ابراهیم ورسجی
مهاربحرانِ زاده ی تقلبی انتخاباتی درافغانستان؛توجه جدیی جامعه ی جهانی رامی طلبد
فراخوانِ جمعی ازفرهنگیان وروشنفکرانِ افغانستان
روزیکشنبه29ماه جون2014-8ماه سرطان1393
چون، جامعه ی افغانستان هنوزکوله بارغم ومصیبتِ ناشی ازحکومت های خود کامه ،جنگ های طولانی وتروریسم زاده ی آن رابخوبی پشت سرنگذاشته است؛درنتیجه،فضای فکری- سیاسی- روانی همراه بابد بینی وتوطئه انگاری، فرهنگ سیاسی این کشوررافراگرفته است.به این معناکه،جنگ های ناشی ازتجاوزخارجی ،درگیری های گروهی وتروریسمِ همراه بابهره برداری های سیاسی- گروهی ازمسایل قومی- مذهبی- سمتی،توسط فرصت طلبان وقدرت خواهان،فرهنگ سیاسی افغانستان رابسیارتمرکزگرا،بیمار،بدگمان،وآسیب پذیر دربرابر تئوری توطئه وگسترش همگانی آن ساخته است.فرهنگی سیاسی که درآن کم ترواقع بینی،احترام به خواست مردم وپذیرش سخن وموضع مخالفان سیاسی جای دارد.اگرچه نگرش وساختار کهنه ی سیاسی- خودکامه به شمول فرهنگ سیاسی تمرکزگرا- بیمار- توطئه پذیر - توطئه ساز درنتیجه ی جنگ هاعلیه ناخودی ها وخودی ها ،فن آوریی اطلاعاتی مدرن وگسترش رسانه های آزاد دیگرگون یاکمرنگ شده است؛اما،هنوزهم عواملی مانند:انحصار گرائی شکست خورده درسیاست،تفنگ سالاری ،بقایای بنیاد گرائی مذهبی وکمونیستی بجای تن دهی به واقعیت های عصروزمان،بدرجه های کم وزیادهم به تئوری توطئه متوسل می شوند وهم درسرراه دموکراسی،انتخابات شفاف، پذیرش اندیشه وموقف مخالف وتامین حقوق بشربه بهانه های گونه گون سنگ اندازی می نمایند.
بطورنمونه،اگربرای درس گیری از گذشته ی ناشاد برای امروزبحرانی وآینده ی با دورنمای کمترروشن، نگاهی به گذشته ی نزدیک بیندازم؛ روشن می شود که، ناتوانی نظام سیاسی- خانوادگی- انحصاگر- دیگراندیش ناپذیر درقالب شاهی وجمهوریت درهمسازی بانیازهای عصروزمان جاده سازی برای جمهوریی دموکراتیکِ مانند خودش مخالف ناپذیرِوابسته به شوروی وشکست کمونیسم روسی جاده سازی برای جهادی گری وجهادی گریی بدفرجام جاده سازی برای طالبان وتروریسم کرد. واین اخیری هم، جاده صاف کن برای جنگ علیه تروریسم وایجاد نظام جمهوریی مدعی دموکراسی بریاست کرزی،شخصی ناتوان ونالایقی شد که ازعهده ی هرکاری برمی آید؛مگرریاست جمهوری آن هم درکشوری که بخاطرجنگ،تروریسم،دست اندازی های قدرت های دورونزدیک،مدیریت دشوارِ آن ایجاب شخصیت کارکشته - درستکارودسته ی ازمدیران مجرب وباتد بیر را می کرد.چون امریکا وبریتانیا،پیشگامان مبارزه علیه تروریسم آگاهی درستی راجع به اوضاع سیاسی- اجتماعی افغانستان نداشتند وعلت کمبود آگاهی شان هم به این مسئله برمی گشت که درچهاردهه ی گذشته ازعینک پاکستان به سوی کشورما نگریسته بودند؛بنابرآن،بابلند کردن کرزی نابکاردرقدرت، درواقع کاری کردند که 13ونیم سال جنگی کم نتیجه علیه تروریسم نمایند.جنگی که هم درمهار تروریسم وهم درتثبیت حکومت فاسدِ کرزی طوریکه لازم بود موفق نشد. روشن است که، علت ناکامی امریکا وانگلیس درمبارزه علیه تروریسم ودولت سازی درافغانستان،بالاکشیدن شخص نالایقی مانند کرزی وهمکاران نابکار- غارتگرش می باشد که هم دموکراسی را درافغانستان مسخره کردند وهم کمک به بازگشت تروریسم نمودند وهم بحران پساانتخابابات کنونی را زمینه سازی کردند.
