نجیب الله عظیمی

 

جمعیت اسلامی افغانستان(یکی از احزاب اسلام گرا در افغانستان)  توسط فردی رهبری میگردد که تابعیت انگلستان را دارد

 

ماه نامهء همبستگی در نشریهء خویش چنین می نویسد: «کرسی رهبری در «جمعیت اسلامی افغانستان» پس از مرگ برهان الدین ربانی در سال ٢٠١١ خالی ماند. بیش از دو سال این حزب بصورت میراثی توسط صلاحالدین سرپرستی شد، تا اینکه به تاریخ اول جولای سال ۲۰۱۳ در یک جلسه خصوصی در کابل او به حیث رهبر موقت اعلام شد

در ویکی پدیا در مورد صلاح الدین ربانی چنین تحریر یافته، که: «صلاح الدین ربانی در۲۰ ثور ۱۳۵۰ خورشیدی در کابل تولد گردیده.او مکتب را در پاکستان خوانده و شهادتنامه لیسانس خود را در رشته مدیریت و بازاریابی از دانشگاه ملک فهد عربستان سعودی گرفته است، تا سال ۱۳۷۸ در عربستان سعودی و امارات متحده عربی در شرکت های خصوصی کار کرده، اما پس از آن تحصیلاتش را در رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه کینگستون انگلستان تا درجه فوقلیسانس ادامه داده است

همان گونه که پدر( برهان الدین ربانی) در طی سالهای فرار و مهاجرت در پاکستان (۱۳۵۲ الی ۱۳۷۰ سالهای به اصطلاح مجاهدین« جهاد؟») با داشتن پاسپورت پاکستانی جمعیت را رهبری نمود، اکنون پسر از سه سال به اینطرف با داشتن پاسپورت و تابعیت انگلیسی جمعیت اسلامی را (حزب اسلام گرای افغانستان) را رهبری می نماید.

ماهنامهء همبستگی به دوام سخنان شان چنین می نویسند: («صلاح الدین ربانی پسر ربانی که سالهای زیادی از عمرش را در خارج گذرانده و از برکت پول و دارایی «جهاد فی سبیلالله» به تحصیلات عالی و زندگی عالی دست یافته، همانند بوجی های دالری که به میراث برده، حزب جمعیت هم حق میراثی او خواهد بود بنا تلاش کرد، که رهبری را بدست گیرد.»)

باآگاهی و دقت به سوانح این جوان (فرزند برهان الدین ربانی) سوال های فراوانی نزد انسان خلق می گردد، که: فرزند این به اصطلاح یکی از «سرکرده گان جهاد افغانستان» زمانی با پاسپوت پاکستانی بدور از پاکستان فرستاده شده، که زمین زیر پای افغان های بیچاره می سوخته و این آتش استخوان سوز تر و خُشک را با خود می سوختانده، دُرست در همان سالها این جوان به همکاری پدر و ادارهء استخبارتی پاکستان به دور از افغانستان فرستاده شده  تا مبادا خاری به پای این پسر نازدانهء پدر « جهاد گر» به خلد؟

آیا این جوان (پسر یکی از مشهور ترین جهاد گران افغانستان) زمانیکه آتش جنگ و برادری کُشی در سرزمین افغانستان زبانه می کشیده، آگاهانه از جانب پدر به آنطرف ابحار فرستاده نشده تا از گزند روزگار وجنگ های خونین که پدر با همکاری ادارهء استخباراتی کشوری بیگانهء آنرا در سرزمین افغانستان براه انداخته جان به سلامت بُرده باشد، تا مبادا در آتش این جنگ ها به سوزد؟

طوریکه از سن و سال این جوان بر می آید، او در سال ۱۳۵۰تولد گردیده است الی هفت ساله گی که سال (۱۳۵۷) می گردد در پاکستان سپری نموده و همانجا شامل مکتب گردیده است(دُرست زمانیکه کودتای داود در افغانستان به وقوع پیوسته و برهان الدین ربانی از سال ۱۳۵۲ به پاکستان فرار نموده و در آن کشور پناه جُسته بود.)

