نجیب الله ضیارحمان

 

پذیرایی بحران اوکراین در میدان قدیمی شرق و غرب

 

بحران سیاسی اوکراین در ماه نوامبر سال گذشته با اعتراض علیه تصمیم ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور متمایل به روسیه، در انصراف از گسترش روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا آغاز شد و در پی برخورد خونین نیروهای دولتی با معترضان در٢٢  ماه فبروری کیف به دست غربگرایان و جوخه های شبه نظامی آنها سقوط کرد.

بعد از استقرار دولت موقت ، کیف با توسل به اتحادیه اروپا و کشورهای غربی در تلاش شد تا با روسیه مقابله کند. اما  این اقدام خشم دولت روسیه را برانگیخت  و روسیه با یک اقدام سریع نظامی وسیاسی  کریمه را به خاک خود ملحق کرد.  

در آن زمان کمتر کسی تصور می کرد روسیه بتواند  با واکنش جدی نشان دهد که برای امنیت ملی این کشور خط سرخی  وجود دارد و برای حریفان بفهماند  جایی هست که در آن باید آماده هزینه دادن باشند.

رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین در این ماجرای با یک عمل جدی با محاسبه دقیق و در زمان درست جسورانه و با سرعت  تقریباً همه را غافلگیر کرد. پوتین بدون اعتنا به تهدیدهای غرب ارزیابی کرد که از دست رفتن کریمه به معنی قطع شدن دسترسی مسکو به آب های آزاد غیر اقیانوسی است و این جنبه ژئوپلتیکی برای او قابل گذشت نبود. او ثبوت کرد که اگر مرعوب تهدیدها امریکایی ها و متحدین غربی اش نشود، وقتی نوبت به اقدام برسد، کار چندانی از دست آنها ها ساخته نیست.

مهم تر از همه، پوتین با تشخیص درست  این تصور را به جهانیان ترسیم کرد که امریکا و متحدین اروپایی اش دیگر در موقعیتی نیستند که در پاسخ به یک اقدام جسورانه ژئوپلتیکی واکنشی بسیار قدرتمند از خود نشان بدهند و معادله را به یکباره دگرگون کنند. او دریافت که تهدیدهای امریکا را نباید چندان جدی بگیرد و میدانست  هزینه ای که احتمال دارد امریکا واقعاً به روسیه تحمیل کند بسیار کمتر از چیزی است که ادعا می کند. پوتین درک نموده بود که امریکا دیگر برای پیگیری اهدافش توسل به زور را از دست داده و نان آوازه اش را می خورد و جرئت به راه انداختن یک جنگ جدید را ندارد.

بهر حال بحران اوکراین همچنان در حال گسترش است؛ نیات و مقاصد روسیه در این موضوع همچنان معلوم نیست. ولی هنوز هم از نظر روس ها  پاسداری از نفوذ روسیه در کشورهای نزدیک و قطع نفوذ دیگران، اولویت نخست دولت شان را باید تشکیل دهد. این موضوع می‌تواند منبعد بر تصامیمی  منطقه ای که طرف‌های غربی اتخاذ می‌کنند، اثرگذار باشد.

 اما آنچه‌ اوضاع را بیش از پیش برای امریکایی ها پیچیده می‌کند، این است که دولت آمریکا علاوه بر حرکت در مسیر تقابل فزاینده با روسیه، با تغییر سیاست‌های چین نیز روبه‌روست که رویکرد‌هایش در مورد جاپان و کوریا جنوبی، چالش دیگری را متوجه این کشور کرده است. این در حالی است که آمریکا از قبل، با دشواری‌ها در سوریه، عراق ،شمال آفریقا و کشور ما نیز روبه‌رو بوده است.

