عبدالاحمد فیض
اراده استراتزیک ناتو معطوف بر فروپا شی فدرا سیون روسیه :
بعد از سقوط اتحادشوروی در دسامبر سال ( 1990 ) که به تجزیه ان کشور به پانزده جمهوریت مستفل انجا مید ، فدراسیون روسیه چون وارث حقوقی اتحاد شوروی با یک رهبری ضعیف چون بوریس نیکولا یویچ یلتسین ، مسوولیت های سیاسی و حقوقی اتحاد شوروی را در عرصه روابط بین المللی بعهده گرفت .
کشور های عضو پیمان نظامی اتلانتیک شمالی ( ناتو ) و در راس ایالات متحده فروپاشی یگانه حریف بین المللی اش و اضمحلال پیمان نظامی ( ورشو) اتحاد نظامی دول سوسیا لیستی سابق را بزر گترین حادثه ای تاریخی ، ختم تاریخ و پیروزی ایدیو لوزیک و بنیادی لیبرالیزم معرفی داشته و اذعان میداشت که این ایالات متحده خواهد بود که قوانین بین المللی را تدوین و رعایت بدون چون و چرا انرا از بقیه جهان خواهند خواست .
قابل تذکر میدانم که درین فرصت جدید و نظم نوین پدید امده در عرصه روابط جهانی ، سر دمداران و طراحان سیاست در سازملن ناتو تیوری را مطرح نمودند که گویا اهداف ارمانی ناتو با فروپاشی اتحاد شوروی و پیمان ورشو به فرجام خود رسیده و نیازی به دوام موجودیت ناتو دیگر محسوس نمیباشد . بر بنیاد چنین مفکوره یکتن از روسای سابق ناتو مدعی گردیده بود که روسیه ا تش در میان خاگستر است ، لذا ناتو را بایست حفظ کرد.
مبتنی برین نظریات و تیوری های حاوی همین مفاهیم ، ایالات متحده ودر مجموع ناتو سیاست استراتیزیک نوین را دز قبال روسیه که از نظر سیاسی فوق العاده ضعیف و دارای اقتصاد متلاشی شده بود ، اتخاذ نمودند. این پالیسی جدید سازمان ناتوکه بدون تردید درین نوبت نابودی کامل روسیه در محراق ان قرار داشت در محور اقدامات بعدی ناتو به شرح ذیل یکی پی دیگر تعمیل گردید :
الف - اقدامات مستمر تخریبکارانه در قالب مداخلات معیین چون راه اندازی احساسات ملی گرایانه ، حمایت از فگور های مشخص در عرصه سیاسی روسیه ، تشدید جنبش های جدایی طلبانه و حمایت های غرب از گروه های جدای طلبانه به نحوی محرمانه ان در داغستان وجمهوری خود مختار چیچین و تشدید بحران اقتصادی و اجتماعی داخل روسیه .
کنار رفتن بوریس یلتسین رهبر ناتوان روسیه از قدرت در 21 دسامبر سال 1999 موجب گردید که راه برای حضور چهره ناسیونالیست و سرباز کهنه کار و مجرب دستگاه استخباراتی ک- ج –ب به سوی کریملین باز گردد و خورشید وفول یافته سعادت روسیه یکبار دیگر درخشش یابد . این چهره ابدیده ، کهنه کار و دارای افکار احیای امپراطوری قدرتمند روسی ولادیمیر پوتین است، شخصیت که در مدت کوتاه قادر گردید، بحرانات عظیم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از فروپاشی شورویرا مهار ونظم و امنیت را در روسیه باز گرداند . رهبر جدید انطوریکه خاطر نشان گردید، سعی ورزید که در گام نخست موانع را که باعث رکود اقتصادی و بحران گسترده مالی گردیده از میان بر داشته و با اتخاذ سیاستهای مدبرانه در عرصه اقتصادی ، باز سازی و نو سازی صنایع ، توسعه حجم تجارت خارجی، مبارزه قاطع برضد محور های غیر مشروع قدرت های مافیایی، کنترول وتسلط مجدد دولت بر عواید ناشی از تولیدو تجارت منابع عظیم نفتی و گاز طبیعی اندکشور ، زمینه های مجدد رشد و توسعه اقتصادی و ثبات نظام مالی در کشور را مساعد گرداند .