ده سال مکتب ۱۳۶۷ (دُرست زمانیکه قیام نظامی توسط افسران افغانستان به وقوع پیوسته و دولت به اصطلاح جهادگران «کمونیستی» در کابل حاکم گردید است و جنگ و برادر کُشی های خونین توسط احزاب اسلامی براه انداخته شده و رهبری میگردد، جنگ های اعلان ناشده که با تمام قساوت و شدت بی سابقهء آن در سراسر افغانستان بیداد می نماید )

پدر(برهان الدین ربانی) پسر خویشرا نه مانند سایر اولاد غریب و بی بضاعت کشور به جبهات بی برگشت از جنگ،  بلکه او را هرچه دور تر از افغانستان غرض کسب تحصیل بالاتر و بیشتر به خارج از پاکستان می فرستد، یعنی بدور از جنگ ها و خون ریزی خانمانسوز در جبهات مختلف در سر تا سر افغانستان.

در حالیکه این پسر بچه (آغای صلاح الدین) به سن بلاغت نیز رسیده و می تواند مانند سایر جوانان بی بضاعت و کم درآمد افغان در جنگ های تحمیلی و «جهاد فی سبیل الله مجاهدین؟؟؟؟» اشتراک ورزد، ولی چون پدر از قبل میداند، که این جهاد نه برای اولاد او، بلکه این جنگ ها و برادر کُشی ها برای فرزندان سایر افغانها فرض دانسته می شوند، نه برای اولاد او؟

بعد از ختم مکتب پدر بازهم این جوان صحتمند یعنی (جناب صلاح الدین خان را) برای آنکه از گزند روزگار هرچه بدور بُرده باشد به عربستان سعودی می فرستد، در حالیکه در همین سالها صد ها و هزار ها جوان بیچاره و مسلمان کشور در جنگ های داخلی که توسط همین رهبران جهاد( در دوران حاکمیت خودی شان از ۱۳۷۰ الی ۱۳۹۰ ) براه انداخته می شوند، جان های شرین شانرا در جبهات خونین و بی برگشت از دست داده معلول و معیوب گردیده و به صد ها و هزار آنها از این جبهات و جنگ ها و برادرکُشی های خونین هرگز بر نه گردیدند)

بعد هم زمانیکه او تحصیل خود را تا به سطح لیسانس در عربستان بدست می آورد، بازهم این بار از جانب ادارهء دولت پدر غرض اجرای وظایف دیپلوماتیک به طرف اروپا و امریکا فرستاده می شود تا متباقی زنده گی را در بدور از گرد و خاک ، ولی در میان خوب رویان اروپا و امریکا با آرامش کامل روحی و روانی به سر بُرده،  در پهلوی اجرای وظیفه به تحصیل خویش ادامه نیز بدهد.

این را گویند صداقت در برابر ملت و مردم فریب داده شدهء افغانستان که از جانب رهبران احزاب اسلامی تحت عنوان (جهاد در راه خدا و ایجاد دولت اسلامی در افغانستان براه انداخته شد)

رهبران احزاب اسلامی با براه اندازی جنگ و برادر کُشی های خونین این جنگ ها را با هوشیاری بی سابقهء با پوشش دینی و مذهبی ذریعهء اولاد غریب و بیچارهء افغان به پیش بُرده و با فرستادن جوانان به جبهات داغ جنگ و برادر کُشی های خونین به زنده گی آنها نکتهء پایان بی برگشت را گذاشتند.

