محمد علی مهرزاد
بازنگری آرمانهای مشروطه خواهان!
حافظه تاریخ کشوربیداراست ، که نوع دوستی ، وطن خواهی ، پایبندی شدید به استقلال ملی ، علاقه مندی با شخصیت های ملی وکشور داران آزادی دوست گذشته سخت پیوند دارد . بدون شک تاریخ گواهی می دهد که در پهنه زما ن ، همان طوریکه افتاب همواره در پس ابر پنهان نمی ماند ،زوال و بر افتادن دشمنان کینه توز وحق ناشناس در افغانستان ، حقایق آن دوران ، آن حقایق انکار ناپذیر رفته رفته از گرد وغبار تعصب ، خود کم بینی سر برون کرده، ودر قلب دفتر خود حقایق را به ثبت میرساند . در تاریخ معاصر افغانستان جنبش مشروطه خواهان آول ودوم چون سر بداران آزادی خواه وتجدد طلب نه تنها در افغانستان ، بلکه در بیداری مردما ن شرق زمین نقشی تاریخی از خود بجا گذاشتتند .امان الله خان شاهزا دهء دست پرورده مشروط خواها ن چون سمبول آزادی دوست به صحنه وطن درخشید ، ولی از هما ن آغازین سپیده دم طلوع آزادی، دشمنان داخلی وخارجی آن زمان از هیچ نوع دسیسه وتلاش ناروا برای پرده انداختن روی احسا س ملی آن پیا م آوران آزادی خوداری نکردند ،دست های اشکار وپنهان استعمار گر کهنه کار از استین مزدوران استعما ردرلباس مذهب وکینه توزان وابسته به بیگانگا ن در پی محو نا م اما ن الله خان از دفتر پر افتـــــخار اســـــــتردادا ستقلال وطن دست بکارشدند ،اگر کمی به گذشته بر گردیم نظامهای نمک نشناس وخود خواه بعدی ،از یا د آوری نام امیر اما ن الله خان این شاه روشنگر که در مکتب مشروطه خواهان در س ازادی ووطن دوستی آموخته بود،در مطبوعات تا مدتی طولانی خود داری ومانع شدند وهمیشه در اخبار وراد یو افغانستان از کار روایهای مشروطه خواها ن وبخصوص از گرفتن نا م اما ن ا لله خان سانسور بعمل می آمد ، حتی این سانسور تا حدی پیش رفت که در علمی ترین نوشته ها وآثار دانشمندان ،و محققان چون کتب تاریخ ،حتی در منابع با اعتبار جهانی برخوردارباشد مانع شدند .!ولی امروز بعد از نود وپنج سال از استرداد استقلال می گذرد ، علی رغم همه ی کوششها وتبلیغات زهر آگین ،هم چنا ن توسط نشر کتب ومقا لات مسایل ملی وشخصیت های ملی چون اعضای مشروطه خواها ن اول ودوم وپیروان حق شناس راه آزادی دوستان وخصوصا شخصیت ملی امان الله خان را گرامی می دارند ، دوست داران این سرزمین پرچم ازادی را بخاطر تداوم افکار انسان دوستی پیش آهنگان ( نهضت آمانی) را در اهتزازدارند؛و چون شعله فروزان در تاریخ پر افتخار استقلال طلبانه حفظ نموده اند ،اوازه ای نام او هرروز بلند تر وحرمت مردم افغانستا ن ومنش والا وتقوای خارق العاده ی ایشان هم چنان روبه افزایش است ، صرف دشمنان سوگند خورده خارجی او که فعلاً در کشور ما نیروی نظامی دارند ودر کمین انتقام اند ،توسط عده ی از نو آموزان راه سیاست درداخل وقتاً فوقتاً در رسانه ها در مسیر افکار بیگانه گان خودرا قرار می دهند ، ولی در مقابل همه افغانها ی وطن دوست ومتعهد وباور مند به مسا یل ملی واحترام به شخصیت های ملی وطن به احترام در برابر نام واعمال مشروطه خواهان ودر راس ان امان الله خان که دروطن دوستی وی کمتر می توان بدبین بود برخاسته اند ، خواه این احترام یا از روی صداقت و عشق به حقیقت باشد ، خواه بنا به این احساس که مقاومت در برابر حقیقتی که هرروز در شرایط که جوانان ما در پی اندیشه ملی سرگردان وبه هر سو دست وپا می زنند ، یک ضرورت است تا جوانان خودرا از اندیشه ی اعتباری وقراردادی این وآن نجات دهیم با در نظرداشت آنجه گذشت ، به وضوح مشاهده می کنیم که صرف عده ی نواموز راه سیا ست وبی خبر از تاریخ کشور لجوجانه در برابر چنین شخصیتهای ملی حقایقی را هنوزکتما ن می کنند ، وبرای ادامه ی مواضع عصبیت وامتیازات ناروای خود ، سود مند می پندارند.خوشبختانه اکثریت به یقین به نام وخاطره ی شخصیتهای ملی که در کسب استقلال رزمیدند به طرق گونا گون ادای احترام وتکریم می کنند .
