محمد عوض نبی زاده

 

منشاء تاریخی اقوام هزاره ی افغانستان

اقوام هزاره یکی از گروپهای قومی و انتیکی درافغانستان اندکه دربرخی از اسناد از سوی مورخین و محققین وجه تسمه ی هزاره را ، به نام خزاره، یا خزر یاد نموده که شاید با دریای خزر نیز بی ربط نباشد و هم چنین هزاره ها به این جهت به این نام مسمی شده اند که و جه تسمیه هزاره بخاطر داشتن هزار نهر و رود و هزار دره و هزار کوه مرتفع  نیز بکار رفته اند و میگویند که از هزاره جات هزار چشمه  ی  خوشگوار بیرون می آید  وبعداز اسلام به جای آنها هزار مسجد و هزار منبر ساخته شده است . در ضمن  در عصر سلاطین قدیم زابلستان  مردم هزاره هرسال هزار سوار عوض مالیات به قشون شاهی آن زمان میدادند که  وجه تسمیه ی هزاره  شاید درین رابطه نیز باشد گرچه اهل ایران هزاره را بربری و مملکتشان را ملک بربر گویند.

با توجه به سکه های پیدا شده ، نقاسی های روی دیوارهای معبد و اطراف تندیس های بودا ، نقاشی های به جا مانده از زمان آخرین شاهان کوشانی و هم چنین شکل فیزیکی تندیس ها در بامیان می توان چنین نتیجه گرفت که ساکنان این منطقه تا حدود 2300 سال پیش دارای همان ترکیب فیزیکی چهره و صورت بوده اند که هزاره های امروز هستند . چهره مغولی ساکنان هزاره جات را میتوان مدت ها پیش از حمله چنگیز و امیر تیمور که ظهور آنها در صحنه تاریخی نسبتا جدید است ، جستجو کرد.یفتلی ها از سال 425-426 میلادی ، جانشینان امپراطوری کوشانیها نیز با همان ترکیب فیزیکی و چهره تعلق داشتند ، تاثیر یفتلی ها را تا زمان پیدایش کلمات ترکی در لهجه ی هزارگی می توان دنبال کرد.

البیرونی رد پای یفتلی ها را تا ترک های تبت می رساندو اولین فرمانروای این سلسله - که بیش از شصت فرمانروائی داشته است- بنام" برهاتگین " یا "بره تگین" می شناسند.آخرین حاکمان تاگین"تگین" غزنوی ها بودند که در حدود هزار سال پیش در غزنی حکومت کردند.پس از یفتلی ها ، نواحی جنوبی آمو دریا تحت فرمان سلسله های ترک آسیای مرکزی و شرقی در آمد که بیش از هزار سال بر آن جا حکومت نمودند.بنابراین مدتها پیش از ظهور مغول ها، ساکنان هزاره جات امروز در معرض تاثیرات اقوام قدیمی تر و ترک زبان با ویژگی های فیزیکی شبیه مغول ها قرار گرفتند " ژرفیریر" محقق فرانسوی نظریه اش این است که هزاره ها ساکنین اصلی این سرزمین می باشند و در زمان اسکندر مقدونی در ین محل زندگی می نمودند.

برخی از دانشمندان داخلی و خارجی نیز در زمینه منشا بومی بودن هزاره ها به این باورند که هزاره ها یکی از قدیمی ترین ساکنان این منطقه هستند و نیاکان هزاره ها به ساکنان ترک آسیای مرکزی و شرقی که بیش 2300 سال پیش  از شمال و جنوب هندوکش به نواحی موسوم به هزاره جات کنونی مهاجرت کرده بودند ، باز می گردد .گفته های انان بیانگر آن است که ورود ساکنان ترک اسیای مرکزی از شمال و جنوب هندوکش به هزاره جات امروزی سیصد سال قبل از میلاد بوده است.

موجودیت ترک ها در افغانستان بدو قسمت شناخته میشود:اول - ترک هاییکه از آغاز در صفحات شمال کشور زیست داشتند .دوم - ترکاهای که پیش از میلاد مسیح و قبل از اسکندر در افغانستان کنونی حیات بسر میبردند و ترکان مرکزی دست کم صد ها سال پیش از میلاد از ترکستان شرقی و ختائیستان آمده اند.اکثر مورخین داخلی ,خارجی ، بخصوص جواهر لعل نهرو نیز تآیید مینمایدکه " مردمان آسیای مرکزی به نام باکتریائی ها، سکاها، هون ها، اسکوت ها، ترک ها، کوشانی هاو یفتلی ها" نامیده می شدند که قبل از میلاد بار ها به اروپا و سراسر آسیا پراکنده و هجوم برده اند

  ظاهرا اولین کسی که ادعا دارد که هزاره ها از بقایای سپاهیان مغول هست ابولفضل دکنی مورخ عصر اکبر شاه بوده است. اما تعداد کثیری از خاورشناسان داخلی و خارجی  این نظریه را که هزاره ها ااز بقایا ی شپاهیان مغول میباشند را عموما رد کرده اند.گویند چنگز خان چندین بار خواست بالای غور وبامیان حمله کند. ولی سردی هوا وبرف باری مانع میشد. باالاخره نوبت آن رسید که به بامیان (شهر غلغله) حمله کند.