این رهبران با استفادهء ابزاری از (اسلام) و خود نا آگاه از بازی های بزُرگ سیاسی، منطقوی و جهانی نسلی از کشور را برباد داده وبه تباهی خود آگاه سوق داده و خود با اولاد و خانواده های خویش در غُندی های خیر به تماشا نشسته و از همان لحاظ در اخیر هم ناخُن اولاد شان طی این دو دهه جنگ ویرانگر خط نه خورده یعنی (سُت و لُغوط ، جور و تیار، با تحصیل و پول سرشار از جهاد) اکنون با خوان خواهی از قتل پدر به اریکهء بعدی قدرت در افغانستان تکیه زده و حکم خواهند راند؟؟؟

این چگونه عدالت آسمانی و زمینی است، که در کشوری چون افغانستان می تواند تحقُق یابد، این ملت تا به کی و چی زمانی بیدار خواهند گردید، که دوست را از دشمن فرق نموده و میان آنها تفاوت را قایل خواهند گردید؟؟؟

و این هم سوالات دیگر که نزد انسان خلق می گردد و آن اینکه:

این جوان چند سال را در انگلستان سپری نموده، تا موفق به دریافت پاسپورت تابعیت گردیده است؟

از چند سال به اینطرف میگردد، که جناب صلاح الدین ربانی تابعیت بریتانیا را بدست آورده است؟

از اینکه از چند دهه به اینطرف، کُتلهء بُزرگی از افغانها در بسیاری از نکات جهان چادر مهاجرت و پناه جویی را هموار نموده اند، اکنون اینرا به خوبی میدانند، که اگر چندین سال را بیهوده و بی سرنوشت در کشوری که از آن تقاضای پناهنده گی را نموده اید، سپری نه نماید، ابدآ موفق به دریافت سندی اقامه از آن کشور نه خواهید آورد، آنهم از کشوری، چون انگلستان ؟؟؟

پس جناب صلاح الدین خان هم باید چندین سالی را بدان منوال باید سپری نموده باشد، تا موفق به دریافت سندی اقامت گردیده باشد؟

این هم چند سوال( در ارتباط حزب شان):

آیا نسل جوان و دوم جمعیت می توانند به این سوال ها جواب دهند، که این انگلیس بچه، روی کدام خدمات به چنین شانسی دست یافته است( تعین او به حیث رهبر جمعیت اسلامی شان)؟

و یا آنکه این جوان زحمت ندیده چی صفاتی برتر و یا اضافه تر از دیگران دارد، که می تواند به چنین موقف تکیه زند؟

در حالیکه برویت خیلی ها از اسناد موثق تاریخی، این جوان نه تنها یک روز را، بلکه یک ساعت را هم در جنگ و جبهه سپری نه نموده است، که به باید رهبری چُنین یک حزب نظامی و سیاسی را بدوش به گیرید ؟؟؟

و یا آنکه متباقی ذوات محترم در جمعیت اسلامی می خواهند برای ملت و مردم افغانستان به گویند، که پدر این جوان در جهاد اشتراک داشته اند،بنآ او نیز مستحق چنین افتخاری می باشد؟؟

پس از این عالی جنابان باید پرسید، که آیا می توان خدمات پدر را به پای پسر محاسبه نمود؟؟؟

نظر به ادعای که رهبران درجه دوم جمعیت  دارند، آنست که : « این حزب یکی از احزابی میباشد، که در راه دفاع از اسلام و ایجاد دولت اسلامی در افغانستان قربانی های فراوان داده و کار های فراوانی را انجام داده است

آیا می شود که رهبری یک حزبی اسلامی را بدست یک تابع انگلیس سپُرد؟؟؟

این چگونه یک جمعیتی اسلامی می باشد، که یک فردی دارای تابعیت انگلیسی می تواند در راس آن قرار داشته باشد؟؟؟

آیا در افغانستان فردی مسلمان دیگری وجود ندارد، که با داشتن تابعیت افغانی این حزب را رهبری نماید؟

یا آنکه جمعیت اسلامی را حتمآ باید فردی رهبری نماید، که دارای تابعیت خارج از افغانستان و آنهم انگلستان همین « دوست دیرین مردم افغانستان» باشد؟

همان طوریکه پدر(برهان الدین ربانی) اضافه از چند دهه در پاکستان و خارج از آن با پاسپورت پاکستانی نده گی نمود و به اکثرآ از نکات جهان با همان هویت  گشت و گذار کرد، تا آنکه ذریعهء ادارهء استخباراتی پاکستان به کابل آورده شد و در راس دولت نوبُنیاد اسلامی در کابل نصب گردانیده شد.