برخی دیگر نیز می کوشند تا ازین راه وظیفه ی خود را در قبال خدمات بزرگ شان در راه روشن نگهداشتن مشعلی که غازیان وعیا ران راه استقلال بر افروخته اند ادا نماید . البته هستند عده ی که در پی آننـد که از اعتبــــــار نام امان الله خان برای پیشبرداهداف خود هرچه باشد استفاده کنند ،اما کما ل ساده اندیشی است که اگر ندانیم که اصالت وحقانیت چنین کاری منوط به ماهیت آن هدفها وروشها نیز ارتباط می گیرد که در راه نیل به انها به کار می رود . معمولاً درین اواخر در کشور ما بازار شخصیت سا زی کاذب چون( با زار مکاره تجارتی) چنان رونق یافته که مارا بیاد گفته مشهور ( ولتر ) فلیسوف ونویسنده فرانسوی که گفته بود :
(( تجلیل ریاکارانه از نیکی ها ، تکریمی است که شرارت به اجبار ، در برابر تقوا ادا می کند .))
البته انانیکه از هواخوا هان وپیروان مشروطه خواهان ودر راس آن اما ن الله خان بوده اند، ودر طول حیات خود بر اساس تجربه های سیاسی وتعمق هرچه بیشتر از افکار مشروطه خواهان این پیوند را عمیق تر کرده اند ، البته نمی توانند هد فی جز هدف های آنا ن را دنبا ل کنند .بدون شک این حقیقت بما می آموزد که صرف هوا داری یک شخص ویا اشخاص از امان الله خان ونام او نباید اینقد ر ساده لوحانه انان را در جمله هواداران صالح وبا صلاحیت او بشمار آوریم ، واین موضوع را مورد نها یت توجه قرار دهیم که بسا گاه خطرات نا شی از هواداری نسبت به هواداران نا صالح ( یا غیر صدیق) وفاقد صلاحیت کسانی که بدون شناخت واقعی کا فی در راه ومنش امان الله خان خودرا در صف هوا داران او قرار می دهند ، بلکه می کوشند در راس آنان جای گیرند .
هرگاه پیرامون نهضت های ملی گرانه ،و استقلا ل طلبانه مشروطه خواهان ودر راس ان امیر امان الله خان موشکافی شود نا چا ر خواهیم بود ، که به کمک موازین ومعیارهای که از منش انسانی وروش سیاسی مشروطه خواهان وکار روای های امان الله خان برای تقویه وتوسعه روحیه ارما نهای ملی در سراسر زنده گی خصوصاً در شرایط فعلی وطن که جوانان مارا عمداً در فقدان اندیشه ملی قرار داده اند ، یک امر نها یت ضروری ووظیفه ی میهنی پنداشته می شود، تا روش وافکار جامعه افغانستا ن را در دعوی هواداری از هدف های چون مشروطه خواهان با در نظرداشت اوضاع واحوال وتحولات وتغیرات در داخل ، در منطقه وجها ن در جریان است محک بزنیم ، چرا ؟ این روش میتواند ما را قادر بسازد تا د وست از دشمن تمیز شود !البته این شرایط که دشمن از هرسو وبا هر وسیله برای درهم شکستن آزادیخوهان اصیل وطن مان افغانستان ، در صفوف وطن دوستا ن ما رخنه کرده اند ، توسط خود ما تیشه به ریشه هویت ملی میزند ،برای اینکه بتوانیم در مقابل ترفند های خطرناک دشمنان، اگاهانه مبارزه ووحد ت حرف را با عمل پیوند انسانی بدهیم ، وازغفلت ما بار دیگر به حیث تکرار اشتباه ، نظا مهای مستبد وخودخواه به ارما نهای ملی وشخصیتهای ملی ما صد مه نزنند چه باید کرد؟!
