سلیمان کبیر نوری
در ولسوالی اشرف غنی، طالبان زنان را به شلاق می بندند!
بهتر است که از چند و چون تایتل ها و عناوین متعدد در مورد پروژه انگلیسی (طالبان) منصرف شده، منبعد این تروریستان طالب را " طالبان کرزی - احمدزی" بنامیم.
امروزمردم همه دنیا میدانند که طالبان پروژه انگلیس است.
امروز همگان میدانند که مدیریت پروژه ی طالبان به امریکا سپرده شده بود.
امروز همه میدانند که مصارف و تمویل مالی طالبان به عهده مزدوران تاریخی انگلیس چون آل سعود و سایر شیخان عرب سپرده شده بود.
و... امروز همه آگاهی دارند که تعمیل و تحقق این پروژه به دست مزدوری، زاده ی انگریز، پاکستان و سازمان استخباراتی آی اس آی سپرده شده است.
پس چرا جناب حامد کرزی و جناب محمد اشرف غنی احمدزی با تمام نیرو از طالبان دفاع میکنند؟ برای اینکه هردو مزدور اند.
ببینید!
تلویزیون یک افغانستان با جناب حامد کرزی مصاحبه ای داشت که مصاحبه کننده از موصوف میپرسد، چطور در کنفرانس بن شما را به حیث رئیس جمهور پیشنهاد و انتخاب! کردند؟
جناب کرزی پاسخ میدهند که من هم بیخبر بودم. اما آقای زلمی رسول و برادرم این پیام را که گویا من رئیس جمهور افغانستان شده ام، برایم اطلاع دادند.
وقتی پرسیده شد که چطور شما را انتخاب کردند؟
گفتند این را من هم نمیدانم.
اما حامد کرزی طی همین مصاحبه اعتراف کرد که نی تنها با سازمان "سی آی ای" همکاری داشته است، بل با بسیاری از سازمانهای استخباراتی کشور ها.
بدین ترتیب جناب کرزی موضوع چگونگی مزدور بودن و انتصاب خویش را از جانب حامیان خارجی، به صفت رئیس جمهور موقت و بعدن رئیس جمهور در دو دوره به افشا گرفتند.
از دیر باز، و امروز ما عملن میبینیم که هرآن خشم و نفرت عامه ی مردم در برابر نوکران "آی ایس آی" روز تاروز فزونتر میشود. این تروریستان همیشه و پیوسته از حمایت بیشتر کرزی – احمدزی برخوردار بوده اند. وقتی کرزی خود همچو جنرال بابر، کرنیل امام و حمیدگل، خانم مادلین البرایت، خانم بینظیر، مولانا فضل الرحمان، احمد رشید ... شامل در پروژه ی طالبی انگلیس بوده است، و شوربختانه امراض مدهش قومی و قبیلوی و قومی حامیان کرزی و احمدزی، آنان را چنان بی سمع و نابینا ساخته است، و نمی بینند که طالبان تروریست که دوستان و عزیزان جنابان کرزی و احمدزی میباشند، همه روزه جنایات بیشماری را انجام داده و مسوولیت آن را نیز به عهده میگیرند ( ذبیح اله مجاهد و ملا یوسف احمدی) ، اما این بیماری قومی و قبیلوی چونان احساس و عطوفت انسانی را در آنان مضمحل ساخته است که حتا برجنایات شنیع طالبان مزدور به جان نوباوگان و جوانان مشتاق بازی والیبال حتا در پکتیکا، نمیخواهند انگشت انتقاد گذاشته و آن را محکوم نمایند.
جاییکه کرزی – احمدزی به حیث رهبران دولتی دیروز و امروز ؛ پریروز خود از بانیان طالبان بوده اند؛؛؛ از روحانیون و به اصطلاح علمای دین اصلن توقعی نیست. ورنه اهانت بزرگ در سطح جهان است که رهبر کاتولیک های مسیحی، مجدانه طلب کرده است که علما و روحانیون اسلام باید اعمال تروریستی و تند روی از نام و بنام اسلام را محکوم نمایند.
