نصيرمهرين
از دیروز
و
امروز
1
یادی از جسارت شادروان رحیم وردی خان
تا آنجایی که اوضاع واحوال زندانها وزندانیان ، به ویژه زندانیان سیاسی طرف توجه قرار گرفته است، حُکام انسان آزار که خود جبون وترسو نیز بوده اند، فضای مختنق ،شکنجه آمیز وترس آفرین را در زندان ها آفریده اند تا زندانیان را " خرد وخمیر" نمایند. یکی از ابزار تحقق چنان نیاز مستبدانه وجاهلانه ، در تحقیر ناگسست کرامت انسانی زندانی واِعمال گونه های آزار وشکنجه از طرف عمال زندان ها، چهره نموده است.
در بسا موارد وقتی زندانی در معرض فشار طاقت سوزوتحقیر وتوهین قرار گرفته است، مهر سکوت بر لب نهاده حرفی نزده است ، که مبادا به دشواری های او افزوده شود. کسانی گریسته اند. کسانی، اندک چون وچرایی گفته اند. آری، پرنده ی اسیری را که در قفس از چهار سوی بیازارند، چه تواند کرد؟ هرگاه برگهایی از زندانها و روزگار زندانیان سیاسی کشورما ، در مجلد مستقلی فراهم اید، تمامی مظاهر اوصاف یاد شده را مستند تر وجامع تر توانیم یافت. اما افرادی هم بوده اند، که در اشکال مختلف مخالفت ومقاومت خویش را ابراز کرده اند. در راستای دریافت چنین چهره ها، شخصیت جسور ومظلومی را داریم که رحیم وردی خان نام داشت. وقتی مکتب حبیبیه را در زمان شاه امان الله خان به پایان رسانید، به منظور تحصیل در رشته ی تیلگراف به هند بریتانیه یی اعزام شد. پس از برگشت به وطن ،به کار پرداخت. در زمان حکومت محمد نادرشاه او نیز زندانی شد.
آن چه را درپایان می آوریم حکایتی از رفتار او با یک تن از آمرین زندان است:
سیدکمال مدیر ظالم زندان دهمزنگ که از یاران معتمد سردار محمد هاشم خان صدراعظم بود ودر انگلستان تحصیل نموده بود، به وظیفه دیگری گماشته شد. قصد خدا حافظی ومعرفی مدیر جدید را با زندانیان سیاسی نمود. پس زندانیان را از اطاق ها خارج ودر صفی قرار دادند. سید کمال به سوی زندانیان سیاسی رفته با هریک دست می داد . مسلم است که نیاز طلب دعای خیر را نیز داشت! هنگامی که نزدیک رحیم وردی خان رسید، گفت:
"رحیم وردی خان، به امان خدا!
رحیم وردی خان در جواب اظهار داشت:
برو به خداوند قهار و جبار می سپارمت!
سید کمال خان بار دیگر پرسید:
چرا به خداوند کریم و رحیم مرا نمی سپاری؟
رحیم وردی خان باز به پاسخ گفت :
نه ،هرگز! ترا به خداوند قهار و جبار می سپارم تا داد مرا قهراً و جبراً از تو بستاند."(*)
.................................................................................................................
- (*) خالد صدیق چرخی، برگی چند . . . جلد اول . صص ۴۸۴-۴۸۶.
چند سطری از نامه ی فرزند ایشان جناب انجنیرمحمد کریم وردی عنوانی نگارنده :
- " . . .پدرم بعد از ۱۸ سال حبس، از زندان رها و به ولایت قندهار تبعید گردید. هنگام تبعید درقندهار هرروز صبح و شام به ضبط احوالات قندهار حاضری می داد. ۱۸ سال از جوانی خود را در دهمزنگ سپری کرد و باقیماندۀ عمر خویش را در تنگدستی و بیکاری. گاهی به حیث معلم کار می کرد وگاهی به حیث ترجمان زبان انگلیسی ؛تا نفقۀ حلال رابرای فامیل خویش پیدا کند. . . "
- معلومات بیشتر را در پیوست " زندان دهمزنگ" آورده ام که در وئبلاگ " دمی با تاریخ " به نشر رسیده است.
