استاد صباح
آياپاکستان اصلي را شناخته ايم؟؟؟
( درراستايي کژانديشي نوازشريف وپاکستان وساده انديشي اشرف غني وافغانستان )
قسمت اول ( استاد صباح )
« سه اهداف مهم واستراتژيک پاکستان : شيوه نظامگري، تربيه افراطگرايي ونابودي کشورهاي همسايه »
به پاکستان بگوازخود شنيدي
تو قهري ملتي افغان نديدي
اگرباري منم روزي بيايد
بدندان کلک خودخواهي گزيدي
درين پژوهش ميخوانيد:
- سازمان جهنمي وجاسوسي ( آي- اس - آي) رابشناسيم
- براي اولين بارمعرفي تمام احزاب ، سازمانها، مدرسه هاي چوچه کشي تروريستي وبنيادگرايي وجريانهاي سياسي وافراطيي پاکستان
- گلوي خونين افغانستان وچنگال خون آلوده پاکستان
- مجاهدين وسازمانهاي استخباراتي پاکستان
- طالبان وشبکه هاي جاسوسي ومدارس بنيادگرايي
- آمريکا ، پاکستان ،افغانستان وطالبان
- و...
معرفي کشورپاکستان
پاكستان كه نفوس آن صدوهشتادوهفت ميليون وسه صدوچهل ودوهزارنفراست، هماكنون داراي ششصدوهفده هزارپرسونل فعال نظامي است وتعداد نيروهاي ذخيره اين كشورپنجصدوپانزده هزارنفر است. نيروي زميني پاكستان داراي دوهزاروششصدوچهل دستگاه تانك، چهارهزاروششصدوبيست زره پوش، دوهزارعراده توپ ، دوصد دستگاه راکت زمين به هوا، سه هزارودوصد ميل راکت انداز، سه هزاروچهارصد ميل اسلحه ضد تانك، دوهزاروپنجصد دستگاه دافع هوا ويازده هزاروپنجصد وسيله نقليه لوژستيكي است. نيروي هوايي پاكستان نيزداراي هزاروچهارصدوچهارده فروند جنگنده وهواپيما، پنجصدوسي وپنج بال هليكوپتروصدوچهل وهشت فرودگاه نظامي است. نيروي دريايي پاكستان نيزداراي يازده فروند كشتي، دوبندر، پنج زير دريايي، پانزده کشتي گزمه نظامي ، يازده کشتي ، يك ناوشكن ويك کشتي جنگي ساحلي است. نيروي دريايي پاكستان داراي کشتي عمل کننده طياره نيست. بودجه نظامي پاكستان هرسال ازشش تاهفت ميليارد دالررقم زده ميشود. پاكستان داراي مساحت هفتصدونودوشش هزارونودوپنج كيلومترمربع، هزاروچهل وشش كيلومتر خط ساحلي و شش هزار و هفتصدوهفتادوچهاركيلومترمرزمشترك است.
حكومت پاكستان، جمهوري اسلامي است. زبان ملي پاكستان، اردو و زبان رسمي و اداري انگليسي مي باشد. همچنين زبانها و لهجههاي محلي فراواني درايالات مختلف اين كشور رايج بوده كه مهمترين آنها پنجابي چهل هشت درصد، سندي دوازده درصد، سيرائيكي ده درصد براهوي هشت درصد، اردوهشت درصد، پشتوهشت درصد و بلوچي سه درصد است. اكثريت مردم، حدود نودهفت درصد، مسلمان هستند كه ازاين تعداد بيش ازبيست پنج درصد شيعه ميباشند. سه درصد بقيه نيزازاقليتهاي مذهبي بوده كه شامل مسيحي، هندو وسيك، بودايي و زرتشتي ميباشند. اقليتهاي مذهبي دراين كشور درصورت احراز شرايط ميتوانند به جز پستهاي رياست جمهوري و نخست وزيري، هر پست ديگري را احراز نمايند. همچنين درصد محدودي از نمايندگان مجالس ملي و ايالتي به اقليتها اختصاص دارد.
پاكستان داراي چهارايالت پنجاب، سند، خيبرپشتنونخواه وبلوچستان ميباشد كه هركدام داراي يك دولت محلي و مجلس ايالتي با اختيارات محدود هستند. همچنين منطقه ويژه اي بنام فاتا تحت مسئوليت حكومت هاي محلي و قبايلي قراردارد و مناطق شمالي نيز كه در گذشته نزديك تحت حكومت مركزي اداره مي شد، هم اكنون بعنوان ايالت بلتستان – گلگيت داراي والي وسروزير شده است.
رئيس جمهورونخست وزير براي مدت پنج سال توسط پارلمان انتخاب ميشوند. دوره نمايندگان مجالس ملي و ايالتي نيز پنج سال ميباشد. مدت خدمت اعضاي مجلس سنا شش سال است كه هرسه سال نيمي ازاعضاي آن بازنشسته مي شوند و براي پر نمودن كرسيهاي خالي انتخابات جديد غيرمستقيم برگزار مي گردد.
پايتخت پاكستان، شهراسلام آباد ميباشد كه درسال نوزده شصت دوميلادي ايجاد شده است. اسلام آباد شهري غير تجارتي ومحل استقرار نهادهاي مركزي اداره كشور ميباشد. سيستم حكومتي اين كشور فدرالي - پارلماني است .
پاكستان داراي دو مجلس ملي و سنا و چهار مجالس ايالتي ميباشد. درغياب رئيس جمهور، رئيس مجلس سنا اداره امور كشور را نيابتاً بعهده ميگيرد و درصورت انحلال مجلس سنا، رئيس ستره محکمه، كفيل رياست جمهوري خواهد بود. پاکستان بابيش ازيکصدوهشتاد میلیون نفرنفوس که ۴۳ درصد از افراد بالای ۱۵سال آن باسواد است. چهار گروه عمده نژادی درایالات مختلف پاکستان زندگی می کنند: پنجابی ها درایالت پنجاب، سندی ها در ایالت سند، بلوچ ها در ایالت بلوچستان و پتانها یا پشتونها درایالت خيبرپشتونخواه وکويته .
