هدايت حبيب
چگونگی پديد آمدن کشور اسرائيل و اشغال سرزمين فلسطين
شصت و شش سال از تهاجم اشغالگرانه دولت صهيونيستی اسرائيل بر حريم سرزمين اشغال فلسطين می گذرد؛ وليک تجاوز وحشيانه ی يک ماه اخير اين رژيم خون آشام بر شهر غزه که تا کنون بيش از 1800 تن شهروندان فلسطينی را از حق ادامه ی زندگی محروم و بخاک و خون يکسان کرده و حدود بيش از(9000) تن ديگر را مجروح و شهر غزه را به ويرانه تبديل نموده است وجدان هر انسان با احساس را بحدی جريحه دار می سازد که مشاهده ی اين تجاوز و قتل عام مردم بی گناه قابل تحمل نمی باشد.
بمنظور اين که به کنه اين جنگ زندگی برانداز پی برده و علل و عوامل آن را دريافته باشيم، ضرورت ديده می شود تا کمی به عقب برگشته و برگه های از تاريخ پيدايش اين فرزند سکه ای استعمار کهن و نوين را ورق بزنيم تا حقايق چگونگی اين جنگ و تجاوز ـ غارت و اشغالگری باز تاب روشن يافته، حق از باطل تفريق و چهره ی حقيقی يک رژيم غاصب و جنايت پيشه برای همگان برملا گردد:
«چگونگی پديد آمدن کشور اسرائيل را نمی توان تنها به حساب ملاحظات دينی گذاشت. اما به طور قطع، عامل های سياسی، ژئو پليتيک واقتصادی درآن اثرگذار بوده اند....
در سالهای 1915 و 1917، دولت بريتانيا با رهبران کنگرۀ بين المللی صهيونيست دربارۀ بهترين راههای انجام برنامۀ بلند مدت مهاجرت يهوديان به سرزمين فلسطين، ديدار به عمل آورد. پس از انجام توافق هايی دراين زمينه، ماموران سازمان جاسوسی بريتانيا " ام. آی. 6 " برای ياری رسانی به آموزش نظامی خانواده های عبدالعزيز و وهابی ها به حجاز اعزام شدند.
در 26 اوريل 1916، موافقت نامه ای مبنی بر ادارۀ سرزمين فلسطين توسط يک نهاد بين المللی، بين فرانسه، روسيه و بريتانيا به امضاء رسيد با آنکه رهبران صهيونيست جهانی پيش از تشکيل جلسه، از طريق وزارت امور خارجه بريتانيا از هدفهای آن آگاه شده بودند، اما به هيچ يک از اعراب دراين زمينه چيزی نگفتند.
در فبروری سال 1947، دولت بريتانيا سرزمين فلسطين را به سازمان ملل تحويل داد. اين اقدام به معنای خيانت به آرمان اعراب و عدم وفاداری نسبت به تعهدات سرهنگ لورنس و در نهايت شانه خالی کردن از مسؤوليت شان در قبال سرزمين فلسطين به شمار می آمد. بريتانيا به رغم همه اين اقدامات ظاهری، تا سال 1949 نفوذ خود را برآن سرزمين همچنان حفظ کرد.
در سال 1946، مجمع عمومی سازمان ملل ضمن رأی به تقسيم سرزمين فلسطين به دو کشور اسرائيل و فلسطين، قیمومت بيت المقدس را به سازمان ملل وانهاد. اين رأی مورد پذيرش کنگرۀ جهانی يهود قرار گرفت. اما اعراب و ساکنان فلسطين آن را مردود دانستند.
در 14 مه 1948، بن گوريون رهبر صهيونيستها، بدون اعتنا به قطعنامه های سازمان ملل، تشکيل يک دولت موقت را برای کشور اسرائيل اعلام کرد. سازمان ملل، يا از سر قصد و عمد ويا در اثر ناتوانی، بی آنکه بتواند جلو اقدام بن گوريون را بگيرد، هيچ اقدامی عليه آن صورت نداد.»
(1) از جنگ 1948تا جنگ 1967
صهيونيستها در روز 15/5/1948، ساعاتي پس از اعلام پايان قيموميت انگليس، برپايي دولت خود را اعلام كردند و جنگ بين باندهاي تروريستي صهيونيستي و فلسطيني ها آغاز شد، ولي چون آمادگي براي اين جنگ نداشتند، شكست خوردند.
