ابراهیم ورسجی

 

تباه کاری دراقتصادافغانستان؛میراث برجسته ی کرزی

ابراهیم ورسجی

23-6-1393

نگاهی به اقتصاد سنتی – پیشاکرزیی افغانستان

این نوشته دردوبخش تهیه شده است:نخست،نگاهی به اقتصادی سنتی – پیشاناتویی- کرزیی افغانستان.دوم،تباه کاریی کرزی درافغانستان افغانستان! چون،دوره ی زمام داریی تحمیلی کرزی به پایان رسیده است؛ازاین رو،لازم دانستم سخن های درباره ی دستاوردها ودرواقع میراث خوب وخرابش برای مردم افغانستان داشته باشم که نوشته ی کنونی سومین بخش ازنوشته هایم درزمینه می باشد که ادامه خواهد یافت.چون، بخش نخست نوشته ام درباره ی ناکام شدن برنامه ی دولت سازی وبازگرداندن امنیت زیرسایه ی ناتو؛ وبخش دوم آن هم، فرصت کشی کرزی دربخش های گونه گون بود.ازاین لحاظ،ترجیح دادم که بخش سوم یانوشته ی کنونی درباره ی تباه کاریی کرزی دراقتصاد افغانستان باشد.

زمانی که سخن ازاقتصاد افغانستان وتباه کاریی کرزی درآن به میان می آید،لازم است که تماسی باگذشته ی اقتصاد بیمارکشورگرفته وضع کنونی راروشن نمایم.واقعیت این است که،اقتصاد افغانستان یک اقتصاد زراعتی- مالداری- گمرکی وتاحدی تجارتی ودرکمترین حد صنعتی بود.اقتصادی که بخاطرنابکاریی حکومت های دیروزافغانستان بسیارقبیلگی- سنتی مانده بود؛ تااین که، پس ازتبدیل بادارتوسط حکومت ظاهرشاه پس ازجنگ جهانی دوم وایجاد نزاع مرزی باپاکستان،وابسته یا دست بدامان اتحاد شوروی شد.درواقع،دست بدامان شوروی شدن سیاست واقتصاد افغانستان یک فایده داشت ویک زیان که زیان آن رفته رفته همه فایده هایش رانیست کرد. روشن است که، فایده ی افغانستان ازدست بدامان مسکوشدن حکومت واقتصادش این بود که راه باریکی به سوی مدرنیته / نوگرایی اندیشه ی ومادی پیداکرد.

وقتیکه، ازبازشدن دروازه ی تنگ  به سوی مدرنیته ازطریق مسکو،درافغانستان سخن می گویم؛درواقع،این پرسمان برجسته می شود که حکومت های افغانی متکی به هند بریتانیا، نتوانسته بودند ازمدرنیته ی انگلیسی که درهند درقالب ارتش،بروکراسی،احزاب سیاسی،دانشگاه ،فن آوری وعلوم عصری خود نمائی کرده بود؛بهره برداری نمایند.ازاین رو،مدرنیته که کشور- ملت،احزاب سیاسی،جامعه ی مدنی،حکومت پاسخ گو،علم ،فن آوری ،اقتصاد مدرن و...فرزندانِ آن می باشند؛آن هم درقالب مدرنیسم / نوسازیی کمرنگِ معارف ،ارتش واداره ی عامه هم ناوقت وارد افغانستان شد وهم ناقص وازمجرای نا درست.به سخن دیگر،حکومت ها وزمام داران نادان- قبیلگی افغانستان باتوجه به ناهمسازیی ساختارقدرت شان باساختارفرهنگی- تاریخی- اجتماعی ای کشور،تنهاخود رابه کمک هند بریتانیا حفظ کرده مصدری خدمتی برای مردم ازنظراقتصادی- خدماتی نه شده اند.

