سنجر غفاری
پاکستان درمثلث (انگلیس ، امریکا وچین)
از حکومت وحدت ملی درافغانستان چه میخواهد
این یک واقعیت اشکار است که کشور پاکستان انبار باروت ،هسته بنیاد گرایان منطقه و جهان دردست قدرت های بزرگ جهانی از ایجاداش الی امروز قرار داشته و دارد . بدون شک پاکستان کشوریست زاده انگلیس ، پرورده امریکا وداعیه اش کشورچین است . این کشوردرمثلث منافع کشورها ی فوق الذکر قرار داشته ، بدین منظور دشواراست تا نظامیان و مسولین اداره ملکی آن بتوانند در رابطه به حل بحران با افغانستان و هندوستان مستقلانه تصمیم بگیرندو مستقل عمل نمایند. استعمار انگلیس هنگام شکست امپراتوری اش در نیم قاره هند تصمیم تجزیه نیم قاره هند را گرفت و از سال ۱۹۴۷بدینسو در سرزمین افغانها در دو طرف دیورند ایجاد شگاف عمیق استراتیژیکی را بر ضد اهداف روس ها و سایر کشور گشایان بوجود آوردند که از ابتدای تشکیل دولت پاکستان این انگشت ششم با مخالفت دولت وقت افغانستان مواجه شد زیرا این دولت ترسیم مرز های جنوبی کشور خود را ناشی از فشارهای نظامی وسیاسی استعمار انگلیس می دانست و به این باور بود که حدودواقعی افغانستان قلمرو امپراتوری درانی است و جدا کردن مناطقی مانند کشمیر،پشاور و پنجاب از حکومت کابل نتیجه دسیسه های استعمار بود و با پایان سلطه انگلیس همه قواعد سیاسی ناشی از حضور استعمار از جمله قرار دادهای گندمک و دیورند بین حکومت انگلیس هند وحکومت افغانستان منعقد شده بود باید باطل وبی اثر شود ، بدین منظور افغانها و پشتونها در مخالفت تشکیل پاکستان قرار گرفتند و برای به رسمیت شناختن کشور پاکستان خواستار الحاق سرحد آزاد و زیرستان و بلوچستان به میهن خود شدند. اما پنجابی ها به فرمان انگلیس در آن زمان کابل را (هندصغیر) نام نهاده بودند و می گفتند که بعد از خروج استعمار انگلیس از نیم قاره هند باید نیم قاره به دو بخش تقسیم شود ، سرزمین های مسلمان نشین که افغانستان هم به عنوان قطعه ای از سرزمین های مسلمان نشین شبه قاره هند است به پاکستان ملحق شود که این خصومت ها و نارضایتی افغانها وپشتونهای دو طرف دیورند و قبایل مختلف درسطح بین المللی میان دو کشور بروز کرد و حکومت افغانستان در آن وقت مخالف پیوستن پاکستان به مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود .
الغای معاهده دیورند از سوی مجلس شورای ملی افغانستان در سال ۱۳۲۸ و تصامیم و فیصله های لویه جرگه پغمان در سال ۱۳۴۴و شورش در ایالت سرحد و بلوچستان در مخالفت با دولت پاکستان موجبات تیرگی مناسبات بین دو کشور گردید. و با روی کار آمدن محمد داود در مقام صدارت در سال ۱۳۳۲ روابط با پاکستان بیشتر وخیم گردید.