توجه به این وظیفه ایجاب می کند که بکوشیم تا حد مقدور مبانی وچکیده ی منش انسانی واصول ورموز روش سیاسی مشروطه خواهان اول ودوم را هرچه بهتر وکامل ترمعرفی کنیم ، البته به اجما ل میتوان درین مختصر گوشه از خصایل این شخصیتهای ملی ووطن دوست واولین سخن رانی شاه امان الله خان جلب می کنیم ؛ تا کوششی با شد برای تداوم وتکمیل کردن مبارزه این رادمردان تاریخ معاصرتوسط نسل امروز وفردای کشور.
پروفیسورداکترعبدالواسع ( لطیفی) از کتاب : (( بازنگری دوره آمانی وتوطه های انگلیس)) که توسط داکتر عبدالرحمان زمانی نوشته شده چنین نقل قول می کند:
شاه امانالله خان در سخن رانی که جنبه اصلاحی داشت ،در همان اعلامیه تاریخی 28 فیبروری 1919 میلادی راجع به اهداف عمده سلطنت چنین به ملت خود خطاب کرد:
« شاه امان الله خان درهمان اعلامیۀ
تاریخی28 فبروری1919خود راجع به اهداف عمدۀ سلطنت خودگفته بود:{وقتیکه ملت بزرگ
من تاج شاهی رابرسرمن نهاد، من عهدبستم که بایستی دولت افغانستان،
مانندسایرقدرتهای مستقل جهان، درداخل وخارج کشور آزادومستقل باشد. ملت
افغانستان درداخل کشورآزادی کامل داشته ازهرگونه تجاوز وظلم مصون ومردم فقط
بایدمطیع قانون باشند و بس. کار اجباری وبیگار درتمام رشته هاممنوع ملغی است.
حکومت ما در افغانستان اصلاحاتی خواهدنمود که ملت ومملکت مابتواند در بین ملل
متمدن جهان جای مناسب مقام خودراحاصل نماید. من در اجراات امورکشور مشورت رابه
حکم وشاورهم فی الامر، رهبرقرار خواهم داد.}
بعدازحصول استقلال وکسب شناسایی بین المللی آن، که نخستین دست آوردوموفقیت
سیاسی بود، غازی امان الله خان دست به ابتکار اصلاحات جامع سیاسی، اداری،
اقتصادی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی زد. به گفتۀ یکی ازشعرای معاصرزبان پشتو، «
درتاریخ افغانستان هیچ پیشوایی مثل امان الله خان به ملت وترقی اش علاقۀ دیوانه
وار، عمیق، صمیمانه وصادقانه نشان نداده است. علاقۀ امان الله خان برای سعادت،
عصری ساختن وترقی ملتش، علاقۀ یک شاه نه، بلکه به علاقۀ یک شاعر، هنرمندونقاش
میماندکه بیشتربااحساس افاده میشد. ولی ازآنجاییکه ملتهای خفته، زبان احساس
هنرمندان و شاعران خودرا دیردرک میکنند، همانطورهم احساسات نیک وعلاقۀ پاک این
شاه وطندوست خودراهنگامی درک کردند، واشک ندامت وافسوس ریختند، که
اودیگرازآنهاوآغوش گرم کشور عزیزش، که تاسرحدجنون به آن عشق میورزید،
بسیاردوررفته بود، وامکان بازگشتش وجودنداشت. وی دیگرباوجودیکه حیات داشت، برای
ملتش مرده بود، وآن زبانهایی که به ذکرش گشوده میشدند، یکی بعد دیگرقلم شدند.»
غازی امان الله خان، ریفورم واصلاحات راازشخص خود، اعضای خانواده، دربار
ومامورین بلندپایۀ دولت آغازنمود. آتشۀ نظامی سفارت انگلیس درکابل، دریکی
ازراپورهای خودازمزاحمتی یاد آوری میکندکه تخریب دیوارباغ هابه منظورزیبایی
شهردرناحیۀ مسکونی شهرکابل ایجادکرده وآن قسمتی ازملکیت علیاحضرت مادرشاه،
سردارعنایت الله خان برادرشاه وسپهسالارمحمدنادرخان را دربرمی گرفت.