مردم بامیان که گروه متشکل از هزاره ها وغوریان ترک وغیره بودند که  یکی از نواسه چنگیز خان بنام موتوگین پسر چغتای را پس از جنگ خونین بقتل رسانیدند. درین جنگ چنگیز خان خود به غضب آمده با لشکر جنگ دیده به قلعه حمله نمود. گویند تولای خان پسر چنگیز با سپا هش از ایران بطرف بامیان و غور در حرکت شد. چنگیز خان پس از معاصره و هجوم سخت دروازه قلعه  ی شهر غلغله را ازبین برده اولاً انسانها بعداً حیوانات ونباتات را ازبین برده پس از آن قلعه را به آتش کشید."

علی اکبر تشیید درباره قدامت تشیع افغانستان می نویسد:هزاره ها  بین سنوات 35تا 40 هجری در زمان خلافت حضرت علی (ع) جعده بن هبیره المخزومی که خواهر زاده آن حضرت میشد ، از طرف وی به حکومت خراسان منسوب شدوبه خاطر رفتار شایسته جعده مردم هزاره جات وغور از جان و دل به علی محبت می ورزیدند ومسلمان شده اند. در زمان معاویه و اخلافش دستور داده بودند تا در تمام منابر و مساجد به علی (ع) لعن و نفرین کند. اما تنها مردم هزاره جات وغور بودند که ازین دستور معاویه سر پیچی نمودند و هرگز حاضر نشدند به حضرت علی ناسزا بگو یند" سرسختی مردم هزاره وغور در برابر دستور ناروای معاویه در عین حال بر ایشان بسیار گران تمام شد و اینان به اتهام ارتداد درهم کوبیده شدند.

ابن اثیر یکی از محققان عرب می نویسد : در سال 45 حکم بن عمر از طرف بنی امیه به کو هستان غور لشکر کشید و مردم آن سامان را که مرتد شده بودند در هم کوبید." بعد از زمان حضرت علی گستریش  بیشتر مذهب شیعه در میان هزاره ها در زمان غازان خان و" دوران سلطنت دوتن از ایلخانان سلطان محمود غازان و سلطان محمد خدابنده نقطه عطفی در گسترش تشیع در میان هزاره افغانستان می باشد. غازان مغول فرمان روای وقت پس از تشرف به اسلام مذهب تشیع را انتخاب کرد و دستوردادکه در آغاز کلیه فرمانهای دولتی نام اهل بیت اطهار را بکار برند."که در شیعه شدن مردم هزاره جات تاثیر فراوانی داشته است.

هزاره ها که در سراسر افغانستان پراکنده اند، پیروان مذاهب شیعه دوازده امامی، شیعۀ اسماعیلی و اهل سنت و جماعت در افغانستان میباشند هنگام ظهور اسلام در غرجستان یک حکومت محلی مستقل برقرار بود  در سال۱۰۷هـ.ق/۷۲۴م اسدبن عبدالله القسری والی جدید خراسان به غرجستان لشکرکشید اما با نمرون حاکم غرجستان صلح کرد و نمرون مسلمان شد. ظاهرا استقلال حکام غرجستان تا مدتها باقی ماند. در زمان سامانیان زمامداران غرجستان از آن حکومت اطاعت می کردند و خراجگزار آنان بودندو پس از قدرت گرفتن محمود غزنوی، با او نیز از در دوستی درآمدند. مدتی غرجستان تحت سلطه سلطان غوریان سپس محمود غزنوی سپس سلطنت محمد خوارزم شاه و مغلان بوده است .

گردیزی اصطلاح غرجه را،که در شاهنامه به عنوان نام قوم ساکن در غرجستان به کار رفته، به معنای کوه نشین به کاربرده است. اصطلاح غرج در نام طوایف خلج ,خلخ, قرلخ که از جمله ترکان بوده و در آسیای مرکزی و افغانستان سکونت داشته اند، تا امروز باقی مانده است و نشان می دهد که ساکنان قدیم این ناحیه از اقوام ترک بوده اند. این مردمان با هر یک از نام های فوق که نامیده شوند از اجداد هزاره های افغانستان ,ساکنان کنونی این سرزمین به شمار می روند .کلمه هزاره را بابر شاه برای اولین بار در کتاب خاطرات خود یاد و سرزمین آنرا بنام هزاره جات یاد نموده است.

