ابراهیم ورسجی
مشکلات امریکادرافغانستان
افغان فروخته نمی شود؛اماکرایه می شود
مقوله ی انگلیس
برای پنجابی فرمان بده،به سندهی اعتماد نکن،برای بلوچ احترام کن وبرای پتان / پشتون پول بده تارام شود
مقوله ی کاربردی انگلیس ها درهند بریتانیا
درافغانستان،توان بسیاری برای براندازیی دولت وجود دارد؛امان توان سازندگی نه
نکولاس برینگتن،نویسنده وسفیرسابق انگلیس درافغانستان وپاکستان
ابراهیم ورسجی
22-4-1393
این نوشته ،با وجود این که، عنوانش "مشکلات امریکا درافغانستان" می باشد؛اما درکناربحث درباره ی دشواری های خود ساخته ی آن کشورودست نشاندگانش درکابل،به ضعف ها وندانم کاری های خودافغان ها بویژه فرهنگیان،روشنفکران وسیاست کاران درون- بیرون – سیستمی شان هم پرداخته می شود.بنابراین،بحث را از تقلب گسترده دردوردوم انتخابات ریاست جمهوری توسط کرزی وکمیسیون انتخاباتی زیرفرمانش بخاطرتعلل درانتقال قدرت وتخریب فرایند سیاسی – بظاهردموکراتیک می آغازم که بحران تازه ی رابه دیگربحران های جاری درافغانستان افزوده است.بحرانی که امریکاودیگرکشورهای غربی رانگران ساخته است.درواقع،همین نگرانی ای برخاسته ازتقلب در انتخابات بود که سبب شد امریکا روزجمعه 11ژوئیه – 20سرطان،،جان کیری،وزیرخارجه ی خود رابه کابل بفریستد تابه مهاربحران بپردازد.طوریکه رسانه های درون مرزی وبیرون مرزی ازمصاحبه ی وزیرخارجه ی امریکا درکابل گزارش کردند،بعد ازدو روزگفت وگوباکرزی وآقایان غنی وعبدالله،کاندیدهای انتخابات تقلب زده، روزشنبه12ژوئیه – 21سرطان، درموارد ذیل، زیرنظربا دار میان هردو کاندید توافق به عمل آمد:نخست،همه ی آرای واریزشده به صندوق هازیرنظرنمایندگان سازمان ملل ونماینده های کاندیدها بازشماری شود.دوم،آرائی ولایت ها راناتووآیساف در24ساعت آینده به کابل بیاورند.سوم، دکترغنی ودکترعبدالله ازکرزی بخواهند که مراسم ازپیش تعیین شده برای انتقال قدرت را تابازشماریی آراء به تعویق بیندازد.چهارم، دربازشماریی آراء هرکسی که برنده شود، به حیث رئیس جمهور حکومت وحدت ملی تشکیل دهد.به این معناکه،افغانستان بازهم یک حکومت ائتلافی متشکل ازهردوکاندید خواهد داشت،یاباتغییرقانن اساسی،اولی رئیس جمهورودومی نخست وزیرخواهدشد.
دررابطه به دشواریی سیاست افغانی امریکا که حتا درکارهای که سیاسی های افغانستان باید انجام دهند ونمی توانند انجام دهند،دست اندازی نماید؛مانند دست اندازی درمهاربحران زاده ی تقلب انتخاباتی.به صراحت باید گفت که، ازهمان آغازمبارزه باتروریسم ورئیس جمهورساخته شدن کرزیی فاسد- ذهن پریشان - نابکار توسط جورج بوش وتونی بلیر،رئیس جمهورپیشین امریکا ونخست وزیرپیشین انگلیس، روشن شده بود که افغانستان با این رئیس جمهورنالایق ودسته ی فاسد - نابکارِ حاکم ساخته شده ی جورج بوشی، به دولت سازی، ثبات سیاسی، توسعه ی اقتصادی ونابودیی تروریسم نایل نمی شود.دشواریی قابل پیش بینی که به کمبود شناخت امریکا ازاوضاع پیچیده ی افغانستان وحکومت گران نابکاردست شانده اش گره خورده است.دراین زمینه، نکته ی بنیادی وسرنوشت ساز این است که، امریکا چه پیش وچه پس ازبراندازیی تروریسمِ طالبان – القاعده – آی اِس آی؛تاکنون،بادشواری های زیرمواجه می باشد؛ دشواری های که زمان،توان مالی ونیروی بشریی زیادی افغانی وغربی رابخاطردستاورد ناچیزقربانی کرده است:نخست،کمبود شناخت امریکا ازاوضاع اجتماعی- فرهنگی-اقتصادی- سیاسی ودرواقع عمق بحران افغانستان.دوم،بخاطرهمان کمبود شناخت،امریکا درافغانستان کسانی رازیراداره ی کرزی به قدرت رساند که بحران سازبودند تابحران سوز.سوم،کمبود شناخت امریکا ازبازیی دوگانه ی پاکستان که هم درکمپ مبارزه باتروریسم متحد امریکامی باشد وهم همکاریی نزدیک با تروریستان علیه امریکا وافغانستان دارد.
