احمد سعیدی
بسته پیشنهادی یک جمع یک جمع چهار
نمیدانم این نوشته ام را جناب رئیس جمهور داکتر اشرف غنی احمد زی و رئیس اجرائیه داکتر صاحب عبدالله عبدالله خواهند خواند یا خیر، بخوانند یا نخوانند من رسالت خود را انجام میدهم معلومات های بدست آمده از وزارت خارجه ونهاد های مسؤول افغانی حکایت از این دارد که دولت افغانستان بخاطر تقویت روابط دو کشور افغانستان وپاکستان در عرصه های مختلف و شفافیت در دوستی یک بسته پیشنهادی تسلیم سر تاج عزیز مشاور امنیت ملی رئیس جمهورپاکستان کرده است این بسته پیشنهادی یک جمع چهار جمع پنج به این معنی که در حل قضیه افغانستان بر علاوه افغانستان و پاکستان امریکا انگلیس هند و ایران نیز سهیم باشند نه بیش از آن.اما معلوم نیست که متخصصین امور امنیتی وسیاسی افغانستان خواستهای پاکستان را هم درین پیشنهادات در نظر گرفته اند ویا خیر چون پاکستان هم از افغانستان خواستهای دارد که میتواند در تامین امنیت وثبات در هردو کشور نقش اساسی داشته باشد.واگر دولت افغانستان عزم وجرآت سیاسی بخرچ داده باشد میتواند این بسته ارزشمند باشد والا بحث روی مؤثریت سفر ها ودر خواستها به تبصره بیشتری نیاز دارد که دوستان را شریک میسازم.
سیاست خورده گیری: سیاست خورده گیری نوعی جو سازی بخاطر ایجاد فضای بی اعتمادی است .یکی از بحث های رائج در مطبوعات کشور ما سیا ست خورده گیری است که میتوان گفت سیاست نیست بلکه مشکل آفرینی است ما نباید مانند خار پاچه گیر باشیم .سیاستمداران عاقل چیز های خورد را در یک گوشه سینه فراخ جا میدهند اما در افغانستان گنجایش این مسئله در سینه ها نیست مثل اینکه سینه ها خیلی تنگ است.ما بخاطر سیا ست کردن وایجاد فضای اعتماد که نیاز ماست باید کار های انجام دهیم وقدم های هم بر داریم.مثلا رئیس جمهور تر کیه رجب طیب اردوغان در سخنرانی خود گفت: از پاکستان تشکر میکنم که حین انتخابات از ورود ترورستان به افغانستان جلو گیری کرد.) خوب از نظر بسیاری سیاسیون این طرز صحبت قابل دقت است چون ما بجای تشکرمیگوئیم : نیرو های قهر مان ما برای دشمن جواب دندان شکن میدهند ما هر متجاوزی را به زانو در آورده ایم مگر پاکستان کیست؟ ولی باید عرض کرد که سیاست سعه صدر میخواهد سیا ستی که بتواند حریف را تشویق ویا شر منده سازد ویا تبعات غیر از آن به نفع ما داشته باشد.پس پیامد سیاست تشکر از پاکستان چیست؟. وقتیکه میگو ئیم تشکر از پاکستان که جلو ورود ترورستان را حین بر گزاری انتخابات گرفت این مسئله دو جهت دارد اول اگر واقعیت باشد طالبان وترورستان را نسبت به پاکستان بی اعتماد میسازد ومیانه این دو که دشمن مشترک افغانستان بحساب میآیند خراب میشود.واگر این قدر دانی از روی دپلوماسی باشد باز هم دو جهت دارد یا پاکستان را تشیوق به دوستی واعتماد میسازد ویا اینکه شر منده وضعیف که با وصف عدم حمایت وهمکاری با حکومت افغانستان باز هم انتخابات ابرو مندانه بر گزار شد.