پاکستان به عنوان
یک جامعه اسلامی شناخته می شود وتعداد بی شماری ازگروهای اسلامی دراین
کشوردرحال فعالیت میباشد . گروهای مذ کور که اغلب متمایل به انجام فعالیت سیاسی
هستند. بنا برمیزان نفوذ و گسترد گی فعالیت ، به گروهای محلی وملی تقسیم می
شوند که درهرصورت نقش تعیین کننده ی درتحولات سیاسی وملی ایفا می کنند. این
احزاب وگروهها اغلب دارای مدارس مذهبی مختص به خود بوده وازطریق مدارس مذکوربه
آموزش اعضا می پردازند . مهمترین این گروهها درسطح ملی که اغلب ازدیدگاهای ویژه
ی نسبت بحران افغانستان برخوردارند ،
ترکیب
مذهبی در پاکستان.
الف) اهل
سنت: که شامل فرقه های ذیل می باشند:
۱)
بریلویان
۲)
دیوبندیان
۳)
اهل حدیث
۴)
وهابیان
علمای اهل سنت در پاکستان دو گروه می باشند و هر یک مدارس و مراکز مذهبی متعدد
دارند:
ـ اهل حدیث
که بسیار نزدیک به وهابیان هستند
ـ اهل سنت که
هر چند ممکن است جزء گروهی خاص از صوفیان نباشند ولی به هر حال ایدئولوژی
صوفیان را دارند و به اهل تشیع از این نظر نزدیک می باشند.
ب) تشیع:
تقریبا ۲۵
درصد مردم پاکستان را شیعیان تشکیل می دهند اکثر شیعیان امامیه بوده،
اسماعیلیه هاو اندکی نیز زیدیه هستند.
ج) سایرمکاتب
و مذاهب غیراسلامی:
۱)
مسیحیان
۳
درصد
۲)
هندوان
۳)
سیک ها
۴)
زرتشتیان
۵)
یهودیان
۶)
بودائیان
۷)
قادیانیان
د) سلسله های
تصوف:
۱)
چشتیان
۲)
سهروردیان
۳)
نقشبندیان
۴)
قادریان .
روحانیون در
پاکستان دو گروه سنی و شیعه هستند وهرکدام مراکزدینی مخصوصی دارند.
مدارس عمده اهل سنت عبارت است از: جامعه اشرفیه و جامعه نعیمیه در لاهور، خیرالمدرس و دارالعلوم در ملتان. دارالعلوم حقانیه در اکوره ختک، جامعه اشرفیه درمشاور، جامعه اسلامیه در بهاولپورومرکز تعلیمات اسلامی، مدرسه عربیه مظهر العلوم، مدرسه البنات ویژه بانوان، جامعه خاروقیه و دارالعلم امجدیه درکراچی. اهل تشیع نیزمراکز دینی متعدد در شهرهای مختلف دارند ، از جمله: مرکز بزرگ دینی المنتظر درلاهور، جامعه اهل بیت دراسلام آباد، مدرسه مومن، مدرسه آیت الله حکیم در راولپندی، مدرسه مشاع العلوم درحیدرآباد و مدرسه امام صادق در کویته. مواد درسی این مدارس عموما ازمدارس دینی ایران اقتبال می شود ومدرسان آن درنجف، قم و پاکستان تحصیل کرده اند.
فرقه ی ازشیعیان اسماعیلیه درپاکستان بیشتردرمناطق پنجاب وشمال غربی پاکستان وجود دارند که غالبا پیروان آقا خان می باشند. دراین جا لازم به ذکر است که درخصوص اجرای نظام اسلامی در پاکستان یک کشاکش سه جانبه داخلی بین دنیاگرایان، بنیادگرایان و نوگرایان پاکستانی وجود دارد.
دنیاگرایان به
جدا نمودن دین وسیاست معتقدند وتمایل دارند که پاکستان روش ترکیه را دنبال کند،
اينان مدعی هستند که پاکستان براصل ملیت تشکیل شده و ملیت یک ایده دنیا پرستانه
است. در مقابل بنیادگرایان خواهان آنند که در پاکستان براساس خطوط قرآنی حکومت
اسلامی تشکیل گردد.
احزاب
ونهادهاي ديني در پاکستان
در طول
۵۰
سال گذشته رهبران پاکستان همواره برای حفظ مقام وقدرت خود احساسات مذهبی مردم
را به بازی گرفته و به نام اسلام، کسب قدرت را پیشه کرده بودند، لذا واکنش منفی
نسبت به رهبران سیاسی در اذهان مردم ایجاد شد وتوده هاازآنان روی گردانیده به
سوی رهبران مذهبی گرایش پیدا کردندد. تقریبا در
۳۰
سال اول تاسیس پاکستان، یگانه حزب مذهبی ، جماعت اسلامی بود که در صحنه سیاست،
فعالیت چندانی نداشت. (در این جا لازم به یادآوری است که در شبه قاره هند
ازدیربازدوگونه اسلام رواج داشته است، یکی اسلام بر لوی
یا اسلام
عرفانی و دیگری اسلام ديوبندی
که اسلامی
است سنتی وبنیادگرا. درزمان استقلال پاکستان برلوئی ها برامور تسلط داشتند، اما
با پیشرفت پاکستان، فرقه دیوبندی قدرت بیشتری پیدا کرد) .
ولی
دردوره حکومت ذوالفقارعلی بوتو یک حزب مذهبی دیگر به نام جمعیت علمای اسلام به
رهبری منفی محمود، درایالات سرحد وبلوچستان قد علم کرد. ازجانب دیگر مدارس
مذهبی به تدریج افزایش یافتند. درسال
۱۹۴۷
فقط ۱۳۷
مدرسه دراین کشور وجود داشت که تا سال
۱۹۹۴
شمار آنان تقریبا به
۱۴۰۰
باب وتعداد طالبان اين مدارس به متجاوز از
۱۵۰۰۰۰
نفر رسید. دراین میان درسال
۱۹۷۹
قانون عشروزکات تصویب شد و طالبان به هیات های توزیع زکات پیوستند و مسوولیت
توزیع پول بین فقرا ومستمندان را به عهده گرفتند و در این مورد با دستگاه اداری
محلی و مسوولان دولت رابطه برقرار کردند، به این وسیله برای نخستین بار
روحانیون تا حدی دارای نفوذ سیاسی واجتماعی شدند و در انتخابات شرکت کردند و
درسطح شهر، اداری و قانون گذاری در تشکیلات دولتی سهیم شدند.
فرقه گرایی
مذهبی از این زمان آغاز شد.
دو گروه مذهبی با عقاید متفاوت احزاب سیاسی مخالف یکدیگر را، تشکیل دادند و هردو با کشورهای دیگر اسلامی ارتباط برقرار نمودند. قوانین اسلامی مورد اختلاف در زمان ضیاء الحق، ودرگرماگرم به اصطلاح جهاد افغانستان که وسيله غربيان مديريت ورهبري ميگرديد ، گرایشات فرقه های مختلف جهت اجرای قانون شریعت، دسترسی مردم به سلاح و ایجاد محاکم شرعی، فضای تشنج را در جامعه درزمان ضیاء الحق، گرایشات فرقه های مختلف جهت اجرای قانون شریعت، دسترسی مردم به سلاح و ایجاد دادگاه های شرعی، فضای تشنج را درجامعه افزایش داد. در شهرهای بزرگ و در دهکده ها برخوردهای فرقه ای روی داد و تعدادی ازرهبران روحانی ازجمله عارف الحسینی، رییس نهضت اجرای فقه جعفری، روسای انجمن سپاه صحابه پاکستان مولانا حق نواز و ضیاء الحرمن فاروقی ترور شدند.
درسال ۱۹۷۲ ازمیان ۸۹۳ مدرسه مذهبی درپاکستان ۲۵۴ دیوبندی (وهابی)، ۲۶۷ بریلوی (حنفی)، ۱۴۴ اهل حدیث (با گرایش وهابی)، ۴۱ شیعه و ۱۰۵ مدرسه ازعقاید متفاوت دیگربودند. دشمنی ها سخت و اقدامات تروریستی شیعه و سنی منجر به تلفات جانی ومالی بسیارتاسف باری شد که هنوز هم ادامه دارد وادامه خواهد داشت وازمسایل حساس این کشوراست. پاکستان ازمعدود كشورهايي است كه جز دين مشترك بين جمعيت آنان، هيچيك از عناصر تشكيل يك دولت ملي در محدوده سرزميني خاص را بنابر عرف سياسي امروز قرار نداده است.
همچنان فرقه ديوبندي نزديك سه قرن پيش درشبه قاره هند تولد يافت و پايه گذار آن، «شاه ولي الله خان ديوبندي»، از بزرگان ديني حنيفه بود. شمال پاكستان از لحاظ مذهبي از ديرباز متاثر از كساني بود كه ريشه ديوبندي داشتند. از همين رو، جنبش ديوبندي پس از تجزيه پاكستان از هند، به آساني توانست دراين مناطق، مراكزي براي گسترش خود بيابد. مباني جنبش ديوبندي عبارت است ازپاكسازي اسلام ازعناصرناپاك. آيين جهاد به عنوان يگانه راه مبارزه با كفر و شرك، به ويژه در مبارزه با مذهب شيعه و اولياي مقدس كه در منطقه رواج دارد. آيين ديوبندي در تمام اين نكات با وهابي گري مشترك است. آنها تا امروز بيش ازچهل هزار مدرسه مذهبي درهند، پاكستان، آسياي مركزي و همچنين افغانستان تاسيس كرده اند. اما فعاليت هاي ديوبندي ها به مدرسه ديوبند محدود نماند و آنها احزاب و گروه هاي سياسي و مذهبي مختلفي تشكيل داده و بدين وسيله بر تحركات خود افزوده اند. هواداران ديوبندي از نظر سياسي در سازمان جمعيت علماي اسلام كه از مهم ترين احزاب پاكستان است، متشكل شده اند. جمعيت علماي اسلام به رهبري مؤسس جديد خود، «مولانا بشير احمد عثماني» به حزب سياسي مذهبي ديوبندي ها تبديل شد. اين حزب، امروز به دو گروه اكثريت و اقليت تقسيم شده است. رهبري جناح اكثريت را «مولانا فضل الرحمان» و رهبري جناح اقليت را «مولانا سميع الحق» به عهده دارد. اين دو رهبر، هر دو متعلق به گروه قومي پشتون هستند و از لحاظ فكري خود را طرفدار سرسخت قرآن و سنت و سيره خلفا و صحابه مي دانند و معتقد به نظريات علماي سلف و مخالف با اجتهاد و تجدد هستند. روابط اين دو رهبر پشتون تبار ديوبندي با گروه طالبان، عميق و ريشه دار است.
يكي ديگر از فرقه هاي مذهبي موثر در ايجاد پديده طالبان پاكستاني، فرقه وهابيت است. پس از استقلال پاكستان، چند عامل مهم در ترويج انديشه وهابي در پاكستان مؤثر افتاد، كه مهم ترين آنها روابط گسترده با عربستان بود. اين روابط از دوره حكومت «ذوالفقار علي بوتو» وارد مرحله نويني شد و در دوره جنرال «ضياء الحق» به اوج خود رسيد. وهابيان سعودي به بهانه كمك هاي آموزشي و انسان دوستانه به مهاجران افغان ايالت بلوچستان، مراكز متعددي تحت عنوان «موسسه الدعوه الاسلاميه»، «اداره الاسراء»، «موسسه مكه المكرمه الخيريه» و «موسسه مسلمج تأسيس كردند و از طريق كمك هاي مالي، فرهنگ ضدشيعي وهابيت و سياست هاي خود را تبليغ مي كردند. وهابيون همچنين، به شيوه هايي مثل توزيع كتاب، جلسات سخنراني، فيلم، نوار و عكس، به آوارگان و مهاجران سني مذهب مقيم اين ايالت آموزش مي دادند.
وهابيان از اين راه در پاكستان به ترويج افكار و انديشه هاي «محمدبن عبدالوهاب» مي پردازند.
از مهم ترين اصول مذهب وهابيون، تكفير هر مسلماني است كه با عقيده آنان هم رأي نباشد.
