ا.دهقان

 

تروریزم به نام دین مذهب و خشونت سیاسی

به ادامه گذشته

.....تجسس در شناخت مقوله مطرح که دارای کاربردی کاملاً پراگماتستیکی در عرصه های مختلف از مناسبات بین المللی گرفته الی جزای حقوقی اهمیت ویژه یی دارد. ما با آن عده از مولفینی که به نبود حضوری فهم جنایی از تروریزم اشاره میکنند ضرورت است که موافقه نمائیم و در زمینه ای شناخت فهم از تروریزم در قانون جزای روسیه شک و تردید های جدی را بار می آورد.

نبود تعریف مکمل از پدیده عجوبه بودن تروریزم، عدم تشخیص بخش های جداگانه تاثیر گذاری آن و در مجموع عدم موجودیت طبقه بندی های بدون در نظر داشت آنکه بعضی از عملیات تروریستی ویژه گی های خاص خود را داراست که دیگران فاقد آن میباشند.

به تحلیل و تجزیه نگرفتن سوال های مربوط به رده بندی تروریزم درک مارا طوری از طبعیت و علت قضایای مورد بررسی از لحاظ اجتماعی و روانشناسی اخلال نموده مانع تحقق میکانیزم آن میگردد.

متناسب به آنکه بدون روشن ساختن عجوبه بودن تروریزم مقابله در برابر آن چه در سطوح دولتی، بین المللی و حقوقی بسا دشواری ها را خلق میکند.

نبود شناخت واضح و روشن از مفهوم تروریزم را مثالی از جنبش اسلامی خلق فلسطین( حماس) خوب به تصویر میکشد، توجه تان را به باریکی مطلب جلب میدارم.

جنبش اسلامی مقاومت خلق فلسطین را در اسرائیل، امریکا، اتحادیه اروپا و جاهای دیگری در لست سیاه سازمانهای تروریستی باوجود پیروزی نیروهای سیاسی علنی آینده در فلسطین خود مختاردر انتخابات دیموکراتیک پارلمانی آن کشور، شامل ساخته اند.

سازمان حماس از جانب روسیه نه تنها به مثابه یک سازمان تروریستی بلکه بر عکس طرف بالقوه اشتراک کننده مذاکرات شرق نزدیک شناخته شده است که سبب اعتراض شدید اسرائیل و کشور های غرب قرار گرفت.

همزمان با این در فیصله ستره محکمه روسیه فدراتیف مورخ 14 فبروری سال 2003 فعالیت های سازمانهایی مانند ( حزب التحریر و برادران مسلمان) ممنوع قرار داده شده است و به مثابه سازمانهای تروریستی شناخته شده اند، در صورتیکه در بسیاری از کشور های دیگر به مثابه گروپ های تروریستی شناخته نشده اند.

اگر تعریف واضح و روشن قابل قبول برای همه از واژه های ( تروریزم، تروریستی) در اختیار ما میبود، در آن صورت به سوال مشخص در رابطه به مناسبات با ( حماس، حزب التحریر و برادران مسلمان)  کلیه مطالب روشن، واضح و شفاف میبود.

فهم تروریزم از موضع بیطرفی فاصله داشته و آن از خود رنگ و بوی سیاسی و عاطفی دارد، اگر این موضع دقیق بودن تعریف پدیده هذا را  که به سوی ابهام و تاریکی میکشاند، تائید نماید، دها کلمات مشخص تروریزم وجود دارد و اگر نه صد ها.

پیشکش در رابطه به جستجوی تشخیص بسیار بسیار دقیق (یونیورسال) موضوع از جانب ما پرمدعا خواهد بود مگر باز هم میخواهم در زمینه به چند نکته یی اتکا کنم که مارا به درک بهتر این پدیده عجوبه یعنی تروریزم نزدیک میسازد.