انکشاف تشنج در اوکراین بدون شک با منافع غرب و روسیه در خاورمیانه و رویداد‌های مهم این منطقه پیوند خورده است. لذا جریان و نتایج این قضیه بهرصورت تأثیرمستقیم بر مسئله افغانستان و به ویژه نتایج انتخابات خواهد گذاشت. چون منافع منطقه‌ای ایالات متحده و روسیه عمدتاً در موضوع سوریه، ایران و خروج نیروهای آمریکا از افغانستان متمرکز میباشد. بناءً  در درازمدت، هر چه تأثیرات منطقه‌ای بر روابط آمریکا و روسیه افزایش یابد، واشنگتن نیاز بیشتری به تجدید نظر در روی کرد کلی خود نسبت به خاورمیانه و آسیایی مرکزی احساس خواهد کرد و برای تهیه برخی مسیرهای حمل و نقل و پذیرش تلاش‌های تسهیل کننده‌ به روسیه وابسته است.

کشاکش رقبت‏های خونین و بحران‏سازی در شرق از هر جانب و توسط هر نیرویی که باشد به زیان مستقیم مردم و منافع ملی کشورما تمام خواهد شد. زیرا تشدید بحران، تشنج و تقابل قدرت ها در منطقه  بار دیگر به رشد و گسترش  بیشترافراطیت و جنگ اطلاعاتی می‏انجامد.  بدون شک  یکی از مهم‌ترین کشورهایی که به شدت تحت تأثیر این مسئله قرار خواهد گرفت، افغانستان است. کشوری که با شرایط ژئوپلتیکی و همجواری با  پاکستان، چین، آسیای مرکزی و ایران ،  آمریکا و روسیه را برای تأثیرگذاری بیش از پیش ترغیب می‌کند.

بناءً در این شرایط امریکا به هیچ  وجه حاضر نیست دستاوردهای ۱۳ ساله حضور خود در افغانستان را تقدیم روسیه کند . متقابلأ برای روس ها نیز حضور حریف  در نزدیکی مواضع و منافع شان قابل قبول نیست. پس دور از انتظار نیست اگر در آینده‌ای نزدیک و به واسطه فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا بر افغانستان شاهد امضای پیمان امنیتی میان کابل و واشنگتن باشیم و از سوی دیگر نیز فشارهای روسیه بر دولت آینده افغانستان افزایش یابد. چون برای آمریکا، افغانستان به عنوان یک پایگاه دائمی و برای روسیه نیز این کشور به عنوان یک شاهراه برای رسیدن به آبهای آزاد است؛ آمریکا به خوبی می‌داند ماندن در افغانستان به معنای دسترسی آسان به حریفان مقتدر خود یعنی  چین ، روسیه و ایران است و دوست ندارد این اهرم فشار را از دست بدهد و روسیه نیز حضور آمریکا در افغانستان را مخل امنیت خود می‌داند.  تحرکات غیر روسی در کشورهای آسیای مرکزی و تقویت اسلام‌گرایان افراطی در خاک افغانستان و پاکستان زیرنظر مقامات نظامی آمریکا و استفاده از آن‌ها علیه حریفان یعنی چین و روسیه تا حد زیادی مسکو را نگران و در عین حال مشتاق به توسعه روابط با افغانستان می نماید. پس واشنگتن و مسکو به هیچ عنوان تمایل ندارند این میدان مهم را به حریف واگذار کنند.

با توجه به این تجربه که  عوامل خارجی همیشه به کمک و تکیه بر عوامل داخلی  کشور ما توانسته اند به سهولت  ایجاد زمینه بحران نمایند. این نکته واضح و روشن است که میدان قدیمی نبرد شرق و غرب یعنی افغانستان - کشوری که  تازه میخواهد مرحله دیگری  از تبادل قدرت را از راه صندوق  رای  تجربه کند . در روزهای آینده نه چندان دور پذیرای تقابل گسترده‌ تری میان این دو جبهه نسبت به گذشته خواهد بود و بعید به نظر می‌رسد حضور بیش از یک دهه‌ً نیروهای خارجی ارمغانی جز ناامنی برای این ملت  جنگزده داشته باشد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت