ــــ
سیدموسی عثمان هستی
بجای نیک نامی تشت بدنامی زبام افتاد
دارم سرپُرشوروطن پرستی ورهایی
گفتم اگرسخن ، نگوید مالیخولیا یی
تعویز گره خوردۀ تاریخ امروزم
راستی را نپندارید شما خود نمایی
شاعربی وزن وبی ترازو
نوشته های سیاسی من بعد ازجروبحث دوستان ویاشنیدن ازجروبحث مدیادرگلدان قلم من گل میکندکه وقتیکه ازخوانده های این قلم چشم شان به نام من می خوردباخودمیگویندبازسیدموسی هستی چه گلی رابه آب داده چهارزانوی چشم برنوشته های من می زنندوکوشش میکنندکه نکات طنزی وانتقادی من راکه درلابلای رمزوکنایه کفن شده ،بعدازاینکه بامیت سخن آشناشدندیاقبرمرابابیل ایمیل میکنندویابه این وآن تیلفون میزنندیادردرکجاوه ایمیل موسی مانند نقدوتوهین خودرارها دردریای نیل می نمایندتابه خانه فرعون قلم برسدمراعصبانی سازندعصان قلمی دوباره برپاکندتادولچه ارندقلم خالی نماند
من زیاتردرکتابخانه خانه خودبیشترازپنجهزارکتاب فارسی وعربی دارم این کتابها اتاق بزرگ به یک قطی گوکردتبدیل کرده خداناخواسته اگرروزری دوموشی داخل اتاق شودسرخوردن اوراق کتاب ها دعوای بین طرفین رخ بدهدمانندبرخوردهای سلیقوی اشرف غنی وعبدالله به خاطرتنگی وزیادی کتاب رخدهدکه خدانکندپای یکی ازدوموش می شکندبیشترساعت های زندگی من درهمین اتاق درعقب میزکارخودم به خواندن کتاب ،نوشتن درکمپیوترمی باشد یابایک کلک درکمپیوتردورجهان رافگرم چرخ می زندوگاهی فکروهوشم اسیرصفحه رنگین تلویزون اتاق میگرددکه تلویزون کتابخانه جادو3 دردم خودداردکه به یک پلک زدن دورکره زمین راطی میکندخبر راست ودروغ رابه نشرمی رساند
وگاهی دوستان راه خانه مرابه اشتباه میگیرندبدون تیلفون زدن باعادتی که ازافغانستان باخودآورده اندبه دیدن من می آیندومن مانندپدرم ازمهمان ومهمانداری نمی ترسم بدون روی درواسی به گفته دوستان ایرانی ماغذای خودمارابادوستان زیب دسترخوان روی میزاولادها می سازندچون تشریفات درمیان نیست ترس هم ازمهمان نیست
دروازۀ مادقلباب شددروازه رابازکردم چنددوست درعقب دروازه بودندبه خاطریکه حرفهای دل من دردلم مانده بود ازآمدن شان خیلی خوشحال شدم آنهارابعد ازاحوال پرسی عمیق وطولانی دوستان نازنین رابه خانه خیرمقدم گفتم
همان روزی بودکه کمتیته انتخابات افغانستان دل به دریای بی پروایی زدواعلان کرد،داکتراشرف غنی احمدزی به حیث رییس جمهورودوکتورعبدالله عبدالله به حیث رییس اجرایی دولت بدون نشرارقام نامی از برنده انتخاباتی بیشرمانه که درتاریخ انتخابات جهان سابقه نداشت اعلان کرد
من باخودتکان خوردم این اعلان انتخاباتی بودیااعلان فوتی وباخودگفتم اعلان ریس اجرایی چه ارتباط به اعلان کمیته انتخابات داردبازباخودگفتم افرادبی سواددرپارالمان افغانستان پهلو لم کرده شایدچنین قانون مسخره راپاس کرده باشندکه کمیته انتخابات حق داردهرکاره باشد واین کمیته انتخابات فراترازقانون پاگذاشته