بگفتۀ دانشمندافغان آقای پیکارپامیر، اوبافراست کامل میدانست که هرگاه آب
ازمنشأ وسرچشمه گل آلود وناپاک باشد، کوشش وتپش برای پاک کاری آن درشاخه های
فرعی وپایینی، بیهوده وعبث خواهدبود. پس، درقدم نخست تعدادزیادی اززنان
وکنیزان(صورتی وغیرنکاحی) امیرحبیب الله خان رامرخص کرد، باصدورفرامین پادشاهی،
خریدوفروش انسان بعنوان کنیزوغلام راکه ازدوران اسارتبار پدرکلانش به ارث مانده
بود، ملغی قرارداده بهره کشیهای انسان ازانسان راننگین وشرم آوراعلان کرد.
بهمین اساس، هزاران مرد وزن هزاره ونورستانی وبدخشانی و... که قبلاًبه اثرفرمان
و اجازۀ امیر(عبدالرحمن خان) ازبازارهای کابل خریداری شده بودند، آزادگردیدند.
تعددزوجات راممنوع اعلان نموده وخود برخلاف رسم شاهان ماضی، باداشتن یک زن(ملکه
ثریادخترمحمود بیگ طرزی) اکتفاکرد.
مصارف سرسام آوردربارراکاهش دادوخوشگذرانی و(دیگچه پزانی) وتجمل پرستی
راحقیرشمرد، خودش شخصاًلباس سرتاپاسادۀ وطنی باپیرهن یخن بسته به تن کرد،
وازعموم درباریان خواست تااز عین روش پیروی نمایند. به منظورتشویق وتقویت صنایع
داخلی، استفاده ازتولیدات وطنی رامرجح ومثبت دانست. شاه جوان درکار تشویق
وتبلیغ مبنی براستفاده ازتولیدات داخلی تاآنجاپیش رفت که هرگاه یکی ازمتعلقین
خودش، درباریان ومامورین بلندرتبه اش ملبس بالباس غیروطنی یااروپایی میبود،
فوراً توسط قیچی وبدون رعایت ظاهرامر، لباس اوراقطع و پارچه میکردتاتنبیه شوند.
موصوف معاشات مستمری، امتیازات قومی ودرباری وحتی (استحقاق) طعام فامیلی
سردارانی راکه ازسالهابدینسو ازآشپزخانۀ داخل ارگ شاهی برایشان فرستاده میشد،
قطع نموده، زندگی طفیلی آنان رابه مسخره گرفت واظهارداشت که کسی که
کارنکندوزحمت نکشد، نباید دارای امتیازواستحقاق باشد...»/
برای اینکه به خصایل وشخصیت انسانی شاه امان لله خان و مبارزین واقعی مشروطه خواهان افغانستان ،این سکان داران نهضت آمانی بهتر آشنا شویم ، بصورت اجمال به چند مورد اشاره می شود:
نوع د وستی واحترام به انسان و انسانیت :
افکار نوع دوستی امان الله خان که از فرهنگ پربار آن دوره وازاند یشه های مشروطه خواهان آب خوره داشـت، نمو داری از انسا ن وانسانیت ونوع دوستی از جایگاهی والا برخوردار بود ،این خصوصیت فرهنگی اگرچه نسبت به طبقه ی که امان الله خان به آن تعلق داشت د ر ظاهر نزد بعضی شا ید مورد سوال باشد ، ولی عملکرد او پایـــــه واسا س منش اورا تشکیل می داد ، طوریکه در سراسر زنده گی سیاسی وخصوصی وی طی گفتار وکردار هویدا بود که عشق او به وطن واستقلال وآزادی جامعه افغانستا ن بلا استثنا وبی کمترین گذشتی دفاع میکرد . ویاین انساندوستی وعشق به وطن ومردم را ، خاصه در برخی از سخنرانی هایش با صراحت بیان می کرد،نمونه ای دفاع اوازحقوق شهروندی افغا نا ن در مقابل بیگانگان وزور مداران داخلی ، صرف نظر از موقعیت اجتماعی کسانی که حقوقشان مورد تجاوز قرار می گرفت در باره آن خا موش نمی نشست، امان الله خان نه تنــها خواها ن ازادی افرادی بود که در دوران پدرش در زندان های مخوف کا بل، انتظار مرگ را می کشیدند ،بلکه در دوران اشغا ل کشور توسط انگلیس زمینه اخراج وقیا م ملی را به کمک عیاران وغازیا ن راه استقلال ،علیه تجاوز برتانیا براه انداخت ،در برابر این تجاوز خاموش نبوده تلاش گسترده در داخل وخارج علیه انگلیس براه افتید .