باوجود این هم نظامیان پاکستان برای فریب نهضت های مترقی و قبایل باهم برادر و هم کیش و هم مذهب که باهم فرهنگ و عنعنات مشترک و تاریخی قبل از ایجاد پاکستان داشتند تلاش نموده و با عقد قرار داد تجارتی وباز گشایی بندرکراچی برای اموال ضرورت افغانها درعهد و پیمان شان صادق وراست نبودند ودرمناطق مختلف قبایلی رای افغانها و پشتونهای دو طرف دیورند پرابلم های جدی را ایجاد و در تشدید شورشها درحمایت از شرارت وفساد تروریزم و ترافیک اسلحه و تخریب علیه رهبران قبایل آزاد دست بردار نگردید و در سال ۱۹۵۵ شامل پیمان بغداد گردید تا ازفشار بیشتری را برای کشور افغانستان و هند در منطقه بوجود بیاورد و هند دردوجنگ ارتش پاکستان را به زانودرآورد اما رهبران و مردم شجاع افغان با شکست پاکستان نخواست تا برای انتقام برآنها نظر نمایند اما به آغوش پاک افغانی و انسانی از رهبران شکست خورده نظامی و سیاسی آن کشور پزیرایی بعمل آوردند . سردار محمد داود در صبحگاهان نظام جمهوری ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ دفاع از آزادی برادران پشتون و بلوچ را خواست عمده و برحق مردمان آزاده دوطرف دیورند ابراز نمود که نظامیان پاکستان به لرزه درآمدند و مثلت چین ،انگلیس و امریکا درابتدا با نظام جمهوری سردار محمد داود سرخوش نداشتند و ای . اس . ای پاکستان موضف گردید تا برای سرنگونی نظام جمهوری فعال گردد و مقدمات ایجاد بنیاد گرایی و گسترش آن را بسوی افغانستان و جمهوریت های آسیای میانه درسرحدات شوروی وقت بکشانندو با سقوط نظام سردار محمد داود از هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی مطابق سال ۱۹۷۸ میلادی پاکستان به یکی از ابعا عمده جنگ سرد میان شوروی وامریکا دردهه هشتاد مبدل گردیدو با ایجاد کمپ های تربیت نظامی درمناطق قبایلی به ترورو ارسال تخریبکاران به افغانستان در وجود جهاد و مقاومت افغان برضد منافع کشورو مردم ما قدعلم نمود وبا انواع سیاست های انتقام جویانه از کشور ومردم ما دیده شد که با روی کارآمدن حکومت ساخت ای . اس . ای از اپریل ۱۹۹۲ الی اکتوبر ۲۰۰۱ پس از حادثه خونین سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا وبعد از آن چه جنایاتی را علیه مردم و کشورسازماندهی ، رهبری و عملی نمودند و این جنایات ادامه دارد.
در بهار سال ۱۹۹۴ خانم بینظیر بوتو صدراعظم پاکستان طالبان را از برکت نزدیکی اش با مثلث فوق متولد نمود و به افغانستان فرستاد و بعدآ دیده شد که زیر کاسه چه نیم کاسه های دیگری را پاکستان در افغانستان بنام برادر مسلمان ، مجاهد و دوست از خون فرزندان ما لبریز نمود کهكنفرانس بن و تشكيل دولت موقت افغانستان نويدبخش شروع عصري جديد در روابط بين دو كشور افغانستان و پاكستان بود. علاوه بر همسايگي، اشتراكات عميق نژادي، فرهنگي و تاريخي اين دوكشور موجب شده است كه هر گونه تنشي در روابط آنها، بر فضاي سياسي داخليشان و، حتي فراتر از آن، بر معادلات سياسي منطقهاي و بينالمللي تأثير بگذارد.