احمد سعیدی

 

دور نمای سفر رئیس جمهور افغانستان به پاکستان و نتایج آن

 

شنیده ام که آقای رئیس جمهور بنا به دعوت نخست وزیر پاکستان نواز شریف به ان کشور سفر میکند. من زمانی در پاکستان وظیفۀ دیپلوماتیک داشتم. تا کنون چند کتابی نیز در مورد پاکستان نوشته ام. خوب میدانم پاکستان با در نظر داشت حدود و نزدیکی از نگاه جغرافیا، مشترکات  قومی، زبانی  و فرهنگی و با در نظرداشت  اختلافات مرزیی، که داریم، یکی از مهمترین کشورهای تأثیرگذار در قضایای افغانستان شمرده می شود .

 از سوی دیگر ثبات و امنیت نیز همیشه یکی از مهمترین اهداف بازیگران پر نفوذ در افغانستان بوده و است. این وضیعت باعث گردیده تا تحولات افغانستان بر روی تعامل بازیگران منطقه‌ ای و فرامنطقه‌ ای با پاکستان، تأثیرات ارزشمند و گاهی کشنده ای منفی نیز داشته باشند.

 نمی خواهم روی روابط این دو کشور از سال 1947، که زمان استقلال پاکستان، است زیاد تبصره کنم اما باید تذکر داد  که، این دو کشور از همان ابتدا باچالش‌های متعددی بخصوص در مورد خط دیورند وقضیه پشتونستان وبلوچستان و موضوعات قومی و قبیله‌ ای دیگری بشمول به رسمیت شناختن استقلال پاکستان از طرف افغانستان مواجه بوده‌ اند.

 چنانچه آقای کرزی رئیس جمهور قبلی چندی قبل طی کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشته بود پاکستان میخواهد که افغانستان خط دیورند را به رسمیت بشناسد و همچنان پاکستان آرزو دارد تا در مورد سیاست داخلی و خارجی افغانستان حرف اول را بزند، در غیر آن صلح  و امنیت در افغانستان غیر ممکن است.

امیدوارم جناب دوکتور محمد اشرف غنی بعد از باز گشت از سفر پاکستان صادقانه به مردم افغانستان بگوید که پاکستان تا هنوز همان بلند پروازی هایی را که در زمان آقای کرزی داشت بشمول به رسمیت شناختن خط دیورند و مداخله در سیاست های داخلی و خارجی افغانستان همان حرف ها را نشخوار میکند یا خیر.

 اگر چنین است زمامداران موجود به آنها چه جوابی داده اند؟ درست است  که خط دیورند توسط استعمار انگلیس کشیده شد، اما افغانها می گویند طی اضافه تر 120 سال که از عمر این خط میگذرد ما آن را به رسمیت نشناخته ایم بعضی ها مشکل لا ینحل  این خط را علل عمده تخریب کاری های پاکستان در افغانستان میدانند.

 دشمنی بین پاکستان و هندوستان از 1947  و جنگ‌ها و درگیری‌های  خونین بین دو کشور روابط دوستانه بین هند و افغانستان طی پنج دهه که از استقلال هندوستان میگذرد، به سوءظن بین مقامات ملکی و نظامی  پاکستان نیز تبدیل گردیده است . پاکستانی ها بعد  از تجزیه بنگلادش در سال 1971، نسبت به تجزیه پاکستان بخصوص اقوام  بلوچ‌  در غرب و پشتون‌ها در ولایات  شمال غرب پاکستان نگرانی دارند.  بخصوص در زمان حکومت مرحوم داوود خان که رادیو افغانستان هر شب می گفت ( دا پشتونستان زمونز ) اینها یکی پی دیگری جزء از مشکلات روابط حسنه شمرده می شود.

