محمد الله وطندوست
انتخابات 1393 , سیاستمداران بی طرف وبی غرض وروشنفکران حاشیه نشین
انتخابات شانزدهم حمل سال جاری با همه کمبود ها ونواقص وعلی الرغم همه پیشداوری ها وذهنیت سازی ها ثابت ساخت که مردم افغانستان به آن حدی ازشعور سیاسی دست یافته اند که منفعت امروز و فردای خودرادرک کنندو به تحجر و ارتجاع و عقب مانی نه بگویند.
اشتراک ملیون ها هموطن اعم از زن ومرد پیر وجوان شهری و روستائی در پروسه انتخابات وحضور گسترده در محلات رای گیری دشمنان مردم افغانستان یعنی طالبان جهل و خرافات و حامیان منطقوی آنان راچنان به سرگیجه
گرفنار نموده که تاهنوز تعادل خودرابدست نیاورده اند گاهی جنرال باز نشسته آی اس آی می خواهد ثابت نماید که از برکت هدایت استخبارات پاکستان به طالبان, امنیت انتخابات تامین شده ومردم گویا با اطمنان از اینکه مزدوران پاکستانی به عمل وحشیانه مبادرت نمی ورزند به پای صندوق ها رفنه اند وزمانی اداره پاکستان علی الرغم تائید اشتراک گسترده مردم پس لرزه های انتخاباتی را می خواهند عمده جلوه دهند وحتی این دایه های مهربانتر از مادر از سازمان ملل متحد می خواهند تا یعد از خروج نیروهای امریکا وناتو نیرو های حافظ صلح ملل متحد جاگزین آنان شوند
این همه یاوه سرائی ها برای آنست تا حضور مردم در انتخابات و قدرت وصلاحیت نیروهای مسلح کشوردر روز های انتخابات کم بها داده شود واین پیروزی بزرگ مردم افغانستان زودگذر و مهندسی شده از جانب آی اس آی قلمداد گردد در حالیکه انتخابات شانزدهم حمل حماسه سترگ مردم ما وجواب قاطع به تهدید وتخویف مشتی حاهل بی فرهنگ بنام طالب وحامیان خارجی آنهابود که ثبت تاریخ پر فراز ونشیب وطن گردیده نسل های آینده این اقدام شجاعانه را به دیده قدر می نگرند
اما اینکه ازمیان همه تقلب , تخلف وبی مسئولیتی ارگان های مسوول انتخابات , کدام چهره به ارگ پا می گزارد و چه سیاستی را دنبال می کند موضوع بحث فعلی نیست و اصولا توقع زیادی نیز نمی توان داشت که این همه نابسامانی ها خودسری ها , بی قانونی ها وقانون شکنی ها توسط یکی از کاندیدان مطرح ریاست جمهوری بکلی رفع گرددو نظام دلخواه مردم رویکار آید زیرا کاندیدان موجود ریاست جمهوری مخصوصا چهره های مطرح آنان در همین دستگاه که در فساد اداری شهره جهان است نقش و سهمی داشته اند و به نحوی از انحا در شکل گیری وضع موجود مسوولیت دارند
بطور خلاصه می توان گفت که سهمگیری گسترده مردم در انتخابات قابل قدر وستایش است و دست آن پیر مرد هشتاد ساله بامیانی که به کمک دیگران به پای صندوق رای آمده بود با آن پیر زن جوزجانی که با قد خمیده به مدد دختر جوانی رای خود را به صندوق گذاشت با هزاران پیر مردان و پیر زنان هموطنم که از شمال وجنوب و شرق وغرب از پامیر تا اسلام قلعه واز تورغندی تا سپین بولدک وتورخم واز آی خانم تا خوست ساعت ها انتظار کشیدند و بعضا هم نتوانستند رای خود را نه صندوق ها یریزند قابل بوسیدن است. بایست در برابر اراده آهنین جوانان زنان ومردان هموطنیکه با سهمگیری در انتخابات,سرنوشت خود را رقم زدند وبه دشمنان وطن که همانا مزدوران زرخرید بیگانه اند جواب قاطع وکوبنده دادند سر تعظیم فرودآوریم واین شهامت را بستائیم
اما مسله مهمی که بعد از انتخابات مطرح است شمارش دقیق آرا، تفکیک رای واقعی مردم از رای های تقلبی، سرعت عمل در بررسی شکایات انتخاباتی و اعلان بموقع نتایج انتخابات است که مردم بی صبرانه منتظر آنند و با هوشیاری کامل این پروسه را تعقیب می کنند. گرچه صحبت ها و توضیحات مسولین انتخابات و کمسیون سمع شکایات انتخاباتی جانبداری مسولین را نمایان می سازد اما جریان یکی از جلسات کمسیون که از طریق رسانه ها پخش شد نشان داد که عده زیادی از اعضای کمسیون می خواهند مسولیت خود را بدون جانبداری و صادقانه ایفا نمایند و علی الرغم عدم تمایل ریئس کمسیون فیصله کردند که خریطه های مشکوک و بدون مهر و امضا مراکز رای دهی مورد شمارش قرار نگیرد و صندوق های که تعداد اوراق آن بیشتر از تعداد اوراق رای فرستاده شده است باید باطل اعلان گردد. این اقدام جسورانه اعضای کمسیون مخصوصا یکی دو نفر از خانم ها که بیشتر به موضع خود پافشاری داشتند قابل قدر است.
موضوع دیگری که به ارتباط انتخابات درین روز ها رسانه یی شده، سفر جناب ستار سیرت با یک گروپ همراهانش در کابل و صحبت ها و ملاقات های این هیت با مقامات دولتی و غیر دولتی است.
جناب ستار سیرت که خود را سیاستمدار بی طرف و بی غرض می داند و گروپ همراهانش را نیز نیروی سیاسی بی طرف و بی غرض عنوان داده است، اولاَ به جناب سیرت و گروپ شان باید تبریک عرض نمودکه درغنامندی اصطلاحات سیاسی توانستند خدمتی انجام داده اصطلاح جدیدی را شامل مفاهیم و مقولات سیاسی نمایند. سیاستمداران بی طرف و بی غرض؟!!!
این اصطلاح زیبا و عوام پسند نمی دانم از نظر مفهوم و معنی چه باری را حمل می کند. سیاستمدار کسی است که اهداف مشخص، پلان های معین و خط مش واضح در مورد امروز و فردای کشور خود دارد وبرای تحقق آن بصورت منفرد و یا بکمک همفکران تلاش می ورزد. سیاستمداری که بی طرف باشد و از همه مهمتر بی غرض باشد، چه هدفی را می تواند دنبال کند و برای تحقق کدام پلان و برنامه تلاش می ورزد.استفاده از این اصطلاح یا بی فکری شخص را ثابت می سازد که فکر نمی کنم جناب سیرت به آن حدی از کهولت رسیده باشند که بتوان بیفکرش خواند و یا هم عوام فریبی و مردم فریبی را القا می کند که امیدوارم جناب سیرت و همراهان شان ازین حدس و گمان مبرا باشند. با شهرت همراهان جناب سیرت تا هنوز متاسفانه آشنا نشده ام اما با نام جناب سیرت از نو جوانی و جوانی تا امروز آشنا هستم. جناب شان استاد پوهنحی یا دانشکده شرعیات کابل، ریئس این دانشکده، وزیر عدلیه ظاهر شاهی و مشاور خاص بابای کرزی ساخته ملت، استاد در عربستان سعودی و اشتراک کننده فعال در جلسه بن و یکی از کاندیدان نیرومند در ریاست حکومت موقت که متاسفانه توطیه و دسیسه عده یی از صلاحیتداران جلسه ,احراز این مقام را از جانب شان نا ممکن و و باتوطیه و دسیسه و بصورت غیر دموکراتیک جناب کرزی را شایسته این مقام اعلان نمودند. با این گذشته، جناب سیرت هیچگاه بی طرف و بی غرض نبوده همیشه در سیاست جهت و سمت و غرض شان معلوم و مشخص بوده است. از نظر ایدیالوژیک نیز جناب سیرت طرفدار اسلام سیاسی سید قطبی و محمد قطبی اند که درین راه تلاش های فراوان نموده اند. شاید هیچگاه عضو رسمی سازمان های راستگرای اسلامی نبوده باشند اما همه تلاش ها و مبارزه شان و حتی تبلیغات و خطبه های دینی شان که از طریق تلویزیون هاپیهم نشر و پخش می شود نشان دهنده سمت و طرف جناب سیرت در سیاست بوده هیچگاه بی غرض هم نبوده اند. اصولا چنین شخصیتی که چهل و پنج سال قبل وزیر بوده اند و تا امروز نیز یکی از چهره های سیاسی محسوب می شوند چگونه می توانند بی طرف و بی غرض باشند. بالفرض قبول کنیم که جناب شان بی طرف و بی غرض اند، در شرایط داغ کنونی کشور که غلیان انتخابات به اوج خود رسیده و مردم بی صبرانه منتظر نتیجه آرا خود اند،در کدام مورد می خواهند نقش ایفا نمایند. آیا بی طرفانه و بی غرضانه به برنده انتخابات تبریک و تهنیت می گویند و رهسپار دیار امن غرب می شوند و یا می خواهند در حاکمیت آینده نقش همفکران خود را تثبیت نمایند. و یا از جانب کشور دومی شان یعنی کشوریکه با پناه دهی حقی به گردن استاد دارد، موظف شده اند تا زعیم آینده کشور را مطابق میل آن کشور تعین نمایند و ادای دین کنند. همه این احتمالات ممکن است بوقوع بپیوند اما با ماسک بی طرفی و بی غرضی این اهداف بهیچصورت عملی نیست. باید سیاستمداران ما منجمله جناب سیرت و گروپ همراه شان بدانند که مردم افغانستان همانطوریکه با رفتن به پای صندوق های رای به جهالت و ارتجاع جواب منفی دادند به تیکه داران سیاست و مذهب نیز جواب مساعد نخواهند داد و از حق خود در تعین زعیم آینده کشور بصورت مدنی و قانونمند دفاع خواهند نمود. جناب سیرت ها و مجددی ها دیگر در آن موقعیتی قرار ندارند که مردم را با استخاره و فتوا از حق طبیعی شان محروم نموده طبق دلخواه خود زعیم و رهبر تعین نمایند و مردم نیز گوسفندوار تسلیم اراده آنان باشند. چنین آرزویی خیال است و محال است و جنون.
اما چند نکته مختصر در مورد روشنفکران حاشیه نشین همچون حقیر و فقیر که از هزاران کیلومتر دور از وطن در آسایشگاه اروپا و امریکا که حداقل لقمه نانی بی زحمت فراهم است نشسته ایم و در مورد باید و نباید وطن و در مورد آینده وطن قلمفرسایی می کنیم و حتی تعین تکلیف می کنیم.
عده یی از این روشنفکران که زمانی انترناسیونالست بودند و به جهان وطنی اعتقاد داشتند و یاهم به وحدت امت اسلامی اعتقاد داشتند و عدل الهی را در سراسر جهان می خواستند مستقر سازند و امیر المومنین مورد نظر آنها اگر نه در جهان حد اقل در کشورهای اسلامی امیر مردم باشد، امروز در منگنه قوم، قبیله و منطقه گیر مانده اند و نوشته ها و تحلیل های شان را که می خوانی تعفن قومگرایی فوراً مشامت را می آزارد و می دانی که تحلیل گر سیاسی نه با دلسوزی به مردم کشور بلکه بخاطر تعین حق قوم معین و منطقه معین قلم بدست گرفته و کوشیده که همه سیاهی ها را به غیر خودی ها نسبت دهند. مخصوصا این موضعیگیری ها در مورد انتخابات ریاست جمهوری و کاندیدان مطرح انتخابات بیشتر مطرح می گردد و روشنفکران ,کاندیدان را نه از لحاظ شایستگی،اهداف و برنامه ها بلکه از نظر تعلقیت قومی و منطقوی در زیر زره بین قرار داده اند.