دررابطه به اصل نخست،باید گفت که امریکاپیش وپس ازتهاج ارتش سرخ به افغانستان،ازعینک پاکستان به سوی افغانستان می نگریست. درواقع،همین نگرش ازعینک پاکستان به سوی افغانستان، نه ازعینک خود افغان ها،هم باعث بحران سیاست افغانی – پاکستانی امریکا وهم باعث ایجاد دشواری های بی شمار برای مردم افغانستان شد.به طورنمونه،نگاه امریکاازعینک پاکستان به سوی افغانستان هم باعث عدم شناخت درست ازاین کشوروهم باعث دشمن آفرینی شد که نمونه ی آن درزیربازتاب داده می شود.برای مثال،امریکاازجهادی هاعلیه کمونیست ها وبعدن ازطالبان علیه جهادی هابه نفع پاکستان وزیان افغانستان حتاخودش کارگرفت ودرموقع ضرورت هردوی آن ها را باتطمیع پاکستان قربانی کرد.جالب این است که، همین سه گرایشِ کمونیست،جهادی وطالبانی به حیث زخم دیده ها ازسیاست غلط افغانی امریکا باتوان ها وظرفیت های گونه گون درمیدان کارزارافغانستان حضوردارند وآماده هستند که درموقع ضرورت ازباداردوگانه بازکرزی انتقام بگیرند.روشن است که، ازهرسه گرایش ،مرتدهای ایدئولوژیکِ هم کاسه ی کرزی درخدمت امریکامی باشند؛ درحالیکه،اغلب نامرتد شده ها نمی خواهند دشمنان داخلی وخارجی خود را ببخشند! جالب این است که، دراین دوگانه بازی،تنهاامریکاکوتاهی بدوش ندارد،بلکه جهادی ها وطالبان مرتدشده هم درایجاد وضعیت ناهنجارکنونی به این خاطرسهم دارند که هم دالرامریکا وحمایت سیاسی آن رامی خواهند وهم درصورت نرسیدن کمک به خود شان به جاهای دیگری تماس می گیرند تا پروسه ی درست یا نا درست دولت سازی وتوسعه ی اقتصادیی مورد نظرآن کشوررا درافغانستان مختل نمایند.به سخن دیگر،افغانستان محیط مساعدی برای دوگانه بازیی جهادی های منحط، طالبان تروریست،پاکستان،عربستان وایران علیه امریکا ومنافع بلند مدت مردمان کشورماشده است.
دررابطه به اصل دوم یابالاکشیدن کرزی ودسته ی فاسد- نابکارِدرنمایش زیرفرمانش،خالی ازفایده نخواهد بود اگرازگفته های رابرت گیتس،وزیردفاع سابق امریکا نقل وقول شود.گیتس درکتاب خود،"وظیفه" گفته است که پرسمان های زیرمشکلات امریکا درافغانستان می باشند:نخست،دم دمی مزاجی ونابسامانی کرزی.دوم،وزیران نادان.سوم،کشمکش میان حکومت کابل وولایت ها.چهارم،کمک ما یاامریکائی هابه مقام های فاسد حکومت کرزی دررشوت گیری وفساد پیشگی.درباره ی دم دمی مزاجی ونابسامانی کرزی همین بس است که تاکنون نتوانسته است درک نماید که چه مقامی دارد ومطابق آن سخن بگوید.ازهمه خنده دارتر،تناقضات درگفتاروکردارکرزی می باشد.بطورنمونه،به ارتباط امضای معاهده ی امنیتی با امریکا گفته بود که گردهمائی بزرگ / لویه جرگه برگزارمی کند.اگرجرگه ازامضای معاهده حمایت کرد،آن راامضامی کند.طوریکه دیده شد،جرگه ازامضای معاهده حمایت وکرزی خلاف فیصله ی آن ازامضای آن خود داری کرد.اگرچه کرزی باصطلاح خودش ژست ملی گرائی برداشت که گویاامضای معاهده خلاف خود گردانی افغانستان می باشد؛اماسوارآمدن وماندن کرزی برشانه های سربازان امریکای درکاخ ریاست جمهوری وماندن درآن برای 13ونیم سال و13روزالبته تازمان این نوشته،نشان می دهد که کرزی کیست؟ شاید عده ی ازنوکران پاکستان دردستگاه دولت که با دالرامریکائی چاق وخدمت به آی اِس آی می کنند برایش گفته باشند که معاهده را امضانکن،بابامی شوی! خوشبختانه که،مردم افغانستان دیگرنه باباهای دیروزراقبول دارند ونه هم کرزی نصب شده درصندلی ریاست جمهوری باطیاره های بی52 وحفظ شده بزورناتو- آیساف را می پذیرند!
اما درباره ی اصل سوم یا بازیی دوگانه ی پاکستان به حیث مشکل عمده ی امریکا درافغانستان، باید گفت که،این کشوربزرگ دوغفلت کرده است:نخست،بایگانی هند بریتانیا درلندن درباره ی پنجابی های حاکم برسیاست وارتش پاکستان رانخوانده است؛همچنان که، درباره ی شناخت سیاست کاران کرایه ی افغانستان چنان نکرده است.دوم،برای پاکستان باچشم پوشی ازکمکش به تروریسم وتباه کاری درافغانستان،کمک های بزرگ نظامی ومالی هم کرده است.مثلن،خانم کلینتن درکتاب خود"گزینه ی دشوار"که تازه پخش شده است،درباره ی پاکستان به حساب مطلع نکردن آن درپرسمانِ کشتن بن لادن،گفته است که"ازسال2001تاسال2011،امریکابرای پاکستان25میلیارد دالرکمک کرده است." جالب این است که،پاکستان بابهره برداری ازهمان کمک ها، طالبان افغانی رابازسازی،طالبان پاکستانی رابه حیث نیروی ذخیره ی پشت سنگرآن ها ایجاد وسیاست افغانی- پاکستانی خود راگرفتارمشکلات کنونی ساخت.بطورنمونه،دردوره ی زمام داری مشرف،بودجه ی وزارت فرهنگ بلوچستان دوصد میلیون کلداروبودجه ی وزارت امورمذهبی آن دوازده صد میلیون کلداربود.روشن است که،هزارمیلیون کلدارآن بودجه،بودجه ی طالبان افغانی بود.اینکه چه قدرپول ازطریق بودجه ی وزارت امورمذهبی ولایت سرحد، برای طالبان هزینه شده بود ومی شود،به حساب نفوس بلوچستان وسرحد قابل تخمین می باشد.
بهرحال،پاکستانِ دوگانه بازکه خیر،پرسش بنیادی این است که چرا امریکا ازبایگانی هند بریتانیا درلندن درباره ی توان وناتوانی سیاست کاران افغانستان بهره برداری نکرد تا درپیشبرد کارهای خود مانند انگلیستان موفق شود؟ دراین بخش ازنوشته که تماس به ناتوانی سیاست کاران افغانی دارد ودرزیرعنوان هم مقوله های ازانگلیس ها بازتاب داده شده است،به برداشت های خوب وناخوب انگلیس ها ازافغان ها اشاره می شود.شایان توجه است که،درگام نخست تمرکزانگلیس هابرناتوانی سیاست کاران پتان یاافغان درهند بریتانیا بود؛ ودرگام دوم است که، به سیاست کاران دغلکار افغانستان می رسد.بطورنمونه،این مقوله ی انگلیس که به پنجابی فرمان بده،به سندهی اعتماد نکن،به بلوچ احترام کن وبرای پتان / پشتون پول بده تاکارهابه پیش برود؛عملن درهند بریتانیا کارآمد واقع شد.دردوره ی پسا استعماری یا درپاکستان، اگربوتوهای پدرودختر ازولایت سنده کشته شدند،بلوچ ها اکنون باپاکستان درجنگ هستند ورهبرخود،سردار محمداکبربگتی راشهید دادند؛برخلاف،پشتون های سیاست کارچه پشتونستان خواه وچه پاکستانی دوست،ازاولی،ولی خان- اجمل خان مزدورانِ متوفا واسفند یارولی خان- محمودخان اچکزای، مزدوران زنده که بسازارتش پاکستان می رقصند؛ازدومی،عمران ،نوکرنظامی هاساخته شد،وپنجابی هاهم غیرازجنگ علیه تروریسم درهمه زمینه ها نوکرخوبی برای انگلوساکسون هاتاکنون ثابت شدند؛نشان می دهد که انگلیس ها درمقایسه با امریکائی ها درشناخت سیاست کاران پشتون منطقه بسیارموفق بوده اند.ازسوی دیگر،پنجابی هاهمان اندازه که درفرمان برداری ازانگلیس وامریکاموفق ازآب درآمدند؛دوچند، دربهره برداری ازپشتونستان خواهان خود وکلاه گذاری برسرپشتونستان خواهان افغانستان یابهره برداری ازآن هابرای منافع خود هم کامیاب شدند.مثلن،بی نظیربوتوازببرک کارمل درخواست کمک مالی کرده بود.کارمل به نجیب الله،رئیس خاد/خدمات امنیت دولتی هدایت داده بود که تماس بگیرد وازبی بی بخواهد که ازچه طریق کمک صورت بگیرد.چون شخص واسطه خان عبدالولی خان بود، واسطه موضوع راپیش ازبی نظیر،به آی اِس آی گفته بود.ازاین رو،بی نظیربه نجیب الله پیام داد که پیام شمارا ازطریق آی اِس آی دریافت کردم.بنگرید! پشتونستان خواه مورد تایید حکومت کابل،متحد شبکه ی اطلاعات نظامی پاکستان ثابت شد.پرسمانی که نشان می دهد پول ومعامله گری های زیرزمینی درسیاست پشتون های سیاسی تاچه حد تعیین کننده می باشد؟
بهرحال،باوجود این که،انگلیس ها درتطمیع ومهارسیاست کاران منحط پشتون بسیارموفق بوند؛به گونه ی آن ها پنجابی های دست پرورده – زیرفرمان شان هم موفقانه برآمد کردند.ازسوی دیگر،هم انگلیس وهم پنجابی ها بامردم مرکز- قانون گریزپشتون دشواری های فراوانی خود را داشتند ودارند.به سخن دیگر،همان گونه که انگلیس هاسیاست کاران پشتون را ازطریق پول خریده وبکارگماشته بودند،ازمردم گردن کش پشتون غافل نمانده برای آن ها البته غیرشهری هایشان درمناطق قبیله نشین،ایف سی آریامقرررات جنائی مرزی وضع وبه اجراگذاشتند که تاکنون در7ایجنسی زیراثرحکومت فدرال پاکستان یعنی:اورکزای،کُرم،باجور،مومند،خیبر، وزیرستان شمالی وجنوبی به حیث قانون قابل اجرامی باشد.برای وحشت بار بودن این قانون،تنهابه بازتاب یک بند آن بسنده می نمایم وآن این که،اگریک پشتون سرکش قبیلگی دست به تخلف علیه حکومت وتاسیسات حکومتی درمنطقه ی قبیلگی بزند،حکومت خانه ومحله ی اورابه خاک برابرمی کند، تاکسی جرئت تخطی کرده نتواند.مثلن،نادرخان زخاخیل ، یک رئیس قبیله، درزمان حضورارتش سرخ درافغانستان به کابل پناهنده شده مردم خود رابه شورش علیه نظم ومقررات ایف سی آری – انگلیسی – پاکستانی تشویق کرد.برای کیفردهی به آن رئیس قبیله، ژنرال ضیاءالحق،رئیس جمهورپاکستان به نماینده ی سیاسی حکومت مرکزی یاپالیتیکل ایجنت دستورداد تاهمه داروندارخودش وقبیله اش راویران کند که کرد.مدتی بعد که آن رئیس قبیله توبه کرده به پاکستان برگشت،حکومت نظامی پاکستان ازپول های جهاد افغان هابه اوتاوان پرداخت.
