خوشه چين
حیات سیاسی یک ملت
اوضاع واحوال سیاسی((افغانستان)) روی همان جاده درحرکت است که تهدابش ازبن اول به منظور،اشغال بنا نهاده شده بود.
کاندید های ریاست جمهوری هریک به نوبۀ خود می گویند که جهانیان ما خوپول نداریم،آیندۀ مارا تضمین کنید به خدا قسم است.که تمامی دارایی وآب روی این ملت سیاه بخت رابه شما تحفه میدهیم. چطوری که سیاست مصالحۀ ملی را فدای تنظیم های جهادی کردید.تنظیم های جهادی تمامی سرمایه های ملی((اردوی توانمند باقابلیت دفاعی بلند بالا درمنطقه را))فدای پاکستان کردند.ونوازشریف چک ده هزار دالری را درعوض به جناب حضرت مجددی تحفه دادند.
ازوجود تنظیم های جهادی،طالب به دنیا آوردی،طالبی که به مانند گازهایدروجن،نه علف ماند ونه درخت ونه. مزرعه،زمان موعدش فرارسید.آزادی خواهان کسانی را که با منافع تان مخالفت می کردند.به شمارانگشت گردن زدی،مابقی راازنخاش غلامان،غلام به قیمت ارزان خریدی، بعدش در«بن» پلان کردی،آقای کرزی را،اول برایش،فورم لباس تیارکردی وشیک پوش جهان معرفی اش کردی ذریعۀ هلکوبتر درارگ نشاندی کنون موعدش روبه ختم است این مزدورفرمان برداردرظاهرمخالفت را باشما اعلان،مگرشطرنج بازنیست بلکه مهرۀ شطرنج است.که دورفیل شده است.کنون نوبت من است بااستفاده ازتجارب وجفا کاریها ی گذشته درمقابل مردم،جفاکارترمیشوم وبرای توبهتر ازدیگران نوکرتروغلام بهترمیشوم.
بشنو:
ازوجدان عیار صدا میرسد
درگوش شاه وگدا میرسد
گویا که ازمنقــــــــاربلبل
میر سدبیگاه وپگا میرسد
صدای معرفی ارزش انسان
باصـد آرزو وتمنـــا میرسد
من وجدان انسان هستم،باآگاهی دهی وخرد ورزی،سروکارمن است.راه ما طولانی ودارای خم وپیچ است،درین راه طولانی،جرأت مدد گارمن است،عمل مطابق برنامه یارمن است.صداقت ،درحفظ امانت بادارمن است،شرافت درداد وستد معاملات هم کارمن است.محبت به انسان،شعارمن است. بااین وصف :آنچه که گذشتۀ کشورم را بهتر ازچهاردهۀ اخیر،برجسته وبا عظمت نشان میدهد. ریخت وبافت ادبیات شخصیتهای دلسوزی است که هنرمندانه.درقالب نظم شعری درمی آوردند.چنانی که هر مصرع آن بیان گرمعانی کثیرالبعدی بوده،آموزش آن برای پیروجوان،قلب گرم ودید وسیع می بخشید.دلم می خواهدبا انکه درادبیات دست رسی کمتری دارم، علاقه مندم،کاغذ سفید راسیا بسازم وکاغذ حکایت گرحقایق زنده گی تلخ مردم بلا کشیدۀ افغانستان واقع گردد.
من آبم،قبل براینکه روان شوم وبه جریان خود ادامه بدهم،خودرا برای تان معرفی میدارم چنین: من ترکیب دوعنصرهایدروجن واوکسیجن((آبم))قبل براینکه آب بودن خودرا معرفی کنم،دوعنصری که ازترکیب آنها«به من آب حیات گفتند »میخواهم هریک را جدا گانه معرفی نمایم.