بعد ازیک مکس به این فکرشدم که میگویندفیل تخم می دهدیاچوچه باخودگفتم بااین بزرگی وبی غیرتی که فیل داردهرچه ازاوسرمیزندآنقدرسخت نگرفتم وقابل خورده گرفتن هم نیست این نوع واقعیات درحوادث تاریخ کهن افغانستان بی شماربوده ارگ افغانستان به این نوع افرادعادت کرده
دردوصدوچندسال قبل زممداران دیگرچه کردندکه این دویتیم بچه ریزه خواردسترخوان امپریالیست امریکا وغرب بکندسگ زردبرادرشغال زرد بوده واست واین ملیت های افغانستان که من می شناسم صدها باردیگرکلاه به سرشان خواهد رفت چیزی که دردیگ کثافت است به زوترین فرصت بیرون می شودمنتظربایدبودعجله کارشیطان است
ملیت های وطن ما عادت دارندکه چندنفرباهم نشست سرسیاست حرف می زنداگربپرسی آقاتوچکارمی کنید میگویددرافغانستان داکتریاانجینرویاځارنوال ویا قاضی ویانماینده سفارت افغانی درمسکو بودم حالامن ظرف شویی می کنم ویادرترمینل سبزی کارمیکنم ویادریوردوکان پیزه هستم
به هرصورت ملیت های افغانستان مثل تماشاچی عقل صدها وزیردارندازمن پرسیدندانتخابات چه شد؟گفتم خدافضل کردبادشدباران شدخدامراددوخوشه چین داد اشرف غنی احمدزی به حیث ریس جمهوروعبدالله عبدالله ،مادرمرده بحیث ریس اجرایی دولت ازطرف کمتیته انتخابات اعلان شدوهردوبدون فشارامریکا نتایج بدون نشرارقام اعلان شدوهردونتایچ پذیرفتندکه دم این کشاله کوتاه شودهردوبه خاطرخیرملیت های افغانستان دراعلان نتایج به کمیته انتخابات کمک کردند
وطن پرستی همین طورمی باشددوستان گفتندوقتی که اجنبی هادرسرنوشته یک ملت نقش داشته باشد عاقبت کارچه خواهدشد؟ من که آدم ترسوهستم وعلاقه مندهم هستم که سال یکباردوباربه کابل بروم ازتبصره خودداری کردم که موشهاگوش دارددیوارها گوش چندبیتی راکه بیش ازآمدن دوستان نوشته بودم به آنهاخواندم بازازترس گفتم این یک شوخی بادوکاندیداست جدی فکرنکنیدکرزی ماستری داشت دچیزی کرده نتوانست این هردوداکترهستندوهم اشرف غنی احمدزی مردمتفکردوم جهان! است خانم صوفیه عمر،ملالی نظام وآقای آشفته راباخوددارداین هانمیگذارندکه اشرف غنی کارهای فاشیستی کندوهم اگرعبدالله عبدالله کارخلاف کندوازمحقق وسیاف چماق علیه ملیت های افغانستان بسازداین سه نویسندپیش ازتعین سرنوشت این دونفریخن عبدالله عبدالله رابه خاطراشرف غنی گرفتنددرسایت افغان جرمن به تحریک آقای نوری این سه نفرقلم بدست عبدالله عبدالله رابه صدقاضی کورآشناساختندآنقدربه اوتهمت بستندکه اسکلیت احمدشاه مسعوددرقبربلرزه درآمدواین دانش رانداشتندکه رسوا رارسوا کردن چه سود این سه نفربه شمول افغان جرمن جرمن وهم نویسندگان افغان جرمن جرمن این عادت به مرگدارند که آب نادیده موزه میکشند وحرفهای یک بام ودوهوا همیشه رسوایی به بارمیآورد ومشکل سایت خاوران وسایت افغان جرمن این است شخصیتیکه حیثیت یک سنت ارزش ندارد بخاطرفاشستی بودن شان ازاوصد دالری میسازند ومشکل سایت خاوران وسایت افغان جرمن این است شخصیتیکه حیسیت یک سنت ارزش ندارد بخاطرفاشستی بودن شان ازاوصد دالری میسازندچنانچه ازاین شاه شجاع امریکای که درمزدوری وبی شخصیتی مثلث خبیسه می باشند سایت خاوران وسایت افغان جرمن جرمن گل سبدفاشستی ساختندمثلث خبیس امریکایی (کرزی،غنی ،عبدالله)
