نصيرمهرين
انتخابات، معبری به سوی سلطۀ استبداد؟
" از زیباترین گل صدبرگ، که مایهء ناز بوستان است، مار زهر مهلک می گیرد و زنبور،انگبین نوش"
هنگامی که تهداب شتاب آلود ساختار دولت کنونی افغانستان شکل می گرفت، نبشتۀ فشرده یی را انتشار دادم، زیر عنوان " این دموکراسی ره به کجا می برد.؟" چندین برداشت و پرسش جای داشته در ذهن نویسنده، بار آورندۀ آن نبشته بودند. زیرا گونۀ دموکراسی را که جامعۀ ما در پایان دهۀ بیست و بار دیگر در دهۀ چهل خورشیدی به آزمون نشست؛ تا اندازۀ زیادی ،منظور و نتایج شناخته شده را برجای نهاده است. اما، انگیزه ها واسباب وعوامل شکل دهی ساختار کنونی، چنان پیچیده بود که بازگشایی و ابراز نظر تحکم آمیز را مجال نمی داد. اندک ویژه گی های این پیچیده گی را با نشان دادن چند مورد می توان نشانی نمود: - خواستگاه تعیین چنین نظام مبتنی بر اصول دموکراسی، پیش از همه، از واکنشی حاکی بود، که ایالات متحدۀ امریکا، علیۀ فعالیت های تروریستی انجام می داد. - صلاحیت تعیین شخص نخست نیز پیش از همه، از چنان خواستگاه ودر متابعت از آن ناشی شد. بعد حواله گردید به دریافت تائید بنیاد سنتی " لویه جرگه" . - معماران افغانستانی چنان منزلگه یی را با دشواری هم نمی شد، به عنوان دموکرات شناخت. زیرا دموکرات نبودند. - تأکید برخطوط ایدئولوژیک وشريعت ( و آن هم قرائتی که شخصیت ها ونهاد های شناخته شده از آن داشتند) ؛ وحرکت از آن به سوی چنان منزلگه یی، نه تنها پرسش انگیز بود، بلکه به ابعاد نا باوری ها به رعایت اصول دموکراسی از طرف آنها می افزود. - بسیاری از شیرازه مهم وحیاتی کشور ازهم پاشیده بود. در گسترۀ نیازهای اقتصادی،اتکأ به خارج نقش اساسی وتعیین کننده را داشت. . . .
بربنیاد چنین برداشتی، نگارنده، پناه گزینی بخش وسیعی از دست اندرکاران امور قدرت ، همچنان بی اطمینانی و نا باوری خویش را از مثمر ثمر واقع شدن آنها،برای سمت وسو دهی جامعه در چنان منزلگه یی؛ با جملاتی از پدرو کادرون، نویسنده وشاعر اسپانوی ابراز داشتم که می گوید :
" از زیباترین گل صدبرگ، که مایهء ناز بوستان است، مار زهر مهلک می گیرد و زنبور،انگبین نوش"
وبرای آن که پیش داوری تحکم آمیزدرارزیابی راه نیابد، وبـُعد زمان سخن بگوید، سخنی از تارینخگار ارجمند، بیهقی را به عاریت گرفتم، که می گوید: "چون شگوفهء نهال را سخت تمام و روشن و آبدار ببینند، توان دانست که میوه برچه جمله می آید."