1-اوکسیچن درموقف «نیروی چپ»:همان گونه که اوکسیجن در دوحالت کیمیاوی وگاز،طبعیت زنده را حیات میبخشد.نیروی چپ هم با قبول وانتخاب جهان بینی دفاع ازمنافع،کلیه زحمت کشان جهان،با حفظ آزادی های سیاسی،عقیده وبیان،دارای استراتیژی وتاکتیک بربنیاد سیرارتقایی علوم معاصر واستفادۀ قانون مندازان بوده که حیات واعمار جامعۀ فارغ ازهرگونه برخوردی که ارزش انسان صدمه بیند«دفاع وحمایت» مطمع نظرش بود.اما اکثراوقات درتقابل باعنصرهایدروجن ((راست افراطی)) به کندی مواجه می گردد،ازهایدروجن مواد انفجاری((هالندیها مین ساختند به دست راستی های افراطی، دادند که وطن تان را بروید خراب کنید.زمانی که خراب کردید وطن پرستان واقعی تان را به گونۀ شکارمینماییم.((فراراستعداد ها وشکاراستعداد ها))دراین جا آنقدر تحت شکنجه قرارمیدهیم شان((حکم اعدام درتبعید)).که دل شما رازی به این شکنجه های روانی گردد.ازوجود دیگران زیرایجاد انجمن ها،فدراسیون ها به نفع خود جاسوس تربیه مینماییم،خصوصاً ((استخبارات چی ها))چهره های شناخته شده که قبلاً دروطن تان وظیفه داربودند. وبعد ذریعۀ این جاسوسان جل وپوستک وطن تان را برباد بدهیم.
2-هاید روجن درموقف«نیروی راست»:همانگونه که هاید روجن درحالت گازبه حالت آتش زا،درتصادم ومقابله با هوا وگازات دیگر،طبعیت زنده را به نابودی می کشاند.چنانچه که همین اکنون جنگهای سراسرجهان علی الخصوص((کشورهای اسلامی))قاعدتاً ازمنابع راست افراطی صیهونیزم وسرمایۀ جهانی،آب مینوشد((سرانجام این غرب است.که با آتش،بدون پطلون بازی می کند))روزی فراخواهد رسید که بم هاید روجنی به دست نیرو های راست هاید روجنی می افتد.اولین ضربه دررخ خلاق خود میزند. ولی هایدروجن درترکیب با اوکسیجن بایدکه ((مصالحۀ ملی)) را ازیاد نبریم ویابه اب ((حیات سیاسی یک ملت))عنوانش داد.
قاعدتاً خرهنگام عبورازجوی درمیان آّب((شاش))می کند.
3-آب درموقف مصالحه:بلی آب((مصالحۀ ملی)) درحیات سیاسی کشور،ترکیبی ازهایدروجن واوکسیجن((چپ وراست))است.نه به قاعدۀ میخانیکی.اگر به قاعدۀ میخانیکی،ثمری بدست آید .پس چراقاطر،ازالقاح خرواسپ چوچه نمی دهد.؟گویا که درحاکمیت آقای کرزی مجموع ازچپ وراست ((دزدان چراغ به دست))عذر بد ترازگناه شریک جرم دربدبختی مردم شده اند وبا نواختن ،کرنای انواع اختلافات،درمیان آب روان مواد زهری انداخته اند.من آب روانم مرا به آبیاری کوکنارنبرید.دردشتهای هلمند وفراه وقندهار نبرید.اگر می برید به آبیاری باغ های انار قندهار وانگور قندهار ببرید .مرا دوباره درفارم هده وغازی آباد ننگرهار ببرید.من لایق،ابیاری درخت نارنج،زیتون، تاک انگوروفالیزخربوزه وتربوز،درخت سیب و اناربهی،کرد گندم هستم.
میرویم به یاد مرحوم آصف مایل.خدا بهشت اعلی را نصیبش گرداند.
من آب روان هستم
نخبگان دلسوزومهربان ازچپ وراست
من راحت جان هستم
ایجاد گران فضای آزادی انسان
دردشت روانم مـــــــن
به دشت های تاریک لعنت نمی گوییم بلکه چراغ می افروزیم
درکوه دوانم مـــــــن
استقامت وپابندی راازکوه های سر به فلک می آموزم مجموع منرالهارادوان دوان تحفه می آورم
من زنده کنم عالـــم
درکالبد بی جان وطن دوباره روح خلاق وبیداری را می دمم
پایین شوم از کوه ها
سازو نوای عشق به انسان را دردست ((نسیم))صبحگاهان میدهم
پیچیده وغلطیده
خودم مملو ازعشق وشادی،افتان وخیزان
رقصیده ورقصیده
به پا بوسی،طبعیت خشک سوزان می آیم
گرمن نروم درکشت
مقرر«رسالت مندان»برآن گشته ام
باید که بروم،اگرنروم، کی سبز شودگندم،میروم که
جهان ما گندم زار شود ومراد خوشه چینان حاصل
ازفیض وجود من
همه گویند لعنت برجنگ وجنگ افروزان
آنچه را که درخصلت((راست وچپ))مصالح علیای کشور به مفهوم ((مصالحۀ ملی)) مشاهده میشود همانا ارزش های،انسانی،دینی،وطنی وملی،چون منرالها ومواد معدنی است.