وطن خواهی وافغا ن دوستی: مبرهن است که باید وطن خواهی وعلاقه مندی وی به افغا نستان را، یکی از بارزترین صفات او بشـــــــــمار آورد ، اما ن الله خان از نظر فکری توسط مشروطه خواهان به ان سطح اماده بود، که با سفر اروپای واسیای خود جایگاه افغانستا ن را در منطقه و تمدن جهانی ونقش بزرگ افغانستا نرا، در تاریخ منطقه و جهان کا ملاً تثبییت نماید، که در آینده چگونه افغانستان را در قطار ممالک پیشرفته قرار بدهـد در سخن رانی هایش با مردم افغانستان غالباً به تاریخ دیرین وافتخار آمیز کشورش اشاره می کرد ،در بیان امیدهایش برای پیروزی نهضت ملی در افغا نستا ن ، علاوه بر استقلال کشور وآزادی مردم که هدف اشکار وبلافصل مبارزات او بود ،وهمیشه این موضوع را به تکرار بیان می داشت که ملت افغان بتواند در سایه موفقیت درین مبارزات جایگاه ممتازی را که در تاریخ تمدن جهانی داشته بار دیگر احراز کند . البته اوضاع وشرایط آن روز نشا نگراین امر بود که دلبستگی خاص ومشروع به کشورش ومردم آن، با بشر دوستی امان الله خا ن به هیچ صورت در تعارض نبود ، به همین دلیل نیز به مبارزات ملل دیگر که در بند اسا رت وستم استعمار رنج می بردند ، با احساس همدردی وبه دیده ای تحسین واحترام می نگریست .
پایبندی شدید به استقلال ملی :
اصل سوم از باورهای بارز امان الله خان این بود که او خوشبختی هر ملت وحرمت وعزت او ، واز جمله ملت افغانستان را منوط به استقلال آن می دانست ووابستگی به بیگانه وبرده گی ناشی از آن را دون شا ن انسانی وملی مردم هر کشور می شمرد، وبه همین دلیل مبارزه در راه رهاـــیی افغانستا ن از بند اسارت و مداخلات بیگانگا ن ، واستقلال ملت خود را در تمام طول زنده گی مهمترین وظیفه ی خویش می دانست وتا آخــرین دم زنده گی بدون از هیچ تلاش وکوشش واز خودگذشته گی دریغ نکردو بدان عمل کرد، وبا تمام وجود خویش بدان وفا دار ماند . اوکه بهتر از هرکس روحیه وشها مت وابعا د مختلف حیا ت اجتماعی ، سیا ست اقتصا دی وروابط سیاسی افغانستا ن را با استعمار کهنه کار می دانست که استعمار در لباس مذهب با مداخله در امور این کشور ، تاریخ ، مبانی دیرینه ی امور اقتصا دی و، مهمتر از همه ، فرهنگ وروحیا ت ملت افغا نستان بیخبر نبودند ، این حقیقت را نباید از نظردور داشت که از همان آوان فعالیت انگلیس در افغانستان در جهت تطمیع وبزرگ منشی خود استعمار، در مــقابل افغا نان طور وانمود می ساخت که در برابر (( متخصصان )) خارجی احساس خود کم بینی کنند ! ولی خوشبختانه امان الله خان بادرک و عشق که به وطن داشت ، ازنفرت که نسبت به انگلیسها در سر می پروراند با جرئت وصراحت تام به اتکاء دلایل قوی وانکار نا پذیر اهداف انگلیسی ها را به مردم خود یاد آور می شد ! در جلوگیری از گسترش دامنه ی انها سخت می کوشید وهمواره در جستجوی شرایط داخلی و بین المللی مساعد وراهای حقوقی ماهرانه برای تحکیم هرچه بهتر حاکمیت ملی وپیشرفت کشور در امور اقتصادی وبه خصوص در امر فرهنکی نهایت توجه داشت، تا مردم از طریق معارف بتوانند اگا ها نه از منا فع مادی ومعنوی کشور خود دفاع کنند ، ودسیسه های دشمن را که از مذهب به شکل افزاری استفاده می کرد جلوگیری کنند .