چنانچه دوشهر مهم غرجستان اسلامی بنام های  بشین و شورمین بودندکه بشین،قصبه(مرکز) غرجستان بود واین شهر در قسمت علیای دره مرغاب، به فاصله یک مرحله بالاتر از دیزه قرار داشت نام این شهر به صورت های دیگری نیز ضبط شده‌است :شهر های مشهور قبل از اسلام در هزاره جات , بشین  , افشین وشورمین یاسورمین در بیشتر کتب ضبط شده، که سورمین به فاصله یک مرحله از بشین به سمت جنوب و در قسمت مرتفع تر کوهها قرار داشت این شهرها، آب فراوان و زراعت پررونق داشتند .بشین(افشین)، در روزگار حکومت غوریان به اوج عظمت و وسعت خود رسید از شهربشین،برنج فراوان و از شهرشورمین یا سورمین ،جوار بسیار به مناطق دیگر صادر می شد. غرجستان اسلامی  به سرزمین اطلاق میشد که امروز بنام هزاره جات یا هزارستان یاد میشود. غرج  ویاغر در زبان باختری (گر) بنام کوه و ستان خانه را گویند. که بنام کوهستان ترجمه شده میتواند. سر زمین کوهستانی غرجستان از قدیم منبع آب سرزمین های اطراف بوده است.

هزاره جات در مرکز افغانستان کنونی واقع شده است . از طرف غرب به غور و دولتیار ، هرات ، از جنوب به قندهار و نواحی گرشک و توابع فراه ، از مشرق به غزنین ، کابل، قلات و از شمال به قطغن و بلخ محدود است. وسعت هزاره جات امروز شاید از 70 هزار کیلومتر مربع تجاوز نکند . هزاره جات در گذشته درحدود 200 هزار کیلومتر مربع وسعت داشته است مناطقی چون: بهسود مشرقی، خرد کابل، ارغنده، میدان شاه،نرخ، جلریز،تکانه، تمام مناطق وردک ، بعضی از نقاط لوگر ، نقاطی از گردیز ، وزیرستان، زابل فعلی، قلات، مقر، شهر غزنی، قندهار، ارغنداب، خاک ریز، شاه مقصود،بست،گرشک هلمند و فراه، زمین داور، تمام ارزگان ، اجرستان،چوره، نقاطی از هرات،غوریان،قسمت هایی از باد غیس، قلعه نو،برخی از مناطق بدخشان و دره های پنجشیر محل سکونت هزاره ها بوده است که در تمام نقاط یاد شده شواهد تاریخی فراوانی از سکونت هزاره ها درین ساحات مشاهده میشوند .

 امروزه قسمت اعظم هزاره ها در بخش مرکزی و کوهستانی افغانستان به سر می برند . این سرزمین کوهستانی ، ثروت عظیمی را در خود جای داده است ، چنانکه مهمترین معادن افغانستان مانند آهن،مس،گوگرد و زغال سنگ در هزاره جات قرار گرفته است. بزرگترین سلسله جبال هزاره جات که ستون فقرات آن را تشکیل می دهد کوههای بابا است . این کوهها در جهت غرب به سمت بامیان کشیده شده و تا 200 کیلومتر امتداد می یابد و از آن جا به سفید کوه ، سیاکوه و تربند ترکستان می پیونددهزاره جات یکی از سرد ترین مناطق افغانستان است، با زمستانهای طولانی که شش الی هفت ماه طول می کشد، اما در عین حال بعضی از سرسبز ترین نواحی کشور را داردکه مراتع فوق العاده ای فراهم آورده است متا سفانه وجود همین چرا گاهها دلیل تهاجمات متعدد کوچی های متجاوزبه این نواحی بوده است و بسیاری از رویداد های مصیبت بار و دردناک تاریخ افغانستان را با عث شده است.

 اعمال تبعیض نژادی و مذهبی بیش از دو قرن است که تو سط رژیم های حاکم  علیه مردم هزاره در افغا نستان به مرحله اجرا گذاشته می شود که در زمان امیر عبدالرحمن و امیر حبیب الله شدت بیشتری گرفت و در زمان نادرشاه و بعد ازان حاکمان وقت  در صدد نابود کردن هویت و تاریخ مردم هزاره بودند ، که نمونه ی بارز آن را می توان در از بین بردن لوحه های قدیمی، سنگ قبرها، تراشیدن صورت بیشتر مجسمه ها و نقاشی هایی که از زمان های قدیم به یاد گار مانده اند، منفجر کردن بت های بودا در بامیان، توسط گروه طالبان وتحریف تاریخ در کتاب های تاریخی که بازتاب این اطلاعات نادرست را میتوان در کتابهای نویسندگان خارجی که اصلا به هزاره جات نیامده اند مشاهده نمود. منشا پیدایش هزاره ها که ترکیبی ازیک نژاد مختلط ترک ومغل وقدیمی ترین ساکنان  این منطقه هستند که  نمی توان تاثیر مغول ها و ترک ها بر آنان را انکار کرد، اما بر اثر سیاستهای دولتهای حاکم حدود هزاره جات در حال تغییر و تحول بوده و نمی توان به طور دقیق مرز معینی را برای سر زمین هزاره جات از لحاظ گذشته ی تاریخی مشخص کرد .

 رویکردها

     خاستگاه هزاره های افغانستان نوشته ی : رحیمه هزاره ای 

      نژاد و هویت قومی هزاره های افغانستان:نوشته ی کریم پوپل.

    از مقالات  نشر شده ی  صاحب قلم 

 بیست و سوم - ماه -نوامبر–  سال 2014

 


بالا
 
بازگشت