عبدالاحمد فیض  

 

مسوولیت پاکستان طبق معیارهای حقوق بین المللی در قبال حملات توپخانه ای ان کشور در ولایت شرقی کنر ها:

پاکستان یعنی همسایه ناخلف افغانستان کشوریست که ، بعد از پیروزی قیام رهای بخش خلق های نیم قاره هند علیه استعمار بریتانیا و اعلام استقلال هند در سال 1947 با راه اندازی خونین ترین نبرد جدای طلبانه علیه مردم وزعامت هند به عنوان کشور مستقل اعلام موجودیت نمود. ساختار های سیاسی ، میکانیزم های اداری، جاسوسی و نظامی ان کشور چون پدیده ای زاده شده از دامان استعمار ، بوسیله ای مشاورین و جواسیس استخبارات بریتانیا وقت که حضور فعال در صحنه ای سیاسی پاکستان داشت ، ایجاد گردید و از همان نخستین روز های موجودیت اش، مداخله و دخالت به امور داخلی همسایگان، بخش انفکاک نا پذیر سیاست استراتیزیک ان کشور را احتوا، میکرد .

و هکذا ، این کشور بتاسی از اهداف معماران ان ، چون یک ساختار بحران افرین و نظامیگر در منطقه همواره بمثابه ای ابزار ووسیله موثر دخالت همکاران مرتجع منطقوی و همدستان بین المللی ان کشور ، در امور دول مستقل اسیای مرکزی وجنوب اسیا ، نقش منفی اش را به زیان مناسبات بین المللی و با تخطی اشکار از اصول ، حسن همجواری و عدم مداخله و تجاوز بدرستی ایفا، نموده است ، و از همینروست که اکنون پاکستان به مر کز تجمع خرابکا ران و مکان امن به کلیه نیرو های فاندومانتالیست ، دهشت افگن وتروریستی مبدل گردیده است .

پاکستان با داشتن صفات فوق و نیز بمثابه فاسد ترین ، فقیر ترین و بی ثبات ترین منطقه جهان از بدوی پیدایش اش به امور داخلی افغانستان مداخله نموده و این مداخلات در مقاطع مختلف ، در قالب سیاستها و اهداف گوناگون و تحت پوشش های مختلف و ابعاد وسیع جریان داشته است . چنانچه بعد از دهه هفتاد سده گذشته این مداخلات نظامیان پاکستان علیه افغانستان و با اغتنام از فرصت سیاسی و تبلیغاتی گسترده که بعد از تحولات سیاسی اواخیر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد قرن گذشته یعنی بعد از به قدرت رسیدن نیروهای چپ و حضور نظامی اتحاد شوروی سابق در افغانستان ، در اختیار ان کشور قرار گرفت ، وارد مرحله جدید گردید .

نقش این کشور در شعله ور نگهداشتن جنگ و خونریزی در افغانستان در شرایط جنگ سرد ، میز بانی پاکستانی ها از خطر ناکترین گروه های دهشت افگن در دوران جنگهای داخلی افغانستانذبه بهانه حمایت از جهاد افغانستان ، استمرارو تداوم مداخلات بی شرمانه پاکستان بعد از پیروزی مجاهدین در کابل و سر انجام حمایت انکار ناپذیر و سخاوتمندانه نظامیگران پاکستان باتمویل ، تجهیز و تسلیح گروه های مسلح مخالف دولت کنونی افغانستان و اعزام این گروهپها ویرانگر و ادم کش که اکثرا، اتباع انپکشور هستند ، بمنظور قتل و کشتار در خاک افغانستان ، از فاکتها و حقایق مستند و غیر قابل انکار است ، که مداخله و دخالت پاکستان در امور داخلی کشور ما رابه اثبات میرساند و همچنان علی الرغم این همه مداخلات توام با اعزام گروه های مخرب ، اداره ای استخباراتی و نظامیانان کشور بدان اکتفا، نه ورزیده و کنون این مداخلات اشکارا از مجرای پرتاب راکتهای دور برد و حملات توپخانه ای بالای اهداف ملکی در ولایت شرقی کنرها به تجاوز اشکار مبدل گردیده است ، که اینک بروفق نورم های حقوق بین المللی به توصیف اقدامات تجاوز کارانه این کشور پر داخته و به سوالات زیرین در روشنای حقوق و پرسیپ های حقوق بین المللی پاسخ اراییه مینمایم :

 1 - حمایت مستمر پاکستان از گروه ها ی دهشت افگنو تروریست و اعزام انها به هدف تضعیف حاکمیت ملی افغانستان، سبوتاز اقتصادی ، ویرانگری و قتل و کشتار اهالی بیگناه ملکی درین کشور تجاوز پنداشته میشود ویاخیر ؟