پس از اعلام موجوديت رژيم اشغالگر اسرائيل توسط بن گوريون، اولين جنگي كه اين رژيم عليه فلسطين و كشورهاي عربي منطقه به راه انداخت به جنگ 1948 معروف است. در طي اين جنگ صهيونيستها 78 درصد كل خاك فلسطين را به اشغال خود در آوردند. در اثر اين جنگ، نخستين مرحله آوارگي مردم فلسطين به وقوع پيوست. طي آن حدود يك ميليون فلسطيني از مجموع يك ميليون و نهصد هزار فلسطيني در آنزمان آواره شدند. حدود 200000 تن از فلسطينی ها به نوار غزه مهاجرت كردند و 496000 تن به اردن و 100000 تن به لبنان و 85000 تن به سوريه و 20000 تن به مصر و عراق كوچ كردند در سالهای 1953ـ 1950 کنست رژیم صهیونیستی قوانینی را مبنی بر مصادره اراضی فلسطینی ها به تصویب رساند.
هنگام شروع جنگ 1948 تعداد فلسطينيان به 000/056/2 در مقابل 000/650 يهودي ميرسيد. بخش اعظم افزايش جمعيت يهودي در اثر مهاجرتهاي مورد حمايت نيروهاي اشغالگر انگليسي بودهاست. يهوديان كه تنها 66/5 درصد از اراضي فلسطين را در اختيار داشتند، در طول دوره قيموميت انگليس، بر 11 درصد از سرزمين و از جمله 191 روستا و 7 شهر با زور مستولي شدند. سرانجام با اشغال تقريباً 4/3 (سه چهارم) خاك فلسطين در جنگ 1948، نيمي از فلسطيني ها از سرزمين و خانه و كاشانه خود رانده شدند و به صورت آوارگان در اردوگاهها به حيات خود ادامه دادند.
پس از جنگ 1967م (1346ش) اعراب و اسرائيل معروف به جنگ شش روزه
صهيونيستها در جنگ ژوئن 1967م با قيمانده فلسطين را همراه با شبه جزيره سيناي مصر و ارتفاعات جولان سوريه به اشغال خود درآوردند. مجموع سرزمينهاي عربي زير سلطه صهيونيستها به 89359 كيلومتر مربع يعني چهار برابر زمينهاي اشغال شده پيش از جنگ 1967م رسيد. پيش از جنگ، فلسطينيها 25/2ميليون نفر يعني 70 درصد از جمعيت را در مقابل 30 درصد يهوديان- كه اين درصد در اثر مهاجرت يهوديان از سراسر دنيا بود- تشكيل ميدادند. در طول اين جنگ بيش از 410 هزار فلسطيني آواره شدند.اسكان صهيونيستها در كرانه باختري و نوار غزه با احداث نخستين شهرك به نام كفر عتصيون در كرانه باختري در 25/11/67 آغاز شد و تنها در سال اول اشغال، 14 شهرك احداث و 12270 مهاجر يهودي در آنها اسكان يافتند.
آخرين جنگ اعراب و اسرائيل و آغاز روند سازش
انورسادات، رئيس جمهور مصر اولين دولتمرد عربي بود كه پس از جنگ 1973م (1352هـ .ش) اعراب و اسرائيل معروف به جنگ رمضان با اسرائيل سازش كرد و آن را به رسميت شناخت و با عقد قرارداد سازش (كمپ ديويد) با اين رژيم، موجبات ياس و نااميدي مردم آزاديخواه عرب را در مبارزه با اسرائيل و آزاد سازي فلسطين فراهم كرد.
در راستای احيای حقوق حقه ی مردم فلسطين مبنی بر اخراج نيرهای اشغالگر اسرائيل از سرزمين آبايی شان و تعيين سرنوشت آنان مبنی برتشکيل دولت مستقل در سرزمين فلسطين، فرزندان فداکار و راستين اين سرزمين، تحت رهبری زنده ياد، ياسر عرفات فرزند نستوه اين خطه ی باستانی، کار و پيکار های خستگی ناپذيری را تا سرحد مبارزات مسلحانه انجام داده و دهها هزار شهيد و قربانی برجای گذاشته اند، که اين کار و پيکار و خواست برحق و معقول طبيعی آنان مورد حمايت کشورهای آزادی خواه و عدالت پسند جهان، بشمول عده ای از رهبران دول عربی کشورهای سوسياليستی مانند کوبا ـ ويتنام ـ کوريای شمالی ـ اتحاد شوروی سابق ـ دولتهای جوان امريکای لاتين... قرار گرفته؛ وليک اين تلاشها سرانجام در سازمان ملل متحد با بلند کردن کارت "ويتو" و استفاده ی ناجايز از اين امتياز برتری خواهانه، همه تلاشها نقش برآب شده و مردم فلسطين نه تنها به حقوق مسلم حقوقی و انسانی خويش که حق تعيين سرنوشت و تشکيل دولت مستقل در سرزمين اجدادی شان است محروم گرديده؛ بلکه همواره با تهاجم وحشيانۀ نظامی رژيم صهيونيستی اسرائيل مواجه شده هزارها پدر ـ مادر ـ خواهر ـ برادرـ زن و شوهر خويش را از دست می دهند که جنگ غارتگرانه ی يک ماهه ی اخير نمونه ی مشهودی از تجاوزـ قتل و کشتار دسته جمعی ( 1869) تن و مجروحيت ( 9800) تن مردم بی گناه در شهر غزه می باشد.
