مهرالدین مشید

 

آقایان غنی و عبدالله و شب خیمه داران ارگ باید بدانند!؟

آقایان غنی و عبدالله و شب خیمه داران ارگ باید بدانند که مخالفان مسلح با همکاری نزدیک و اشتراک مساعی مستفیم نظامیان پاکستان در پشت دروازههای شهر های افغانستان منتظر ورود اند و خیلی مشتاق اند تا شکست های ذلت باری را که در روز های برگزاری انتخابات متحمل شدند، پیروزی هایش را در روز های بعد از انتخابات فراچنگ آورند. شاید هم طالبان از طریق حواریون شان در داخل و اطلاعات شبکه های استخبارای پاکستان از پی آمد های مهندسی شدۀ تقلب در  انتخابات افغانستان آگاهی داشتند و می دانستند که ذورق توفانزدۀ انتخابات افغانستان به ساحل نمی رسد و در گرد باد های تقلب زمینگیر خواهد شد و در گرداب توطیۀ مثلث ارگ، کمیسیون های انتخاباتی و تقلب پرت و پلا خواهد شد؛ اما این مثلث ها را نباید با مثلث "باشلارد" به اشتباه گرفت. 

از آنجا که سخن از مثلث به میان آمد، بیرابطه نخواهد بود تا سخن " باشلارد" متفکر و دانشمند فرانسه یی را یاد آور شوم که می گوید، هر مفهوم علمی که بصورت یکی از اشکال هندسی درآید، به حقیقت می پیوندد. مرحوم علی شریعتی این سخن را قاعده یی برای اثبات مثلث؛ خدا، انسان و طبیعت تحت نام مکتب توحید عنون کرده است. وی  خواسته است تا با این گفته، دیدگاۀ فلسفی اش را در پیوند به انسان و طبیعت و دیدگاۀ ایده ئولوژیکی خویش را در رابطه به انسان، تاریخ و جامعه در کتاب معروف اش" اسلام شناسی"ارایه نماید. وی با قرار دادن این تفکر بحیث قاعدۀ علمی، نه تنها قاعدۀ فکری خویش را تقویت می بخشد؛ بلکه با شناخت این قاعده به کشف های جدیدی در سلسلۀ تفکرات و اندیشه های خود نایل می آید که بخش بزرگی از اندیشه هایش را بعد علمی می دهد.

با تاسف که افتضاح انتخاباتی در افغانستان مثلث های متعدد تقلب را بوجود آورد و هر مثلث برای حفظ منافع مشترک در درون یکدیگر بسیج شده اند. از جمله به دو مثلث ارگ، کمیسیون های انتخاباتی و تیم تحول و تداوم و مثلث تیم اصلاحات  و همگرایی ، تیم تحول وتداوم و ارگ می توان اشاره کرد. بازیکنندۀ  اصلی در مثلث  اول آقای امرخیل است که به گونۀ خیلی سازمانیافته و مهندسی شده انتخابات کشور را قربانی تقلب گسترده نمود و در نتیجه پروسۀ  انتخاابات کشور از بنیاد تخریب نمود. این آقا نه تنها تقلب سازمانیافته را به سود تیم تحول و تداوم سازماندهی کرد وماموریت خویش را در برابر دساتیر ارگ به حسن صورت به انجام رسانید؛ بلکه با ضربه زدن به روند انتخابات افغانستان بزرگترین ماموریت بیرون مرزی  اش را نیز به حسن صورت  انجام  داد. وی با تقلب وسیع چنان روحیۀ مردم را در پیوند به آرای شان شکستاند و مایوس شان نمود که شاید سالها در کار باشد تا روحیۀ پیش از  انتخابات ریاست جمهوری را برای رای دهی در مردم ایجاد کرد؛ زیرا به بازی گرفتن آرای مردم بوسیلۀ امرخیل نه تنها دموکراسی جوان کشور را متضرر گردانید؛ بلکه تمامی تلاش های سیزده ساله را برای تحقق یک نظام مردم سالار در کشور نقش برآب گردانید. بعید نیست که بخش مهم ماموریت او را نکتۀ آخری تشکیل داده است. هرچند وی توانست، تیم تحول و تداوم را دستپاک تقلب خود بگرداند و با این عمل ضد انسانی و برابر به خیانت ملی آبروی ستاد نامبرده را زیر سوال ببرد؛ اما کار مهمتر را برای آنانی انجام داده است که دشمنان سوگند خوردۀ تاریخی مردم افغانستان هستند. از بازی زیرکانۀ آقای امرخیل معلوم می شود که او خیلی ماهرانه و تردستانه بازی را در پیش گرفته بود. وی توانست با این بازی خود با یک تیر چندین "فاخته"را شکار کند؛ از یکسو دل شکستۀ ارگ نشینان را بدست آورد و با مژدۀ بقای قدرت برای مدتی دیگر برای غارت های تازه فربه شوند و آب شرم آلود فروریخته از سیما های شان به آرامی از گلو های شان عبور کند، از سویی هم دل تیم تحول و تداوم را بدست آورد و در تبانی نزدیک با اعضای تیم او والیان تقلب گسترده را به نفع او سازماندهی کرد و از سویی هم هدف اصلی اش برآورده شود که همانا ضربه زدن به دموکراسی جوان افغانستان و خوش خدمتی و ادای ماموریت استخباراتی اش است. وی توانست بصورت ماهرانه هم پول وافری بجای رشوت بدست آورد و از سویی هم با رویکرد توجیۀ قومی دزدی و تقلب خود بر ضخامت دیوار اختلافات قومی افزود و با شکار نمودن شماری جوانان ناآگاه پروسۀ انتخابات را رنگ قومی بخشید. در حالی که جناب شان در رویکرد تقلب هوا و خیال قومی هم نداشتند و بلکه ماموریتی را انجام داد که به انجام آم توظیف گردیده بود.