 2- پرتاب راکتها و حملات توپخانه  ای ان کشور به ولایت شرقی کنر ها در سطح درگیری های مرزی طبق قوانین بین المللی توصیف گردیده ( که چنین در گیری های محدود مرزی در حکم تجاوز نیست) ویا تجاوز علیه حاکمیت ، استقلال و امنیت ملی افغانستان ؟

 حدود وثغور حق افغانستا ن در دفاع از خودش بر پایه ای نورم های حقوق بین المللی. 3-

اول - حمایت گسترده همه جانبه و  مستمرپاکستان از نیرو های مخالف دولت افغانستان :

فقره 6 ماده سوم قطعنامه شماره ( 3314 )مورخ 14 اکتوبر سال 1974 که به قطعنامه تعریف تجاوز شهرت دارد ، چنین حاکیست :(( اعطای مجوز استفاده از خاک یک کشور توسط نیروهای مسلح خرابکار و یا دولت دیگر به هدف انجام اقدامات تجاوز کارانه، علیه دولت ثالث ، تجاوز اشکار پنداشته میشود و هکذا، معاونت در جنگ های تجاوز کارانه ،بی انکه یکدولت مستقیما،در جنگ مشارکت داشته باشدتجاوز محسوب میگردد.

و نیز پراگراف هفتم ان چنین مشعر است:

(( اعزام ، تسلیح و تجهیز گروه های منظم مسلح توسط یکدولت بمنظور انجام عملیات مسلحانه علیه دولت دیگر ، تجاوز تعریف گردیده است))

بتاسی از احکام فوق ، هیچ ابهامی نمی تواند وجود داشته باشد که کشور پاکستان از سالیان متمادی بدینسویکی از عناصر فعال ویرانگر در بی ثباتی ، جنگ و نقض حاکمیت افغانستان دست داشته و بر بنیاد مفاد مندرج در فقره 6 ماده 3 قطعنامه فوق که یکی ازاسناد معتبر بین المللی محسوب میگردد، متجاوز پنداشته شده و مسوولیت بین المللی ان کشور چون ناقض حقوق بین المللی وارد صحنه گردیده است .

دوم - پر تاب راکتها و حملات توپخانه ای بر ولایت شرقی کنر:

بند 4 ماده دوم منشور سازمان ملل متحدچنین حاکیست :(( کلیه اعضا ر روابط بین المللی خود ، تهدید به زور یا استفاده ازان علیه تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشور دیگر و هر روش دیگری که بامقاصد سازمان ملل متحد مبانیت داشتهرباشدر، خود داری خواهند نمود .))

محتویات مندرج در ماده فوق ماهیت جهانشمول داشتهکه نه تنها اسعمال قوه در روابط بین المللی را غیر مجاز می پندارد ، بلکه تهدید به استعمال قوه قبل از درگیری های مسلحانه و یا قبل از اعلام حالت جنگی (جنگ اعلام ناشده ) در حکم تجاوز مسلحانهذوصف حقوقی کسب مینماید .

در حقوق بین المللی معاصر طوریکه در مواد 53 و 64 کانوانسیون وین منعقده سال 1969 تدوین گردیده است ، ممنوعیت اقدامات مندرج فقره 4 ماده 2 منشور را قاعده حقوقی تخلف ناپذیر در مناسبات بین المللی تعریف و تجویز هر گونه استثنا،، را بر بنیاد پیمان های منطقوی ممنوع اعلام نموده است .

در راستای غیر مجاز بودن اقدامات مسلحانه پاکستان در امتداد نوار تحمیلی دیورند و شلیک تسلیحات دور برد در ولایت کنر ها بر وفق مفاد مندرج در منشور و پرا گراف دوم ماده سوم قطعنامه 3314 چنین احکامی دارد :

(( بمباران ویا استعمال تسلیحات راکتی علیه کشور  دیگر ویاکار برد هر نوع سلاح توسط یکدولت علیه سر زمین دیگر ، تجاوز پنداشته میشود .))

لذا، مبتنی بر احکام مندرج در فقره 4 ماده 2 منشور ، محتویات مندرج در مواد 52 - 53 - و 64 کانوانسیون ویانا و احکام فقره 2 ماده 3 قطعنامه مجمع عمومی ملل متحد ، حملات مستمر نیروهای مسلح و شبکه استخباراتی پاکستان به ولایت کنر ها ، تجاوز انکار نا پذیر و تخطی صریح از احکام اسناد حقوقی فوق چون معتبر ترین اسناد و معیار های حقوق بین المللی توصیف و مسوولیت جهانی ان کشور بحیث کشور متجاوز و ناقض مفاد منشور مطرح بحث میگردد.

سوم -حق افغانستان در دفاع از خودش در مقابله با تجاوز بر پایه ای نورم های حقوق بین المللی:

در حقوق بین المللی وسایل وابزار ها و میکانیزم های معیین وجود دارد که بدولتها حق می دهد در صورت نیاز بدان استناد ورزیده و از استقلال ، حاکمیت ملی ، تمامیت خاک و امنیت شهر وندان خویش در برابر تجاوز خارجی دفاع نماید .