احزاب و گروه هاي زيادي در پاكستان وجود دارند كه طرفدار وهابيت هستند و عربستان سعودي نيز كمك هاي مالي زيادي به اين احزاب مي كند. حزب جماعت اسلامي، جمعيت اهل حديث، جمعيت علماي اسلام، حركت المجاهدين كشمير، حزب جماعت اسلامي كشمير و سپاه صحابه از جمله اين احزاب هستند. درسال دوهزارچهار، بنياد گرايان اهل تسنن، از طريق ارتباط برقرار كردن با برخي از سازمان هاي شبه نظامي مانند «سپاه صحابه» پاكستان، دست به قتل هاي هدفمند زدند، اين قتل ها مسلمانان شيعه، مسيحيان، احمديان و ديگر اقليت هاي ديني را در برمي گرفت.
به گفته «ايجازالحق» فرزند ضياء الحق، كه قبلا وزيرامور مذهبي پاكستان بوده است، ازكل مدارس مذهبي موجود در پاكستان، هشتهزار مدرسه زيرنظرسازمان هاي ديوبندي، هزاروهشتصد مدرسه زيرنظر سازمان هاي بريلوي، چهارصد مدرسه زيرنظر سازمان هاي اهل حديث، سه صدهشتاددو مدرسه زيرنظر سازمان هاي شيعه وهزاردوصد مدرسه زيرنظر جماعت اسلامي پاكستان فعاليت مي كنند. كاركرد اصلي بخشي از اين مدارس، آموزش نيروهاي تندرو اسلام گرا است و به دانش آموزان و دانشجويان (طالبان) عمدتا آموزش هاي مذهبي داده مي شود، ولي ديگر علوم و حتي کمپيوتر نيز تدريس مي شود. درمدارس مذهبي پاكستان كه تحت كنترول سازمان هاي بنيادگراي افراطي است، زبان رسمي، زبان عربي است وشيوه ومضامين مدارس نيز كاملا مذهبي است. اين دسته از مدارس داراي شعبه هاي فرعي هستند كه درآن نيروهاي اسلام گرا آموزش نظامي نيز مي بينند.
مدارس مذهبي بنيادگراي افراطي عمدتا محصول پس ازدهه نوزده هشتاد هستند. به عنوان مثال تا سال نوزده هفتادهفت مدارس مذهبي پاكستان بسياركوچك وغيرفعال بودند. دردهه پنجاه فقط دوصد چهل چهار مدرسه در پاكستان فعال بود.
در دهه شصت تعداد اين مدارس به پنجصد باب رسيد. در اوايل دهه هفتاد اين مدارس به هفتصد باب افزايش يافت و از سال نوزده هفتادهفت تا نوزده هشتاد هشت سير صعودي مدارس مذهبي در پاكستان شتاب بي سابقه اي يافت.
چهار عامل اساسي در رشد مدارس مذهبي در پاكستان نقش داشته اند،كه از آن جمله مي توان به قدرت يافتن ژنرال ضياء الحق، بحران كشمير، بحران افغانستان و انقلاب اسلامي ايران اشاره كرد.
در حقيقت، فرقه هاي وهابي و ديوبندي به منظور گسترش انديشه هاي خود در ميان مردم، به ويژه جوانان، دست به ايجاد مدارس مذهبي زدند و براي توسعه هرچه بيشتر اين مراكز تلاش كردند، به طوري كه درحال حاضر حدود 01هزار مدرسه ديني در سرتاسر پاكستان وجود دارد، كه گفته مي شود احساسات فرقه گرايي را در ميان طلاب خويش تقويت مي كنند. اين مراكزبه ظاهر آموزشي - توسط اعضاي احزاب مذهبي وبه منظور جذب نيروهاي جوان براي جهاد در افغانستان و ساير كشورها به كار گرفته مي شدند.
در مناطق قبيله اي پاكستان نيز ازمدارس مذهبي براي اهدافي غير از آموزش وپرورش مثل ذخيره كردن جيره هاي سرقت شده از سازمان هاي غيردولتي و انباراسلحه، استفاده مي شود. بنابراين، مدارس مذهبي پاكستان به عنوان موتور رشد و حركت پرشتاب وهابي گري، به ويژه در شكل طالبانيسم آن درمنطقه محسوب مي شود. درهيچ جاي دنيا بستري مساعدتر از پاكستان براي رشد مدارس مذهبي و ترويج نامحدود و كنترل انديشه هاي راديكال وجود ندارد. در اين كشورمدارس اكنون چنان عمق اجتماعي پيدا كرده اند كه شايد بتوان گفت با وضعيت موجود، هيچ شانسي براي برخورد جدي و كنترول آنها براي دولت پاكستان وجود نداشته باشد.
مدارس مذهبي پاکستان که درپهلوي دروس ديني آموزشهاي نظامي وويرانگري نيزپيش برده ميشود:
مدارس علوم ديني اهل سنت
- جامعه اشرفيه- لاهور
- مدرسه دارالعلوم- ملتان
- خير المدارس- ملتان
- جامعه اسلاميه- بهاولپور
- دارالعلوم حقانيه- اكوره ختك
- جامعه نعيميه- لاهور
- جامعه اشرفيه - پيشاور
- مركز تعلميات اسلامي- كراچي
- مدارس علوم ديني - بريلوي ها
- مدرسه نظير الايمان - بريلي
- مدرسه نعمانيه - لاهور
- مدرسه حزب الاحناف - لاهور
- مدرسه نعمانيه رضويه- لاهور
- حزب نعيميه - لاهور
- فيضيه رضويه- احمدپور
- مدرسه محمديه نموثيه - بهيره
- مدرسه اسلاميه- عربيه كمال اسلام- آستانه عاليه توگهره
- مدرسه رضاء المصطفي- بهاولپور
- مدرسه رضويه- رحيم يارخان
- مدرسه حنفيه فريديه- بصيرپور
- مدرسه رضويه نقشبنديه - سالنگر
- مدرسه حامديه رضويه- كراچي
- مدرسه انوارالعلوم- ملتان
- مدرسه امجديه - كراچي
- مدرسه رضويه عربيه - هارون آباد
- مدرسه رضويه ضياء العلوم - راولپندي
- مدرسه رضويه ضياء العلوم- راولپندي
- مدرسه نقشبنديه فيض مصطفي
- مدرسه غوثيه - حولي گلها
- مدرسه محموديه - رضويه ييلان
- مدرسه رضويه نظير الاسلام - ملتان
- مدرسه رضويه نظير الاسلام - فيصل آباد
- مدارس علوم ديني پيروان اهل بيت
- حوزه علميه آيت الله حكيم - راولپندي
- مدرسه مؤمن - راولپندي
- مركز بزرگ ديني المنتظرجامعه المنتظر- لاهور
- جامعه اهل بيت - اسلام آباد
- مدرسه مشارع العلوم- حيدرآباد
- مدرسه جعفريه - پاراچنار
- جامعه شهيد عارف حسين - پيشاور
- جامعه قبازرديه - اسكردو
- جامعه محمديه - بلتستان
- جامعه الامام الحسين(ع) - كراچي
- جامعه اماميه - كراچي
- مدرسه جعفريه - كراچي
- مدرسه امام صادق - كويته.