بازسازی و مدرنیزه ساختن نیرو های مسلح روسیه اعم از نیروهای زمینی ، بحری ، فضایی و توان دفاع استراتیزیک کشور که بعد از سقوط اتحاد شوروی و دو دوره ریاست جمهوری یلتسین در معرض زوال ونابودی قرار داشت ، در صدر وظایف دولت جدید قرار گرفت .
ب - ایالات متحده امریکا و متحدین ناتو ان که اوضاع روسیه را بدقت تحت نظر داشت ، رهای روسیه از رکود عمیق اقتصادی ، بحرانات گسترده سیاسی ، اجتماعی و تلاش روسیه در باز سازی و تقویه قدرت دفاعی ان کشور یکبار دیگر قاموس خطر را در غرب به صدا در اورد. وابهامی نمیتواند وجود داشته باشد که رهبری کاخ سفید ودر مجموع نلتو با پیروی از دکتورین ( پیشروی به سوی شرق ) و نزدیکی به مرز های روسیه ، کشور های حوزه بالتیک ( لیتوانیا و استونیا ) پولند و جمهوری چک را به هدف تقرب به مرزهای روسیه به کسب عضویت در سازمان ناتو و اتحادیه اروپا ترغیب و کنون کشور های مذکور که بخش از اقمار ویا حوزه نفوذ روسیه پنداشته میشد ، عملا، به عضویت ناتو در امده ، با تجهزات و تسلیحات ناتو مجهز گر دیدند .
ت - به سلسله اقدامات ناتو بتاسی از اهداف ستراتیزیک ان که بر بنیاد تیوری تقرب به شرق و محدود سازی حوزه نفوذ فدراسیون روسیه به منصه اجرا ، گذاشته میشود ، راه اندازی انقلابات رنگین در کشور های بلوک سوسیالیستیو جمهوری های سابق اتحاد شوروی از اهمیت فوق العاده بر خوردار میگردد ، زیرا تردیدی وجود ندارد که وقوع چنین انقلابات بدون سناریوی از قبل تدوین شده در غرب و بدون حمایتهای مالی ، تبلیغاتی و تخنیکی انها امکان پذیر نبوده است .
نخستین انقلاب مخملین از تاریخ 17 – نومبر تا 29 -دسامبر سال 1989 در چکوسلواکیا رخ داد که از حمایت همه جانبه کشور های غربی برخوردار بوده و اصطلاح انقلاب رنگی که در قاموس سیاسی وجود نداشت نیز در تحولات انقلابی مخملی ان کشور بار نخست وارد گفتمان سیاسی گردید . بعد از انقلاب رنگی چکوسلواکیا که در دوران حیات شوروی و ضعف رهبری ان بوقوع پیوست ، رخداد های انقلابی دهه نود سده گذ شته در یوگو سلاویا بنام ( بولدوزر) ویا ( مشت گره کرده ) بوقوع پیوست که باد ر نظر داشت حوادث خونین که دران رخ داد از اهمیت خاصی در محافل سیاسی برخوردار میگردد ، و نتایج حاصله ازان بمباردمان خونین ان کشور توسط غرب ، فروپاشی و تجزیه کامل فدراسیون یوگو سلاویا بوده که با سکوت روسیه همراه بود . متعاقبا، انقلاب ازین نوع در سال 2003 در گرجستان به حمایت مستقیم ایالات متحده سازما ندهی گردیده که به سر نگونی دولت ادوارد شوارد نادزی اخرین وزیر خارجه اتحاد شوری و نخستین ریسجمهور گرجستان منجر گردید .
انقلابات رنگی طوریکه متذکر گردیدیم عمدتا، از محور قدرت های خارجی و بوسیله اجریان داخلی شکل میگیرند ، به سرعت تمام در کشور های دیگر سرایت داده شده و سر انجام ( انقلا ب پیروز 7 ) در بلغاریا ، انقلاب نارنجی در سال 2004 در اوکرایین به پیروزی رسید .