ازاین رو،بامرگ استعماربریتانیا وبرآمدن پاکستان درمرزشرقی افغانستان هم بادارعوض کردند وهم راه به سوئی مدرنیسم ناقص یانیمه ی کاره ی روسی آن هم دربخش نوسازیی دستگاه ارتش وپلیس کشودند.علت دیرراه بازکردن به مدرنیته / نواندیشی درافغانستان هم ذهنیت قبیلگی حاکمان بود که بجای آینده تمایل داشتند به گذشته بنگرند؛ وهم خواب آلودگی مردم که حکومت هایشان چنان می خواستند! گذشته ی ناشادی که جزبدبختی چیزی دیگری برای بازخوانی نداشت وندارد.دراین راستا،برای همه آگاهان افغانستان روشن است که، تاتفکرعلمی برکله ی زمام داران ونهادهای اداری- امنیتی- دفاعی- آموزشی و...غلبه پیدانکند،راه بروی علم وفن آوریی مدرن وفرزند دلبندآنها یعنی اقتصاد وتوسعه ی اقتصادی بازنمی شود که نشد! ازاین رو،هم حکومت وهم اقتصاد افغانستان قرون وسطائی ماند؛ تا اینکه، رخنه ی شوروی دراین کشوردوتکان آورد:نخست،جهان کهنه اش رالرزاند! دوم،مدرنیسم الحادی- کمونیستی،مذهب گرائی وقبیله گرائی تاریخ زده را ازخواب قرون واعصارتاحدی بیدار کرد.

بهرحال،پیش ازرخنه ی کمونیسم روسی درافغانستان،درمیان زمام داران قبیلگی این کشور، امان الله خان دریافته بود که نوگرائی درکشورراه بازنماید که شکست خورد ودرشکست خوردنش هم خود ش بیشترکوتاهی بدوش دارد تامخالفانش.با رخنه ی شوری درافغانستان که بانخست وزیریی محمد داودخان همراه بود،توجه به توسعه ی کمرنگ اقتصادی صورت گرفت که خوب؛امابسیارنا وقت ونیمه کاره بود.بهرصورت،نوسازی دراداره واقتصاد افغانستان درزیرسایه ی نفوذ استراتژیک اتحاد شوروی ادامه یافت که دربخش ماشینی کردن زراعت وزیرساخت های اقتصادی ،معدن شناسی وکندن کاریی نفتی- گازی بسیارکند جابازکرد.درراه بازکردن مدرنیسم روسی درافغانستان،شایان توجه است که نیکیتاخروشچف،رهبروقتِ اتحاد شوروی درخاطراتش که به فارسی هم ترجمه شده است ونویسنده انگلیسی آن رادردست دارد؛می نویسد:"دردهلی بودم که پادشاه افغانستان برایم تلفون کرد که دروقت بازگشت ازدهلی به مسکو،توقف کوتاهی درکابل داشته باشم که چنان کردم.درجریان(سفررهبرشوروی به افغانستان که همزمان با آغازدوره ی نخست وزیری محمد داودخان بود)،اومی گوید که درنشست باشاه وحکومت افغانستان دریافتم که این کشوربه چه نیازی دارد؛ ومن درگام نخست برایشان نان پزی / سیلوساختم.دربخش دیگری ازخاطراتش،خروشچف می گوید که:یک میلیارد دالردرافغانستان هزینه ومیلیارد ها دالربرای شوروی ذخیره کردم."