سازمان جهنمي وجاسوسي ( آي- اس - آي) رابشناسيم
( درراستايي بازي نوازشريف وپاکستان بااشرف غني وافغانستان )
قسمت دوم ( استاد صباح )
« سه اهداف مهم واستراتژيکي پاکستان : شيوه نظامگري، تربيه افراطگرايي ونابودي کشورهاي همسايه »
وطن راداد پاکستان به خواري
کجاباخود برند اين شرم ساري
اگراين است راه ورسم ياري
گذشتيم ماازين همسايه داري
اهداف اصلي (آي اس آي) حفاظت ازمنابع پاکستان وامنیت داخلي وخارجي کشور- تحت نظر گرفتن گسترش نظامی وسیاسی کشورهای همسایه که نسبت مستقیم با امنیت ملی پاکستان دارند - فرمول بندی کردن ساختار سیاست خارجی و نحوه جمع آوری اطلاعات داخلی وخارجی- هماهنگی وظایف اطلاعاتی بین نیروهای سه گانه قواي مسلح- نظارت دقیق برکادرخارجیها، رسانهها و فعالان سیاسی جامعه پاکستان- نظارت بردیپلماتهای سایرکشورها که در پاکستان مقیم اند ودیپلمات های پاکستان که خارج ازاین کشورفعالیت میکنند. مرکزسازماندهی اين سازمان دراسلامآباد مستقراست- ريس آي اس آي سه معاون دارد واين سه معاون به صورت مستقیم به ريس گزارش میدهند وهرمعاون درسه شاخه جداگانه آی اس آی فعالیت میکنند - شاخه داخلی درمواجهه با ضد اطلاعات و مسائل سیاسی داخلی پاکستان است، شاخه خارجی هدایت عملیات خارجی را برعهده دارد و شاخه سوم مربوط به بررسي روابط خارجی است. اکثریت کارمندان آی اس آی ازنیروی پولیس واردو وبرخی تشکيلات مخصوص اردومثل کماندوهای SSG هستند. گفته ميشود حدود ده هزار کارمند وافسر مشغول بکارند. اين ده هزارشامل همکاران اطلاعاتي وجاسوسي واستخدام افراد که ازمحلات گوناگون به کارمندان آي اس آي اطلاعات جمع آوري مينمايد شامل نميشود.
مسوولين سازمان جهنمي ( آي اس آي) ازابتدا تا
کنون:
- دگروال ریاض حسین از سال 1959 تا 1966 میلادی
- دگروال محمد اکبرخان از سال 1966 تا 1971 میلادی
- دگرجنرال غلام جیلانی خان از سال 1971 تا 1978
میلادی
- دگرجنرال محمد ریاض خان از سال 1978 تا 1980
میلادی
- جنرال اختر عبدالرحمن از سال 1980 تا 1987 میلادی
- جنرال حمید گل از سال 1987 تا 1989 میلادی
- جنرال شمسالرحمان کلو ازسال 1989 تا 1990 میلادی
- جنرال اسد درانی از سال 1990 تا 1992 میلادی
- جنرال جاوید ناصر از سال 1992 تا 1993 میلادی
- جنرال جاوید اشرف قاضی از سال 1993 تا 1995 میلادی
- جنرال نسیم رانا از سال 1995 تا 1998 میلادی
- جنرال ضیاءالدین بت از سال 1998 تا 1999 میلادی
- جنرال محمود احمد از سال 1999 تا 2001 میلادی
- جنرال احسانالحق از سال 2001 تا 2004 میلادی
- جنرال اشفاق پرویز کیانی از سال 2004 تا 2007
میلادی
- جنرال ندیم تاج ازسال 2007 تا 2008 میلادی
- جنرال احمد شجاع پاشا از سال 2008 تا 2012 میلادی
-جنرال ظهیر الاسلام ارسال 2012 تا 2014 میلادی
- نوازشریف، صدراعظم پاکستان، رئیس جدید اداره استخبارات این کشور موسوم به آیاسای را منصوب کرد، وی جنرال «رضوان اختر» را به عنوان جانشین جنرال «ظهیر السلام» دراین پست معرفی کرد. جنرال رضوان اختر، در هفته اول ماه اکتبروبا تقاعد جنرال ظهیرالسلام، فرماندهی این سازمان پرقدرت در پاکستان را به دست خواهد گرفت. جنرال اخترازجنرالان نزدیک به راحیل شریف، لوي درستيزاردوي پاکستان است. جنرال اخترتا پیش از این،مسووليت نیروهای نظامی موسوم به رنجرزدرایالت سند که کراچی مرکز آن است را برعهده داشته است. اخترهمچنین دارای تجربیات زیادی در فعالیتهای مبارزه با تروریسم بهویژه در مناطق قبیله ی است.
طالبان درزمستان سال دوهزاريک به سوی مرزفرارنکردند، بلکه به صورت گروپی و به وسیله ی بس، تکسی، تراکتور، سواربرشترواسب و حتّی پیاده به مرز رسیدند. برای بسیاری ازآن ها، این یک فرار نبود، بلکه بازگشت به خانه بود. ازگشت به اردوگاه ها دربلوچستان ، خيبرپشتونخواه ، سند وپنجاب اما عمدتآ کويته، یعنی جایی که درآن رشد کرده بودند وخانواده هایشان هنوزآنجا زندگی می کردند، بازگشت به مدارس مذهبی که روزگاری درآن درس می خواندند. آنها به وسیله ی گروه های افراطی پاکستان وجمعیّت علما، همراه با پتو، لباس های نو وبسته هایی پراز پول، مورد استقبال گرمی قرارمی گرفتند. مقامات ( آی.اس.آی) برای طالبان دست تکان می دادند.
سران دولتي ونظاميان عالي رتبه برآن نبود تا طالبان را که به مدت دو دهه به وسیله ی اردوي کشورتاسيس ومديريت شده بودند، ناامید یا دستگیر کند. برای پاکستان، طالبان تجسّم آینده ی پاکستان بودند وباید تا زمان معيني به دورازکمره ها وديد رسانه بودوباش ميکردند .
طالبان متواری که شامل همه مقامهاي ارشدمی شد، درمناطق قبیله ای هم مرزافغانستان که مملو ازهرج و مرج بود، پناه گرفتند. مناطقی که تا به حال برای بقا وفعالیّت هایشان بسیار حیاتی هستند. این مناطق قبیله ای مرزی واقع در خاک پاکستان، شامل بلوچستان، ایالت سرحد شمال غربی و مناطق قبیله ای آزاد (فتا) می شود. فتا که ازسمت شمال غرب با افغانستان هم مرز است، دارای هفت ناحیه قبیله ای می باشد (خیبر، کورم، مهمند، باجور، کوروم، وزیرستان جنوبی و وزیرستان شمالی) و ازنظر استراتژیک جهت ادامه ی ناآرامی ها درافغانستان، ازاهمیّت بالایی برای طالبان برخوردار است واین مرزمشترک با پاکستان، کانونی برای آشوبگران دربی ثباتي افغانستان است.
مناطق قبایلی آزاد، همان هفت ناحیه ای است که دراطراف خط دیورند واقع شده اند. منطقه ی وزیرستان شمالی به مرکزیت «میرامشاه» و وزیرستان جنوبی به مرکزیت «وانا» ومناطق باجور، مهمند، خیبر، اورکزی وکورم، هفت منطقه مهم در خطّ مرزی دیورند هستند که ششصد کیلومتر مرز با افغانستان دارند. مناطق قبایلی آزاد بيست وهفتهزار کیلومترمربع مساحت دارد، نفوس مناطق قبایلی يکنم میلیون نفربرآورد شده است.
وزیرستان که منطقه ای قبیله ای وخودمختار درپاکستان و با افغانستان هم مرز است، پناهگاه اصلی نیروهای طالبان و القاعده است. این منطقه ی مرزی ناهموار، جایی است که مانند کشوری مستقل، ازآداب، رسوم و سنن خود تبعیّت می کنند. این منطقه درناحیه ای به وسعت هزارپنجصد مایل که ازبیابان های بلوچستان درجنوب شروع شده و تا کوه های هندوکش گسترده شده است.
حمایت برون مرزی برای هرگونه ناآرامی، حیاتی است، زیرا درمواجهه با جنگی طولانی علیه نیروهای دولتی با جنگ افزارهایی برتر، آشوبگران باید به سراغ اقوام همفکرشان بروند و جهت افزایش قابلیّت های نظامی وسیاسی خود با سازمان های بین المللی ارتباط برقرار کنند. طالبان برای جذب چنین حمایت هایی، مشکل خاصّی نداشتند. این نوع کمک حیاتی به وسیله ی دولت پاکستان
دراختیارطالبان گذاشته شده که شامل دوبخش اصلی است:
کمک از جانب مقامات وسران پاکستان، یعنی اردو و( آی.اس.آی)
اجازه فعالیّت آزادانه در پاکستان.
سه دستگاه درپاکستان مسوول «طرح طالبان» بوده اند- دستگاه امنیت (آی.اس.آی)، وزارت داخله واردو. این مجموعه نظامی به دوعلت می توانست وسوول طرح طالبان به شمار آید: نخست آن که نخبگان ارتش و نیروهای امنیّتی پاکستان از درون نظام استعماری انگلیس (Cloughley,2000)سربرآورده، مستقیم یا غیرمستقیم به وسیله ی همین نظام تربیت شده بودند؛ امّا به تدریج به ویژه دستگاه امنیّت از کارشناسان امنیّتی- نظامی ایالات متحده آمریکا تأثیر پذیرفتند و زیر نظر و نفوذ آنان درآمدند. دوم آن که نیروهای اردوي پاکستان درطول به اصطلاح جهاد با اتّحاد جماهیر شوروی با خصوصیّات اقوام وگروپها آشنایی نزدیک یافته بودند. ازاین رو، می توانستند درصحنه ی بغرنج کشورخودنمایی کنند.
سازمان اطلاعات پاکستان با سابقه فعالیت شصت هفت ساله خود اکنون با نام مهمترین
نهاد امنیتی ازاهداف و روشهای خاصی پیروی میکند و درجریانات سیاسی این
کشورتاثیری مستقیم دارد.
پس ازاستقلال پاکستان در سال نوزده چهل هفت ميلادي، دو سازمان جدید اطلاعات
دراین کشورایجاد شد، اداره اطلاعات
(IB)
و اطلاعات نظامی
(MI)،
عملکرد ضعیف اداره اطلاعات درهماهنگی اطلاعاتی بین اردو، نیروی دریایی وهوایی
در زمان جنگ هند-پاکستان درسال نوزده چهل هفت ميلادي موجب تاسیس سازمان اطلاعات
داخلی موسوم به ( آی اس آی) درسال نوزده چهل هشت شد
.تشکيلات
این سازمان بگونه ی است که نیروهایش ازبین افراد سه گانه نیروهای اردوانتخاب و
مامورجمع آوری وارزیابی اطلاعات خارجی اعم ازنظامی یا غیرنظامی میشوند.
( آی اس آی ) زاییده افکار یک افسر استرالیایی الاصل اردو انگلیس به نام کاتوم
است. در ابتدا ( آی اس آی ) هیچ گونه نقشی در جمع آوری اطلاعات داخلی، جز منطقه
مرزی شمال-غرب و کشمیر آزاد، نداشت. در اواخر نوزده پنجاه که ایوب خان، رئیس
جمهور پاکستان شد، نقش ( آی اس آی) را در حفاظت ازمنافع پاکستان و تحت نظر
گرفتن سیاستهای اپوزیسیون و حفظ نقش اردو در پاکستان افزایش و توسعه داد.