دولت خونخوار اسرائيل دراين جنگ نابرابر وحشت آور زندگی برانداز، با مدرن ترين سلاح های استراتژيک تهاجمی چنان حملات ددمنشانه به نمايش گذاشت و شهر غزه را به خاک يکسان نمود که وجدان هر بيننده ی با احساس را سخت جريحه دار می سازد؛ اما برای انحصارات غارتگر بين المللی که شرف و جدان آنان را سرمايه و سودجويی تحت کنترول خود قرار داده است؛ هيچ جای تشويشی نيست.
وقتی جمهوری فدراتيف روسيه حمايت خود را از داعيه ی آزادی و خود مختاری روسی تباران شرق اکراين، ابراز می دارد؛ تمامی دولت های غربی، در رأس ايالات متحده ی امريکا شور و غوغا را برپا داشته دست به تحريم ها عليه روسيه می زنند؛ وليک دربرابر تهاجم وحشيانه و جنگ خونين و غارتگرانه ی فرزند نازپرورده ی شان که هزاران کشته و زخمی برجای می گذارد ويک شهر يک ونيم مليونی به خاکستر مبدل می شود؛ سکوت مرگبار را پيشه می کنند.
بارک اوباما، رییس جمهور آمریکا و متحد ینش و نهادهای حقوق بشری نیز به سکوت قبرستانی خود ادامه میدهند؛ کودکان خون چکان مادران بیوه و سیاه پوش را درغمستان؛ یعنی، جزیرۀ وحشت بنام غزه را نمی بینند! عوض اینکه برایی دفاع از غیر نظامیان در نوار غزه وارد عمل شوند فقط اظهار تاسف میکند و اعلام میدارند:حماس باید سرباز اسرائیلی را بدون قید و شرط آزاد کند. پیوست به اوباما رییس جمهور امریکا، جان کری، وزیر خارجه، گفته است حماس باید فورا و بدون قید و شرط سرباز اسرائیلی را آزاد کند و از ترکیه و قطر خواست تا از نفوذشان استفاده کنند تا سرباز اسرائيلی که گفته میشود توسط گروههای فلسطینی به اسارت گرفته شده، آزاد شود. آقای کری بعد از انتشار خبر به اسارت گرفته شدن سرباز اسرائیلی، تیلفونی با وزرای خارجه قطر و ترکیه صحبت کرد. همچنان احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، گفته است که کشورش هر کمکی بتواند برای آزادی سرباز اسرائیلی که اسیر گرفته شده میکند. سخنگوی بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد: آقای بان هم خواهان آزادی فوری و بیقیدوشرط سرباز اسیر (اسرائیلی) شده است.
اين است منطق دنيای سرمايه و وسعت نظر آنانی که شعار آزادی ـ دموکراسی ـ حقوق بشر و حق تعيين سرنوشت ملل و مردمان جهان را بصورت کاذبانه سر می دهند؛ ولی در عمل طی 66 سال از تجاوز يک رژيم غاصب، متجاوز، اشغالگر و قاتل دهها و حتا صدها هزار مردم در خون تپيده ی فلسطين، حمايت کرده صدها قطعنامه ی سازمان ملل را ويتو و از اعتبار ساقط می کنند و به اين ترتيب عملاً مسبب سلب آزادی و تعيين حق سرنوشت يک ملت آزاده در کره ی زمين می گردند.
تا که اين مکتب است و اين معلم
حال طفلان خراب می بينم
استفاده شده از منابع :
1 ـ سياست پردازی و نيرنگ ـ کميته 300؛ نويسنده دکتر جان کولمن ـ ترجمه دکتر يحی شمس؛
2 ـ برداشت از مقال "فلسطين چگونه اشغال شد"سايت انترنتی" ضد صهيونيسم"
6 اگست 2014