نصیرمهرین
کوتاه نوشت هایی از روزهای پسین
- یاد مادر و ارگوی بدخشان
- نبود دستاورد جنگ علیه تروریست ها
- چهرۀ نا خندان جناب کرزی، مشکلی را حل نکرد.
تا آنجا که اطلاع دارم، دیشب در هامبورگ، سه محفل دایر شد. در این هرسه محفل
جلب توجه به وضع مصیبت دیده گان ارگوی بدخشان در محراق توجه قرار داشت:کنسرت
هنرمندجوان شکیب مصدق و همراهانش، مراسمی درمسجد حضرت بلال و محفل کانون فرهنگی
افغانستان وآلمان . مسؤولان کانون فرهنگی افغانستان وآلمان یک ماه پیش برنامۀ
تجلیل از روز مادر را ابلاغ نموده واز نگارنده خواهش نمودند تا پیرامون مادر
صحبت نمایم. با وقوع حادثۀ دل خراش ارگوی بدخشان، قرار بر این شد که کانون بحث
آن را نیز در محفل خویش بیفزاید. پس ازصحبت با اعضای خانواده ونزدیکان، تصمیم
گرفتیم که دوتن در محفل کانون فرهنگی شرکت می نمائیم. .
من در سخنرانی خویش پیرامون پیرامون مادر، از جمله، به این موضوع اشاره وتأکید
نمودم که یاد از مادر، نباید در محدوده های خاطراتی، ستایش ها و ابراز عاطفه
های صمیمانه . . . محصور بماند. مادر را به عنوان بخش بسیار وسیعتر انسان ها در
افغانستان در نظر آوریم. اگر در یادواره های خویش، از او وزحمات اش می گوئیم،
وآن گونه که سزاوار آن عزیز است، به نماد زحمت، درنظر ما تجسم دگر باره خاطره
انگیز وستایش آمیز، می یابد؛ پس بهتر است که دیدار از زحمات او را در گسترۀ
زحمات زن در همه جا وبه ویژه در میهن ما در نظر آوریم. نگاهی که از این دریچه
به مادر ونیاز های او می شود، می تواند که فرهنگ زحمت شناسی را شکل بدهد
وقدردانی او را از حصار محافل ویادکردهای تعارفاتی بیرون آورد. وجامعۀ ما به
چنین فرهنگی نیازبسیار دارد.
من این نظر را نیز ابراز نمودم که از روند کوشش های مقامات رسمی ودر ظاهر
خدمتگذار زن در افغانستان نباید رضایت داشت. به آن حرکات آشکار شده وپنهانی هم
باید توجه نمود که دورنمای افزایش زحمت برمادر وحق تلفی های بیشتررا تصویر می
کند. در این راستا آنانی را هم باید نگریست که به زن و در واقع به حقوق مادران
خویش در کمال جفا ورزی می نگرند. حتا آنانی را که مادران آیندۀ آن سرزمین آغشته
با اندوه ها و غم کم گفتۀ مادران استند، با سلاح کهنۀ "اشرف المدارس" ها . . .
و مادر ستیزی مجهز می کنند. .
گزارشی هم از روی یادداشت هایم پیرامون رویداد مصیبت زای ارگوی بدخشان دادم، که
بیشرین بخش سخنرانی ام را تشکیل می داد. آنانی را ستودم که از کمک های خویش
دریغ نمی ورزند. از کوشش های شعف بر انگیز جوانان داوطلب و کمک های هموطنان در
داخل وخارج یاد نمودم. واین امیدواری را ابراز کردم که مستحقین به زودی از
امکانات لازم بهره مند شوند.
*
*
از صحبت هایم با داخل کشور
چهرۀ نا خندان جناب کرزی، مشکلی را حل نکرد.
رانش زمین در منطقۀ آب باریک مربوط ارگوی بدخشان، تبعات وپیامدهای قابل توجهی
داشت. چند موردی که تا حال بیشتر جلب نظر نموده اند، این ها اند:
- خبر واقعۀ غم بار واندوه انگیز، به زودی انتشار یافت . واقعه، بازتاب گسترده
یی داشت که هنوز هم ادامه دارد
- این مورد نشان داد که دسترسی به وسایل پیشرفته، مانند بهره مندی از وسایل
جمعی وبه ویژه تلفون های کمپیوتری تا چه میزانی انتشار خبر ها را تسریع نموده
است.
