چګونه میتوان بر معضلات کنونی فایق آمد

 

مشروعیت در یک نظام سیاسی مبتنی براصول ومعیارهای دموکراتیک از طریق انتخابات آزاد، سری ومستقیم به وسیلۀ آرای اکثریت افراد واجد شرایط رای دهی به منتخبان تأمین میشود، ولی در کشور ما بنابه عقب مانده ګی عمومی و حضور فعال سیاستهای اسا رت آور بیرونی در سمت وسودهی حلقات اثرګذار بر امورات سیاسی وعقیده تی جامعه باعث ګردیده که مردم کشورما تا اکنون نتوانسته اند از طریق صلح آمیز زعا مت موافق به اراده یی خویش را از طریق انتخابات آزاد و دموکراتیک ایجاد نمایند.

لذا مردم ما که در طی سالیان متمادی اثرات تباه کننده حاکمیت نظامهای مبتنی برمحور جبر واکراه را در زنده ګی فردی واجتماعی شان لمس ننموده بودند با فراهم شد ن نسبی زمینه برای تبارز اراده خود در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ه ش (۲۰۱۴م) با استواری، متانت روی صحنه آمدند و با ابراز رای به کاندیدان مورد باور خویش علی ارغم تهدید وتخویف به ازدست دادن انګشتان دست وحتی زنده ګی مشتاقانه به پای صندوقهای رای رفتند و بدیوسیله در تاریخ معاصر کشوحماسه جاویدانه آفر یدند. مبرهن است که با بلند شدن ملیونها آنګشت آبی دربرابر سلاحهای به نشانه ګرفته د شمنان مردم افغانستان نه تنها دست رد بر سینه نظامهای تحمیلی زدند، بلکه رشد سیاسی خویش را به جهانیان با داشتن استحقاق بلا منازعه در ایجاد نظام سیاسی مبتنی بر اراده خود به اثبات رسانیدند.

بنأ دور از انصاف خواهد بود اگر اراده متبا رز آنهارا درمحدوده یی تلاشهای اغفال ګرایانه بازیگران سیاست بازان ناجورخلاصه نماییم.

درست است که می توان عده یی را برای مدت موقت و نه برای همیش اغفال کرد؛ اما رمز به هدف نارسیدن تنها نه در اغفال، نه در اشغال کشور توسط بیگانگان و نه هم در عدم تحلیل درست راهها و وسایل رسیدن به اهداف نهفته است، بلکه رمز مذکور به مجموعه یی از موارد بازدارنده نهفته است که جهت از میان بر داشتن آنها باییست مطابق خصوصیا ت و ماهیتهای زندگی اجتماعی، به شمول ماهیتهای طبیعت، در پدیده های نامشابه طور متناسب عمل کرد.

زیراطورمطلق نمی توان حقیقت را به شکل کاملاً عریان آن مشاهده کرد. چنانکه از یک صدو پنجاه هزار سال به این سو انسان به ناچار آن چه را که درک ماهیت آن برایش ناممکن بود در سیف بدون قفل و کلید نگهداری کرده و سیف مذکور را به آدرس نامعلومی به جانب آسمانها ارسال نموده است. به همین علت خو گرفته ایم تا تلاشهای خود را در ساحۀ توان و امکانات خود محدود ساخته و از دست یابی همه جانبه به حقیقت دور بمانیم.

در انبوهی حیرت آور شناخت عواملی که در پیچیدگی اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور ما، منطقه و جهان اثر دارند. بدون هیچ اغمازی باید متیقن بود که عناصر و نیروهایی درونی هر پروسۀ اجتماعی و طبیعی نقش اساسی و عناصر و نیروهایی خارجی نقش فرعی را در تحول و تکامل آن پروسه دارند.

بنأعناصر و نیروهای خارجی می توانند در حرکت و تکامل یک پروسه نقش سرعت دهنده ویا عطالت دهنده را بازی نمایند، ولی این عناصر و نیروها به هیچ وجه قادر نیستند تا برای همیش جای عناصر داخلی را احراز نمایند.

ولی با کمال تاسف به تعقیب تجاوز مسلحانۀ شوروی در ۲۷ دسمبر ۱۹۷۹ بر حریم کشور نیروهای داخلی کشور ما به علت پراگ\کنده گی، فقدان تشکل و انسجام، و هم به علت عملکرد تضادهای درونی قادر نبوده اند که به حیث عامل توانا و تعیین کننده درسرنوشت کشور مسؤولانه عمل نمایند. چنانکه دیده میشود عده یی به منظور رسیدن به جاه و جلال و کسب القاب دروغین طور کورکورانه، بدون هراس از پیامدهای ناگواربر منافع ملی عملکرد های نیروهای خارجی و اوامر آنهارا با سر افګنده ګی اطاعت وبدیوسیله صفوف نیروهای داخلی را ملوث و تضعیف نموده و در نتیجۀ اهلیت مدیریت خدمت به مردم وطن خویش رابه شکل علاج ناپذیر صدمه میرسانند.