اما بدبختانه پاکستان در پی انتقام و گسترش منافع خویش در افغانستان است چنانچه رهبران احزاب و تنظیم های افراطی در پاکستان همیشه این شعار را داده و میدهند که سرحدی را بنام افغانستان الی در یای آمو به رسمیت نمی شناسیم که خود بیان خشم ، انتقام و مداخله اشکار پاکستان را در امورات کشوری ما تمثیل میدارد و بعد از حضور نظامیان ناتو و ایالات متحده امریکا دیده شد که پاکستان با همه تعهداتی که برای مبارزه علیه تروریزم با متحدین بین المللی داشت ابا ورزیده و طالبان و القاعده را با تشکیلات و رهبران شان تحت حمایت مادی و نظامی خویش قرارداده و مانع بزرگ رشد و عامل عینی بی ثباتی در افغانستان و منطقه بوده و است چنانچه وزارت خارجه امریکا مکررآ طی سالیان ۱۹۹۶ الی ۲۰۰۱ و همچنان سازمانهای دفاع از حقوق بشر و نهاد های بشری ضد جنگ همه ساله کشور پاکستان را به نقض حقوق بشر و سایر قوانین بشری و حمایت از تروریزم و گسترش آن در جهان ّ، کشور مولد مواد مخدر و ترافیک اسلحه گذارش داده اند اما از این که پاکستان در مثلث بزرگ قرار دارد فقط جامعه بین المللی در نوشتن و گفتن اکتفا نموده اندو امسال نیز مقامات پنتاگون در گذارش سالانه اش به کنگره امریکا پاکستان را به اعمال نفوذ در افغانستان با استفاده از نیروهای نیابی متهم کرد که همواره از سوی پاکستان رد شده است اما جالب این است که بتاریخ ۵ نوامبر ۲۰۱۴فرمانده ارتش پاکستان جنرال راحیل شریف در دیدارش از کابل برای رهبران حکومت وحدت ملی افغانها ابراز امیدواری به آرامش و همکاری جدید را مینماید در حالیکه رهبران دست اول طالبان و هزاران جنگجوی مسلح در قلمرو کشورش آزادانه و در حمایت استخباراتش علیه مردم ما بی رحمانه قرار دارند و صد ها مدرسه و مرکز آموزش نظامی در آن کشور فعال است و او حرف از مبارزه مشترک با تروریزم میزند و جالب است او میگوید « یگانه راهی که می تواند امنیت منطقه را تظمین کند برخورد با تروریزم به عنوان یک دشمن مشترک است» اما اوتوضع ننمود که تروریزم کیست چیست ودرکجاست ؟ اما فراموش ننمایند که طی سیزده سال اخیر و قبل از حضور نظامی امریکا در منطقه نظامیان پاکستان زیردهل منافع کشورچین ،امریکا و انگلیس چگونه رقصیدند ودرافغانستان ، منطقه و جهان طالب القاعده و داعیش تولید وصادر کردند . از بدر ایجاد پاکستان الی امروز تمامی رهبران و کرنیل های بلند پایه نظامی پاکستان بدون وضو ، با قلب عاری از صدق و صفا وسیله دست بیگانه ها شدندو با هزاران هیله ومکرو به خاک ما قدم نهادندو دهن گشودند و در فرجام مصیبت آفریدندو به وسیله یکی از این مثلث ها سرنگون شدند اما مردم افغانستان باور ندارند که واقعآ نظامیان پاکستان وفادار به اراده و عمل صادقانه در حل بحران در افغانستان تصمیم دارندو عمل می نمایند بهتر آن بود تا با دستگیری رهبران و مسولین دست اول طالبان ، مسدود شدن مراکز آموزش نظامی ، خلح سلاح طالبان درکشور شان را عملی می نمودند، تظمین قوی جلوگیری از ورود تروریستان مسلح دردوطرف دیورند به مردم ما و جهانیان بدهند درآن صورت میشود تا اطمینان داشت و به مبارزه مشترک با دشمن مشترک وارد عمل گردید. این که مقامات بلند پایه دوکشورموظف شدند تا روی موضوعات مشخص مانند امنیت ، اقتصاد ،صلح کارکنند و پیشنهاد های عملی را برای تصمیم گیری به مسولان اراعه کنند . پس موثریت و مسولیت کمسیون مشترک ( افغانستان ، پاکستان و ناتو ) درزمینه چیست ؟ ثانیآ کمسیونهای موظف قبلی منجمله شورای عالی صلح و جرگه امن دوکشور ، مفاد و تظمین قرار داد های امنیتی با ناتو وامریکا دررابطه به حمایت از کشور و مردم افغانستان درمقابل تروریزم و اعمال آن درکدام آرشیف پنهان است تا این که خدای ناخواسته نتایج کار این مقامات جدید هم به آنسو رهنمایی و آرشیف نگردد.
معتقد بودن به انجام این امرحوصله مندی بیشتر، خونریزی های وافر و دوامدارهمراخواهد داشت.
سنجر غفاری