محمد عوض نبی زاده
نگرشی مختصر در باره ی ساختار قومی افغانستان
افغانستان، از لحاظ قدامت تاریخی، یکی از کهنترین کشورهای جهان بدلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم پیوندگاه تمدنهای بزرگ جهان بوده و در گذشته از مهمترین مراکز بازرگانی عصر باستان به شمار میرفتهاست. افغانستان بهسبب موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکیاش و حضور موزائیکی غنی از فرهنگها و تمدنهای بزرگ در تاریخ هزاران سالهٔ این سرزمین بهعنوان "چهارراهِ فرهنگهای باستان" یاد میشود. از این رو افغانستان در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمان و جهانگشایان بوده اند . مردمان افغانستان، در گذشته های دور در تراسهای رودخانهها و غارها و پناهگاههای صخرهای درمرکز, شمال و شرق این کشور امروزی میزیستند که صدها ابزار سنگی در ساحههای متعدد در دشت و صحرا از انان وجود دارندکه با قدامتی بیش از صد هزار سال بر موجودیت فعالیتهای منظم انسان در ابتداییترین بُرهههای تاریخی درین سرزمین گواهی میدهند.
افغانستان نام کشوریست که بریک بخشی از سرزمین آریانای کهن وخراسان بعد از اسلام در حدود یک قرن اخیر نهاده شده است و از لحاظ تنوع قومی چهارمین کشور بر اعظم اسیا پس از هندوستان , چین و مالزیا ودر سطح جهان سی وهفتمین کشور از لحاظ داشتن تنوع قومیت ها بحساب میاید.این سرزمین دارای تنوع اقوام ,فرهنگها, زبانها و مذاهب گوناگون بوده که تنوع و ناهمگونی قومی وفرهنگی به ان اندازه است که کار برد کلمه ی ملت افغانستان بطور دقیق در ان قابل تطبیق نیست وتاهنوز درین کشور ملت واحد ایجاد نگردیده چون سیاست ضد ملی برخی ازشاهان وزمام داران از شکل گیری ملت واحد بنام ملت افغان که همه اقوام خودرا دران هویت ببینند جلوگیری کرد ه است . افغانستان به علت تكثر وتنوع اقوام وطوائف ، موزه بزرگي از نژاد ها وملل گوناگون توصيف شده است . در اين كشور مردماني از نژادهاي پشتون ، هزاره ، تاجيك ، از بك، تركمن، بلوچ ، قرقيز ، قزلباش، ايماق ، نورستاني ، كشميري ، هندو ، سيك و.. سكونت دارند.
از انجائیکه در افغانستان بیش از پنجا ه گروه قومی با ساختار و خصوصیات مختلف زیست دارند که به بیش از سی زبان صحبت و تکلم مینمایند. از لحاظ تعداد نفوس هیچ یک از اقوام در ان دارای اکثریت نیست که این ساختارمختلف قومی موجب پیچیدگی و دشواری های میان قومی و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی و عدم امنیت درین سرزمین گردیده است زیرا هیچ یک از اقوام عمده به تنهائی و بدون مشارکت دیگر اقوام گروه های اتنیکی قادر به ایجاد نظم و ثبات سیاسی مشروع نشده و نمی تواند به تنهائی نقش مشروع و فراگیر ملی را ایفا نماید . در افغانستان تاهنوز پروسه ی ملت سازی و تشکیل دولت – ملت و مولفه های ساختاری هویت ملی و وحدت ملی و حضور اقوام در قدرت با اسیب ها وچالش ها ی جدی مواجه و غالبا با منازعات قومی ,زبانی و فرهنگی همراه بوده اند.
واژه وساختار قوم از لحاظ سلسله مراتب درترکیب ساختاری گروه های انسانی که تاهنوز درجه بندی شده به گروهی از مردم گفته میشود که خود را از لحاظ قومیت از دیگران متمایز میدانند.در جوامع چند قومی هنوز اصطلاح قوم با رویکرد تباری ونژادی بکار برده میشود وقوم به گروهی از انسانها که دارای تبار و منشاء مشترک واقعی و فرضی و فرهنگ مشترک باشند اطلاق میشوند. بخاطر تعریف دقیق تر از قوم وجایگاه ان درسلسله مراتب گروههای انسانی باید از ساختار خانواده در بین گروه های بشری اغاز کرد و بدین ترتیب از اجتماع و پیوند دو نفری به شیوه ی خاص گروه انسانی بنام خانواده پدید میاید واز مجموعه ی چند خانواده ی به هم پیوسته و خویشاوند طایفه ایجاد میشود . از اتحاد و همبستگی چند طایفه قبیله شکل میگیرد. از همسوئی و همبستگی قبایل گوناگون عشیره بوجود میاید . از پیوند و اتحاد عشایر نزدیک به هم قوم شکل میگیرند . از کنار هم قرار گرفتن چند گروه قومی که دارای خاستگاه ومنشاء خونی و تباری مشترک باشند نژاد پدید میاید که این چهار چوب و مفهوم عمدتا به تفاوت ها و اشتراکات فیزیکی و جسمانی گروه های انسانی را میسازند.در نهایت اجتماع نژادها ی مختلف انسانی, جامعه ی بشری یا اجتماع انسانی بزرگتر بنام ملت را تشکیل میدهند.