به طور مثال مدعیان زعامت جهت حل معضلات برخواسته ازبدست آوردن غنایم آرای مردم در درپیوست به نتایج دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در عوض حق طلبی از جامعۀ سی میلیونی افغان، چشم به راه فردی از نیروهای خارجی، در وجود جان کِری وزیر خارجه امریکا گردیدند، که بد بختانه او هم نتوانست اختلافات متذکره را "با خیر و عافیت" رفع و به ادعای اشغال مسلحانۀ ارگ ریاست جمهوری ، ساختمانهای دولتی و ایجاد حکومت موازی نقطه یی پایان ګذارد.

آگاهی درست از ارادۀ راستین نیروهای خارجی به رهبری اتازونی، که ظاهراً به منظور نابودی تروریسم، اعادۀ صلح، تعمیم دموکراسی و اعمار مجدد کشور ما به اینجا قدم رنجه فرموده اند، از توان عقل کل بیرون به نظر می رسد. در یکی از مطالعات ارزیابی سیاست خارجی اضلاع متحدۀ امریکا توسط دانشمندان آن کشور برملا گردید که اتازونی در بخش سیاست خارجی در تحت اشغال اسرائیل قرار دارد. نتانیاهو، صدراعظم فعلی اسرائیل طرفدار سرسخت مفکورۀ تخریب- ترمیم عراق و تضعیف رژیم فامیلی اسد در سوریه بوده که به استثنای ترمیم عراق در موارد دیگر، آرزو هایش از طریق استعمال قوت امریکا برآورده شد. جورج دبلیو بوش در ماه می ۲۰۰۴ از عقب یک تریبیون در کشتی طیاره بردار به نام لینکلن، مغرورانه اظهار داشت که رسالت خود را در عراق بسر رسانید. با مشاهدۀ وضع فعلی عراق نتیجۀ رسالت بسر رسیده روشن است.

حدس نزدیک به یقین این است که سیاست اضلاع متحدۀ امریکا در افغانستان، از همان آغاز جهاد مردم ما علیه قشون اشغالگر شوروی، تحت سایۀ شوم دولت پاکستان عمل می کند. گوردون براون، صدراعظم پیشین انگلستان در یک مصاحبۀ تلویزیونی، پاکستان را گهوارۀ تروریسم بین المللی و اداره کنندۀ دو صد شبکۀ تروریستی در اروپای غربی قلمداد کرد. دیوید کامرون، صدراعظم فعلی انگلستان از عقب یک تریبیون در دهلی جدید، دوام مساعدتهای بیلیونی کشور خودرا به پاکستان و استفاده از آن به منظور کشتن سربازان انگلیسی در افغانستان را ناممکن تعریف نمود. بیل کلنتون در زمان حکمرانی اش در قصر سفید، دولت پاکستان را به نام Pariah (کچه، منفور و ناسیال) به مردم خود و جهانیان معرفی کرد. با وجود اظهارات متذکره و اعتراضات پیهم افغانها، سیل کمکهای پولی و نظامی امریکا و متحدینش به پاکستان ادامه داشته و از طریق همین کمکها تسهیلاتی جهت صدور تروریسم به افغانستان و دیگر نقاط جهان، با عواقب مرگبارش، فراهم گردیده است. از دیر زمان به این طرف مقامات پاکستانی به منظور ادامۀ سیل کمکها، جستجوی عمق ستراتیژیک در افغانستان، ایجاد ناآرامیها در هند، و بازی دادن افکار جهانیان از روش گل آلود ساختن آب و ماهی گرفتن کار می گیرند. این اعمال، بشمول فروش اسرار اسلحۀ اتومی تاکنون بی کیفر باقی مانده است. از ترس همین کیفر است که مقامات مذکور در تلاش جستجوی جای پنهان، در زیر بال حکومت چین می باشند. نمایندۀ چین برای افغانستان و پاکستان هم در همین تازه گیها، بر خلاف واقعیتها، از "سهم مفید" سرویس استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی)، در "مبارزه علیه تروریسم" به نیکویی یادآوری کرد.

