته
و بدون ترديد بخش اعظم كمك هاي جهاني براي مجاهدين توسط باكستان بلعيده شده و
در راستاي تقويه قدرت دفاعي نيروهاي مسلح ان هزينه كرديد
.
باكستان زيز بوشش جنك ويرانكر و خانمانسو افغانستان و نيز به بهانه خطر
كمونيزم ، مجامع بين المللي را اغفال وبه توسعه فناوري هاي هستوي خويش در
مغايرت به همه موازين و هنجارهاي بذيرفته شده بين المللي از جمله ميثاق سال
١٩٦٨ منع توليد و كسترش جنك افزار هاي هستوي مبادرت ورزيد و با سواستفاده از
فضاي رقابتي جنك سرد كه بحران افغانستان بدان ابعاد كسترده بخشيده بود ، در
فقدان نظارت بين المللي در سال ١٩٩٢ م به توليد سلاح اتمي برداخت كه نقش
زيانباري رادر امنيت و ثبات ، حال و اينده كشوري داشته كه قواي مسلح نيرومند (
افغانستان ) انرا در دهه نود نابود و ساختارهاي اداري و امنيتي كشور را منهديم
نمود
.
بعد از بقدرت رسيدن مجاهدين ، اسلام آباد كه در صدد ايجاد يكدولت ناتوان و مطيع
خود در كابل بود ، قاطعانه تلاش نمود تا از وراي مساعي استخباراتي و به كمك
جواسيس خويش ، جنك را بر افغانها تحميل نمايد . شعله ور شدن مجدد إنش جنك ميان
كروه هاي مختلف مجاهدين در دهه نود سده كذشته كه به قتل و كشتار هزاران غير
نظامي وويراني بخش اعظم بايتخت كشور و نابودي كامل ساختار هاي دولتي انجاميد ،
زمينه ايجاد طالبان را بخاطر تداوم جنك ، خون ريزي و ويراني سرزمين افغانها در
سال ١٩٩٣م مساعد و در بر جيدن حاكميت مجاهدين ، بقدرت رسيدن كروه تحت حمايتش
(طالبان) و اشغال بنهاني كشور نقش مخرب و فعال را انجام داد
.
امارات طالبان كه از حمايت و شناسايي سياسي باكستان برخوردار بود ،بعد از وقوع
حادثه تروريستي يازدهم سبتامبر ٢٠٠١ م مورد تهاجم وسيع اتلاف بين المللي غرب
برهبري امريكا قرار كرفته و تحت ضربات اتلاف جهاني و مخالفين در حال نبرد داخلي
در دسامبر ٢٠٠١م مات و مبهوت كرديده فلهذاء باكستان با سراسيمكي بلا فاصله به
اتخاذ روبكرد جديدي در رابطه به افغانستان برداخت و درين مرحله در محور سياست
ضد تروريستي غرب لغزيده و با داشتن نقش فريبكارانه مضاعف از تداوم مداخلات
خصمانه عليه كابل دست بر نداشت ، لذاء ديري نكذشته بود كه به احياي مجدد كروه
متلاشي شده و شكست خورده طالبان برداخته و فصل جديدي از خون واتش در كشور
غمديده ما تحت بوشش حضور غرب و اشغال افغانستان اغار كرديد كه محصول ان قتل
دهاهزار اهالي بيدفاع ملكي ، تخريب بروزه هاي عمراني و عام المنفعه و ايجاد
موانع در برابر احياي مجدد افغانستان است كه در طي سيزده سال كذشته شاهد ان
هستيم
.
با اراييه فكتور هاي موجز فوق كه مداخلات مستمر باكستان را در امتداد تاريخ
برجسته ميسازد ، سواليكه مطرح ميكردد ، اينست كه باكستان از افغانها جه ميخواهد
؟ باسخ روشن است ، اسلام آباد در بدل صلح از دولت افغانستان ميخواهد كه
:
١-
ديورند مرز شناخته بين المللي في مابين دو كشور بوده و دولت افغانستان اين
ميراث شوم استعماري را رسميت دهد
.