اکنون از آن درخت، میوۀ زهرناکی بر زمین افتاده داست. همزادان آن، فساد شهرت یافتۀ جهانی ، در هم آمیختگی قوۀ مقننه، اجرائیه و قضایی. بی بندوباری های لگام گسیخته ومهار ناشدۀ در زمینۀ اقتصادی است.تجارب وشناختی که پسین سالها وآزمون های آن ، برجای مانده ونارضایتی هایی که از کارکردهای بیش از دهه سال پسین برای مردم جامعۀ ما ، دست داده است، تردید نتواند کرد که از دموکراسی، زنبورعسل و مارها بهره گرفته اند. باورمندان به ضرورت دموکراسی در جامعه ، در بسا زمینه ها سعی داشته اند که دموکراسی اعمال شود. ناباوران به اصول دموکراسی درهرسه قوه ( اجرائیه، مقننه وقضایی ) وحتا کسانی که با نظام استبدادی بیشتراخته بوده اند، بهره یی گرفته اند که پیکر استبدادی آنها راکمک نموده واز زهر ایشان آیندۀ جامعه آزار وآسیب بسیارتواند دید. فساد اداری، رشوت ستانی ، قانون شکنی، عدم تشخیص وظایف مستقلانۀ سه قوۀ دولتی ومداخلات ضد دموکراتیک آنها اظهرمن الشمس است. این سخن وارزیابی را در سطوح مختلف هم مردم وسیعی ازعوام می گویند که نیازمند تحقق عدالت، ودسترسی به هوا وفضای ارام برای پیشبرد زنده گی خویش بودند؛ وهم منتقد وتحلیل گر دلسوز واقع بین. از آغازین روز های حیات این نظام ،تشبثاتی که با گرد آوردن گروه های خودی از میان اعضای خانواده، قوم وقبیله صورت گرفت، در تداوم خود، به استفاده های ابزاری از مسائل قومی وسعت وعمق بخشید. وبه همان میزانی که نیاز به تحقق شایسته سالاری را از دسترسی دور نمود، افزون بر بقیه عوامل در شیوع فساد لگام گسیخته اثرنهاد. بُعد اخیریااستفاده های ناجایز از مسائل قومی، درآستانۀ انتخاباتی که پیش رو قرار دارد، به قول درست متفکر ونویسندۀ ارجمند پرتونادری " بزرگترین مصیبت در فراه راه افغانستان " است. سوکمندانه، آنانی که در نهادن چنین تهداب های زیانمند واسیب زا و در نقض دموکراسی،سهم اصلی را داشتند، اکنون داعیۀ بهبودی وضع را بدون نقد وطرد هنجارهای نکوهیدۀ پیشین خویش در پیش گرفته اند. وقتی سعی می کنند از راه انتخابات به قدرت برسند، فقط رسیدن به قدرت را در نظر دارند. واین انگیزۀ رسیدن به قدرت، با آن فرهنگ سیاسی مغایراصول دموکراسی که از خود طی چندین سال نشان داده اند،گمانی برجای نتواند بماند که انتخابات معبری شود برای تداوم و روبه افزایش پلشتی های اجتماعی،اقصادی وسیاسی؛و دسترسی به ایجاد ساختارها و اعمال استبدادی. به ویژه که نام داران کسب مقام ریاست جمهوری، با یکی از مظاهر خشن وهیبتناک راه وروش استبدادی و تمدن ستیز یا تروریسم موجود در افغانستان ومنطقه، مرزبندی و گسست فکری وسیاسی به عمل نمی آورند. وتنی چند دلبستگی های ژرفی با ساختارهای مطرود تاریخ معاصر افغانستان دارند. این است که نه تنها چنین ادعاهایی زیرسوال می روند، بلکه به ابعاد نگرانی ها برای شکل گیری ساختارهای استبدادی می افزاید. وهمین زمینه های بازآفریدۀ دستان آنان ، تسلط ناهنجاری ها وبهره گیری از پیوندهای که به گونۀ خطر انگیز ایجاد شده است، شفاف بودن انتخابات آینده را نیز زیرسوال می برد. سؤ بهره گیری از انتخابات اینده برمبنای حدس وگمان نیست. هنگامی که اقای گلب الدین حکمتیار ویا کسانی که هم اندیش وی استند، چراغ سبز شرکت در انتخابات را می دهند، ایجاب نگرانی بیشتر را می نماید. موفقیت چنین اشخاص ونهاد های ضد دموکراسی و به ویژه که آشکارا ودر عرصۀ عمل دست اندرکار ایجاد فضای دهشت زا ونا امنی استند، زمانی میسر تلقی می شود که از طرف دولت هیچ مانعی قانونی علیه آنها وکارنامه های ایشان ارائه نمی شود. حتا از طرف جناب حامد کرزی، بدون در نظرداشت مخاصمت آنها با قانون اساسی و بدون نقش ویرانگرانۀ آنها فراخوان های مکرر برای شرکت در دولت انتشار یافته است. با درنظرداشت اندکی ازعوامل چالش آمیز که در بالا یاد شد، شایسته است ، دامن خوشبینی هایی را برچید که به اغفال وفاداران به دموکراسی و انتخابات مورد نیاز آن منتج می شود. لازمۀ ابراز نظر دقیق آن تواند بود که کم نفسی و ضعف محافل دموکراسی پسند را در نظر آوریم. در کنار آن رگه های قوی موجود در عمل و بالقوۀ ضد دموکراسی را نگاه کنیم که بدون باورمندی به دموکراسی ومؤلفه های آن، برای بهره گیری از آن برای دسترسی به قدرت مراجعه می کنند.