نگاهی به دوره ی زمام داری خرشچف که از1953تا1964را دربرمی گیرد ویک سال بیشترازنخست وزیریی داودخان،متحدش بود؛نشان می دهد که درهمان دوره سیلوی مرکزی ساخته  وسرک های کابلِ آن زمان هم پخته کاری شد.افزون برآن ها،سرک های پخته ی کابل به سوی سالنگ ادامه وتونل سالنگ هم شکافته همراه باپخته کاریی سرک تاپلخمری آماده و درخدمت مردم قرارگرفت.روشن است که، منظورخروشچف ازهزینه ی یک میلیارد دالربرای افغانستان وذخیره کردن میلیارد ها دالربرای شوروی این است که اگرامریکا درافغانستان رخنه می کرد،مسکومجبورمی شد که ازکوه پایه های پامیرتاباریکه ی ذوالفقاردرمرزهرات وترکمنستان شوروی،میلیارد ها دالرذخیره می کرد تامانع رخنه گریی اطلاعاتی امریکا درقلمرو امپراتوریی شوراهاشود! نویسنده که ازنخستین روزهای نخست وزیریی محمد داود تاپایان ریاست جمهوری اش؛ به چگونگی کمک های شوروی درراستایی مدرنیزه کاریی اقتصاد افغانستان نظراندازی کرده است،این مسئله برایش روشن شده است که درنیمه ی پسین هرماه حوت که بودجه ی سالانه ی افغانستان ساخته وبرای سال نوبکارانداخته می شد؛هیئت اقتصادی شوروی به افغانستان آمده ازحکومت این کشورمی خواست که ازبودجه ی توسعه ی وتوان خود درپرداخت آن اطلاع دهد.

پس ازگفت وگوهای معمول باهیئت شوروی،حکومت افغانستان می گفت که درسال مورد نظر500میلیون دالریاکمترازآن بودجه ی توسعه ی دارد وتنها150میلیون آن راپرداخته می تواند؛واین شیوه درمناسبات اقتصادیی کابل - مسکو رایج شده بود. مسکوپس ازبررسی بودجه ی توسعه ی افغانستان؛پرداخت 350میلیون دالرآن رامتقبل می شد.جالب این است که، برای افغانستان نه ارز،بلکه مواد خام ساختمانی وماشین- آلات مورد نیازپروژه هایش را می داد ودرعوض آن هم ارزنخواسته ازمواد تولیدی افغانستان مانند:میوه ی خشک،ترمیوه،نارنج ،لیمو، زیتون ونفت آن راباسود بسیارناچیزمی گرفت.شایان ذکراست که، درآمد نفتی افغانستان بیشتربرای اسلحه هزینه شده است نه توسعه ی اقتصادی؛ودراین زمینه،مافیاگری یاپنهان کاری دیده می شود.پروسه ی که تاپایان ریاست جمهوری محمد داودخان ادامه وباکودتای 7ثور1357که با آن افغانستان ازساحه ی نفوذ استراتژیک به ساحه ی نفوذ ایدئولوژیک مسکورانده شد،ادامه یافت.ازآن به بعد است که، بودجه ی توسعه ی به مکرویان سازی درکابل برای اعضای حزب حکومت گروتاحدی کارمندان دولتی واسطه دارخلاصه شده وافغانستان درواقع قربانی حماقت وتوحش تره کی – امین وتهاجم ارتش سرخ وجنگ سرد قدرت های بزرگ شد که فراورده ی آن فروپاشی حکومت متکی به مسکو،نابود شدن دستاورد کمرنگ مدرنیسم روسی بویژه دربخش اقتصاد،رسیدن جهادی ها به قدرت،ویرانی کابل،صادرکردن طالبان والقاعده توسط پاکستان باکمک مالی عربستان وتایید امریکا،رخ داد یازدهم سیپتامبر2001وبرآمدن حکومت کرزی می باشد.

تباه کاریی کرزی دراقتصاد افغانستان

پس ازپایان دوره ی دولت های قبیلگی - شبه مدرن چه درزیرسایه ی نفوذ استراتژیک وچه درزیرسایه ی نفوذ ایدئولوژیک - کمونیستی اتحاد شوروی واقتصاد های نیمه جان شان،دوره های جهادی ها وطالبان می رسد.چون، پیش ازاین ها،حکومت ها واقتصاد های مختلط - کمونیستی ای افغانستان ازپستان اقتصاد بزرگ شوروی ومنابع کمرنگ درونی تغذیه می کردند،منابعی که جهادی ها وطالبان ازبخش برونی آن هابی بهره بودند.اگرچه،پاکستان،عربستان وایران به گونه های کمرنگی ازاداره های های جهادی- طالبانی بویژه دومی حمایت کردند؛اماکمک های اقتصاد های آن ها به اندازه ی نبود که ازآنها اقتصاد های- مافیایی- جهادی وطالبانی سروصورت بگیرند.ازسوی دیگر،پاکستان درافغانستان ازنظراقتصادی نقش تباه کارانه هم داشت که غارت ابزار-آلات جنگی حتاتکه- پاره های آن ها،ویران کردن کابل،شمالی وبت بامیان،پل ها وسرک های افغانستان بطورعمدی،نماد آن می باشد.ازسوی دیگر،درمیان جهادی ها روحیه ی غارتگری همراه بانادانی؛ وبراداره ی طالبان، افلاس عقلانی – اداری- اخلاقی حکمفرمابود.ازاین رو،بحث ازاقتصاد دردوره های جهادی وطالبانی بدورازمنطق به نظرمی رسد.