- به گونۀ بسیار جالب، شاهد سعی وکوشش بخش های وسیعی از مردم شدیم، که از
دلسوزی، همنوایی وکمک های میسر ومقدور، گپ زدند ویا وارد عمل شدند. از حضور
داوطلبانۀ تعدادی از جوانان، آگاهی یافتیم. همینطور از حضور احترام برانگیز و
مستقیم عزیزانی که نتوانستند، دور از محل واقعه ابراز نظر نمایند.
- شکایت از کار دولتی ها هر گز پایانی نداشت و ندارد. رئیس دولت هیأتی را
فرستاد. آن هیأت با گرفتن عکس یادگاری، در زخم های مردم محل و کسانی که متأثر
شده بودند، نمک پاشید. افزون بر آن مقامات دولتی بدون ارائۀ اندک دلیل معقول
وقناعت بخش، پایان کار جست وجوی میت های قرار داشته در دل خاک را ابلاغ
کرد.
- دولت آماج حملات انتقادی واعتراضی قرار گرفت. زیرا بر اساس قولی که جملگی بر
آن اند، حد اقل کفایت ودرایت را برای رسانیدن کمک به آنانی نداشت که به شدت
محتاج سرپناه، غذا و دارو بودند. دولت یک بار دیگر بی کفایتی خویش را نشان داد
که به رغم وقوع چنان وقایع وحوادث ، وبا وجود دریافت کمک های بسیار، کفایت حد
اقل ارسال نیروی فعال وکمک رسان را ندارد. اگر دولت کفایت لازم را می داشت،
وکسانی را مامور می نمود که اهلیت لازم را می داشتند، به زودی می توانست
محتاجان اصلی و مراجعه کننده گان قریه های مجاور را تشخیص بدهد. زیرا مراجعۀ
مردم قریه های مجاور نیز به بی نظمی ها افزوده است.
- نبود سرک ها و دشواریی که از آن حاصل شد، بی کفایتی پیشینۀ دولت را بیشتر
وضاحت داد.
- برخی از مردم و رسانه ها با دل پر درد شکایت کردند که رئیس جمهور جناب کرزی ،
نامزدان ریاست جمهوری، و . . به محل حادثه نرفتند. البته اعتراض درست بود. اما،
وقتی آنها دارندۀ طرح مشخص وعاجلی برای کمک رسانی نباشند، وقتی رفتن آنها
نتواند مشکلی را حل کند، حضور ایشان جنبۀ تشریفاتی ونمایشی را می گرفت. چنانچه
دیدم که هم چند تن از نامزدان به آنجا رفتند وهم رئیس جمهور.
عصارۀ سخنان بالا را که در نظر بیاوریم، شاید حاکی از موجودیت وبروز همیشگی
مشکلات مشابه، آمادگی بخشی از مردم برای کمک وبی کفایتی های مزمن دولت
باشد.
فرهنگ آماده گی وکمک رسانی را باید ستود واحترام نهاد. این حضورفرهنگ در خارج
وداخل مسرت بخش است. ولی نباید فراموش نمائیم که اگر حساب و کتاب درست تهیه
نشود، اگر کمک کننده گان یقین حاصل نکنند که کمک شان به مردم رسیده است واگر سؤ
استفاده ها کننده گان دست فعال داشته باشند، شاهد خدشه دار شدن چنین فرهنگی
خواهیم بود.
بی کفایتی دولت که در همه جوانب چهره نموده است، بسیار نگران کننده است. این که
آیا امکانات وتوانمندی و وعده های نامزدان ریاست جمهوری می تواند بار طاقت سوز
بی کفایتی را از دوش مردم درد دیدۀ ما فرود آورد ویانه ، پرسشی است که در جای
دیگر باید صحبت نمود. ولی تداوم اعتراض سازنده بر بی کفایتی های حکومت ، امیدی
در چشم انداز می گذارد که به اصلاح امور باید اندیشید. در خواست نهاد ها و
کسانی که استعفأ دولتمردان بیکاره وگیرندۀ عکس یادگاری را مطرح نموده اند، از
آن جمله است. اما، اگر طلب برطرفی ویا استعفأ آنها وبقیه مامورین با این
نارضایتی همراه باشد که فقط عکس یادگاری دور از آداب غمشریکانه گرفته بودند،
شاید دولتمردان آینده در وقایع مشابه ( که خدای نشان ندهد) با چهرۀ گریان ظاهر
شوند. چهره یی که اگر حامل کفایت، درایت ومدیریت درست نباشد، گرهی از مشکل مردم
را نخواهد گشود. همانگونه که سفر و چهرۀ نا خندان جناب کرزی، مشکلی را حل نکرد.