اين سازمان پس از شکست در جنگ هند- پاکستان در سال نوزده شصت پنج، مجددا در سال
نوزده شصت شش سازمان دهی شد. در این دوره مسئولیت جمع آوری اطلاعات سیاسی داخلی
در شرق پاکستان نیز به این سازمان واگذار شد. بعدا در زمان انقلاب ملی گرایانه
بلوچ ها در بلوچستان در اواسط نوزده هفتاد( آی اس آی ) ماموریت یافت قلمرو
بلوچستان را نیز پوشش دهد.
در زمان ریاست ذوالفقارعلی بوتو که منتقد نقش (ای اس آی) در زمان انتخابات
نورده هفتاد بود وهمین مسئله سبب تجزیه پاکستان و شکل گیری بنگلاد يش شد، ( آی
اس آی ) اهمیت خود را از دست داد.
پس از به قدرت رسیدن ضیاالحق درنوزده هفتاد هفت ، مجددا ( آی اس آی ) توسعه
یافت و مسئول جمع آوری اطلاعات در مورد گروههای کمونیستی سند وگروههای مختلف
دیگر چون حزب مردم پاکستان شد در زمان حضورنيروهاي شوروی در سال نوزده هشتاد ،
فعالیتهای پنهانی بین(آی اس آی ) و سیا افزایش یافت. مجاهدين سربکف
زیرنظروفرمان جنرال احترودگروال یوسف برای سرپرستی هماهنگیهای لازم را
درآمریکا دیدند و تعداد زیادی از کارشناسان علمیات پنهانی سیا به ( آی اس آی )
ملحق شدند تا در عملیات ضد شوروی شرکت کنند.
مرکز سازماندهی ( آي س آي ) دراسلامآباد مستقر است و رئیس آن باید دراردوي پاکستان جنرال سه وياچهارستاره ي باشد. پس ازوی سه معاون به صورت مستقیم به وی گزارش میدهند و هرکدام در سه قسمت جداگانه فعالیت میکنند. بخش داخلی درمواجهه با ضد اطلاعات ومسائل سیاسی داخلی پاکستان است، بخش خارجی هدایت عملیات خارجی را برعهده دارد وبخش سوم مربوط به روابط خارجی است.اکثریت کارمندان ( آی اس آی) از نیروی پولیس واردو و برخی قطعات مخصوص اردوي پاکستان مثل کماندوهای SSG هستند. اگرچه تعداد افرادهیچگاه اعلام نمیشود، کارشناسان برآورد میکنند حدود ده هزار کارمند وافسرمشغول بکارند. البته این تعداد شامل همکاران اطلاعاني وخارج ازتشکل اداره (آي اس آي ) نميشود.
تشکیلات ( آی
اس آی) :
اداره
اطلاعات مشترک، این کمیته سایردپارتمانها را هماهنگ میکند. تمام اطلاعات
واخبارازسایربخشها ها به اداره
JIX فرستاده
و درآنجا بعد ازتحلیل و تجزیه ، گزارشهای مربوط آماده میشود.
اداره
اطلاعات مشترک، مسئول جمع آوری اطلاعات سیاسی است و از سه زیرمجموعه تشکیل
میشود که یکی از آنها مختص عملیات علیه هند است.
اداره ضد
اطلاعات مشترک، مسئول نظارت بردیپلماتهای پاکستانی درخارج ازکشور وعلاوه برآن،
عهده دار مسئولیت عملیات اطلاعاتی درخاورمیانه، آسیای جنوبی، چین، افغانستان و
جوامع مسلمان مربوط به اتحاد جماهیر شوروی است.
اطلاعات
مشترک شمال، به صورت ویژه مسئول مناطق جامو و کشمیر است.
اطلاعات
مشترک متفرقه، مسئول عملیات جاسوسی شامل تهاجمی درسایر کشورهاست.
مرکز اطلاعات
سیگنال مشترک، مسئول جمع آوری اطلاعات درطول مرزپاکستان و هند.
اطلاعات فنی
مشترک وعلاوه بر موارد یاد شده، بخشهای مربوط به عملیات انتحاری وجنگ کیمیایی.
ادارات
وکارمندان (آي اس آي ) درمصرف پول دست بازدارد وحسب لزوم ديد ميتواند
صدهاهزارروپيه رابه مصرف یرساند. بودجه اين اداره خيلي محرمانه ازجانب دولت
تامين ميگردد.
همه کسانی که
جریانات سیاسی و تصمیمگیری درپاکستان را مورد مطالعه قرار میدهند، بدونشک
نیازمند این موضوع هستند که دو کانون مهم قدرت در پاکستان را بشناسند.از
زمان استقلال پاکستان ازهند بریتانیایی کماکان دو کانون قدرت و تصمیمگیری در
پاکستان وجود داشته است که یکی نهاد دولت و دیگری اردوي پاکستان است.
اردوي
پاکستان و به خصوص سازمان اطلاعات آن مهمترین نهاد تصمیمساز در عرصه
سیاستهای داخلی و خارجی این کشور هستند از اینرو در برخی برههها میان دولت و
نظامیان همگرایی وجد داشته و در برخی مواقع نیز واگراییهای منجر به تنش بر این
رابطه حکمفرما بوده است.
تا آن زمان
که دولتهای نظامی مانند دولت جنرال پرویز مشرف قدرت را در دست داشتند، اردو
نیز با خیالی راحت نسبت به حفظ منافع خود در داخل و خارج از پاکستان روندی آرام
در سیاستگذاری خود پیشه کرده است.
اما با دخالت
کشورهای غربی و بازیگران جهانی و آنجایی که در سال دوهزاروشش ميلادي حکومت
شبهدموکراسي آصف علی زرداری سکان هدایت کشور پاکستان را به عهده گرفت، اردو و
سازمان اطلاعات آن به شدت احساس خطر کرده و رویکردی تقابلی دربرابر تصمیمهای
دولت اتخاذ کردند.
با پایان
دوره حکومت زرداری و روی کارآمدن حزب نواز شریف وانتصاب وی در سمت نخستوزیر به
نظر میرسد روند تقابلی میان دولت و اردو شدت گرفته است.