این سه نفرنویسنده افغان جرمن جرمن ملالی نظام، صوفیه وهم آقای آشفته قبل ازوقت پیوندشفتالوی قلم کردندبدبختانه جای شفتالودوخصیه جانگری وزیرخارجه امریکا ثمرپیوند نودۀ قلمی این سه نویسنده شدکجاکاری کندعاقل که بازآیدپشیمانی
دوستان خنده کردندکه مسوول گردانده سایت جرمن جرمن مگرعقل نداردکه به هرسازقلم میرقصدمن گفتم امورمملکت خویش خسروان دانداینها خواستن که سنتراج برنامه تلویزونی «زهره یوسف »رابه بهانه مصاحبه با کدام شخص بنام «استانکزی» بکشندازچتلی خودشان که روی تختۀ مرده برآمده پش بینی نکرده بودند
من چندبیتی که نوشته بودم گفتم دوستان کم من کرم شمااین بیت زیرابه اهل مجلس خواندم دوستان گفتنداین قدرفلسفه طنزی چراگفتی اگرازاول این بیت طنزی زیرمیخواندی حاجت به جروبحث وتبصره نبودمن گفتم ببخشیدحرفها رابه خاطری طولانی ساختم که تاغذای پیتی آماده شود
وطن را ساختند و یرانۀ سرد
امیدی نیست ازدو چهرۀ زرد
نباشد گر شیران را شنو فرد
شغالان را نباشد دست آورد
نکنیدهیچ توقع از دو نا مرد
بگوازراهی که آمدی زودبرگرد
شاعربی وزن وبی ترازو
نوت:
1ــــ ارند به معنی نهر انطاکیه
2ــــریزه خواربه معنی ریزه خور . که خرده های ریز پس مانده کسی را بخورد
3ــــ غذای پیتی یعنی غزای دال ماش
4ـــ چهره زرد ناتوان پهره زردمرد(ک...ن) راهم میگویند
5ـــ شنوفرد درزبا ن عامیانی مردم شمالی غالمغال وپتکه کردن
6ـــ نامردبه معنی کسی است که نه مرد باشد و نه زن آنکه دارای آلت مردی و زنی هر دو باشد نر ماده سینه بیفایده وبیهوده
7ـــ مالیخولیا
( اسم ) 1- گونه ای مرض عصبی است که با اختلال قوای عضلانی و دماغی همراه است و معمولا در دنبال. فلج عمومی یا تحت شکنج. شدید روحی وجسمی ( محبوسانی را که شکنج. شدید میدهند ) ویا بر اثر مرض صرع یا در اشخاص هیستریک و یا بطور مادر زادی پدید آید . مبتلایان باین مرض گاه از خوردن و آشامیدن خودداری مینمایند بنحوی که بحالت مرگ میرسند و گاهی خودکشی میکنند . برای معالج. این بیماران استراحت کامل و مسافرت به نقاط خوش آب و هوا و جدا بودن از افراد دیگر و از حوادث لازم است . این معالجه باید با تجویز داروهای مقوی قوای دماغی همراه باشد مالنخولیا خبط دماغ صبارا صباره . 2- یکی از عواطف مرکب است و آن از تذکر حالات مطبوع مفقود واز اندوه فعلی که آنهارا احاطه کرده است و غیره ترکیب شده . توضیح 1 مالنخولیا بصورتهای : مالیخولیا ماخولیا ملنخولیا مالیخ مالنخ و غیره در آمده
8ـــ خودنمایی بمعنی آن چیزی که است تمثیل آن رانکندچیزدیگری خودرانشان دهد