دو چهره عمده در انتخابات موجود داکتر عبدالله عبدالله و داکتر اشرف احمد زی این باردر صورتیکه پلان های پنهان و سناریوی قبلاً تنظیم شده وجود نداشته باشد یکی از این کاندیدان ریئس جمهور آینده افغانستان است. اگر تبصره ها، تحلیل ها و یادداشت ها را در سایت های افغانی مطالعه نمائید و یا در صفحات اجتماعی فیسبوک ملاحظه نمائید در می یابید اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران تاجک تبار از داکتر عبدالله حمایت می نمایند و اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران پشتون تبار از داکتر اشرف غنی حمایت خود را ابراز می دارند. روشنفکرانیکه ظاهراً هردوی این شخصیت ها را تایید نمی کنند در ترسیم آینده کشور چنان باعینک سیاه بدبینی می نگرند که گویا با شروع کار ریس جمهور آینده کشور بدبختی ها و فلاکت مردم ما را فرا می گیرد، اقتصاد ورشکسته می شود، نیروهای مسلح از هم می پاشد،نیروهای مخالف دولت اگر نه در همه کشور در بخش های وسیعی تسلط می یابند و غیره.
جالب اینکه این تحلیل گران عینک پوش باز هم اگر به پشتون ها رابطه دارد با کامیابی داکتر عبدالله این بدبختی ها را عمیقتر و سیاه تر می بینند و اگر تاجک تبار است با موفقیت داکتر اشرف غنی احمدزی دره بدبختی را عمیقتر و سیاه تر تصور می کنند. روشنفکران ازبک و ترکمن و هزاره هم بنابه موضعگیری رهبران قومی، یکی از این کاندید ها را تایید و دیگرش را تا حدیکه بتوانند با رنگ سیاه می آلایند. از همین حالا باید تصریح نمود که این حکم در مورد همه روشنفکران صادق نیست هستند فراوان روشنفکرانیکه هم از موضع چپ دیروز و یاهم از موضع راست دیروز هنوز هم به انترناسیونالیزم و وحدت امت اسلامی اعتقاد راسخ دارند و در قضایای کشور نیز حد اقل منفعت عمومی مردم را مطابق ایدیالوژی و مفکوره خود در نظر می گیرند نه منافع نا چیز قومی و قبیلوی و منطقوی.
می خواستم در مورد روشنفکران حاشیه نشین با مثال های مشخص و با نقل قول از نوشته های این ارجمندان یادداشت خود را خاتمه بخشم، اما بمنظور جلوگیری از ائتلاف وقت خواننده و رنجش بیجای دوستان عزیزم که اکثر شان را از نزدیک می شناسم و امروز با نوشته ها و تحلیل های شان در می یابم که یا شناختهای قبلی نا درست بوده و یا دوستانی در آسایشگاه غرب به نظریات تازه یی رسیده اند که من عقب افتاده ازین کاروان بایست فاصله های دیگری طی کنم تا بتوانم همقدم این دوستان شوم. اما از آنجاییکه خود را به مردم شریف افغانستان متعلق می دانم و با عشق سرشار به سرنوشت وطنم می کوشم نظریات خود را مبرا از تعصب و تبعیض حقیر قومی و منطقوی ابراز می دارم فکر می کنم رسیدن به آن دوستان برای من مقدور نیست