درواقع،شکل نگرفتن نهادهای کارآمدِ دولتی،شکست یاکم نتیجه شدن جنگ علیه تروریسم وپایه نگرفتن فرهنگ ونظام دموکراسی درافغانستان،بدوعامل زیربرمی گردد:نخست،ناتوانی وبی باوریی کرزی وتیمش به دموکراسی وحکومت قانون.دوم،بهره برداریی سیاسی – مالی متعصبانِ سمت گرا وتفنگ سالاران ازناتوانی اودرمدیریت سیاسی کشور.روشن است که ریاست کرزی وشکل گیریی حکومتش هم درنتیجه ی یک فرایند خام وشتاب زده صورت گرفت وهم باقانون اساسی تمرکزگرا،همه صلاحیت ها رادردست ناتوان اوودسته های متعددِ متعصب- سمت گرا،جنگ سالار،قاچاقچی وغاصب قرارداد.ازاینکه،ازهمان آغاز،کرزی ودارو دسته اش به حمایت مردم متکی نبودند و به کمک نظامی های امریکائی-انگلیسی برشانه ی مردم افغانستان بارکرده شده بودند،دست بدوکارزیرزدند:نخست،هم دموکراسی مآبی وهم باساخت کمیسیون انتخاباتی- گوش به فرمان،از2002تاکنون درهمه انتخاب های ریاست جمهوری،شورای ملی وشوراهای ولایتی باپرداخت پول ازجیب مالیه دهندگان غربی وافغانی دست به تقلب زدند که نتیجه ی آن لاغرشدن دموکراسی ،فربه شدن حکومت داریی فاسد وبازگشت تروریسم می باشد.
ازاین سبب که،تقلب ها دردورهای اول ودوم انتخاباتِ ریاست جمهوری درسال های 2004و2009که دومی بسیارشرم آوربود؛ایجاب این رامی کرد که دردورسوم تکرارنشود.بدبختانه ،درانتخابات 5آریل-16حمل ودردور دوم آن14جون-24جوزا،گمانه زنی این بود که کمیسیون انتخاباتی به گونه ی دربرگزاری انتخابات وشمارش آراء عمل نماید که شک وگمانه زنی ها ایجاد نشود.زیراکه که، درافغانستان فرهنگ سیاسی ای تمرکزگراوانحصارطلب،چنان درگرایش های سیاسی- مذهبی- قومی حتا درون قومی افغانستان بی اعتمادی وبدگمانی ایجاد کرده است که جزوی ترین تقلب کاریی می تواند بزرگ ساخته شده بلوا ایجاد نماید.بانهایت اندوه،کمیسیون انتخابات درریزش وشمارش آراء وناکارآمدی دررسانش برگه های راءی دهی به برخی حوزه های انتخاباتی چنان ناکارآمدی نشان داد که توسط بازی گران سیاسی،به جهت گیری به نفع یک کاندید وراه اندازیی توطئه علیه کاندید دیگر تعبیرشد.ازسوی دیگر،حضور افراد متعصب وسمت گرا درکمیسیون انتخابات وناکارآمدیی رئیس کمیسیون درمدیریت آن ها ویاهمسوی با آن ها،درجریان شمارش آراء مسئله سازشد.مثلن،دریک مورد رائی های واریزشده به حساب محترم داکترعبدالله رابسیارنشان می داد ورای های واریزشده به حساب محترم داکتراشرف غنی راکم وباردیگر،برعکس عمل کرده شبهه آفرینی کرد.ازهمه مهم تراین که،وقتی که ماجرائی تقلب کاریی امرخیل رونماشد،وبدنبال آن نوارهای افشاگرانه دردنیای مجازی پخش شد،این گونه ذهنیت ایجاد کرده شد که کمیسیون وحکومت کرزی به محترم داکترعبدالله خیانت وبه محترم داکتراشرف غنی خدمت می کنند.مسئله ی که درست یا نا درست تیم محترم داکترعبدالله رادربرابرکمیسین انتخابات قرارداد وکاربه تظاهرات خیابانی کشید.