در اصل بدون شک و تردید به این واقعیت میرسیم که ( تروریزم) یک پدیده زشت و شوم است، مبارزه علیه آن بدون کدام حرف ضروری و حتمی است. لیک به فهم و درک سالم، واضح و روشن ضرورت است تا بدانیم که تروریزم یعنی چه؟

در رابطه به مطلب فوق بهتر است تا گفته های وزیر خارجه سابق انگلیس (داوید میلیبندا) را یاد آور شویم که در جنوری سال 2009 در اخبار ( گاردین) تحت عنوان جنگ با تروریزم یک اشتباه بود! به نشر رسید.

وزیر خارجه ذیلاً معترف بود که طرف انگلیس که قبلاً نسخه امریکایی یعنی ( جنگ با تروریزم)  را به مثابه یگانه دشمن پذیرفته بود این یک اشتباه محض بود.

مفکوره جنگ علیه تروریزم خاطره یی را راجع به دشمنان فراملیتی تنظیم یافته و به شکل بافت خورده در وجود بن لادن ( القاعده) بار می آورد.

جان مطلب در واقعیت امر این است که در خصوصیت و استدلال گروپ های تروریستی نا همگونی است. طور نمونه لشکر طیبه ریشه در پاکستان دارد و مصروف کشمیر است. حزب الله مدعی است که علیه اشغال بلندی های جولان در نبرد است. گروپ های شیعه و سنی درعراق خواستهای خاصی دارند اما ایشان آنقدر پراگنده و گوناگون میباشند مانند جنبش اروپایی سالهای 1970.

همه گروپ های یاد شده از تروریزم استفاده نموده حتی بعضی اوقات یکدیگر را حمایت هم کرده اند اما هیچ وقت اهداف آنان واحد نبوده، همکاری های شان هم اپارچونیستی بوده، طوریکه امروز هم وضع گروپ های تروریستی از همین قرار است.

دراین اشارات افکار زیادی جا دارد. در آخرین تحلیل برای اینکه جنگ را درست و سالم رهبری کرده باشید باید خوب بدانید که علیه که و در برابر چه جنگ را پیش میبرید؟ شایان ذکر است که جنگ با پراگنده علیه تروریزم هیچ نوع شفافیت را بار نمی آورد.

.... ادامه دارد

 

++++++++++++++

پیشگفتار

احتمال کمی وجود دارد که تهدید جهان عصر حاضر توسط تروریزم بین المللی در صدر لست دعوت جهان شمول قرار داشته باشد.

خطر تروریزم به یک کشوری چه خورد باشد و چه بزرگ، چه دارای دولت  استبدادی باشد و چه دیموکراتیک، و چه برخوردار از دیموکراسی بی حد و حصر و یا غیر باشد مختص نیست.

در کنار پرابلم ها و مشکلات دیگری که در سر راه ترقی، تکامل و تمدن بشریت قرار دارد ـ پرابلم گسترش سلاح های کشتار جمعی مانند ( مواد مخدر، محیط زیست، فقر، گرسنگی در کشور های جهان سوم و کشور های دیگر) نگران کننده است.

تروریزم نه تنها خطر مستقیم را با آثار و علایم کانکریت خود ندارد اما نه چندان دور پیامد های دور از دید مارا در عرصه های مختلف زنده گی انسانها دارا است. البته چنین اندیشه یی را میپذیریم که تروریزم سلاح ضعیف است اما در عین حال این را هم باید پذیرفت که تروریزم قویترین سلاحی که حاوی خطرات جدی و بزرگی هم است.

بیائید دوستان به این اندیشه موافقه کنیم که قدرت آن وقت نهایت ضعیف و نا توان میباشد که لبه ویرانگری و مخرب آن بیشترباشد.

در گذشته ها اگر نیروهای خورد و کوچک قادر به کشتاری، به منظور تعویض سمت و سوی تاریخ میشد، اما هیچوقت و هرگز چنین چیزی را در اختیار نداشتند که دنیای عصر حاضر را تکان دهند.