بنابران افغانستان به عنوان کشور مستقل حق خویش میداند که در مقطع زمان کنونی که اوضاع کشور در نتیجه گسترشروز افزون حملات مسلحانه خارجی و تشدید حملات تروریستی غیر قابل تحمل گردیده است ، به دیپلوماسی سازشکارانه و غیر فعال خاتمه داده وبه صدور چند اعلامیه مطبوعاتی از طریق وزارت خارجه خویش اکتفا، نی ، بلکه با استفاده از ابزار ها وو سایل حقوقی ذیل در دفاع از حاکمیت ملی ، استقلال سیاسی و امنیت ملی به اقدامات قاطع و ضروری مبادرت ورزند ، که این ابزار ها و امکانات مشروع قرار ذیل است :

.  دفاع مشروع طبق حکم  ماده ( 51 )منشور 1 -

. شکایت افغانستان از اقدامات تسلیحاتی پاکستان ، در شورای امنیت و اراییه پر ونده انکشور در محکمه بین المللی دادگستری 2 -

. ارجاع اختلافات ذات البینی در محکمه بین المللی حل منازعات 3 -

انکشاف اوضاع در کشور که باز تاب وخامت بیش از پیش اوضاع امنیتی در نتیجه تشدید و گسترش حملات مخالفین مسلح دولت افغانستانو موازی با ان توسعه ابعاد تجاوزات مسلحانه رزیم و حا کمان نظامی اسلام اباد در ولایات زون شرقی کشور به این تیوری وجاهت منطقی و حقوقی می بخشد که مقدم بر همه ابزار ها ومیکانیزم های حقوقی فوق ، حق دفاع مشروع بتاسی از صراحت ماده ( 51 ) منشور ملل متحد بخاطر دفاع عاجل ، ضروری ، مشروع و قاطعانه از استقلال و امنیت ملی در دستور روز قرار گرفته و افغانستان مبتنی بر احکام قانون اساسی کشور و بر بنیاد ماده 51 منشور که دفاع انفرادی و مضاعف را در صورت تجاوز مسلحانه دولت دیگر مجاز میداند به دفاع مشروع و متناسب بر تهاجم تسلیحاتی کشور پاکستان پر داخته و از حق خویش در دفاع از میهن و مردم ازاده ان استفاده نماید .

ضروری پنداشته میشود تا به تو جیهات ، محاسبات نادرست و باور های وا هی و بز دلانه نقطه ای پایان گذاشت که گویا افغانستان کشور ناتوان از نظر نظامی ، جنگزده و نیروهای مسلح ان فاقد تجارب کافی ، عدم روحیه رزمی ، فاقد تسلیحات و تجهیزات کافی بوده و قادر نخواهد بود که در برابر قدرت اتمی پاکستان از حق مشروع خود در دفاع از حاکمیت ملی و استقلال سیاسی خویش استفاده نماید.

در پاسخ به این طرز تفکر بایست مدعی شد که تجارب تاریخی کشور های که بخاطر دفاع از خویش در موضع دفاع مشروع قرار گرفته اند ، بیانگر موفقیت های عظیم تاریخی و شکست نا پذیری انها بوده است. .

مردم ویتنام در دهه 60 میلادی مورد تجاوز تمام عیار بزرگترین قدرت نظامی جهان ، ایالات متحده قرار گرفت که بدفاع جانیازانه خلق ویتنام مواجه و بعد ازده سال جنگ خونین که با استعمال مدرن ترین و سنگین ترین تسلیحات پیشبرده میشد به ضرب شمشیر ویتنامی های قهرمان شکست خورده و بتاریخ 31 اپریل سال 1975 به ترک شرم اور و مضحک ویتنام مجبور گردید .

و هکذا، حضور نیرو های اتحاد شوروی سابق در دهه هفتاد وهشتاد در افغانستان به دفاع سر سختانه مردم افغانستان مواجه و همین ملت افغان بودند که مجهزترین ارتش جهان یعنی ارتش سرخ را به زانو در اورد و اتحاد شوروی در فبروری سال 1989 بعد از ده سال حضور در افغانستان ، با قبولی شکست ، خاک این کشور را ترک نمودند..

بنابران اطمینان راسخ داشته و معتقد هستیم که فقط فداکاری ، جانبازی ومقاومت دلیرانه نیروهای مسلح و مردم افغانستان در دفاع مشروع و اجتناب نا پذیر از میهن عزیز مان افغانستان در مقابله به تجاوزات اشکار پاکستان موجب خواهد گردید که دست متجاوزین از سر زمین تاریخی افغانها کوتاه و صلح و ثبات دایمی در کشور اعاده گردد..

 

 

 


بالا
 
بازگشت