اگردعوا برین است که دیگر مردم را نباید فریب داد.اول قلم رابنا برحکم بیگانه قلم را ازدستش نگیر،تاکه بی سواد نماند.باسوادان گویند نان مان را ازدست ما به چه منظورمیگیریدالبته که فقیرشویم و گرسنه بمانیم واجباراً گوش به فرمان شما شویم.
نتیجه:اوضاع واحوال وجو سیاسی افغانستان روی همان جاده درحرکت است.که تهدابش ازبن اول غیرقانونی ،غیراخلاقی وغیر انسانی به منظور اشغا ل کشور بنا نهاده شده است.هرنوع تغیرمیخانیکی((قاطروار))ازدرخت همان حاصل آید که سال گذشته به بار آورده بود.
راه علاج:
راه علاج دردست حلقۀ چپ وعیار است
آدرس نامعلوم،مردان میدان ازمـزاراست
یاران شب گرد،جسوروعزیزان دلاور
حاضر به میدان آماده به کــــاراست
یکی نه دونه وسه نه به هــــزاران
ازتخار،مرکزتالقان وخواجۀ غاراست
درپنجشیر،مردان رابینی،ازخیل عیار
عیاران درباغ انگورازچهاریکاراست
توت کوهستان نمود پرکـــــــــــوک
جوش وخروش عیاردرگلبهار است
ازکلکان گذرکن افتخار،به خادم نما
خانۀ داکترما«عیار»درکلنـــگاراست
معارف رنگ وبویافت از«آماج»عـــــــــزیز
گیلاس پغمان،رنگ ورخش گرمی بازاراست
که خان یی په یاران یی،درلویه مشرقی گویند
خیل عیارازقریۀ«بهار» در ننگرهـار است
ازبدخشان،تا به هرات بزرگ ،شهرهای رستم زال
عیاران مردان عمل،درارزگان،هلمند قندهاراست
شهر غزنی قصه های زیاد دارد درصفحۀ تاریخ
میان صفحه کارنامه های عیاران بی شماراست
خلق خوست پکتیکا وپکتیا،محروم ازهمه چیز
مدافع خلق های مظلوم،انجا عیار بسیار است
عیاران ونخبگان احزاب مترقی وونخبگان باوجدان،آزادی خواهان تنظیم های جهادی،دورهم نشسته اند.با این هدف که وطن اشغال است.هرگونه ساخت وبافت سیاسی،تحت سایۀ اشغال گرولو که در ظاهر،حمایۀ جهانی را باخود داشته باشد.جنگ را به پان نمی برد.بلکه به تداوم جنگ وخانه جنگی، کمک میرساند.همه به اتفاق نظرخواهان آنند که حکومت مؤقت ازوجود با کفایت های باشرف وبا وجدان،با رضایت کامل ،کشورهای همسایه های دورو نزدیک،و((واشنگتن، بروکسل، ماسکاو، پیکنگ))تحت نظرسازمان ملل متحد ایجاد.به مدت کمتر ازدوسال،دولت مؤقتی که همه زمینه های قانونمند را چه نظرارزشهای ملی وچه ازدیدگاه جامعۀ جهانی درقالب قانون اساسی می گنجاند که ازان بوی دیکتاتوری به ودماغ نرسد.ورنگ تبعیض به چشم دیده نشود.درمسیر ارتقایی همروند با تکامل جامعۀ جهانی.
وضعیت برای یک انتخاب آزاد ومنصفانه که همه مخالفین ومواقین درآن سهم انسانی واخلاقی برای نجات ازبحران داشته باشند.طبعاًکه فرجامش نظام سیاسی انسانی را برجسته نشان میدهد.
با احترام
عبد الشکور خوشه چین