محمد علی مهرزاد
پاکستان در کانون بزرگترین بازی شیطانی!
جنایات خفاش گونه پاکستان در سرحدات جنوب وجنوب شرقی ما نه تنها کراحت وقباحت مزدوران استعمار در لباس مذهب به دستورحامی سنتی آن ودیپلو ماسی غیر فعال امریکا در قضایای افغانستان را نیز به نمایش گذاشته و بی اثر ساخته است ؛ بحرانات اقتصادی چون جرقه های آتش افروز بشکل پنهان واشکار تفاوت در بین کشورهای غنی وفقیر روزتا روز تضاد طبقاتی را در تمام کشورها شعله ورساخته ، حل مسایل اقتصادی وسیا سی از عهده وتوان دیپلماسی حتی تهاجمی امریکا فرا تر است ، خطر از انجا متصور است که نشود جای دیپلوما سی تهاجمی قدرتهای بزرگ را تهاجمات نظامی که در حال شکل گرفتن است سرنوشت کشورهای عقب نگهداشته شده وتوسعه نیافته راورق بزند.
پاکستان به عنوان سرزمین که محصول منازعه قومی ، مذهبی در یک متن جغرافیایی نا متجانس و حاشیه های نا متقارن تر رقم خورده است ، همواره از درون خود مستعد بروز بحران می باشد ، به همین دلیل حاصل جمع این معادله استعماری در یک محیط توسعه نیافته بیش از آنچه موجب تساحل ومدارا تلقی شود منجربه بروز وظهور بنیاد گرایی وتنازعات مزمن قومی ومداخله به حریم کشورهای همسایه چون افغانستان وهند خواهد بود ،که به نظر نمی رسد بتوان بر آن نقطه ای پایان گذاشت ! نگاه پاکستان از زاویه عملکرد، ووقایع که در جنوب سرحدات ما بوجود می آورد ، بدون در نظر گرفتن سابقه تاریخی شکل گیری وبستر نا متجانس در جغرافیای سرزمینی آن ، از اساس می تواند گمراه کننده و اشتباه به حساب آید . این کشور همیشه از درون دچار تناقضات ساختاری وتنش مداوم بوده است وبرای همسایگان خود از جمله افغانستان وهند نیز یک معضل منطقه یی به شمار می رود ؛ پاکستان از چهار ایالت خود مختار پنجاب، سند ، بلوچستان ، وایالت شمال غربی همراه دو ناحیه قبایلی از بد نه هند و افغانستان شکل گرفت ؛ تجربه نشان داده است که از لحاظ سرزمینی وملی این نواحی هیچ سنخیتی باهم ندارند، این امرباعث شده تا در حوزه ای سیاست نیز دقیقاً تقسیم بندی وبلوک سازی در همین راستا انجام گرفته است واین کشور را فاقد یک سیاست ملی می کند ، در سه ضلعی قدرت موجود ، اردو به عنوان بزرگترین رکن قدرت درین کشور بر تمامی حوزهای سیاسی، اقتصادی ، نظامی ، امنیتی وحتی اجتماعی اشراف داشته وتا به امروز تعیین کننده اصلی صحنه ی سازی با همسا یگان است ؛ دولت غیر نظامی به عنوان نماد حوزه سیاست در پاکستان به غیر از زمانی که تحت تسلط جنرالهای اردو بوده است چون دوران (( ضیا ءالجق )) و( پرویز مشرف) به کلی فاقد قدرت فایقه و تصمیم گیر درین عرصه می باشد . ضلع سوم حوزه قدرت در پاکستان شکل دهنده یک مجموعه ی نا همگون از بستر اجتماعی ، ساخت قبایلی ، بنیادهای قدرت مند اما کاملاً نا متجانس قومی ، مذهبی ، جایگاه بخصوص ژئوپلیتیک در منطقه جنوب شرقی اسیا و خاور میانه و مهمتر از همه موقعیت پارازیتی ودر عین زمان نقش ژاندارم منطقه توام با یک هویت کاذب ملی ، منطقه یی وبین المللی است .این سرزمین پاکستان تقریباً منحصر به فرد در جهان بعد از اسرائیل به صورت مداوم در حال تنش درونی و بیرونی است وبه صورت ذاتی بحران ساز بوده چالش برای خود وهمسا یگان چون افغانستان وهند می شود !؟ جنگ افروزان وملیتاریزم نظامی گران پاکستان به رهبری وهم یاری استخبارات آن کشور ، با حربهای عدو حیل های کشورهای مختلف با بکار گیری شیطنتهای متمادی دستان آلوده به خون مردم ما ، چون کابوس بر وجدان توده های مردم سنگینی می کند ، ولی حوادث اخیر که در سرحدات جنوبی ما در ین اواخر براه انداخته نباید تصورشود که نقطه پایان کار است ؛ چرا بریتانیا از بدو بوجود اوردن پاکستان این توصیه را از خود بجا گذاشته بود که : (( پدران برای کودکان خود می کارند )) ، درست در آن روز کشوری بنام پاکستان در حریم سرحدات ما کاشتند و امروز ما حصلات وطعم تلخ وزقوم آنرا با درد ودریغ می چشیم وقسماً به تماشا نشسته ایم!!
بحران کنونی پاکستان ، سهمناک ترین کشمکش است که تا اکنون در میان نهادهای حکومت وجود داشته ، وبه مرورزمان به ایجاد بن بست های جدی در اداره امور کشور منجر شده است . اگرچه در ظاهر نظامیان پاکستان وسازمان استخباراتی آن روی عمل کردخود در منطقه خودرا پیشتاز می دانند ، ولی معامله گری وعدم صداقت با دین اسلام شوخی پذیر نسیت ،زود است که اربابان کهنه کار برای ابر قدرت جدید وتازه نفس اجازه بدهد تادر انتخاب مزدوران که در لباس مذهب تا اکنون برای شان کارمی کرد تجد ید نظر کند ! واز گستاخی های که حادثه افرین بود جلوگیری شود وبرای پاکستان شاید تفهیم شود که (( بازی بازی با ریش بابا هم بازی )) دور از نوکرمنشی است . عوامل واقعی وبنیادی که در بحران کنونی پاکستان اثرات انکار نا پذیرخواهد گذاشت عبارت اند از : اردوی پاکستان تمرین کودتا های متعدد را در طول بوجود امدن پا کستان به تجربه گرفته، ولی این کودتا ها جزتعویض مهرها وارضای قدرت دست آوردی نداشته است ، اما اردوی فعلی پاکستان دیگر صرف یک نهاد که نظم و امنیت را تامین کند نیست ، بلکه می توان ادعا کرد که به حیث یک شرکت اقتصادی و صنعتی به معنای واقعی تبدیل شده است ، موقعیت اقتصادی وکاری جنرالهای اردوی پاکستان طوری است که میزان کسب وکار انان چندین برابر میزان کسب وکار های غیر نظامیا ن است ، همین منافع اقتصادی است که حقوق وامتیازهای بخصوص سیاسی ، وحفظ قدرت تسلط بر شاخه های قدرت دولتی برآنان در حکم هوایی است که برای زنده ماندن به ان نیاز دارند .! روی این اصل می توان ادعا کرد که نظامیان ، به عنوان یک طبقه ، به هیچ وجه نمی توانند زیر بار این امر بروند که دولتی غیر نظامی بخواهد مستقل از نظر موافق ومساعد نیروهای مسلح ، امور کشور را دردست بگیرد ، از طرف دیگر درمیان این کسب وکارهای فروان اردو ، غیر از صادرات وواردات و صنایع گوناگون ، ((جهاد)) هم یکی از اساسی ترین عرصه های سود آوری است که طی سالهای طولانی فعالیت ( حدود چهل سال ) زیر چطرحمایتی انگلیس وقدرتهای مطرح جهان ، حیطه کار خودرا به میزان زیادی گسترش داده ورشد یافته است ، نتیجتاً تقریباًً گفته می توانیم که هم جنرالهای پنج ستاره در مدت زمان کوتاهی ملیارد در شده اند ،ودر رده های پائیین تر صاحب منصبی هم تقریباً همه در مدتی کوتا ه ملیونر شده اند ، در هم چو اوضاع واحوال اوباما خواست تا برای حل و فصل مسئله افغانستان راهی بیابد تا شاید هزینه های سرسام آور خودرا در انجا یعنی در پاکستان کاهش بدهد ، امریکا درین اقدام خود نهایت امید وار بود که با نصب یک دوست ومصالحه گر در کابل بتوانند در این کار موفق شوند ، درین صورت این بدین معنا بود که جنرالهای پاکستا نی سودهای سرشاری را که از جریان (( جهاد )) می بردند ، از دست بدهند ، در حالیکه تجربه گویا است که جنرالها به هروسیله ای متوصل می شوند تا وضعیت سابق را در افغانستان حفظ کنند تا سوداگری حاصل از (( جهاد )) را بتوانند ادامه دهند ، همه تحلیل گران وکار شناسان سیاسی به این عقیده اند که دولت کنونی پاکستان در ظاهر، تا حدی زیادی ، سیاستی را دنبال می کند که هم خوان وهما هنگ با سیاست امریکا باشد ! تحولات سه دهه اخیر در ماورای سرحدات ما نشان داد که در ایران وپاکستان( سیاست بی پدر ومادر شده) ، تامین منافع ملی از خود تعریف و مرزهای شناخته شده دارد ، تجاوز ومداخله را در حریم دیگران