تروریزم اواخر قرن بیست و آغاز قرن بیست و یکم با تروریزم زمانه های گذشته ماهیاتاً فرق دارد. در زمینه پروسس جهانی شدن طریقه جدید گسترش تامین روابط همراه با خطرات خارج از کنترول( گسترش سلاح های تخریب جمعی، پرابلم افراطیت و تروریزم) آهنگ جدید طنین اندازی را بخود میگیرد و به یک واقعیتی که نه تنها به عامل سیاست داخلی و خارجی اکثریت دولت ها مبدل میگردد، بلکه در زنده گی روزمره ملیارد ها انسان روی کره زمین هم تاثیر گذار است.

تروریزم معاصر یعنی چه؟

زائیده عصر ما و یا به شکل ساده آن فورم مدرنیزه شده ای خشونت سیاسی است. آیا میان پیروان بن لادن و جنگجویان لیوان ( فراکسیون قشون سرخ)  آلمان یا میان جنگجویان اهل تشیع لبنان ( حزب الله) و مردم خواهان روسیه ارتباطات موروثی وجود دارد؟ یا امکان دارد که پدیده عجوبانه  ( القاعده) ضرورت است تا جواب این همه سوالها را در نفس دین اسلام جستجو کرد؟ چرا؟ بخاطریکه بدون درک شفاف اندیشه های تروریزم، شناخت از آن بسیار دشوار خواهد بود.

برای همه قابل فهم است که این جریان در دهسال اخیر تهدیدی برای امنیت جهانی است و بدون درک و فهم سالم این پدیده، مبارزه تاثیر گذار با خطر تروریزم امکان پذیر نیست بناً به سوال های زیر باید جواب ارایه کرد.

در کجا و چه وقت این پدیده عجوبانه تروریزم زائیده شده است؟

موضوع خیلی سوال بر انگیز است. یک چیزی که کاملاً واضح و آشکار است که تروریزم نه در ریگستان های عربستان سعودی، نه در المغرب و نه در چهار دیوار های مدارس دینی آسیای میانه زاده شده است...... به این سوال دوباره باز میگردیم حال به سوال های دیگری باید پرداخت.

وقتی ما راجع به تروریزم حرف میزنیم باید این را شفاف و روشن دانست و فهمید که خود تروریزم به طور اخص برای ما چه گفتنی ها دارد؟

در نخستین نگاه سوالهای به خصوصی در این جا بوده نمیتواند.

تروریزم از کلمه لاتین terror ( وحشت و ترس) گرفته شده است.

تروریزم به کاربرد غیر قانونی زور و فشار( قتل، انفجارات، گروگانگیری انسانها، عمارات، هواپیماها، اختطاف و غیره) یا تهدید و فشار نه در سطح دولت بلکه در سطح اشخاص و افراد و ملکیت های خصوصی یا برای تهدید و خلق کردن ترس و ارعاب و یا تغیر در خط مشی دولت، شهروندان ملکی و یا هرکدام از بخش های آن به خاطر رسیدن به اهداف شوم سیاسی یا اجتماعی خویش معلوم میشود که این یک تشخیص کامل، قاطع و روشن از تروریزم است. اما با آنهم سوالهای زیادی را خلق میکند.

به این نکته باید اشاره کرد که روزمره یک مقدار کلمات در صد ها وسایل اطلاعات جمعی نظر به واژه های ( تروریزم)، ( تروریستی)، ( انفجارات) و( تروریست) به کار برده میشود. آیا از اثر این قدر یاد دهانی زیاد مطالب اصلی این فهم از بین نخواهد رفت و یا نمیرود؟

تعریف کردن های بیشتری درلغتنامه ها در کتابهای رهنما و در مونوگراف های علمی وجود دارد که یکی از آنها به این پدیده عجوبانه نزدیک میشود و دیگران این جا و آنجا سرگردان دور میمانند. لیک این پرسش کثرت علاقمندی اکادمیک مسئاله را محدود نمیسازد.

ادامه دارد...........

 

ا.دهقان

مورخ 08.02.2015

 

 


بالا
 
بازگشت