این صرف اهانت به «علمای اسلام» نیست، بل ضربت به مزدوری آنان در خدمت رهبران مالی – اقتصادی جهان در راستای تحقق اهداف و برنامه های جهانخورانه ضد بشری شان میباشد که امروز همچو آفتاب روشن شده است.
جناب کرزی با افتخار تمام خویشتن را در تحقق پروژه ی انگلیسی طالبان در کویته پاکستان؛ از همان آغاز دخیل دانسته است.
بلی ... چه درد آور است؛ ببینید طالبان کرزی – احمدزی همین امروزهم در بغلان مردم ما را در گلیم ماتم نشاندند. در ولسوالی بورکه ی این ولایت حین تشییع نماز جنازه و بخاکسپاری یکی از هموطنان، فرزندان بابر، فضل الرحمان، بینظیر... و برادران ناراض یک قلو و دو قلوی کرزی و عزیزان احمد زی با حمله ی انتحاری اشتراک کنندگان در جنازه را به خاک و خون نشاندند.
یا اینکه شب یکشنبه هفتم دسامبر در ولسوالی چمتال ولایت بلخ شرکت کنندگان در جشن عروسی ای، آماج انفجار بم های دستی قرار میگیرند و جشن عروسی باکشته و زخمی شدن بیشتر از بیست تن از هموطنان بیگناه با خون و شیون وفریاد به ماتمسرا مبدل میگردد.
البته چنین جنایات طالبان و غم و ماتم به خون نشستگان ناشی از این جنایات، هیچگاهی برای کرزی- احمدزی حایز اهمیتی نبوده، بل حکم و دستور باداران شان( مبنی بر حمایت از طالبان تروریست)، مبرمتر و مهمتر تلقی میشود.
ولی جالب است که آقای عبداله هم بعد از احراز کرسی ریاست اجرایی پیوسته موضوعات مربوط را ماست مالی نموده، در حلقات خورد و ریز به مناسبت هایی فقط با شف شف گفتن اکتفا میکند که گویا باید دشمن مشخص شود و تعریفی ازان داده شود. اقای دوکتور عبداله! تعریف نمودن دشمن را از چه کسی توقع دارید؟
اما درد انگیز تر و شرم آور تر؛ ابتکار تروریستی تازه ی طالبان کرزی- احمد زی در زادگاه آقای محمد اشرف غنی میباشد که به بهانه های گونه گون زنان مظلوم و محروم را درین ولایت به شلاق بسته اند.
بر مبنای گزارش رادیو آزادی، شماری از زنان در ولسوالی چرخ ولایت لوگر می گویند که طالبان مسلح در این ولسوالی از نفوذ زیاد برخوردار بوده و حتی زنان را شلاق می زنند.
هر چند ولایت لوگر در نزدیکی کابل موقعیت دارد اما طالبان مسلح در این ولایت تا حدی فعالیت دارند که در ولسوالی چرخ این ولایت زنان را شلاق می زنند.
شماری از زنان در ولسوالی چرخ لوگر می گویند که آنان باید طبق خواست طالبان مسلح حجاب بپوشند و در صورت تخلف از سوی آنان مجازات شده و حتی شلاق زده می شوند.
یکی از این زنان که نخواست نامش گرفته شود روز یکشنبه از طریق تلیفون به رادیو آزادی گفت که طالبان مسلح زندگی روزمره برای آنان را دشوار ساخته است:
" من از ولسوالی چرخ ولایت لوگرصحبت می کنم، زنان در این ولسوالی با مشکل مواجه هستند.
طالبان مسلح زنان را در بازار به گشتن نمی گذارند، زنان را شلاق می زنند و ما با مشکل زیاد مواجه هستیم.
مدتی می شود که طالبان افزایش یافته و هر چه می خواهند انجام می دهند، چرا دولت در فکر مشکلات ولسوالی چرخ نیست".