پسر هم باید از چُنین امتیازات و امکانات فوق العاده برخوردار گردد، همان طوریکه در میان مردم مشهور است، که می گویند(آنکه ندارد نشان پدر، ندانند و نه خواهانش پسر)

در این جا من شخصآ به چُنین سوالی برمی خورم و آن اینکه: آیا برای کشوری چون افغانستان جواز دارد، که گوشهء از چادر رهبران احزاب اسلامی آنها حتمآ در تار خام کشور های دور و نزدیک بیگانه بسته بوده و گره خورده باشند ؟؟؟

و یا آنکه اکنون دیگر اکثرآ از رهبران جوان احزاب اسلامی و از آن جمله جمعیت اسلامی هم دارای تابعیت ها و پاسپورت های کشور های خارجی میباشند؟؟؟

اگر احزاب دست چپی این چُنین کشور ها(چون افغانستان و سایر کشور های اسلامی) به چُنین ارتباطات دست به زنند و یا افشاء گردند، در آن صورت آنها به نام های نوکران و چاکران کشور های بیگانه یاد شده و در انظار مردم کوبیده خواهند شد، ولی رهبران احزاب اسلامی چُنین جواز را دارند، که با کشوری های اسلامی چُنین ارتباطات روشن و برحالا را داشته باشند؟؟؟

این چگونه عدالت است، که نماینده گان و حتا رهبران دست دوم و سوم این گونه احزاب هنوز هم به خود چُنین اجازه میدهند ، که همه چیز را برای خود حلال، ولی برای دیگران حرام می دانند؟؟؟

اگر همکاری با کشور های که در شمال افغانستان قرار دارند حرام باشند، پس همکاری و در خواست هر نوع کُمک از کشوری های جُنوب شرق و جُنوب غرب هم نباید حلال باشند، زیرا در سیاست (نه دوست دایمی و نه دُشمن دایمی وجود دارد.)

سوالی دیگری که به رهبران جوان گروه های اسلامی مطرح میگردد و آن اینکه، همان های که چه پیش از یازدهم سپتامبر و چه بعد از آن تاکُنون بلاوقفه عنان حکومتداری را در مرکز و ولایات کشور به دست دارند و اکثرآ در مناظره ها با افتخار بلند از جهاد و مقاومت نیز یاد می نمایند، لطف نموده و یک کارنامهء این جوان دارندهء تابعیت انگلستان را به خاطر جهاد و یا مقاومت او در مقابل روسها و یا کشوری دیگری بدست مردم افغانستان بدهند؟

تا آنکه مردم به توانند او را نیز در قطارمجاهدین محاسبه نمایند و دوم آنکه برای او نیز طوریکه تاکنون در طی این چند دهه برای سایر مجاهدین مکافات آن جهاد و مقاومت  را داده اند برای او نیز به پردازند؟؟؟

این هم چند سوال به ارتباط پیشنهاد او به حیث وزیر خارجه در کشور:

طوریکه از بیوگرافی اش برمی آید این جوان نیم زیاد تر از عمر خویشرا در خارج از افغانستان و بدور از گرد و خاک باد این کشور گذشتانده است و حال به چُنین یک وظیفهء بُزرگی چون وزارت خارجهء یک کشور پیشنهاد می گردد؟؟؟

او مصدری چه خدمتی برای این کشور و مردم گردیده است که به تواند با خاطر آرام و آسوده به کُرسی وزارت خارجهء یک کشور تکیه نماید؟؟؟

جناب عبدالله عبدالله نیز لُطف نموده و برای مردم توضیح دهد، که این جوان را نظر به کدام خدمات اش مقابل ملت و مردم افغانستان به چُنین یک پُست حساس پیشنهاد نموده است؟؟؟

 

نجیب الله عظیمی

 

جنوری 2015 جرمنی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حزب همبستگی افغانستان، دوشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۹۲

همانجا حزب همبستگی افغانستان، دوشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۹۲

ویکی پدیا

 

 


بالا
 
بازگشت