را نه اسلام می پذیرد ونه هم حقوق بین الدول ، پاکستان در عین حال ، تقابل وتضاد جدی و عمیقی نیز میان نظامیان ودولت غیر نظامی بر سر رابطه با هند ستان دارد ، دولت به اصطلاح غیر نظامی پاکستان در ظاهر علاقه مند وتمایل به عادی سازی روابط با هندستان دارد که در نقطه مقابل خط مشی اساسی جنرالها قرار دارند ، جنرالهای در پی آنند که مسئله کشمیر وتهد ید امنیتی دروغین از سوی هندستان را به هرقیمتی شده زنده نگاه دارند ، در حالیکه معضله خط (دیو رند)را شامل مرور زمان به زعم خود می پندارند ، وبا ایجاد تشنج در منطقه افکار مردم افغانستان و جهانیان را ازین امر منحرف می سازند ، برعکس موضوع کشمیر را نه بخاطر تمامیت ارضی بلکه ازین طریق نیاز به افزایش مداوم وبی رویه بودجه نظامی و تقویت افراد اردو را توجیه کنند ! جنرالها ی پاکستان برای حفظ منافع مادی خود برای مردم این مفکوره را به اجبار تلقین می کنند که گویا، تنها از طریق تقویت نقش نهادهای نظامی است که می توان امنیت و موقعیت پاکستان را تامین و تضمین کرد ! پاکستان در طول روابط خود با امریکا از مراکز تعدد قدرتهای چون کاخ سفید از یک طرف واز جانب دیگر پنتاگون بهره برده در داخل پاکستان دو مرکز قدرت شکل گرفته است : یکی ریاست جمهوری است ، که از سوی مجلس نمایندگان ، نیروهای ترقی خواه ، ولیبرالها ی- دموکرات حمایت می شود ، ودیگری حلقـه جنرالها است ، که از سـوی قوه قضایه ( دیوان عالی پاکستان) وگــروهای بنیـاد گرا ی مذهبی به طور گسترده حمایت می شود ، که یگانه مرکز تجمع نیروهای راست گرای افراطی کشوراست .
سرانجام اختلافات بر سر منافع مادی وباج گیری از امریکا وقوای ناتو ومراکز تمویل کننده این مراکز چند گانه در پاکستان اکنون به اوج خود رسیده است وهرروزعمیق تر شده میرود ، که این امر موجب شده تا(( پنتاگون )) یکی از دو مرکز قدرت در امریکا – در شرایط معینی ، در صورت اقدام نظامی احتمالی امریکا برضد ایران ، پشتیبانی تدارکاتی وکمک اردوی پاکستان را خواستار باشد ؟ این در حالیست که دولت غیر نظامی پاکستان تلاش دارد با مانور های حساب شده و محتا طانه در برابر (( کاخ سفید )) از تجاوزنظامی احتمالی امریکا بر ضد ایران پیشگیری کند .در همین حال ، شکست سیاست های دراز مدت پاکستان در ارتباط به افغانستان و نقش بزرگ تری که هندستان به عهده گرفته است ،موجب شده است که جنرالهای پاکستان به شدت نسبت به (( کاخ سفید )) معترض شوند .
انچه موجب تعجب است عملکرد ((دیوان عالی)) پاکستان است که به حیث یک مدعی العموم تبدیل شده است که به هر بها نه که بتواند ، می کوشد دولت غیر نظامی را مورد سوال قرار دهد وبه محاکمه بکشاند ، تا به هرقیمتی شده این نهاد غیر نظامی را تضعیف کند ، جالب تر اینجاست که که همین (( دیوان عالی)) کشور در ارتباط با آنچه به منافع مردم مربوط می شود ، در رابطه با عملیات نظامی ونسل کشی در (( بلو چستان)) قرار می گیرد ، وهم چنین در مورد نا پدید شدن هزاران فعال سیاسی وسپس کشتار فاجعه آمیز انان ، ودخالتهای خائینانه (( سازمان ISI)) کشور پاکستان در امور سیاسی افغانستان ودولت خود انها ، کاملاً درین مورد کور وکر است ! به حدی طرفداری رئیس دیوان عالی پاکستان از نظامیان زیاد است که به قول اگاهان سیاسی پاکستان ، افتخار محمد چا ودری رئیس (( دیوان عالی )) را(( نا ئیب جنرال افتخار محمد چاودری )) می خوانند .