پیش از این نیز زنان در برخی مناطق ولایت لوگر شکایت داشتند که با مشکلات زیادی مواجه بوده اند و حتی در بعضی ساحات این ولایت دختران نمی توانند که به مکاتب بروند.
شیما زرگر رییس امور زنان ولایت لوگر هر چند در مورد شلاق زدن زنان توسط طالبان در ولسوالی چرخ چیزی نمی گوید اما تایید می کند که زنان و دختران در این ولسوالی با مشکلات زیاد روبرو هستند:
"خوب مشکلات در چرخ هست اما در بعضی مناطق آن، از طریق تلیفون با زنان صحبت کردم و مشکلات شان را نزد خود یاداشت کرده ام.هستند دخترانی که باید سواد بیاموزند اما نمی توانند یعنی ممانعت هایی وجود دارد".
عبدالحکیم اسحاقزی قومندان امنیه لوگر نیز نفوذ گسترده طالبان مسلح را در ولسوالی چرخ این ولایت تایید می کند.
آقای اسحاقزی می گوید که به دلیل کمبود نیروی امنیتی آنان نمی توانند تا این ولسوالی را از حضور طالبان مسلح پاک سازی کنند:
" نه تنها در ولسوالی چرخ بلکه در سطح لوگر مشکلات زیاد داریم، مردم بسیار به تکلیف هستند.
چرخ یکی از مناطق است که مردم با ما تماس می گیرند و مشکلات در آن زیاد می باشد
با تاسف که تشکیل نیرو های امنیتی در ولسوالی چرخ بسیار کم است در حالیکه این ولسوالی بسیار خطرناک می باشد. مخالفان از موقع استفاده کرده و برای مردم مشکل ایجاد شده".
آیا این مخالفان سیاسی اند یا دشمنان این مرز و بوم؟
کجاست خانم سیما سمری که بدون استشاره خارجیان جنایتی را محکوم نمیکند؟
کجاست خانم شکریه بارکزی که بعد از وقوع حادثه بانو قدسیه ! گفته بود آواز زنان دگر رساتر میشود؟
آیا زنان در پارلمان و سنا نقش سمبولیک ندارند؟ چرا آواز ضجه و درد خواهران چرخ لوگر خود را به گوش جهانیان نمیرسانند؟
همان خانم زهرا نادری ایکه در کمپاین انتخاباتی قلقله میکردند کجاست؟
چرا از همجنسان و هموندان به ستمکشیده ی خود بیخبر اند و واکنشی نشان نمیدهد؟
ولی به نظر میرسد که طلیعه یک رستاخیز فیصله کن ضد طالب و ضد خالقان و حامیان شان دمیده است. این طلیعه در سیمای مادر ریزه گل است، مادر مردم و وطن که جسورانه از دشمن آب و خاک مردم افغانستان انتقام مدبرانه و جانانه گرفته است. و این جنرال دوستم است که به چنین مادر ی ارج میگذارد، و... در برابر مردم خود تعهد میسپارد.
باش تاصبح دولتش بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است
کاربران شبکه های اجتماعی عکس های زیر را از قربانیان زن در ولایت فراه منتشر کرده اند. که این چنین قربانیان در اکثر ولایات افغانستان؛ چه بوسیله ی طالبان وحشی و یا چه با اندیشه وتفکر جهادی ی اسلام آبادی ی طالبی که به ویژه بعد از سالهای سیزده نود ودو بصورت هدفمندانه و سازمانیافته بوسیله سازمانهای استخبارتی منطقه ایجاد، توسعه و گسترش مییابد.. اما ولایت فراه از جمله ی یکی از ولایت هایی است که مردم آن با انتخاب وکلای زن، نشان داده اند که به قدرت و توان زنان باور دارند. با وجود آن تروریست ها و دهشت افگنان وحشی، همچنان به جنگ با زنان مظلوم و ستمکشیده ادامه می دهند.
پس راه و رسم "مادر ریزه گل" سبز و تابان و جاویدان بادا!