طوریکه گفته شد،باید تاکید کرد که این بازتاب داستان درد ناک خیانت سیاست کاران پشتون ومظلومیت مردم قبیلگی آن هامی باشد که اکنون درادامه ی ستمگری های قبلی، نظامی های پاکستانی ایف سی آرراباشریعت وتروریسم طالبانی جمع کرده مردم افغانستان را بطورعام وپشتوزبان های دوطرف خط دیورند رابطورخاص توسط طالبان شکنجه می دهند.ازهمه غمبارتراین که،امریکا در13سال و6ماه و13روزیکه زیرنام مبارزه باتروریسم درافغانستان حضورنظامی دارد وحکومت فاسد ونابکارکرزی رابه ارمغان ولرزان سرجانگاه داشته است، نخواست یانتوانست دردوزمینه ی زیر:نخست،دولت سازی وتوسعه ی اقتصادی درافغانستان .دوم، بهبود وضع زندگی اجتماعی مردمان قبایل آن سوی خط دیورند،کاری سود مندی انجام دهد.درحقیقت،وضع ناگوارپشتون های شرق خط دیورند وپشتونستان خواهی ریاکارانه ی پشتونیست های مزدورپاکستان درکابل،کاری کرده است که تروریسم بومی وغیربومی باسرپرستی نظامی های پاکستانی با نیروی بشریی ارزان قیمت پشتون های درمانده درآن سوی مرزدیورند قوت گرفته مردم بی گناه به شمول نظامی های افغانی- امریکائی راکشته ومانع نظام سازی درافغانستان می شوند.ازسوی دیگر،توجه به این مقوله ی انگلیسی که"افغان فروخته نمی شود،بلکه کرایه می شود"؛جمع این سخن نکولاس برینگتن،سفیرقبلی انگلیستان درکابل واسلام آباد که"درافغانستان،توان برای براندازیی دولت بسیاروبرای ساختن آن صفرمی باشد"،نشان می دهد که امریکا دراین کشورباچه مشکلاتی روبرومی باشد؟
باتوجه به چنان تعریفی ازسیاست کاران افغان توسط انگلیس ها،روشن است که کرزی ودسته ی تاریخ زده وتاریخ تیرشده اش بانهایت ذلت ورسوایی ازطریق کمیسیون حکومتی ای انتخابات هم برای مردم افغانستان وهم برای بادارخود امریکا مشکل تراشی وبحرانزائی نمایند که کرده اند.بحرانزائی که ازاصل کرایه شدن سیاست کاران افغان به گفته ی انگلیس هاحکایت می نماید.به این معناکه،کرزی ودسته ای فاسدش که تاکنون دراجاره ی امریکابوده اند؛چون تاریخ شان نزد آن کشور تیرشده است،باکرایه شدن مجدد توسط پاکستان و...می کوشند بحرانزائی کنند که نماد آن تقلب شرم آوردرانتخاباتِ دوردومِ ریاست جمهوری می باشد که مردم افغانستان راسردرگم وواشنگتن را واداشت که بافرستادن جان کیری، وزیرخارجه ی خود به کابل،چاره اندیشی نماید.ازهمه مسخره تراین که،کرزی پس ازاعلام توافق دکترغنی ودکترعبدالله،به باورتیره وسیاه خود خیز ملی گرائی برداشته این شعراقبال راخوانده است:به آن ملت خداوند سروری داد / که تقدیرش بدست خویش بنویشت / به آن ملت سروکاری ندارد / دهقانش برای دیگران کشت! کرزی چنان بی شرم شده است که نمی تواند موقعیت خود وکشوررا درک نماید! مگرکرزی فراموش کرده است که رابرت گیتس،وزیردفاع سابق امریکا درباره اش چه گفته است؟گیتس:کرزی گه گاهی ادای مستقل بودن می کند؛اما بداند که دست نشانده ی ما است! درواقع،کرزی باخوانش شعراقبال که خلاف وضع کرزی وموقعیت کنونی افغانستان می باشد؛نشان می دهد که واقعن افسارکنده است.همین که ازبیشترازدوسده بدین سو،حکومت های افغانی رابه ترتیب:هند بریتانیا،اتحادشوروی،پاکستان واکنون امریکا تمویل وسرپرستی می نماید، و افغانستان درمیان 192عضوسازمان ملل، تنها بامغلستان،جنوب سودان،صومالی وبوتان،هم سویه می باشد،دیگرجای برای ملی گرائی،خود ستائی،قهرمان سازی وباباسازی های دروغین باقی نمی ماند!!
