دكتر نبي هيكل

 

مـــــــنــــافـــــــــع مــــــلـــــــــی

[عصاره: مفاهیم ملت و منافع ملی از زمره مفاهیم قابل منازعه و مهم در  حیات یاسیاسی ملتها اند. نه تنها افاده ملت خود ابهام آفرین است بلکه برخی در کشورما ملت بودن ملت افغانستان را نفی میکنند و یا در مورد منافع ملی درگیر ابهام اند: ادعا میکنند که منافع ملی تعریف نشده،  ما باید ملت شویم زیرا ملت نیستیم. هردو سوال در محراق توجه این بحث قرار دارند. در این مقاله استدلال میشود این ادعا که "ما ملت نیستیم اساسی منطقی و عینی ندارد.      به غلط فهمی میان ملت سازی به معنای(nation-building) یا (state-building) و ادعای  برخی از روشنفکران افغان در مور نفی ملی  نیز مکث خواهد شد.  از طریق تجزیه  عناصر مادی و معنوی منافع ملی نشان داده میشود که منافع ملی اساس و بنیادهای مادی دارد.]

 

مقدمه

منافع ملی در قلب سیاست بین المللی و سیاست خارجی دولتها موقعیت دارد و دوستان و دشمنان نظام در سطوح عام و خاص از آن برای ارزیابی سیاست خارجی سود میبرند. این یک مفهوم  بحث بر انگیز، جنجال آفرین و ابزاری میباشد.

در افغانستان نیز برآن بحث میشود. حکومت مدعیست هرچه را انجام میدهد با درنظر داشت منافع ملی انجام میدهد و  نیروهای غیر حکومتی نیز بر آن استناد میکنند. برخی مدعی اند که منافع ملی در افغانستان هنوز تعریف نشده است. آنچه از اینهمه برمیاید این است که برای  بسیاری ها منافع ملی افاده ای  است مبهم. تعدادی ملت افغان را ملت نمیدانند و خواستار ملت شدن آن آند. برای آن یکی که وجود ملت را انکار میکند منافع ملی نمیتواند وجود داشته باشد. هم خطای فکری انانیکه  ملت بودن  را انکار میکنند و هم از آنانی که مدعی اند منافع ملی تعریف نشده اند در  این جا بخصوص صراحت میابند  وقتی از آنها پرسیده شودکه آزادی و استقلال و  یا تمامیت ارضی افغانستان را بحیث چه تعریف میکنند.

ابهامهای موجود در رابطه با منافع ملی را نمیتوان با صراحت حل کرد مگر اینکه  ابهام در مورد ملت  صراحت یابد.

مفاهیم ملت و منافع ملی از زمره مفاهیم قابل منازعه و مهم در  حیات یاسیاسی ملتها اند. نه تنها افاده ملت خود ابهام آفرین است بلکه برخی در کشورما ملت بودن ملت افغانستان را نفی میکنند و یا در مورد منافع ملی درگیر ابهام اند: ادعا میکنند که منافع ملی تعریف نشده،  ما باید ملت شویم زیرا ملت نیستیم. هردو سوال در محراق توجه این بحث قرار دارند. در این مقاله استدلال میشود این ادعا که "ما ملت نیستیم اساسی منطقی و عینی ندارد.  به غلط  (nation-building) به حیث معادل دولت- سازی (state-building) فهمی برخی از ملت سازی  روشنفکران نیز مکث خواهد شد.  از طریق تجزیه  عناصر مادی و معنوی منافع ملی نشان داده میشود که منافع ملی اساس و بنیادهای مادی دارد.

نخست به تعریف ملت توجه میشود زیرا  بدون دانستن اینکه ملت چیست نمیتوان از منافع آن صحبت کرد. بدون شک در رابطه با  تعریف ملت ابهام وجود دارد و لازم است این ابهام را از راه تفکیک تعریف سیاسی  و اجتماعی صراحت بخشیم. این نخستین ابهام در این رابطه نیست زیرا از نظر  سیاسی در یک دموکراسی تعریف سیاسی ملت باردیگر نیاز مند صراحت خواهد بود، زیرا وقتی به انتخابات بحیث میکانیزم ابراز اراده  یک ملت دیده میشود این سوال باردیگر پیش میآید که ملت کیست؟ این ملت مورد بحث اکثریت رایدهنده است و یا مجموع باشندگان  دایمی  در  قلمرو تحت حاکمیت؟

پس از صراحت بخشیدن به این موضوع که ملت چیست میتوان در مورد منافع آن بحث کرد. این بحث را در دو عنوان عناصر مادی و عناصر معنوی منافع ملی دنبال خواهیم کرد، و به آن از  دیدگاه های متفاوت خواهیم دید.

بدین گونه بحث کنونی ما بر دو موضوع عمده ملت و منافع ملی میچرخد درحالیکه سایر مسایل مربوط به این دو مقوله به شمول حاکمیت نیز  مورد بحث قرار داده میشوند.

 

 

  


بالا
 
بازگشت