 اگر ما از  مباحث سیاسی، امنیتی و فرهنگی، پاکستان نفع زیادی داریم پاکستان نیزمیتواند با حسن همجواری نیک بهره برداری های درست اقتصادی از طریق افغانستان نصیب خود سازد. برعلاوه صدورکالاهای پاکستانی ازطریق افغانستان  به بازارهای کشور های  آسیای مرکزی همچنین پاکستان می‌تواند از منابع چشمگیر برق گاز و مجمعی از انرژی منطقه نیز منتفع شود.

 بطور مثال پروژه ( کاسا ) یعنی برق تاجکستان از طریق افغانستان و بعداً به پاکستان همچنان پروژه ( تاپی ) یعنی گاز ترکمنستان از طریق لوله های بزرگ به افغانستان پاکستان و از آنطریق به هندوستان میتواند پیام آور صلح باشد.

 بدون تردید تحولات 13 سال اخیر که نشان دهنده نقش تأثیرگذار پاکستان در قضایای افغانستان است، از هیچ کس پوشیده نیست، اما مشکل اساسی پاکستان در روابط  با افغانستان از همه مهم تر نقش همه جانبه و بدون قید  وشرط اردو  و ISI  در فرآیند تصمیم‌گیری در ان کشور است.

 گرچه در ظاهر پاکستان ادعا دارد که علیه تروریزم با جامعه جهانی و افغانستان همکار بوده اما حقایق نشان میدهد که این کشور همکاری پنهانی برخی از مسئولین ارتش و آی.اس.آی با گروه‌های تروریستی القاعده و طالبان بوده و است .

حمله انتحاری در روز عاشورا به دهله پاکستان که در اثر ان 52 نفر کشته و اضافه تر از صد نفر زخمی گردیدند این حقیقت را نمایان میسازد که جنگی را که پاکستان در افغانستان طراحی و مدیریت می نماید آهسته آهسته بطور کلی  از مسیری که پاکستان میخواست خارج می شود و قابلیت کنترول آن را  پاکستان از دست میدهد .

مار گیر در دام مار خود گیر است در حالیکه رهبری دولت افغانستان حمله ای دهیله پاکستان را محکوم کرد اما مقامات پاکستانی نیز حرف برای گفتن داشتند. نواز شریف نخست‌وزیر پاکستان بعد از این حمله خونین گفته است دشمنان مردم پاکستان نمی‌خواهند شاهد شکوفایی دموکراسی در کشور پاکستان باشند و دولت آماده مقابله با تمام قوت و نیرو با تروریزم است.

 گرچه این شعار نواز شریف در واقع ارتباط چندانی با دموکراسی ندارد. پاکستان بهتر بود میگفت این حاصل تخمی است که ما بخاطر ویرانی افغانستان کاشته بودیم حالا تلخی آن کام ما را نیز گرفته است  .

 به باور من زمانی ما به پاکستان میتوانیم از این رفت و آمد ها نتایج مطلوب را بدست آوریم که اهداف و آرزو های دیرینه ای پاکستان را در مورد افغانستان همه جانبه بدانیم و آنچه را که ما از پاکستان میخواهیم بدون کم و کاست در روی میز با آنها مورد مذاکره قرار دهیم .

 

 آنچه را که پاکستان از افغانستان میخواهد :
1_ بدون تردید تحولات پاکستان می‌تواند تأثیر مثبت و منفی در ثبات و امنیت افغانستان داشته باشد. در قدم اول یکدست نبودن سیاست در پاکستان و تبعات ناشی از آن‌، استفاده طالبان و مخالفین دولت افغانستان  از پناهگاه پاکستان در آن طرف خط دیورند،  این عوامل  در تداوم بحران در افغانستان و عدم موفقیت بخاطر صلح و ثبات نقش زیادی دارد .بابد در مذاکرات مطرح شود.