سوالهای زیادی نزد روشنفکران امروزی نسبت به دوره ی امانیه ومشروطه خواها ن وقتاً فوقتاً روی روزنامه ها وحتی در تالیف بعضی بزرگان تاریخ بمشاهده میرسد که ، نشانگر کم لطفی نسبت به مشروطه خواها ن است ،! ، به این اصل همه ما معتقدیم که بد بختی غیر قا بل علاج در اینست که از آن تاریخ تا اکنون به امر مهم معارف وفرهنگ کشور توجه انچنانی نه شده است وامروز این همه مصیبت ها در اینست که از تاریخ خود اگاهی نداریم ، واگر داریم همیشه به گذشته ما نده ایم ، غرق درمنجلاب عفن آور باورهای غلط که استعمار توسط مزدوران خود به خورد مردم ما داده است ! این ملت را در تعصبات هولناک واهریمنی خودش غطه ور ساخته است ،تمام کسانی که خودرا فهمیده وفرهیخته ؟ می دانند ومی خواهند چراغ رهنما؟ باشند در نهایت میدانند که ملت در پنجه ی خونین باورش بصورت غیر قا بل رهایی ، اسیر است وبرای بیشبرد کارخود لازم می بینند که مراعا ت این باورهای بازدارنده ترقی وپیشرفت را ادامه دهند ! ونتیجه آش تحمیق قطعی ولاعلاج ملت است که همین اکنون همه ما شاهد یم ؟!
حا ل که حکومت که بر مبنای تنظیمی وقبیلوی ، سود سالاران پولزده ومزدوران استعمار در لباس مذهب اسیراند،و چون غنیمت جنگی در کمین چور چپا ول بیت الما ل در سنگرهای فسا د اداری ومافیای مواد مخدر خون ملت را می مکند! ایا براستی در هم چوشرایط می پندارید که بقدرکافی تجربه آموخته وامید به اینده ی، بدون تعصب وازمرزبندی های سه دهه اخیر که توسط تنظیم های که در ماورای سرحدات ساخت وبا فت شد رهایی یا بیم؟
قدرتهای مطرح امروز که جهان رابه آتش کشیده اند ، به این حقیقت خوب واقف اند وخوب می دانند ، ملت هایکه ،این چنین در غرقاب باور هولنا ک بی سوادی وتعصبا ت قومی وسمتی غوطه ور است را براحتی می توان مطیع کرد ؟ در صورتیکه منا بع مادی ومعنوی این کشورهارابغارت می برند ، ازجمله بهترین نمونه آن کشور عربستا ن سعودی وامارات هستند ؟!
حا ل افغا نستان هم ازین امر مستثنی نیست ، سود سالاران که به قیمت خون مردم ما چون درنده گان هار شده به کمک مافیای مواد مخدر ، فسا د اداری شیرازه وحدت ملی وحاکمیت دولتی را هد ف قرار داده اند، درین اواخر شخصیتهای کا ذب با براه انداختن تبلیغا ت در رسا نهای شخصی چون جریا ن ( تطهیر پول) تغیر جهت داده، اعاده شخصیت می کنند ؟؟؟. اما تعجب از انجا شروع می شود، که یک تعدادازفهمیده ها وفر هیخته گا ن هم برای این گروهای که د ست شان به خون مردم آلوده است علمداری می کنند ؟؟؟ سیا ست مداران نو آموز راه سیا ست می خواهند ازین مهره های ستم باره به نحو از انها نسبت به تعلقات این آن دفاع کنند !
افغا نان تا زمانیکه گرفتار این باورهای هولنا ک و تبارپرور خود باشند، باید به چگو نه گی راه برون رفت ازین مصیبتها ی فاجعه انگیز باشیم ، چه با طرح سوالات وچراها نمی شود این همه نارسی هارا حل کرد، بلکه یگانه نیروی محرکه بیداری وبکار گیری توانمندیهای انسان همان مفهوم (( چگونه )) ازین بن بست موجود که چون تار عنکبوت بدورما پیچانده شده رهایی یابیم ،تنها به نوشتن ودل خوش کردن کافی نیست ، واقعیت همین است که هست درخت مریض با ریشه فاسد هرگز با غرس وهرس کردن شاخ وبرگش وتزئین وآذین بندی اصلاح وسالم نمی شود ، ولی تلاش پی گیر سرانجام ما را به هدف نزدیک می سازد، در پیچ و خم مسایل ملی نباید اختلافات سلیقوی وجناحی را ذید خل کنیم ، حتی حق نداریم بخاطر مناقع حزبی وگروهی حاکمیت ملی ووحد ت اقوام باهم برادر ساکن در افغانستان را اسیب پذیر سازیم .