نواز شریف که
خاطرات بد دوران مشرف را هرگز فراموش نمیکند ازابتدای آغاز به کار دولت خود،
سعی کرد تا اردو و به دنبال آن ( آی.اس.آی) را به حاشیه براند غافل از اینکه
اردودر تمامی نهادهای رسمی وغیررسمی پاکستان ریشه دوانده و اجازه آرامش به
دولتهای غیرهمسو به خود را نخواهد داد.
یکی ازمشکلات
دولتهای مختلف در پاکستان حضور و فعالیت گروههای متعدد شبهنظامی در مناطق
قبایلی این کشور است و تاکنون دولتها یا راه مبارزه را پیش گرفتهاند و یا
مذاکره که درهر دوحالت نیز تاکنون توفیقی حاصل نشده است.
دولت نواز
شریف نیزپس ازگذشت روزهای کوتاه تصمیم گرفت بدون مشورت و مشارکت ( آی.اس.آی)
از در مذاکره با طالبان پاکستان درآمده و اوضاع در مناطق قبایلی را در دست
گیرد.
با این حال
شاهد آن هستیم که اردو پاکستان تاکنون مانع بزرگی بر سر راه این موضوع ایجاد
کرده و مجوز تصمیمگیری در مذاکرات را صادر نکرده است.
حال با توجه
به مطالبی که عنوان شد مشخص میشود که دولتها در پاکستان چارهای جز کنار آمدن
با اردو و( آی.اس.آی) ندارند که درغیراین صورت در پیشبرد اهداف و سیاستهای
خود با مانعی بزرگ روبرو خواهند بود.
به گفته هیلاری کلینتون وزیرامورخارجه آمریکا، دلیل بزرگترین مشکلی که پاکستان با آن مواجه است، این است که آمریکا پاکستان را پس از جنگ سرد رها کرد بدون آنکه شبکههای جهادی را که برای مقابله با نیروهای شوروی شکل گرفته بود، خلع سلاح کند.این مسئله باعث هرج و مرج در جامعه پاکستان شد و مشکل امروز پاکستان ریشه در جنگ افغانستان و همراهی با آمریکا دارد.تعداد زیادی ازپاکستانیها جنرال «حمید گل» رئیس سابق اطلاعات اردوي پاکستان را مسئول شکلگیری طالبان میدانند. حمید گل بارها تأیید کرده است که خود وی طالبان را شکل داد تا دربرابر روسیه مبارزهای مقدس کنند اما دیگر موفق نشد آنها را خلع سلاح کند.
منطقه قبایلی که به اختصار( FATA یا ) «منطقه به لحاظ اداری خودمختار» خوانده میشود، به وسیله خط دیورند (خط مرزی افغانستان و پاکستان که هیچگاه مورد قبول افغانستان واقع نشده است) ازافغانستان جدا میشود. به لحاظ جغرافیایی، منطقه قبایلی ازغرب با افغانستان همسایه است، از شرق با دوایالت سرحد و پنجاب پاکستان و ازجنوب با ایالت بلوچستان پاکستان هممرز است. بر اساس ارقامهاي ارايه شده نفوس این منطقه سه تاچهارمیلیون نفراست. اکثر نفوس این منطقه بگونه قبیله ی زندگي دارند و فقط سه تاچهار درصد آنها در شهر زندگی میکنند. مهمترین شهرهای این منطقه عبارتند از- میرانشاه، رازمک، دارا بازارو وانا. منطقه قبایلی به هفت ناحیه قبیلهای تقسیم میشوند که عبارتند از- مهمند، باجور، کورام، اورکزی، خیبر، وزیرستان جنوبی و وزیرستان شمالی. اگرچه ساکنان این منطقه همگی پشتون هستند اما خود به گروههای قومی کوچکتر تقسیم میشوند که با نام همان نواحی قبیله ی خوانده میشوند. این منطقه بهصورت خودمختار اداره میشود واگرچه در خاک پاکستان قرار دارد اما دولت مرکزی پاکستان و یا دولتهای ایالتی حق مداخله در امور داخلی این منطقه را ندارند.
تا قبل از مداخله آمریکا درافغانستان، منطقه قبایلی فقط درپرتو اختلافات پاکستان وافغانستان برسر«خط دیورند» مورد توجه قرارمیگرفت اما پس ازحمله آمریکا، طالبان دراین منطقه مستقر شدند وازاین زمان به بعد بود که منطقه قبایلی به محلی برای مشاجره تبدیل شد. این مشاجره دارای سه وجه بود، پاکستان و سران منطقه قبایلی، پاکستان و آمریکا، پاکستان و افغانستان. مشاجره پاکستان با سران قبایل یک وجه تاکتیکی و یک وجه استراتژیک داشت، وجه تاکتیکی حول مخالفت ظاهری پاکستان با سران قبایل بهدلیل پناه دادن به طالبان و القاعده دور میزد. وجه استراتژیکی تلاش پاکستان برای بهرهبرداری از وضع موجود جهت بسط حاکمیت خود به منطقه قبایلی بود. درهمین حال افغانستان و آمریکا، دولت پاکستان را به دلیل استقرارطالبان والقاعده درخاک این کشور (منطقه قبایلی) مورد نکوهش قرار دادند.
صرفنظر ازاین مسائل، واقعیت این است که منطقه قبایلی میتواند به عنوان ابزاری دردست پاکستان یا افغانستان جهت تعدیل و تنظیم رفتار یکدیگر مورد استفاده قرار گیرد. قومیت وخودمختاری منطقه قبایلی یک عامل کلیدی در نقشآفرینی این منطقه درمناسبات افغانستان و پاکستان است. هرگاه افغانستان اراده کند میتواند با بهرهگیری ازناسیونالیسم قومي وزباني، ساکنین قبایل را علیه پاکستان تحریک کند و برعکس پاکستان نیزمیتواند با تحریک همین احساسات آنها را علیه دولت کابل تحریک کند. درحال حاضر به دلیل استقرارطالبان دراین منطقه و نیز بهدلیل حمایت پاکستان از طالبان، منطقه قبایلی بهسود پاکستان عمل میکند. اما هرگاه پاکستان قصد داشته باشد علیه طالبان عمل کند ویا حاکمیت خود را براین مناطق گسترش دهد، ساکنین قبایل به سمت افغانستان وعلیه پاکستان وارد عمل میشوند.
ادامه دارد....