اکنون که تیم محترم داکترعبدالله ازکمیسیون انتخابات سلب اعتماد کرده البته به این بهانه که رئیس جمهوروکمیسیون انتخابات درصدد رئیس جمهوراعلام کردن محترم داکتراشرف غنی غنی برآمده اند،آقای داکترعبدالله اعلام کرده است که اگرکرزی وکمیسیون انتخاباتی اش آقای داکتر اشرف غنی را رئیس جمهوراعلام نمایند،آن را نمی پذیرد وتشکیل کابینه ی مخالف آن می دهد؛وتظاهرات هم توسط طرفداران آقای دکترعبدالله درکابل وشهرهابراه انداخته شده است.بنابراین، وضع سیاسی کشوربه سوئی بحران می رود.ازاین رو،به نفع جامعه ی جهانی بویژه امریکا وملل متحد ،نهادهای کم خون جامعه ی مدنی واحزاب سیاسی بی شمار،فرهنگیان و روشنفکران افغانستان است که نگذارند وضع ازکنترول بیرون شود.ما که می گوئیم نباید وضع ازکنترول بیرون شود؛هدفمان این نیست که جامعه ی جهانی به نفع کاندید خاصی اقدام شتاب زده نماید.نه خیر،هد فِ ما دومسئله ی زیرمی باشد:نخست،یک پروسه ی بیماروکم خونِ دموکراتک درافغانستان درزیرسایه ی حضورنظامی کشورهای غربی به تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد براه انداخته شده است،پروسه ی که درادامه ی موفقانه ی آن، هم مرگ تروریسم نهفته است وهم تقویت همسوئی شکنده ی مردم افغانستان.دوم،ادامه ی بهترپروسه ی دموکراتیک که باعث شکل گیریی حکومتی مورد حمایت مردم واقع شود ورائی دهندگان باورکنند که به رائی هایشان خیانت نشده است،دوکارزیرابخوبی کرده می تواند:نخست،انتقال آرام قدرت راممکن می سازد.دوم،میخ دموکراسی وحکومت مردمی ودرواقع تخم حاکمیت قانون را درزمین خشک وشوره زارافغانستان جنگ زده وگرفتارتروریسم می پاشد.