یکی دیگر از نمونه های سیاست خورده گیری : درین روز ها غوغا براه افتاده که چرا رئیس جمهور مخالفین مسلح را مخالفین سیاسی گفت.؟ خوب من میگویم این حرف اقلا بهتر از برادر گفتن است اما این مسئله هیا هو وسر وصدای بزرگ را در مطبوعات ورسانه ها براه انداخت که گویا موضوع حل شد واسمان بزمین خورد چون مخالفین مسلح را مخالفین سیاسی گفتند .من با وصف اینکه به مؤفقیت حکومت جدید در رسیدن به صلح شک دارم اما برایش حق میدهم تا از فرصت وزمان استفاده کنند واز هر لهجه وشیوه که استفاده میکنند مربوط بخود شان است وباید تا مدتی صبر کرد چه ممکن تکتیک ها ومیتود های شان نتیجه دهد.. ولازم هم نیست رئیس جمهور مصلحت ها وحکمت صحبت هایش را برای هرکس توضیح دهد.زبان ولهجه رئیس جمهور باید با حکمت ومصلحت وتفسیر پذیر باشد ولزومی ندارد قبل از بیرون شدن حرف از زبانش ما گلویش را فشار بدهیم.ما باید صبر کنیم که مخالفین بعد از شنیدن کلیمه سیاسی بجای مسلح ونظامی چه احساس دارند واین حق رئیس جمهور ورهبران حکومت است تا اتمام حجت کنند وبا گذشت زمان میتواند موقف شایسته در خورشان خود ومخالفین بگیرد.هدف این است که سیاست خورده گیری هم منبع کوچکی دارد وهم پیامد ضعیف لذا بایست در برابر سیاست های حکومت که تا هنوز شکل نگرفته همه صبور با وقار وبا تمکین ودارائی دید وسیع باشیم ودر مورد دیگران خصوصا بزرگان نیز چنین فکر کنیم وهر حرکت مسئولین عالی رتبه را که مسئو لیت بیشتر وبزرگتر از ما دارند را مورد انتقاد وحمله قرار ندهیم..والا کشور وارد بحران میشود حالا ما کشوری شده ایم که فضایش مملو از انتقاد وخورده گیری با پیامد بی اعتمادی است.
سیاست جامع: سیاست جامع بستگی به درگ جامع از مشکلات دارد واینکه منبع وانگیزه مشکلات چه هست وبعد جرآت سیاسی میخواهد وقتی اعضای شورای ملی طرح بر گزاری یک اجماع ملی را بخاطر رفتن رئیس جمهور به پاکستان میکنند معنی اش این است که اینها هم طرفدار داشتن یک سیاست جامع اند.من در یکی از نوشته هایم در هفته های قبلی نوشته بودم که سیاست خارجی چیزی جزء بازتاب سیاست داخلی نیست وسیاست داخلی هم داشتن وقار وبی نیازیست که ما باید داشته باشیم بی نیازی اقتصادیُ نظامیُ فرهنگی واجتماعی...وما درین مقطع به یک مشکل مواجه هستیم اول اینکه در انتخاب گزینه ها ونوبت کمی اشتباه میکنیم ومثلا اعلان قبل الوقت دستگیری متهمین به فساد در کشوریکه درواز های خروجی بدست مخالفین حکومت است.منظورم دروازه های رسمی نیست بلکه همه دشت ودامان .ویا اینکه لغو تشکیلات دولتی وبیکار سازی عده ای زیاد از هموطنان ما قبل ازینکه معیشت بدیل را سراغ داشته باشیم این مسائل باعث نا آرامی وضعف سیاسات داخلی میگردد که اثر خودرا بر سیاست خارجی نیز دارد.لذا ما باید بخاطر داشت سیاست داخلی قوی وحدت ویکپارچگی مان را حفظ کنیم ودر نظام مدیریت داشته باشیم وبه هر نحو ممکن طرح اقتصادی سالم تا سر حد بی نیازی داشته باشیم ودر بعد نظامی هم باید توان تامین امنیت کشور خودرارا داشته با شیم درانصورت است که از سیاست قوی تری بر خوردار خواهیم بود.
جوهر وهدف نهائی:وقتی از سیاست با پاکستان صحبت میکنیم مسئله دیورند ذهن وهوش مارا بخود جلب میکند مسئله که عده از همشهریان ما انرا دلیل عمده نا امنی در افغانستان دانسته وبر داشتن این غده سر طانی را راه معالجه میدانند واما عده با تجاهل عارفانه ویا شعار عشق بخا ک خط دیورند را نا دیده گرفته برخی سر زمین زیر حاکمیت پاکستان را مال خود میدانند حال معلوم نیست که حکومت وشورای ملی جرات طرح این مسئله را دارند ویا خیر ویا بازهم با کلی گوئی با ذکر گیله وناز وقت ضایع میکنند.من باور دارم از بین تمام حرف وحدیث های رئیس جمهور سابق این فریاد حقیقت داشت که کلید صلح افغانستان بدست پاکستان است را کاملا تا ئید میکنم واینکه ما چگونه میتوانیم ازین کلید استفاده کنیم بستگی دارد به درایت سیاسی ما.از طرف پاکستان هم به این عقیده است کلید صلح وآشتی بدست افغانستان است وآن اینکه دیگر شعار دا پشتونستان ز ما وخط دیورند را تکرار نکنند وبواقعیت هائیکه جهان ومنطقه به آن باور دارند تن دهند.برای طرح اصل قضیه باید اول اعتماد سازی شود.از زینه های پائین استفاده شود تا بلند رفتن ببام بلند صلح وآشتی اسان گردد.حال اینکه قدمه های اول من حیث نوبت جهت حفظ نظم چیست به تشخیص اولیائی امور بر میگردد وما هم واگر بجای زینه اول از سوم استفاده کنیم افتیدن را نیز انتظار داشته باشیم...