2_ پاکستانی ها  برای اینکه انسجام سرزمین خود را تداوم بخشند، تلاش میکنند تا  مانع شکل ‌گیری دولتی غیرهمسو در افغانستان گردند.  چنانچه در دوران حکومت مجاهدین و حکومت نام نهاد طالبان برای ایجاد دولتی تحت‌الحمایه یا تضعیف نهاد دولت در افغانستان تلاش های زیادی نموده اند  .
3_ نه تنها طالبان بلکه از همه گروه های تروریستی که علیه دولت افغانستان می جنگند به عنوان مهمترین بازیگر غیر دولتی در صحنه افغانستان، در جهت شکل‌دهی به یک دولت دوست یا برهم زدن ثبات و امنیت در این کشور، در سیاست خارجی پاکستان اهمیت دارد.
4_ پاکستان به این عقیده است در صورتی که در افغانستان دولت غیرهمسو  به قدرت برسد، بی‌ثباتی و دولت ضعیف، بیشتر می‌تواند منافع ملی پاکستان را تداوم بخشد .
5_ برخی در پاکستان معتقدند که در صورت برقراری ثبات و استقرار دولت منسجم در افغانستان، تمامیت ارضی پاکستان می‌تواند با چالش و تهدید مواجه شود؛ از جمله مطرح شدن تمایلات قوم گرایانه در افغانستان.

به اعتقاد پشتون‌های افغانستان، خط مرزی دیورند که مناطق پشتون‌نشین افغانستان و پاکستان را از یکدیگر جدا می‌کند، به همین دلیل، پاکستان از افراط‌ گری و خشونت‌های قومی و مذهبی در افغانستان، تا هنگامی که به اهداف مورد نظر خود دست یابد، حمایت می‌کند.

 تنها در دوران حکومت یک ماهه جناب صبغت الله مجددی و  در دوران حکومت طالبان، پاکستان از بهترین روابط با افغانستان برخوردار بود . در سال های دیگر روابط این دو کشور هرگز دوستانه نبوده است .

6_ پاکستان به دلیل عمق کم استراتژیک در مقابل هند و نزدیکی شهر‌های اصلی خود مانند اسلام آباد، کراچی و لاهور به هند، به افغانستان به عنوان گزینه مناسبی برای تبدیل شدن به عمق استراتژیک خود نیز می‌نگرد. تردیدی وجود ندارد منافع پاکستان در افغانستان، با نزاع پاکستان – هندوستان نیز در پیوند است.


7_ پاکستان همیشه جنبه‌های دیگر سیاست منطقه‌ای خود، مانند مشکل با افغانستان بخصوص اختلاف مرزی و قضیه پشتونستان وبلوچستان روابط خود با آسیای مرکزی وامریکا را در یک بازی پیچیده ای  بده بستان با کشور  هند، مدیریت کرده است.

8_ در حقیقت سیاست عملی پاکستان در مورد افغانستان خیلی پیچیده است. از یکطرف خود را  حامی اهداف جامعه بین‌المللی و ایالات متحده امریکا بخاطر مبارزه با تروریزم  نشان داده و در سپتامبر 2001، حمایتش را از طالبان اعلام کرد، چنانچه  تسهیلات لوژستیکی برای امریکا به منظور تأسیس پایگاه‌های نظامی و پس از آن تسهیلات را برای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، به منظور ایجاد مسیرهای ترانزیتی فراهم کرده است.

 اما از سوی دیگر، پاکستان از سایر گروه‌های تروریستی نظیر شبکه جلال الدین حقانی، شاخه حزب اسلامی، حکمتیار  طالبان افغانی و لشکر طیبه سپاه صحابه جهش محمد و غیره حمایت می‌کند که تأثیر منفی در ثبات و امنیت افغانستان و منطقه داشته و دارد.

چنانچه بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی نسبت به گذشته افغانستان شاهد موج تازه اى از نبردها بوده كه در جريان آن افراد زيادى در حملات انتحاری و مین های کنار جاده  جان های شیرین خود را از دست دادند.