آقای امرخیل چنان با دست پر و مشت پر عمل کرد که حتا پس از افتادن موتر مملو از اسناد مهم انتخاباتی اش بدست پولیس، بی شرمانه بر پولیس حملۀ لفظی آورده و پولیس را متهم به دخالت در کار کمیسیون می کرد و به تکرار می گفت که این عمل پولیس استقلالیت کمیسیون را زیر سوال برده است؛ اما دیری نگذشت که اسناد بالای اسناد افزوده شد، اسناد های صوتی اش به بازار رسانه ها عرضه گردید و افتضاح آقای امرخیل به آسمان ها رسید. ارگ ناگزیر به تسلیم در برابر افکار عامه گردید و وی را وادار به استعفا نمود و بالاخره که سر و صدا ها بخاطر به محاکمه کشاندن وی بالا گرفت. ارگ به سرعت وارد میدان شد، بدون این که آب از آب تکان بخورد، خیلی ساده و آرام وی را از کشور بیرون نمود. ارگ هراس داشت که مبادا امرخیل مورد بازپرس قرار بگیرد و رسوایی های تقلب اش نه تنها دامن گیر تیم تحول و تداوم، شماری مقامات ارشد دولتی تا دور و پیش ارگ شود؛ بلکه سبب افشای زنجیرۀ تقلب سازمانیافته شود که فراتر از خیانت ملی اوضاع سیاسی کشور را به باطلاق خطرناکی مبدل نماید. ماموریت امرخیل این واقعیت را به اثبات رساند که در جهان سوم و بویژه در کشور هایی مانند  افغانستان،  رای دهنده گان رییس جمهور را تعیین نمی کنند؛ بلکه شمارنده گان رای رییس جمهور را تعیین می کنند. 

هنوز تراژیدی مثلث اولی به انجام نرسیده بود و برعکس بازی های سیاسی ستاد های انتخاباتی و سنخنگویان  کمیسیون های انتخابات  در برنامۀ های 93 انتخاباتی طلوع هنوز گرمتر می شد و در این میان  به قول آقای نعمت رحیمی، چشمۀ تکذیب، خماری چشم خمار ترین سنخگوی عالم(سخنگوی کمیسیون انتخابات) با نگاهی پروفیسورانه از زیر عینک های (تذویر) هنوز خشک نگردیده بود که مثلث ارگ، تیم تحول و تداوم و اصلاحات و همگرایی شکل گرفت. هدف اصلی این مثلث فروکش گردانیدن رخداد تقلب و کشاندن هر دو تیم به مصالحۀ سیاسی بود که در آخرین تحلیل پرده کشیدن بر رسوایی ها تقلب می باشد که دستان ارگ وارگ نشینان را تا شانه ها در خود فروبرده است. هدف از تشکیل این مثلث برگرداندن نتایج انتخابات از مسآلۀ حقوقی آن به مسآلۀ سیاسی است تا باشد که هر دو تیم به یک ایتلاف سیاسی پیش از اعلان نتایج دست یابند. هرچند جناب رییس جمهور بنابر حمایت های گسترده از آقای امرخیل و فشار اتهام های وارده از سوی تیم اصلاحات و همگرایی خواست از کنار حادثه به ساده گی عبور کند و از سویی هم ناگزیر بود که کاری انجام بدهد. دو معاون خویش را دستور داد تا برای دست یابی به یک مصالحۀ سیاسی با هر دو تیم در تماس شوند که درخواست کمیسیون انتخابات از رییس جمهور برای کمک به معضلۀ انتخاباتی نیز بر ماموریت یاد شده تاثیر گذار است. اما با تاسف که این ساز وکار های ارگ در گذشته ناکام بوده و حتا چالش آفرین هم واقع شده اند؛ ولی آقای رییس جمهور مانند گذشته این بار نیز برخورد عجیبی کرده است و باز هم با استفاده از نبوغ سیاسی اش آقای قانونی را حامی داکتر عبدالله و آقای خلیلی را که پشتیبان آقای غنی است، بحیث نمایندۀ خود تعیین کرده است. هرچنداین دو جناب اهل مصالحه و سازش اند و قادر اند تا "هم یار را نرنجانند و هم  دل دوست بدست آورند"، اما هنوز معلوم نیست که چقدر در این بازی برنده اند. اخبار فیزبوکی حاکی از پافشاری های آقای قانونی بر آقای غنی است تا وادار به قبولی مقام نخست وزیری شود و اما هنوز آشکار نیست که آیا این پافشاری ها پابرجا می مانند و یا در نیمه راهان پاهایش می لرزد و برگۀ بازی را عوض میکند. اینکه این مصالحه به کجا می انجامد و آیا به نتایج مشهودی می رسد یا خیر و اما در این میان چیزی که برای مردم افغانستان خیلی مهم و حیاتی است، حفظ منافع ملی و اقدار ملی است تا کشور به باطلاق سیاسی نرود و فاجعۀ بزرگ دامنگیر میهن نشود.