بنابرآن،دفترچه ی اقتصاد افغانستان دردوره های جهادی وطالبانی رابسته وارد بحث اقتصاد دردوره ی حکومت امریکائی کرزی وخوب کاری وتباه کاریی آن درزمینه ی اقتصادی می شوم.شایان یادآوری است که ،بدو دلیل زیر،این دوره رادوره ی تباه کاری دراقتصاد افغانستان می دانم:نخست،دراین دوره کمک های بی شماری اقتصادی برای مردم افغانستان توسط امریکا وجامعه ی جهانی صورت گرفت که به شکم کرزی ودارودسته ی همکارش رفت.دوم،منابع اقتصادی دست ناخورده - طبیعی افغانستان به شمول منابع روی زمینی وزیرزمینی بسیاربی شرمانه به غارت برده شد.دررابطه به اصل نخست،ازبحث درباره ی کمیت کمک های اروپا وبرخی کشورهای آسیائی بویژه ژاپن وهند،خود داری کرده تنها به بازتاب کمک های مالی امریکا درراستائی بازسازیی اقتصاد افغانستان بسنده می نمایم.دراین راستا،روزجمعه12ماه سیپتامبر-21ماه سنبله،جان سپکوی،رئیس کمیته ی "سیگار"یاکمیته ی بررسی کمک های امریکابرای افغانستان که توسط کنگره ی آن کشورتوظیف شده است؛طی سخن رانی دردانشگاه جورج تاون درواشنگتن ابرازکرد که :"در13سال گذشته،امریکا مبلغ 104میلیارد دالربرای بازسازیی افغانستان هزینه کرده است.با وجود کمک - هزینه ی یاد شده به افغانستان،فساد اداری وتجارت مواد مخدردراین کشورادامه دارد وهمچنان این کشورقادربه نگهداشت پروژه های آغازشده توسط امریکانیست.در واقع،ماحکومتی درافغانستان ایجاد کردیم که توان نگهداریی پروژه های بازسازی راندارد وجامعه ی جهانی 60 درصد مصارف افغانستان رامی پردازد.درعین زمان،باوجود فرارسیدن زمان عقب نشینی قوت های امریکا،کنگره  اعلام کرده است که16میلیارد دالردیگربرای افغانستان کمک می نماید.درضمنِ یاد آوری ازکمک اعلام کمک شده توسط کنگره،جان سپکو ازپرداخت 706میلیارد دالربرای نابودی مواد مخدربرای افغانستان انتقاد کرده هشدارداد که درنبود برنامه موثرعلیه مواد مخدرنزد امریکا ونبود علاقمندی درحکومت افغانستان برای مبارزه علیه موادمخدر، ممکن است که این کشور به زاد گاه بزرگ مواد مخدر وپرورشگاه جنایت کاران تبدیل شود.ازاین رو،جان سپکوبه نظارت دقیق دراموربازسازی افغانستان پافشاری کرده ابرازنگرانی کرد که کاهش حضورنظامی کارنهاد زیرنظراورا دشوارترساخته است."