شیوه دولت داری کنونی ، که ملغمه وترکیب است از نا توانی سیاسی محض ، فساد اداری ، خویش خوری ، واستخدام کردن نزدیکان در شغل های مهم دولتی ، وسرانجام اجرای دستورهای اربابان کهنه کار دیروز، موجب افزایش سرسام آور تورم شده است ، که به نوبه خود بحران های فاجعه بار در بخش های خدماتی وتولیدی را به دنبال داشته است . اکنون باید دید که درصورتیکه پاکستان سوار بر طوفان تقسیم ویا تجزیه قرار داشته باشد، جایگاه ماه بعد از گذشت ده سال در کجا قراردارد ، چه باید کرد که به سرنوشت احتمالی پاکستان مواجه نشویم !؟
مداخله پاکستان توسط طالبان این طرف وآن طرف ، ودست زدن به قتل وغارت وخون ریزیهای که در قاموس یورش گران تاریخ سابقه ندارد ، بلکه این عمل شان به اسلام وقران ارتباط نمی گیرد ، پاکستان آنرا جواز دانسته وبه این عمل خود تداوم بخشیده است
به نظر می رسد امریکا ومتحدین آن در جنگی موسوم به تروریسم در افغانستان زمینگیر شده اند ، ودر ین آواخر به این نتیجه رسیده است که از راه نظامی شکست طالبان در کوتا مدت بعید است ، واز طرف دیگر نمی خواهد بالای پاکستان فشار نظامی وارد کند ، واز جانب دیگر عده ای در امریکا چنین می اندیشند که رهبری را که ما به قدرت رساندیم ، در میان جنگ داخلی رها کنیم خیلی از نظر هزینه واهداف گران تمام میشود ، بدون یک بدیل شفاف تمام زحمات وسرمایه گذاری قبلی ما نتیجه ای معکوس خواهد داد .!
کارشناسان نظامی به این عقیده رسیده اند که امریکا تا حال تاکتیک سنتی ضد شورش را تعقیب نموده است ، درتقویه وایجاد یک دولت مرکزی که ساحه تسلط آن بر تمام کشور گسترش داشته باشد ، بخاطر تسخیر دل ودماغ مردم افغانستان کاری انجام نداده است چرا پر واضح است که جنگ های سی ساله سطح زنده گی مردم را بسیار پائین آورده است . اقتصاد کشور متکی به ادامه فروش تریاک وابسته شده است ، روابط میان امنیت واصلاحات که لازم وملزوم یک دیگر اند نا دیده گرفته شده است،.
بعد از اینهمه فراز وفرود درین اواخر امریکا اعلان می کند که ریشه مشکل امنیتی افغانستان وهندوستان را در بازی های پاکستان وسرمایه گذاری برسرتروریزم بحیث ابزار در راستای سیاست های منطقوی این کشور می بیند ، ستراتیژی سازان امریکا بعد از کشتن اسامه بن لادن برای بارک اوباما توصیه نموده اند که خطر پاکستان را جدی بگیرند .!