ظاهر و باطن روشهای حکومتهای عربستان سعودی و ایران، این دو رقیب نیرومند جهان اسلام معاصر، در مورد افغانستان در مطابقت با هم به نظر نمی رسند. هر دوی این کشورها در پهلوی مساعدتهای مالی قابل قدر به افغانستان، از طریق تقویت پایگاه عقیدتی سلیقه وی خاص خود شان و هم از طریق تاسیس مدرسه ها و گروههای حمایتی، در عوض تقویت احساس مشروع برادری اسلامی، به تقویت تفرقه های تشددآمیز در کشور ما یاری می رسانند. خدا نکند که زمان به عهد برخوردهای ترکان عثمانی و صفویان، که طی آن ثواب کشتن یک نفر از طرف مقابل را به ثواب کشتن هفتاد نفر کافر برابر می دانستند، برگردد.

هنوز حاصل کشتزارهای امارات اسلامی و جمهوری اسلامی کشور ما به پختگی نرسیده که اینک به تاریخ ۲۹ جون ۲۰۱۴، روز اول ماه مبارک رمضان، ابراهیم ابوبکر بغدادی، رهبر داعش (دولت اسلامی عراق و شام)، تاسیس خلافت اسلامی را در مناطق مفتوحۀ تحت رهبری خود به نام خلیفه ابراهیم اعلان و تمام جهان اسلام را به اطاعت از خلافت مذکور دعوت کرد. عدم تحمل عقاید و سلیقه های مذهبی دیگران، به حیث اولین علامۀ بهاری این خلافت، و این که اعراب یک اقلیت بیست درصد مسلمانان جهان امروز را تشکیل می دهند، خطر تکرار آن روشها در خلافتهای گذشته را در اذهان تازه می کند که با فتوحات از طریق جنگها، رقابتهای خونین، و عدم برابری عجم (غیرعرب، بیگانه) با عرب همراه بودند. پدیدۀ نوظهور خلافت، بدون شک، به پیچیدگی بیشتر اوضاع در کشور ما منجر خواهد شد.

انکشاف اخیر اوضاع در اوکراین سیاهی و غلظت بیشتر ابرهای توفانزا را در روابط امریکا و متحدینش با روسیه، و احتمالا چین سبب گردیده است. ابر قدرتها، که شاخ به شاخ شدنها را در ماورای سرزمینهای خودشان ترجیح می دهند، از سال ۲۰۰۴ به بعد طی "انقلاب نارنجی"، و در اواخر نوامبر ۲۰۱۳ در محل استقلال به نام "میدان"، در شهر کیف، پایتحت اوکراین، میدان تازۀ بازیهای سیاسی را به خود تهیه دیدند. در هر کدام از این میدانها، (افغانستان، شرقمیانه، اوکراین، وغیره وغیره) شدت و وخامت بازی به ضرر بیشتر سر و مال ساکنین میدانها تمام می شود. از همین لحاظ است که حوادث جاری در اوکراین نمی توانند بر وضع حالات در وطن ما تاثیراتی نداشته باشند.

تسلط نیروهای خارجی در انتخاب روشها و همگرایی نفاق پروران داخلی کشور علت اساسی بدبختیهای ما را تشکیل می دهند. بد ترین نتیجۀ چنین حالت عبارت از این است که مقادیر قابل توجه زمان و توانایی ما در عوض رهایی از قید اسارتهای مادی و معنوی انسان، و از همین طریق بکار برد استعداد نامحدودش در رام سازی و تسخیر طبیعت، بشمول تسخیر خودش به سود همگان، در یک جنگ سحرآمیز هر کس بر ضد هر کس، به مصرف می رسد. به همین علت است که از جملۀ سه بخش شاخصهای اندازه گیری پیشرفت یک مملکت: تعمیم معارف، اوسط طول عمر، و عواید سرانۀ ؛ در بخش اول بهتر از هیچ، و در بخشهای دوم و سوم درسطح بسیار پایین قرار داریم.

اخبار موجی خوشیها، دردها و آلام، از هر منشأ که باشد به یک هسته ای در عمق دماغ، به نام amygdale، که چهار راهی ستراتیژیک احساسات و هیجانات بشمار می رود، مواصلت می ورزند و از همین جا به مرکز فکر و اراده، واقع در جدار پیشین دماغ جهت تحلیل دوباره و تصحیح لازم به سرعت انتقال می یابند. نتایج حاصله در این مرکز به سرعت خیلی کم تر به چهار راهی ستراتیژیک راجع می گردند. به همین علت مودل سرشار از احساسات و هیجانات بر مودل آراسته شده با افکار ارزیابی شده و حلال مشکلات، هواداران بیشتری پیدا می کند. برای رفع این نقیصه در بخش اعاده و حفظ سلامت به استخاره های هماهنگی جسم و جان و در بخش تامین صلح و آبادی به تمرینها در مدرسه فکری تفاهم نیاز شدید وجود دارد.