پس ازبازتاب مقدارکمک امریکا،لازم است که ازخدمات کمرنگ صورت گرفته هم یاد آوری شود،"تاسیه روی شود هرکه دراوغش باشد"! سخن درباره ی کارهای صورت گرفته را ازساخت زیرساخت هامی آغازم.برای همه آگاهان کشورآشکاراست که سرک کابل- قندهار،به کمک امریکا،ژاپن وعربستان ساخته شده است که کیفیت ساختش هم برای همه معلوم است. سرک کابل- جلال آباد، به کمک چین ساخته شده است که ازکیفیت ساختش شکایت کم شنیده ام.سرک کابل- گردیزرانمی دانم به کمک کدام کشورها ساخته شده است؛اماکیفیت ساختش همانند همتای کابل- قندهاری اش می باشد.درباره ی سرک میان کابل- پلخمری همه دانند که همان سرک ساخت دوران کمک های شوروی می باشد که تکه- پاره شده است وصدای مردم به آسمان بلند شده است.سرک ازپلخمری تابلخ وضعی بدی ندارد؛اماازبلخ تامیمنه به گفته ی مردم چیزی بهترازسرک میان دوشی- پلخمری می باشد؛وسرک ازپلخمری تافیض آباد باعرض سه مترباکیفیت ناچیز مورد بهره برداری می باشد؛البته،باعمرکوتاه.سرک میان قندهار-هرات هم مانند سرک میان پلخمری- قندزمی باشد؛ وازسرک هامیان جلال آباد- تورخم،قندهار- سفید بولدک،شکایت هابی پایان وسرکه هرات- اسلام قلعه را ایران خوب ساخته است.سرک هرات- تپه ی سیاه ومزار- حیرتان هم وضعی خوبی دارند؛اماقندز- بندرشیرخان همانند جلال آباد- تورخم می باشد.میان چاریکار- بامیان- غور- بادغیس ومیدان شهر- غزنی- بامیان ووضع سرک ها دردایکندی- ارزگان ،نباید ازساخت سرک هاسخن گفت؛وسرک های هلمند،ارزگان وفراه هم وضع مردم پسندی ندارند؛ وازسرک های کابل وپخته کاری شان همه می دانند که تنهاسرک میان میدان هوائی وریاست جمهوری ومیدان هوائی وهتل انترکانت - بندقرغه وسرک میان دهمزنگ ودانشگاه کابل هم بدنیست.پس،این شد وضع ساختِ زیرساخت های اقتصادی افغانستان.ازوضع تونل سالنگ،سیلوی مرکزوکاخ دارالامان هم همه می دانند ونیازی به بیان نیست.میدان های هوای کابل،مزار،هرات،قندهار،جلال آباد، وضع همانند سرک پلخمری- فیض آباد دارند.درباره ی انتقال برق ازازبکستان به کابل، با وجود شکننده ونابسامان بودنش،باید گفت که مورد نیازمبرم برای خود حامیان حکومت می باشد که بیشتربه کمک هند فراهم شده است.اینکه،بعدازعقب نشینی نظامی کمک کننده های حکومت کرزی ادامه یاقطع می شود،به زمانی درازی نیازنداریم.