ازاین رو،دراخیر،ازداخلی های کارفهم وخارجی های درگیردربحران جاریی افغانستان می خواهم که برای بهبود وضع حکومت داری ومهارتروریسم بکارهای زیردست بزنند:نخست،داخلی های سیاسی وفرهنگی درهرسویه وسطحی ازدانش وقدرت که هستند؛ بدانند: همین که، نزاع میان کاندیدهای ریاست جمهوری افغانستان راهم باید وزیرخارجه ی امریکامهارنماید؛دیگرتوان،عرضه وعزتی برای آن ها باقی نمی ماند! آری، باید چنین بی عزتی آن هم پس ازانتخابات صورت می گرفت؛به این خاطرکه،مردمی که آدم نالایق- فاسدی مانند کرزی ودسته ی غارتگرش راموقع داده اند به کمک خارجی هابیایند وبیشترازسیزده سال به کشوربه گونه ی خنده آور- بحرانزائی فرمان رانده کمک های جامعه ی جهانی راتلف وغارت ودراخیرین برهه ولحظه هم لویه جرگه وانتخابات ریاست جمهوری راباتقلب بازیچه ومسخره نمایند،سزاوارچنین بی عزتی ای می باشند! بهرصورت،پرسش بنیادی این است که قبول بی عزتی توسط سیاست کاران بی عزت – خود فروخته - چپاولگر تاچه زمانی؟پاسخ این پرسش تنهااین گونه داده می شود که بحث ها درباره ی سیاست وحکومت داریی خوب ورفتن به سوی خود گردانی ازتئوری به میدان عمل برده شوند.کاریکه فداکاریی ژرف می خواهد.درغیراین صورت،به گفته ی شاعر:اگراین مکتب است اواین ملا / وضع طفلان خراب می بینم! دوم،امریکا باید بداند که بالاکشیدن کرزیی نالایق وفاسد ودسته ی غارتگرهمکارش به قدرت سبب شد که هم زیان های بی شمارمالی وجانی بادستاورد ناچیزداشته باشد وهم مبارزه باتروریسم شکست بخورد.ازاین سبب،برای امریکاپیشنهاد می نمایم که بداند که مردم افغانستان ازحکومت فاسد کنونی بسیارخسته شده اند وبخشی کمی از آن هابخاطرانتقال آرام قدرت ورفتن به سوی حکومت خوب رائی داده اند؛درحالیکه،بخش بزرگ مردم تماشاچی ،ناامید وحیرت زده مانده اند.بنابراین،آشکاراست که حکومت خوب بارئیس – وزیرشدن بقایای حکومت کرزی که دراطراف کاندیدهاجمع شده اند،تشکیل نمی شود.روشن است.درصورت شکل نگرفتن حکومت خوب،دوتحول زیردرافغانستان قابل پیش بینی می باشد:نخست،حکومت فاسد کرزی باتغییرچهره دربالا ادامه میابد.دوم،درصورت ادامه ی آن،بحران ژرفتر وتروریسم درحالیکه تندروی تمام خاورمیانه رافراگرفته است؛درافغانستان بیشترازحالت کنونی فربه می شود.ازاین رو،کمک امریکابا سیاست کاران غیرمفسد،فرهنگیان وروشنفکران افغانستان درجهت شکل دهی حکومت مردمی – درست کار- کارآمد – خود گردان؛تنهاراهکارباقی مانده وروی دست می باشد.