ازاین رو،برای جامعه ی جهانی،حکومت کرزی،کاندیدها،انجمن های فعال جامعه ی مدنی ،احزاب کم خون سیاسی،فرهنگیان ،روشنفکران وروزنامه نگاران افغانستان پیشنهاد زیرراپیش کش می نمائیم:نخست،جامعه ی جهانی بویژه امریکا باید بداند که پروسه ی دموکراتیکی راکه درافغانستان پساطالبان به بهانه ی جنگ علیه تروریسم درزیرسایه ی ناتووآیساف،راه اندازی وبالای آن هزینه هم کرده است؛بسیارشکننده می باشد.شکنند گی که باعقب نشینی ناتووپایان ماموریت آیساف دراخیر2014،ذهنیت طالبی وتقلب کاریی کرزی ودارودسته اش ازطریق کمیسیون انتخابات درشمارش آراءهمراه با تروریست پروریی پاکستان بیشترازپیش آسیب پذیرشده،حتاممکن است ضرب صفر شود.ازاین رو،لازم است که امریکا وسازمان ملل بکوشند که کرزی وداردسته ی متعصبش که نان ازغرب می خورند وکاربرای پاکستان می کنند،ازطریق کمیسیون انتخاباتی دست ساخت خود آن رافلج نه نمایند.دوم،برای اینکه بحران کنونی مهارشود،ملل متحد درحضورنماینده های هردوکاندید ومسئولان کمیسیون انتخابات،رائی شماریی مجدد نماید.سوم،آقایان،داکترعبدالله وداکتراشرف غنی اجازه ندهند که افراد متعصب – سمت گرادرتیم شان برای هدف های روزمره ی سیاسی به مسایل قومی- سمتی یدک بکشند.چهارم،هردو کاندید رقیب ازآغازحکومت داریی کرزی تاکنون باهم کارکرده ویک دیگرراخوب می شناسند؛ازاین رو،به گفت وگوهای باهمی دست زده هم درمهاربحران کنونی وهم درباره ی حکومت آینده باهم همکاری نمایند.ازجانب دیگر،حکومت فاسد کرزی چنان فساد کاری کرده که غلبه برآن بدون کمک باهمی کاندیدها وهمه ی مردم دشوارمی باشد.پنجم،کرزی باید بداند که تاریخ مصرفش گذشته وبکوشد که محترمانه میدان رابرای جانشینش که ازصندوق های آراء پس ازبازشماری زیرنظرسازمان ملل طوریکه گفته شد بیرون می شود،جا خالی نماید.ششم،برپایه ی اخیرین اعلامیه ی وزارت عدلیه،افغانستان دارای50تا60حزب سیاسی ثبت نام شده می باشد.اگراین شمارحزب های سیاسی درپارلمان حضورندارند که خیر،درهمراهی با420انجمن ثبت نام شده ی جامعه ی مدنی،درجهت مهاربحرانی ناشی ازتقلب انتخاباتی وارد معرکه شده هم حضورخود را درعرصه های سیاسی- اجتماعی- فرهنگی کشور نشان دهند وهم به کرزی وافراد زبان درازتیم های کاندیدها ومسئولان کمیسیون انتخابات بگویند که تمام گفتاروکردار تان زیرذره بین مردم وجامعه ی جهانی می باشد وهرگونه تخطی وفریب کاری به زیان خود تان می باشد.روشن است.اگراین تعداد حزب سیاسی وانجمن های جامعه ی مدنی دست بدست دهند،تاثیرشگرفی برروند شفاف سازیی نتیجه ی انتخابات وروند بعدیی انتخابات شورای ملی می گذارند.هفتم واخیری هم نقش فرهنگیان، روشنفکران وروزنامه نگاران است که ازدوطریق می توانند براوضاع اثرگذاشته درمهاربحران کمک نمایند:نخست،ازطریق رسانه های شنیداری ودیداری باپخش اعلامیه ها ونظریه پردازی ها هشداردهند وآینده ی بهترراترسیم نمایند.دوم،ازطریق اعضای باسواد پارلمان وشبکه های اطلاع رسانی برروند جاری درکشور اعمال نفوذ نمایند.درغیراین صورت،حزب های کم خون سیاسی،انجمن های بی شمارجامعه ی مدنی،فرهنگیان،روشنفکران وروزنامه نگاران بدانند که یا آشوب همراه باترویسم یا بازگشت استبداد قرون وسطائی درقالب مذهب وقوم- سمت سالاریی کوروارتجاعی- درونی- واپس گرا به کمک ارتجاع بیرونی برای مدت طولانی افغانستان را ازروند پیشروی به سوئی جهان مدرن بازمی دارد.