بادرنظرداشت زیرساخت های بیماریاد شده،به صراحت می توان گفت که درمصرف همه شان ممکن است که چهارمیلیارد دالرهزینه شده باشد.پس،پرسش مهم این است که، چه آمد برسرکمک 104میلیارد دالریی امریکا برای بازسازیی افغانستان که غیرازپرداخت برای جمع آوریی پول های افغانی بی پشتوانه که ازحکومت نجیب الله تا اداره ی های انتقالی وموقت کرزی چاپ شده بود؛اثری بارزی ازآن دزندگی مردم افغانستان دیده نمی شود؟ پاسخ این پرسش زیادهم دشوارنیست.قصرهای شیرپور،ساختمان های تجارتی اعمارشده توسط حکومتی ها ، سرمایه گذاری های بزرگ شان دردوبی وواریزکردن پول های کلانِ دالری به بانک های بیرونی و...پاسخ تا اندازه ی درست پرسش یاد شده می باشد. شایان ذکراست که،برخی سرسری انگاران، ساخت چندهتل با دزدیی کمک های خارجی،غصب زمین های دولت وملت ،پول مواد مخدر وجاسوسی را درکابل دیده گمان می کنند که افغانستان گل وگلستان شده است! برای شناخت بهتراین گل وگلستانِ خود فریبان،  بسنده می کند که دوکارزیررابکنید:نخست،دروقت بیرون شدن ازیک محفل عروسی، برای یک گداگر10افغانی بدهید تا200گداگری دیگر محاصره تان کرده ازصدقه دهی بیزارتان نمایند! دوم،کمی درکوچه - پس کوچه های کابل قدم بزنید تاشمارگداگران ومحیط زیست کشنده را تجربه کرده یاپوزخود رابسته نمائید ویاروانه ی بیمارستان شوید.بیمارستانی که فهم داکترانش شبیه به فهم کرزی ومعاونان ووزیرانش ازسیاست ،مدیریت واقتصاد می باشد.درواقع، وضع همه بیمارستان های افغانستان مانند وضع همان بیمارستان فرضی کابل می باشد که برای نجات ازعارضه ی محیط زیست به آن پناه برده دیدید که چه داکتران بزرگ وار- تهی مغزی درآن مصروف کارمی باشند.این وضع غمبارطبی باید درافغانستان رونمامی شد؛به این خاطرکه،درهمه چیزجعل کاری ممکن است ؛امادرعلم بویژه علم طب جعل کاری ممکن نیست.بهرحال،ایدئولوژی زدگی مبارزه ی کمونیست ها ومذهبی های مخالف شان جنازه ی دانش وتخصص را ازافغانستان برداشت!

اکنون که ازساختن زیرساخت های کمرنگ باهزینه ی زیاد ومشکوک نامبرده شد،وارد بخش پسین نوشته می شوم که غصب زمین های دولتی ومردم،خیانت درگمرک ها،غارت معادن،گسترش مواد مخدر،دزدی آثارارزشمند تاریخی و...می باشد.روشن است که اقتصاد افغانستان یک اقتصاد بیشترزراعتی ومتکی برزمین وباغداری وتاحدی مالداری- تجارت وکمرکات بود ومی باشد.بدبختانه،جنگ داخلی وخشک سالی وفروپاشی مدیریت دولتی بیشترین زیان رابه سیستم آب رسانی، زراعت ،جنگل داری،مالداری وباغداری وارد کرد.باوجود این که، جنگ وخشک سالی اقتصاد زراعتی افغانستان رازیانمند ساخته بود؛ اماغصب زمین های مردم ودولت توسط زورمداران کم صورت گرفته بود.برخلاف،بابقدرت رسیدن کرزی ودسته ی نادان – غاصبش،برنامه ی شهرک سازی های خود سرانه باغصب زمین های دولتی ومردم توسط حکومتی ها روی دست گرفته شد.شهرک های که ازدونگاه دولت ومردم افغانستان را فلج کرده اند:نخست،شهرک سازی های بدون برنامه ی شهری،اصل شهررانابود کرد که نتیجه ی آن کلان شدن شبه شهرها وغیرقابل زندگی شدن محیط زیست می باشد.زمانی که کلان کردن بدون برنامه ی شهریی شهرهای  افغانستان بویژه کابل را باناتوانی شهرداری ووزارت شهرسازی یک جانمایم،نتیجه این می شود دیگرچیزی بنام شهرکابل وخدمات شهری نداریم.