جوششهای غضب آلود و خروشهای بی مزۀ جاری در صحنۀ سیاست کشور با مزاج مردم ما، که به علت جنگهای دوامدار و ناملایمات اندک رنج گردیده اند، سازگاری ندارد. تنها از گنج تنوع افکار و تبادلۀ آنها می توان در طرحریزی نظریاتی موفق گردید که بتوانند در تغییر اوضاع به نفع وطن ما، منطقه و جهان مساعد و مفید واقع گردند.

نهضت تفاهم افغانها در اروپا، با عبور از دشواریهای مرحلۀ آغاز، برنامۀ کار خود را در قالب یک طرح در ماه سپتمبر ۲۰۱۳ به اکثریت آرای نمایندگان تصویب کرد. اعضای نهضت تفاهم با درک واقعیت های عینی از دگرگونیهای سه دهۀ اخیر در مناسبات ملی و جهانی لنگر فکر و عمل خود را به تشریح و اثرگذاری آنها در امر دگرگونی اوضاع تحت رهبری نیروهای داخلی وطن ما و همکاریهای تمام نیروهای بین المللی طرفدار صلح، ترقی و عدالت اجتماعی در جهان متمرکز ساخته است. ممکن چنین روشی در یک نگرش ظاهری، شکل اوتوپی را به خود اختیار نماید، ولی اوتوپی هم در تعبیر واقعی اش، آرمانی را گویند که چانس تحقق آن تا به حال میسر نگردیده است. دیری نمی گذرد که "ای دلبر من الهی صد ساله شوی!" اوتوپی ناب به حساب می آمد، ولی امروز نصف دخترانی که در حوالی سال ۲۰۰۰، در محیط صلح و آرامش، به دنیا آمده اند چانس زندگی صد ساله را دارند.

نهضت تفاهم با آگاهی از پیچیدگی اوضاع فعلی به این باور است که آینده سازی کار توده های انسانی بوده و اکثریت بزرگ مردم ما که در تجارب، به حیث مادر علوم، آبدیده شده اند، اعمال ضد سعادت خود را برای همیش اجازه نمی دهند. کشور ما، همانند دیگران، به برکت وسایل ارتباط عامۀ عصری امروز به یک مدرسۀ فکری شباهت پیدا کرده که درسهای ۲۴ ساعته در آن جریان دارد. موسسات تعلیمی کشور، با وجود شرایط جنگ و کمبودیها، لشکر عظیم و بی سابقه ای را به سود صلح و ترقی تجهیز کرده اند. مطالعات طبی ثابت ساخته است که ستمگاران از دوام طولانی ستمگاری خود به خستگی و ناراحتی مبتلا می شوند. از این رو با دشمن در باطن ذله و ناتوان مواجه هستیم. با در نظر داشت واقعیتهای از همین سلسله، نهضت تفاهم در عوض تشویش، که سودی را در حل مشکلات دارا نمی باشد، نیروی عقل و خرد خود را به شکل آرام، دسته جمعی و منسجم، در مقابلۀ رویارویی با مشکلات به کار می بندد.

مشکلات به شکل انجام ناپذیر، راه زندگی را فرش کرده اند. در حالی که مقابله با آنها میدان تمرینات فکری، و در نتیجه، برتری عقلی انسانها را تشکیل می دهد. گریز از مشکلات به صورت عمده ناآرامیهای روانی به نام نیوروز را سبب می شود. در هنگام روبرو شدن با یک مشکل راه حل آن نیز نمایان می گردد. البته مصرف زمان و توان در مورد مشکلی که لاینحل است هیچ نوع سودی با خود همراه ندارد. راه حل مشکلی، به بزرگی مشکل امروزی وطن ما، در عملیۀ تفاهم احزاب، سازمانها و شخصیتها به منظور ایجاد یک کانگرس یا مجمع ملی سرتاسری متشکل و با دسپلین افغانها قرار دارد. از برکت و نتیجۀ کار چنین مجمع، نقش اساسی و طبیعی رهبری کننده در مقابله با مشکلات به عهدۀ هموطنان ما و نقش فرعی و مساعدت کننده به عهدۀ دوستان بین المللی قرار خواهد گرفت. نهضت تفاهم آمادگی کامل دارد تا به هدف دسترسی به تفاهم همگانی و فراگیر افتخار همکاری به پروسۀ تفاهم را به مثابۀ میزبان به عهده بگیرد، و، در عین زمان آماده است جهت سهم گیری در هر حرکت دیگری که به سود صلح و سعادت کشور ما، منطقه، و جهان به راه انداخته می شود شرکت فعال داشته باشد.

نهضت تفاهم

 

 


بالا
 
بازگشت