٢
-
افغانستان حق تأمين مناسبات سياسي و ديبلوماتيك را با كشور هاي ديكر بدون در
نظر داشت منافع راهبردي باكستان ندارد
.
٣
-
دولت افغانستان از ادامه دوستي عنعنىوي با كشور رقيبش هند خودداري نموده و در
عوض باكستان را ترجيح دهد
.
٤
-
باكستان دولتي را در كابل نخواهند بذيرفت كه سياست هاي مستقلانه را در راستاي
منافع ملي افغانستان تعقيب نموده و در تر كيب ان جهره هاي معيين كه حافظ منافع
اسلام اباد باشد ، وجود نداشته باشد وغيره
.
باكستان كه همواره هرنوع مداخلات را به أمور داخلي افغانستان رد نموده است و
علي الرغم تمويل ، تجهيز و تسليح كروه هاي مسلح مخالف دولت افغانستان و حتي
انجام حملات راكتي و اعزام جواسيس و كماندوهاي ارتش ان كشور در خط مقدم جبهه
انهم در لباس مخالفان مسلح بومي ، خودرا
قرباني تروريزم معرفي مينمايد ، ضمن استمرار جنك و خونريزي در كشور ، درين
اواخير دست دوستي به جانب افغانستان دراز و مي خواهد با بر جيدن مراكز تروريستي
مستقر در خاك ان كشور به روند صلح افغانستان همكاري نمايد
.
دولت و مردم خسته از جنك افغانستان اين تغيير باليسي در دولت باكستان را بمثابه
عامل أصلي بحران كشور ، به فال نيك كرفته و در حالي از كرمي روابط با اسلام
اباد استقبال مينمايند كه ان كشور نقش خرابكارانه فعالي را در رابطه به
افغانستان داشته و هر كز در بر خوردش با مسايل افغانستان صادق نبوده است . ان
كشور به دفعات تحت فشار فزاينده جامعه بين المللي و أفكار عامه منطقه به قطع
كامل مداخلات سازمان يافته اش به أمور داخلي افغانستان و ترعيب مخالفان مسلح به
انجام مذاكرات صلح با دولت افغانستان متعهد كرديده و ديري نكذشته است كه عدم
صداقت و سياستهاي اغواكرانه ان در زمينه حل مسالمت أميز بحران جاري كشور با
تشديد حملات مختلفان مسلح و انجام حملات انتحاري باسخ داده شده است
.
فلهذاء ميتوان اذعان داشت كه باكستان يعني كشوريكه امنيت ، رفاه و موجوديت
خودرا در ادوار كوناكون در وجود يك افغانستان بي ثبات وعقب مانده جستجو نموده ،
عملاء وجود يك افغانستان مستقل را در مجاورت مرزهاي خويش منتفي دانسته و از
ظهور يك افغانستان قدرتمند در هراس دائمي قرار دارد ، لذاء بعيد از امكان
نخواهد بود كه درين مرحله حساس يكباردبكر بعد از دستيابي به مقاصد معيين و اخذ
امتياز سياسي از جانب كابل ، بازهم به حمايتهاي بنهاني خود از كروه هاي جديد
تروريستي ساخته و برداخته خويش ويا كروه هاي تندرو تري جداشده از بدنه طالبان
ادامه دهد ،بنابران مردم افغانستان متوقع است كه دولت و سياسيون كشور ضمن ادامه
سياست صلح و اشتي
با مخا لفان مسلح
، با درك دقيق منافع ملي و با در نظر داشت كذشته تاريخي رويكردهاي اغواكرانه و
ضد افغاني باكستان ، به اتخاذ سياستهاي عجولانه تعويض دوستان و همكاران منطقوي
و جهاني روز هاي دشوار كشور و اعطاي امتيازات حقوقي به اسلام اباد متوسل
نكرديده و با ارزشهاي بنيادين و منافع حياتي كشور كه مردم افغانستان در راه
حراست از ان بهاي كزافي برداخته اند معامله نخواهند نمود