اكثر خونريزى ها در مناطق جنوبى و شرقى كشور و در مرز پاكستان بوده است. یکی ازواقعیت های دیگر این است که پاکستان طرفدار یک حکومت قوی به رهبری افغانها نیست، زیرا بیم دارد که چنین حکومتی مبادا داعیهً پشتونستان و لغو خط دیورند را(که در زمان حاکمیت تنظیم های جهادی وامارت طالبان بفراموشی سپرده شده بود)ازسربگيرد.

 از اینست که با اعزام تندروان طالبان به داخل افغانستان ثبات را برهم می زند تا به جهانیان نشان بدهد که مردم افغانستان شایستگی کمک های بین المللی راندارند . وضیعت راکت پرانی ها در ولایت کنر، جای تردیدی باقی نمیگذارد که پاکستان بطور علنی در امور داخلی کشورما مداخله میکند و مانع عمده ثبات واستقرار میگردد.

باور دارم هئیت افغانی در این سفر پیشنهادات مشخص را بخاطر آوردن صلح و ثبات در افغانستان و منطقه به مقامات پاکستان ارایه میدارند. در مقابل پاکستانی ها مانند همیشه وعده همکاری میدهند اما تجارب گذشته نشان میدهد که این وعده های پاکستان مانند به یخ نوشتن و به آفتاب ماندن است.

 من به رهبری حکومت وحدت ملی پیشنها مشخص دارم که اگر میخواهید دست دراز پاکستان را از امور افغانستان کوتاه کنید و صلح  و ثبات در افغانستان حاکم شود از رفتن و آمدن و های سفر های بدون حاصل خوداری کنید هرچه عاجلتر طرح ذیل را عملی سازید .

( الف ) تدویر کنفرانس منطقوی و تأمین دستیابی افغانستان به راه های آبی تحت نظر سازمان ملل متحد:  بعوض  ادعا های دیگر که فضای روابط را مخشوش میکند توجه همه جانبه بالای یک مسئله حل ناشده، افغانستان که نام آن دیورند است طوریکه ابتکار عمل بدست افغانستان باشد .

( ب ) همچنان تدویر  کنفرانس کشور های همسایه افغانستان مانند چین ، هندوستان، ایران، پاکستان بشمول کشور های آسیای میانه به اشتراک ملل متحد را دایر نمایید.  باید این کشورها به حضور داشت ملل متحد و امریکا ضمن تعهد بر عدم مداخله در امورافغانستان تعهد کنند که بعوض دشمنی تاریخی بر مسایل حل ناشده باید حق افغانستان را مبنی بر استفاده از بنادر آبی  مخصوصاً در ایران و پاکستان تثبیت نمایند.

باور کامل دارم تدویرچنین کنفرانس ها  تحت نظر سازمان ملل متحد با پادرمیانی ایالات متحده امریکا، موثریت کار کنفرانس رابیشتر خواهد ساخت . خوش بینی با این سفر ها  و رفت و آمدن ها جای خود را دارد اما آنچه که من باور دارم تا زمانیکه افغانستان ثبات نسبی را تامین نکند، امنیت داخلی و خارجی را بوجود نیاورد، اردوی ملی را خود اکمال ننماید و تاسیسات مادی، تخنیکی انکشاف اقتصادی را پی ریزی ننماید، دغدغه تجاوز بر آب و خاک کشور وجود  خواهد داشت.

نگارنده برآنم که ثبات و امنیت ضروری ترین و اساسی ترین مولفه های انکشاف اقتصادیست. برای آنکه افغانستان بپا بایستد و حتی از سقوط نجات حاصل کند ، تامین ثبات ضرور است و این ممکن نیست مگر با داشتن پیمان همکاری امنیتی طویل المدت با امریکا که این امضا و این توافق را ما در روز دوم به قدرت رسیدن حکومت وحدت ملی  نموده ایم اما نتایج مثبت  و فراگیر آن تا هنوز در پرده ای از ابهام است.  .

 

 

 


بالا
 
بازگشت