این که ارگ  و ارگ نشینان چه هوایی دارند، بحث روشن است و حال برای آقایان غنی و عبدالله  است تا بازی را طوری به پیش نبرند که هر دو بازنده شوند و "دزد سوم "خر شان را زدو برباید.  اوضاع کشور چنان متورم و کابوس گونه شده است که حتا مردم از ترس شاید به دزد سوم هم از ناگزیری ها خوش آمدید بگویند؛ اما هر دو تیم در برابر مردم افغانستان مکلفیت دینی و وطنی دارند تا به یک تفاهم ملی دست یابند.  این تفاهم زمانی حاصل می شود که در قدم اول اعتماد میان هر دو تیم ایجاد شود و در ضمن هر کدام آمادۀ انعطاف بیشتر در برابر یکدیگر شوند. به قول معروف حالا زمان "تنگه به تنگ" قرار گرفتن سپری شده است و بنا بر این رهبران هر دو تیم یک جو از هوای ارگ خواهی کم نمایند و برای رهایی ملت از افتادن به پرتگاۀ فاجعه اندکی احساس فارغ بالی نمایند.

این آقایان باید بدانند که سر نخ توطیه فراتر از ارگ است و بازیگران اصلی تقلب شبکه های استخباراتی منطقه است و برای آبیاری کردن آن هر روز ترفند تازه یی را به کار می گیرند.لشکر کشی نظامیان پاکستان و ورود سیل مهاجران مسلح در خوست، بیرابطه با آن نخواهد بود و حتا گفته می توان که خوش باوری به درخواست پاکستان برای رسیدن به تفاهم و موافقت مشترک برای مبارزه با تروریزم در همچو موقع حساس خالی از خبط هایی نیست که پاکستانی ها توانسته اند، از پشت بر پیکر زخمی مردم ما بارها خنجر بزنند؛ زیرا تلک هایی را که نظامیان پاکستان فراراۀ مردم افغانستان نهاده اند و عبور کردن از آنها دشوارتر از "هفت خوان رستم" است، نباید در هر گام آنها را از نظر دور داشت و اندکترین غفلت خطای جبران ناپذیر است . از سویی هم این که چه سناریو هایی در پشت دروازههای بسته ساخته شده و  سناریو های دیگر  بر ضد منافع ملی و وحدت ملی کشور در حال شکل گیری اند، هنوز آشکارا نشده اند؛ اما این قدر فهمیده می شود که جرسی در راه ا ست و منافع ملی، اقتدار ملی و ثبات ملی با مخاطرۀ جدی رو به رو گردانیده است. هر دو تیم با توجه به مصالح علیای کشور که گاهی فراتر از دایرۀ قانون اساسی می رود، باید متحدانه وارد عمل شوند تا  با پذیرش انعطاف چشمگیر موفق یک تصمیم تاریخی شوند و کشور را رفتن به عمق بحران و نابودی کامل نجات بدهند. یاهو

 

تقلب سازمانیافته در انتخابات افغانستان این واقعیت را به اثبات رساند که در جهان سوم و بویژه در کشور هایی مانند  افغانستان،  رای دهنده گان رییس جمهور را تعیین نمی کنند؛ بلکه شمارنده گان رای رییس جمهور را تعیین می کنند. 

 

 


بالا
 
بازگشت