توضیح تصویر: از چپ به راست،صف ایستاده : محمد ابراهیم صفا، رحیم وردی خان. نشسته از چپ به راست: محمد عثمان خان ( پدر کلان نویسنده وشاعر ارجمند رشاد وسا و هنرمند و موزیک دایرکتربا نام ببرک وسا) ، محمد حسین خان از اقارب صفا، در قونسلگری افغانستان در هند. ( دریافت تصویر ها را مدیون لطف جناب انجنیر وردی و جناب محمد یوسف صفا هستم)
2
مصیبت تروریسم، یکی از چندین خطر جدی است
مصیبت تروریسم، یکی از چندین خطر جدی است که مردم افغانستان را می آزارد.
نتایجی را که این خطر تا
اکنون برجای نهاده است، تنها با ریختن خون مردم معرفی نمی شود. ایجاد دهشت ،
وحشت وبی امنیت آفرینی آن نیز فضای روان سوز را برای مردم همراه داشته است. سیر
رشدآن، به ابعاد نگرانی ها وجدی تلقی نمودن می افزاید. وهنگامی که تروریست های
طالبی وهم باوران آنها، مورد الطاف گوناگون قرار می گیرند، هنگامی که آدم قدرت
طلبی، به رهایی تروریست ها از زندان ها می کوشد و دفاع از آنها بیشتر ادامه می
دهد، و رئیس جمهورکشور به نیاز جلوگیری از این خطر خیانت آشکار ورزیده است . .
. جای دارد که زنان ومردان هم میهن ما، این خطر را برای حیات خویش و برای
جوانان وکودکان خویش بسیار جدی بگیرند. اگر سعی شده است که از کارنامه های
جهالت آمیز پیشینه ی آنها سخنی درمیان نیاید، آدمکشی های همه روزه ی آنها را
چگونه می توان نادیده گرفت وعادی تلقی نمود. آن سوی دیگر را نیز باید نگریست. "
داعش " را( دولت اسلامی عراق وشام،که در این اواخرنام " دولت اسلامی " را بر
خود نهاده است ) . وحشت آفرینی ضد انسانی را چنان به نمایش می گذارد که می توان
در آیینه ی آن ،قامت سیاه وتبهکارانه ی طالب تروریست را دید. تروریستی که به
زنان ودختران از اعماق جهالت، رفتار تبعیض آمیز و ضد انسانی دارد. مکاتب را می
بندد، از نیاز های ابتدایی انسان های جامعه ی جنگ زده ومحتاج مرهم برای زخم
هایش به کلی بیگانه است. موسیقی را حرام می داند. به هر آن چه که نشانی از تمدن
وپیشرفت د ارد، کینه ورزی دارد. . . این هیولای وحشی را که مدعیان جهانی مبارزه
با تروریسم نیز ناز و پرورش داده اند، باید جدی گرفت. اگر در کنار عوامل خارجی
رشد دهنده ی " داعش " به زمینه های مساعد نیرو یابی آن توجه نمائیم، سیاست های
غلط نور المالکی را می یابیم. همان سیاست های که زمینه های استفاده سؤ "داعش"
را فراهم آورد. فراموش ما نشده است که جنگ های تنظیمی وفرسایش دهنده در کابل،
برای تروریست های طالب- القاعده و حامی پاکستانی وعربی آنها ، جاده را صاف
نموده بود. اما در گونه ی بسیار درد انگیز وضعیت در افغانستان مخاطره آمیز تر
ازعراق است. در عراق نور المالکی به داعش دل نبسته بود. درحالی که در
افغانستان،کم نیستند، خائنینی که در حاکمیت هستند ویا برای گرفتن آن مصمم شده
اند، ولی همدلی های بسیاری با تروریست ها دارند. امریکا به ویژه پس از قتل یک
تن از اتباع اش به دست گروه داعش، به فرستادن طیاره های نظامی بدون سرنشین
پرداخت، اما با سیاست غلط خویش ، برای کشورما سیاستمداران تروریست دوست
وتروریست پرور فرستاده و از آنها حمایت نموده است. در مقطعی از تبارز یکی از
بحران ها که برای امریکا احتمال درد سر آفرینی دارد، به گونه ی عاجل دوباروزیر
خارجه اش را می فرستد، اما، تهدیدی را که تروریسم برای ملیون ها انسان رنجدیده
ی کشورما در قبال دارد، به مردم ما حواله می کند.
این است که همواره باید از این خطر بگوئیم، آنرا جدی بگیریم و راه ها وابعاد
مبارزاتی علیه تروریسم را بیابیم و در پیش بگیریم.
***