برای وقوع انقلابات مشابهی در جمهوری اذربایجان، بلاروس، ازبکستان و قرغزستان اقداماتی مصرانه وجدی بعمل امد ، اما دولتهای بلاروس و اذربایجان این تلاش های صدور یافته خارج از مرزهای کشور های شانرا بدون نتیجه به پایان رسانیده و دولتهای ازبکستان و قرغزستان بعد از سرکوب شدید مخالفان تحت حمایت غرب به ماجرای خونین انقلاب صادر شده لاله ای نقطه فرجام گذاشت . وموفق گردیدند که در کمترین فرصت ممکن ثبات و امنیت را در کشور های شان اعاده نمایند .
لازم به یاددهانی است که انجام انقلابات رنگی در سالهای پسین قرن گذشته ، بیکی از موثر ترین ابزار سلطه گرایی و گسترش حوزه نفوذ غرب در جهان بخصوص در جمهوری های سابق عضو شوروی مبدل گردیده است که در راستای دکتورین توسعه به شرق و محاصره روسیه انجام گردیده ویا در حال انجام است .
همچنان بایست افزود که راه اندازی انقبابات رنگی در کشور های حوزه نفوذ فدراسیون روسیه ، مستلزم حمایتهای بیدریغ و مخارج عظیم مالی به سمت تحقق اهداف معیین از قبل تدوین شده چون بقدرت رسیدن دولتهای دنباله روی سیاست های غربی تحت شعار اعمار جامعه دموکراتیک و تامین حقوق و ازادی های سیاسی و مدنی مردم صورت گرفته که ایجاد پایگاهذهای نظامی غرب ، عمده ترین مقاصد حامیان انقلابات نارنجی را احتوا، میکند .
هکذا، لازم به یاداوری است که قبل از راه اندازی چنین انفلابات ، نخست رهبران ان در کشور های عضو ناتو بدقت تمام تربیت یافته و منابع هنگفت مالی در اختیار انها قرار داده میشود که درین زمینه نقش بنیاد مالی حمایت از دموکراسی و نهاد های غیر دولتی امریکا از قبیل سازمان ملی – دموکراتیک ، نهاد بین المللی جمهوری خواهان و سازمان حمایت از دموکراسی امریکا که در سال 1982 ایجاد گردید از اهمیت بسزای برخوردار میگردد.
ج – مساعی ایالات متحده امریکا و ناتو در جهت استقرار سامانه های دفاع موشکی و دستگاه های پرتاب ان در خاک کشور های چک وپولند در مجاورت مرز های روسیه که به عزم تهدید استراتیزیک روسیه صورت پذیرفت ، اقدام دیگر ناتو به هدف محاصره روسیه بحساب میاید . گرچه ایالات متحده استقرار موشکهای راهگیر خویشرا بخش از پلان دفاعی غرب در مقابله با حملات احتمالی راکتی به اصطلاح ( محور شرارت ) ایران وکره شمالی عنوان کرد ولی روسیه بخوبی میدانست که این تلاش ها در جهت بی اثر ساختن توان دفاع استراتیزیک و موشکی روسیه و تهدید امنیت ملی روسیه انجام گردیده ، لذا، با استقرار بیشتر راکتهای بالیستکی در کا لینینگراد و توجیه ان بسوی مرز های اروپا از جانب روسیه پاسخ داده شد .
د - در تداوم راه اندازی انقلابات رنگی در کشور های بلوک سوسیالیستی سابق که در راستای تحقق اهدا ف غرب و محاصره روسیه صورت می پذیرد بحران شرق اوکرایین که منجر به تیره گی بیش از پیش روابط فی مابین روسیه و غرب گردیده است از اهمیت استثنایی بر خوردار میگردد .