جالب این است که،برنامه ی غیرشهریی کلان کردن خود سرانه ی شهر درکابل توسط بزرگان حکومت کرزی،قاضی ها ووکیلانش صورت گرفته است.بطورنمونه،چندین بلاک بدساخت شهری درکابل ازخانواده ی کرزی می باشد؛همچنان که،پروژه ی شهرک"عینو"درقندهارازآن هامی باشد.افزون براین،توزیع غیرعادلانه ی ساحه های تجارتی درشهرکابل توسط کرزی ومعاون قبلی اش،ملافهیم برکسی پوشیده نیست.ازجانب دیگر،معاون دوم کرزی،ملاکریم خلیلی وبرادرش بخش بزرگ زمین های حاشیه ی کابل دیروزرادرمسیردارالامان- لوگر- دشت برچی غصب ودربازارسیاه به فروش رسانده اند.زمین های دولتی وشخصی درمسیرکابل- قره باغ،اغلب توسط ملاسیاف دربازارسیاه به فروش رسیده است؛ وعین سرنوشت دامن گیر زمین های مسیرکابل- سروبی وکابل- چارآسیاب – لوگرهم شده است که عاملان آن احمدشاه احمدزی،معاون تنظیم سیاف واعضای دیگرمافیای زمین می باشد.دربیرون کابل هم،زمین های دولتی درهمه ولایت هاتوسط زورمندان حکومتی وهمکاران شان غصب وبه غارت رفته است.ازاین رو،اکنون،دولت افغانستان یک بسوه زمین درکابل وولایت هاندارد؛ وپروژه های شهرسازی هم یاوجود ندارند ویا دربازارسیاه اسیردست غاصبان زمین وتفنگ داران شده اند.

درباره ی اثرناگواربازارسیاه کردن زمین توسط مافیای زمین درافغانستان بویژه کابل، یک نمونه آورده نویشته را ادامه وبه پایان می رسانم.بطورنمونه، در14ماه اخیردولت مجاهدین، شهردارکابل بودم.آن وقت قیمت سه ونیم بسوه زمین درشرق شهر15افغانی به پول کنونی ودردیگربخش های آن قمیت همان سه بسوه زمین 25افغانی به پول افغانی کنونی بود که دردوره ی اداره ی طالبان هم تغییری درقیمت یاد شده نه آمده بود.اکنون،درآن جاهای که قمیت زمین 15و25افغانی بود،زمین یافت نمی شود واگریافت هم شود آن هم دربازارسیاه نه شهرداریی کابل،همان قیمت های 15و25افغانی، به  65 و100هزارادالربالاخیزبرداشته است.پس،لازم است که بود ونبود شهداری ووزارت شهرسازی را درآسمان بجوئیم نه درزمین.به این خاطرکه،اگراین دوارگان مهم شهری وجود می داشتند،مافیای زمین رسوائی وتباه کاری رابه این حد به آسمان بالانمی بردند!

پس اززیرسایه ی مافیای زمین رفتن شهرداری ها ووزارت شهرسازیی حکومت کرزی که داستان بیکارگی شان بطورکوتاه بازتاب داده شد، بدنیست ازوزارت های مالیه،تجارت،معادن وصنایع،زراعت ومواد مخدروکارنامه شان یاد کرده نوشته را پایان دهم.روشن است که، گمرک ها زیراثروزارت مالیه می باشند؛واین وزارت وگمرک هایش چنان فاسد هستند که توان وعرضه ی جمع آوریی 20درصد درآمد گمرکی افغانستان راهم ندارند.وزارت معادن وصنایع هم روشن است که همه منابع معدنی کشوررادراختیارنهادهای دولتی- غیردولتی بیرونی ودسته های مافیائی- درونی سپرده است.مثلن،یک قلم مهم کالائی تجارتی ومصرف داخلی افغانستان کشمش بود که پس ازپاک کاری دردستگاه مربوطه مورد بهره برداری وفروش بیرونی قرارمی گرفت.همین که درسرسفره ی همه ی مردم افغانستان کشمش ایرانی رخ می نماید،نشانگراین است که وزارت صنایع مرده است! وزارت زراعت افغانستان هم همانندی باوزارت های معدن وصنعت دارد.بسنده می کند که بازارخوراکه فروشی کابل وولایت ها رادیده بنگرید ماچه داریم وداوری نمائید که این وزارت باکمک های بزرگی که ازبیرون دریافت کرده است،چه کاری کرده است؟ درباره ی کارکرد وزارت تجارت،وضع ازدیگرهتایانش تاریک تراست.مثلن،افغانستان اکنون 95درصد واردات و5درصد صا درات دارد.پس،لازم است که اعلام فاتحه ی خوانی زارت تجارت هرچه زود ترصورت بگیرد تانا وقت نشود! دررابطه به وزارت مواد مخدر وکارکردش،همین بس است که به گفته ی جان سپکو، رئیس سیگار/ کمیته ی بررسی کمک های امریکا به این وزارت مسخره اشاره کرده شود.قرارگفته ی جان سپکو،امریکا در13سال گذشته،6میلیارد و7صد میلیون دالربخاطرمبارزه علیه مواد مخدربه این وزارت داده وکارکردش هم این است که شمارمعتادان درافغانستان افزایش یافته واین کشوربه رتبه ی درجه اول تولید کننده ی مواد مخدردرجهان ارتقاکرده است.