متحدین امریکا در افغانستان قبلاً به این نتیجه رسیده بودند که پاکستان لانه تروریستان القاعده وطالب بوده وسازمان استخبارات نظامی پاکستان جهت ضربه زدن به امنیت ملی کشورهای افغا نستان وهند ، از هیچ کمک ویاری نسبت به سازمانهای مذکور دریغ نمی ورزد ، بازهم دیپلوماتان ومبلغین سیاسی پاکستان در سراسر جهان قویاً در تلاش اند تا کشور شانرا در زمینه بی غرض وبی گناه جلوه دهند! در صورتیکه توسط طالبان یک تهدیدی سیاسی وعقیده وی نه تنها در کوتا مدت بلکه در دراز مدت علیه افغا نستان بحساب می ایند، ولی امریکا بنا به ملحوظات سیاسی واستراتیژی که درین منطقه دارد، بازهم ازپا کستان حمایت میکند! با این همه مداخلات علنی در افغانستان، نمی خواهد فشار نظامی وارد کند ! در مقابل درین اواخر فرماندهان نظامی امریکا وقتاً فوقتاً اعلان می کنند که شکست طالبان از راه نظامی ممکن نیست ! این به چه معنی است ؟چون طالبان جنگهای نا منظم وچریکی را براه انداخته ومی خواهند تجربه ویتنام را در مقابل امریکا پیاده کنند ، اما قبل از اینکه جنگ چریکی شکل نگیردواز تداوم آن جلوگیری شود ، وتجربه ویتنام برای امریکا تکرار تاریخ نباشد ! به این نتیجه رسیده است که افغانها را قانع سازد که تنها طالبان نیستند که این شیوه جنگ را به مشوره پاکستان براه انداخته اند ، بلکه گروهای دیگری که درین اواخر در لبا س مذهب در پاکستان در حال تشکل وسازماندهی است می تواند تهدیدی برای منطقه بلکه برای صلح جهانی تلقی شود .
کار شناسان سیاسی افغانستان ازین هراس دارند که نشود ازطریق شرکت طالبان در اداره دولت یکبار دیگر همان طوریکه بعد از شکست شوروی افغانستان وجریان جهاد را علیه شوروی به پاکستان سپرد ، ونخواست که در افغانستان یک دولت با ثبات ایجاد ویاری رساند ، فکر می کنند سپردن افغانستان تکرار تاریخ نباشد !؟چرا ازین نوع بازیهای سیاسی درین سرزمین زیاد بکار برده شده است ! واز طرف دیگر نگرانی زاید الوصفی که درین سالهای اخیر مردم ما دارند وکمتر به آن ترتیب اثر داده شده ، واظهار تاسف دارند خاموشی ، وحالت پسیف ونظارگری اکثریت نسبت تمام دپلوماتان افغانی در موارد قضایای است که در منطقه وجهان نسبت به افغانستان در حال تشکل وسازماندهی است عدم توجه باعث تشویش ونگرانی است !
حسا سیتها وقضایایکه در سرحدات جنوبی وغربی ایجادشده ایجاب می کند تا د یر نه شده افغانستان به اصطلاح دوستان ستراتیژیک خودرا درین امر ملی که نه تنها تجا وز به حریم متحد استرا تیژیک انها است؛ بلکه صلح جهانی را به خطر مواجه می سازد؛ باید امریکا بتعهدات خود نسبت به مردم افغانستان صداقت خودرا نشان دهد ویا در تجهیز اردوی افغانستان عملاً اقدام کند ، ودر غیر آن با این سیا ست کج دار ومریض نشود مردم افغانستان یکبار دیگر طعم تلخ اشتباه شمارا بعد از شکست شوروی سابق بچشند وتاریخ بد تر از آن حوا دث تکرارشود ؛ در ان صورت نتنها برای امریکا گران تمام خواهد شد ، بلکه قدرت های مطرح منطقه که درحال تشکل وسازماندهی اند ، امریکارا به مبارزه بطلبند وکشورما یکبار دیگر قربانی معامله گری سیاست های دوگانه شود، وسر انجام زمینه مداخله هرچه بیشتر پاکستان وا یران را با این بی تفا وتی امریکا مساعد سازد ! مردم افغانستان باید به قول اندیشمند فرزانه کشور سید جمال الدین افغان که گفته بود : (( مردم افغانستان موقع خطر تمام اختلافات سلیقوی خو درا کنار می گذارند در مقابل دشمن چون مشت اهنین متحد می شوند )) اکنون اوضاع واحوال وطن یکبار دیگر مارا بمبا رزه می طلبد تا بخا طررضای خداوند(ج) وبخاطر مردم حق شناس افغانستان وتمامیت ارضی کشورخود متحد شویم و اخرین میخ را بر تا بوت اعمال این مداخله گران همسا یه جنوبی وغربی بکوبیم، تا ارما نهای شهیدان راه ازادی این کشور وگفته ای راهروان کسب ازادی واستقلال وطنرا برآورده سازیم ، چه در غیر آن هرگونه بی تفاوتی وعدم بازنگری دقیق در مورد سرنوشت امروز وفردای کشور در مقابل سیاست های مکا رانه وددمنشانه سر دمداران ایران وپاکستان تا ابد برده ووابستگی را بدوش خواهیم کشید !؟