این بحران که از نومبر سال گذشته در پی مخالفت ویکتور یانوکویچ ریس جمهور اوکرایین با امضای (( پیمان تجارت ازاد با اتحادیه اروپا )) و تلاش بخاطر تعمیق هرچه بیشتر مناسبات اقتصادی و تجاری با روسیه اغاز گردیده ، زمینه های فراوان سیاسی را برای مداخله بیشتر غرب در امور اوکرایین و در ضدیت با روسیه فراهم نموده و قادر گردیدند تا با استفاده از عناصر ناسیونالیست نزدیک به غرب تظاهرات عظیمی را در میدان استقلال کیف طراخی نماید . این تظاهرات که از حمایت گسترده مالی و رسانه ای غرب بر خوردار گردید در خلال چند هفته به کشته شدن 1700 نفر وباز داشت صدها تن دیگر منتهی گردید .
تظاهرات میدان کیف که با حضور فعال مقامات امریکا و اتحادیه اروپا همراهی میشد ، ابعاد سیاسی جدیدی کسب نموده ، نیات و اهداف ناتو در قبال دولت طرفدار روسیه در اوکرایین بیش از پیش برجسته گردید ، که سر انجام انقلاب مخملی تحت حمایت غرب در اوکرایین بیک کودتا دولتی منجر گردیده و پارلمان ان کشور تحت فشار غرب یانوکویچ ریس جمهور منتخب را در مغایرت با قانون اساسی اوکرایین خلع قدرت و عدم مشروعیت وی را مورد تصویب قرار داد .
کشور اوکرایین که دارای 50 ملیون نفوس مرکب از ملت های گوناگون بوده و از جمله در حدود 13 ملیون اتباع روسی زبان که عمدتا، در حوزه شرقی ان کشور و در نزدیکی مرز با روسیه زندگی مینمایند از یک سو و از جانب دیگر علایق گسترده فرهنگی ، اجتماعی ، لسانی ، سیاسی وتاریخی که در طی قرون چون کشور های مستقل دارای روابط دوستانه نزدیک ویا در چهارچوب یک کشور واحد در کنار هم زیستند ، هم برای مردم اوکرایین و بخصوص روسیه از اهمیت قابل ملاحظه ای بر خوردار میگردد.
لوله طولانی گاز روسیه از خاک اوکرایین عبور وبه مشتریان اروپای ان وصل میگردد ، دارای اهمیت حیاتی برای اقتصاد روسیه بوده که با تشنج اوضاع و تشدید بی ثباتی کنونی در اوکرایین که در نتیجه توسعه ابعاد مداخلات خارجی ( غرب وروسیه ) گسترش بی سابقه کسب نموده ، خطرات بالفعل وبالقوه را علیه روسیه از جهات امنیتی و اقتصادی ببار اورده است و ازینروست که روسیه در برابر موج عظیمی از مداخلات کشور های غربی که به بی ثباتی وهرج ومرج در کیف دامن می زند ، بزعم ان کشور ثبات ، امنیت ملی و هکذا، حقوق و ازادی های سیاسی و مدنی ملیونها اتباع روسی زبان در اوکرایین را در معرض تهدید جدی قرار داده است خویشرا نا گزیر به اقدامات مشابه دانسته که الحاق جزیره کریمه بخاک روسیه در کنار بحیره سیاه ( پایگاه نیروهای بحری روسیه دران مسنقر است ) ضمن یک همه پرسی و تشدید جنبش های جدای طلبانه در مناطق شرقی اوکرایین که اکثریت انها روسی زبان هستند ، بخش از اقدامات متقابل روسیه در پاسخ در برابر مداخلات غرب پنداشته میشود .
وخامت اوضاع در شرق اوکرایین که در نتیجه در گیری های شدید تسلیحاتی فی مابین نظامیان اوکرایینیو جدای طلبان تحت حمایت روسیه در شرق ان کشور حاکم است ، با نگرانی های فزاینده در محافل سیاسی و اجتماعی جهانی همراه است . ایالات متحده و ناتو که از نظر روسیه اوضاع جاری در اوکرایین محصول مستقیم دخالت و مداخلات انها محسوب میگردد ، تلاش مینمایند که بار سنگین مسوولیت اوضاع را بدوش روسیه واگذار و ان کشور را به مداخله مستقیم تا سرحد دخالت تمام عیار مسلحانه در شرق اوکرایین متهم نموده است .