دراخیر،باید یاد آوری کرد که اگرقلب یک انسان ازتپش یارساندن خون به بدن بیفتد،همه اعضای بدن بیکاره می شود.روشن است که، قلب یک کشوردستگاه ریاست جمهوری اش می باشد؛ودرسردستگاه ریاست جمهوری افغانستان هم کرزی قراردارد که درمنافع خود، خانواده وهمکارانش غرق ومنافع مردم رافراموش کرده است.اگرمنافع اقتصادیی مردم رافراموش نمی کرد،خود ،وزیران ووکیلانش اقتصاد ،سیاست واداره ی کشورراباوجود کمک های مالی ونظامی بزرگ امریکا واروپا،فلج نمی کردند.ازاین رو،تاکید بردونمونه ضروری می باشد:نخست،بودجه ی بی شمار دستگاه ریاست جمهوری کرزی.دوم،قانون گذاری های خود جویانه ی وکیلانش درپارلمان وجزیه دادن عده ی ازوزیران ووکیلانش برای طالبان.برای همه آگاهان کشورروشن است که، بودجه دستگاه ریاست جمهوری کرزی ازبودجه های قوای عدلی وقانون گذاری افغانستان بیشتراست؛ واین بودجه درپرداخت تطمیع گرانه ی بی نتیجه برای طالبان ،تطمیع رقیبان درونی ،تفرقه اندازیی قومی وپرکردن شکم کته ی عده ی ازمحمد زائی های شکم پرست هزینه می شود که زمین ها وخانه های غصبی خود رافروخته وبه بانک های بیرونی سپرده وبرای روزگذرانی دردرون وبرون کاخ ریاست جمهوری پرسه می زنند.درادامه ی خورد وبرد دستگاه ریاست جمهوریی کرزی ازاقتصاد بیمارافغانستان،دیدیم که وکیلانش هم وقاحت ورسوائی را ازحد گذشتانده  قانونی راتصویب کردند که براساس آن باید آن هاهم بعد ازشکست خوردن درانتخابات بعدی یابازنشسته شدن، پول های کلانی ازجیب مردم بی چاره ی افغانستان بگیرند.وقتیکه،کرزی چنان قانونی رابرای پول گیری بعد ازریاست جمهوری اش تصویب کرد،وکیلانش هم برای اینکه ازکاروان پس نمانده باشند،به تصویب قانون سیاه ودرواقع غارت دارای عامه دست زدند.ازهمه غمبارتر،کرزی که درتباه کاری دراقتصادی افغانستان هنرمندشده است؛اخیرین ضربه رابه پیکراقتصاد کشورمااین گونه زد که باتقلب درانتخابات وتخریب درفرایند انتقال قدرت، ایجاد بحران سیاسی وبی ثباتی کرده دراقع کاری ناروای کرد که تمام کاروبار اقتصادی را فلج وآینده ی تاریکی رابرای اقتصاد افغانستان رقم زد.ازاین رو،لازم دانستم که کارنامه ی اویابارزترین دستاوردش راتباه کاری دراقتصاد افغانستان بنامم.

 

 


بالا
 
بازگشت