اسم افغان وافغانستان به مرور زمان ازقبیله به قبایل وطوایف انتقال وبه تدریج ازجبال سلیمان به تمام صفحات جنوب هندو کش تا دریای سند منتقل ودرنهایت در یک قرن اخیربه تمام ملت ومملکت خراسا ن اطلاق گردید ه است . طبق آمار ساز مان عفو بين الملل(1378) پشتون ها 38% از جمعيت افغانستان را تشكيل مي دهد. در باره نسب وشجره افغانان ( پشتونها ) اختلاف نظر وجوددارد برخي آنان را از نسل اقباط مصري برخي از اولاد ضحاك وعده اي از اسباط بني اسرائيل واز فرزندان بخت النصر دانسته اند . بنا براين در باره نژاد وشجره افغانان ( پشتون ها ) نظريات متعددي ارائه شده است كه برخي بيشتر به افسانه هاي تاريخي همانند است. پشتون ها عمدتا در شرق وجنوب وبعضا در شمال وغرب كشور زندگي مي كنند . زبان اين قوم پشتو واز شاخه هاي زبان هندو اروپاي است. اكثريت قريب به اتفاق اين قوم ، پيرو مذهب حنفي از مذاهب اهل سنت اند.
هزاره ها 20% از كل جمعيت افغانستان را طبق آمار ساز مان عفو بين الملل(1378) تشكيل مي دهند عمدتا در مركز افغانستان ودر دامن كوه پايه هاي افغانستان مركزي وار تفاعات هندو كش سكونت دارند و درولايتهاي باميان ، دايكندي، غزني ، وردک میدان ,غور-, كابل، هرات ، بلخ، پروان ،اروزگان، سرپل ، بغلان,سمنگان ,بغلان و قندوزوساير مناطق كشور زندگي مي كنند. - هزاره ها مردمانی مخلئط از نژاد ترک ومغل اند که عمدتا پيرو مذهب اماميه اثني عشري , سنی و فرقه ی اسمعیلیه هستند وبه زبان فارسي دري تكلم مي كنند. از طرف رژیم ها ی استبدادی در باره مردم هزاره تلاش صورت گرفته تا هویت تاریخی وفر هنگی آنان را در ابهام قرار داده و با این مردم برخورد همراه با تبعیض برای مدت چند ین قرن انجام داده اند.
طبق آمار ساز مان عفو بين الملل(1378) تاجيكها 25% از با شندگان افغانستان را تشكيل مي دهد آنان فارسي زبان وبنابر نظر برخي از پژوهشگران ايراني تبارند. اين مردم در قسمت شمال شرقي ، غرب وجنوب شرقي و در شهرهاي بدخشان ،كابل ، هرات ،غزني، غور ومناطق ديگر پراكنده اند. اكثريت تاجيكها داراي مذهب سني هستند ومذهب شيعه نيزدر بين اين قوم پيروان زيادي دارد كه بيشتر در هرات وبعضي مناطق شمالي زیست دارند.
ازبكها 11% باشندگان کشور را طبق آمار ساز مان عفو بين الملل(1378) تشکیل داده است ازبكها مردماني ترك تبارند كه درنواحي شمال افغانستان ساكنند وعمدتا در شهرهاي مزار شريف ، شبرغان، ميمنه، قندوز, تخار , بغلان , سمنگان , سرپل ,بدخشان , هرات سكونت دارند. زبان ازبكي كه زبان اولي اين قوم است ،تركيبي از زبان تركي است اما ،زبانهای دری و پشتو زبان های رسمی دولت افغانستان میباشند و در مناطقی که گویندگان زبانی دیگر زیاد باشند آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی میشود.
چالش های مسایل قومی در سطح منطقه و انعکاس آن در افغانستان بر پیچ و خم ابعاد جنگ داخلی افغانستان بقدر کافی افزوده است. دفاع پاکستانی ها از پشتون ها، ایرانی ها از تاجک و هزاره ها، تاجکستانی ها از تاجک ها، از بکستانی ها از ازبک های افغانستان سبب شده است که اقوام و مذاهب کشور محموله های پیشبرد ستراتیژی های مختلف و منافع متضاد کشور های رقیب همسایه در داخل افغانستان باشند. این امر زیان های قابل ملاحظه به وحدت ملی وارد آورده است چون در کشور کثیر الاقوام افغانستان معادله طبیعی قوای سیاسی به نفع پشتون ها که قرار ادعای حاکمان قبیله گرا دارای نفوس اکثریت به مقایسه اقوام دیگر ، تاهنوز فورمولبندی شده است .
نظامهای حاکم در افغانستان برای برجسته نمودن قبیله ی حاکم وزارت امور سرحدات، اقوام و قبائیل را بخاطرزیر فشار قراردادن حکومت پاکستان ایجاد نمود چنانچه در ماه جون سال ۱۹۴۷ میلادی قبل از تشکیل پاکستان در بنو پاکستان لویه جرگهی تشکیل و ضمن آن صوبه سرحد انگلیسی به نام پشتونستان آزاد اعلام و خواهان آزادی و حق خود ادایت از اشغالگران انگلیسی شدند. حکومت افغانستان پشتیبانی از این اعلامیه را وظیفه اخلاقی و سیاسی خود دانست که این قضیه تاهنوز بیک مشکل عمده سیاسی میان افغانستان و پاکستان تبدیل وتا هنوزدر اثر مداخلات استخبارات نظامی پاکستان باعث تداوم جنگ های خونین در کشور ما گردیده است
رویکردها
- کتاب رنگین کمان اقوام افغانستان نوشته ی مسیح ارزگانی سال چاپ 1390 شمسی
- برخی از مقالات صاحب قلم
سایت خبری بی بی سی سال 1393 شمسی
چهاردهم - ماه – سپتامبر – سال-2014 -