عمده ترین واکنش ناتو در قبال تحولات اوضاع در شرق اوکرایین در اجلاس اخیر ان سازمان که برای دوروز در شهر ویلز بریتانیا دایر گردیده بود علیه روسیه مطرح گردید وان عبارت اند از تشدید تحریم های اقتصادی که بخش های وسیع و مهم اقتصادی و امنیتی روسیه را هدف قرار میدهد و نیز ایجاد یک نیروی واگنش سریع چند هزار نفری ، اعزام ناوگانهای جنگی و استقرار طیارات جنگی و اکتشافی پیشرفته در کشور های عضو ناتو در شرق اروپا .
بنابران بر بنیاد ابعاد وخامت اوضاع و رویاروی های شدید سیاسی و نظامی کنونی فی مابین غرب و روسیه که از یکسو یا د اور دوران جنگ سرد بوده و از جانب دیگر سوالات متعدد ذیل در قبال اوضاعدکنونی در اوکرایین در ا ذ هان خطور مینماید وان اینکه : ایا غرب نیروهای نظامی روسیه ویا نیروهای جدای طلب طرفدار روسیه را در خاک اوگرایین مورد حمله قر ار خواهند دا د ؟ ایا اگر چنین حمله ای صورت گیرد ، شکست نظامی روسیه را در قبال اهداف غرب باعث خواهد گرپید ؟
باور عمومی و اعتقاد اکثریت از اگاهان امور درین است که چنین حمله ای از سوی غرب صورت نخواهد گرفت و علت این امر دران نهفته است که روسیه عراق ،. لیبیا و یا سوریه نخواهد بود ، بدهی است هر گونه اقدام تسلیحاتی علیه روسیه دارای قدرت بی باور هستوی ، به گمان غالب بیک جنگ تمام عیار اتمی در مقیاس جهانی خواهد انجامید که دیگر برنده و بازنده ای نخواهد داشت و نیز افکار سلیم طرفدار صلح در غرب و نیروهای ضد جنگ و افکار عامه جهانی مانع ازان خواهند گردید .
بنابران اخرین ابزار باقیمانده در اختیار غرب تشدید و ادامه تحریم های اقتصادی و تلاش در جهت به انزوا کشانیدن هر چه بیشتر روسیه در عرصه جهانی خوا هد بود که رهبری کریملین انرا بخوبی درک مینمایند . و گمان نمی ر ود که روسیه قدرتمند دارای منابع عظیم و سر شار طبیعی در کشور پهناور شان ، در نتیجه تداوم تحریم ها ورشکسته شده و یا با راه اندازی انقلاب رنگی از تیپ کشور های شرق اروپا به حذف سیاسی رهبری کرملین منجر گردد . زیرا خواست رهبری روسیه با بلند پر وازی های اکثریت روس ها که روسیه بایست قدرت نخست ویا هم در جایگاه دوم باشد در مطابقت قرار داشته و از حمایت بیدریغ ملت روس بر خوردار میباشد .
فلهذا، این بلوغ سیاسی رهبران اوکرایین خواهد بود که در چنین اوضاع حساس سیاسی و نظامی ان کشور که اماج مداخلات گونا گون خارجی قرار دارند ، راه حل بحران خطرناک جاری در کشور شانرا نه از طریق پیوستن به پیمانهای نظامی ویا ایجاد پایگاه های نظامی کشور های دیگر بلکه از مجرای ایجاد یک رهبری قوی سیاسی ، که طیف وسیع از قدرت دران اشتراک داشته جستجو وبه نگرانی های دول ذیعلاقه با اتخاذ پالیسی های سازنده ای چون توسعه روابط با روسیه و غرب در سطوح مختلف و مبتنی بر منافع کشور شان پایان بخشیده و ابتکار تامین ثبات پایدار را در منطقه شان بدست گیرند .