به «
شکوه» انتخابات بی نتیجه، شک دارم
به قلم الف . جوانشیر
افغانستان ، کشوری است با رویداد ها و درامه های شگفتی
آفرین . سال هاست که چهار راه حادثه است!این کشور، در زمره ء آداب و آدم های
عجیبی که دارد، یکی این است که دربرونمرز، قلمزنان و رپورت نویسان عجیبی دارد.
این قلمزنان٬ البته بسیاری آنان، نان را به نرخ روز میخورند ؛ شاید نان از
دسترخوان « زورمندان » میخورند؛ شاید برای تصاحب یک منصب سیاسی یا اداری، به «
تنظیم ها» ، تعظیم میکنند و حتا کم نیستند ، منظومه سازانی که برای تولد فرزند
یک جنایتکار جنگی، تهنیت نامه، میسازند و زشت تر ازان شاید این است که برای مرگ
یک فوسیل سیاسی، یک آدمکش حرفه ای، یک قوماندان تنظیمی که در ویرانی کابل زمین،
نقش اساسی داشته است، مرثیه های آبدار، می پردازند!
قصه ء انتخابات افغانستان از سوی این خارج نشیان،چگونه تعبیر و تفسیر میشود؟
فقط میگویند، با شکوه بود، تاریخی بود، اعجاب آور بود!
خوب اگرچنین است، بایستی ، نتایج باشکوه، ملت ساز و امنیت ساز نیز داشته باشد!
پس هنوز که شمار ش آراء به پایان نرسیده، چرا همه جا آیه یاس ، تلاوت میشود؟
دلیل آن این است که یک پای معادله انتخابات ،می لنگد، بسیار هم می لنگد!
این انتخابات بر روی دو پای سالم وپویا ، استوار نیست، یعنی در ین معادله ساده،
« انتخاب کننده
اگر از شروط لازم گزینش، برخوردار باشد، یعنی از آزادی و آگهی برخوردار باشد(
که نیست) ؛ انتخاب شنونده( کاندید)،که نه پلان کاری تفصیلی و علمی دارد و نه
سابقهء تمرین دموکراسی ،هرگز یک رکن قابل اتکا نیست !
این «کاندید اتفاقی» که بر بنیاد « اتفاقات » وزد وبند های شخصی و فامیلی
درگذشته های دور ونزدیک ، شاید ثروتی هنگفت ، اندوخته است، بار دیگرمیخواهد ،
در گذرگاه « اتفاق» ، بخت خود را بیازماید!مثل خریدن یک تکت لاتری!
پس چه شد که مردم در انتخابات شرکت کردند؟
پاسخ این است که بسیاری از رای دهندگان، به صحنهء انتخابات ، کشانیده شده
بودند!اینان تطمیع و ترغیب شده بودند، در سرزمینی که پیداکردن یک وعده نان یا
خریدن دو کیلو کچالو، دشوار است!
این شایعه در سراسر کشور پخش شده بود که امریکا ئیان در صدد عزیمت اند و اگر
بدیلی برای دولت پایان یافتهء کرزی ، یافت نشود؛ طالبان مثل مور و ملخ به داخل
شهر ها می ریزند و بازهمان قصهء بستن دکان ها برای نماز پیشین، اندازه گیری ریش
ها،زندانی شدن خانم ها در منزل، استفاده از استودیوم ورزشی برای اعدام، دست
بریدن و شلاق زدن، تکرار میشود!
معلوم است هزاران دانشجو که در بیشتر از هشتاد مرکز تحصیلات عالی درس میخوانند،
و تمامی زنان شاغل و اکثریت ملت،که از طالبان و زیاده روی مذهبی شان، نفرت
دارند، در انتخابات حضور یافتند تا به طالبان « نه» بگویند!
اما آرای بالای عبدالله عبدالله درین انتخابات ، نشانهء چیست، آیا نشانه آن
است که « جهاد فروش» بر «طالب » ترجیح دارد! گمان نمیبرم! مردم میدانند سگ زرد
برادر شغال است!واقعیت این است که رای « ممتنع» هنوز در افغانستان جا نیفتاده
است!مردم در برابر دو انتخاب « بد» و « بدتر» قرار گرفتند و گویا به صندوق «
بد» کاغذ انداختند! وقتی پای آدمی به ناتوانی و بیچارگی اشرف غنی درمیان باشد٬
ترفند های یک روباه مکار ، مثل عبدالله عبدالله، خریدار پیدا میکند!
اشرف غنی وقتی با صدای رسا اقرار کرد ، زندانیان طالب محبس بگرام، بوسیله او
آزاد شده اند، در واقع، قبر اعتبار خود راکند! اشرف غنی بسیار دیر فهمید که
مردم تاجک و هزاره ، از طالب ، نفرت فزاینده دارند و گویا تیم انتخاباتی او، از
آدم های احساساتی و ابن الوقت ، تشکیل شده بود!
واکنش های دور از منطق اشرف غنی در برابرواژگان متداول فارسی امروز ، مثل کلمه«
شهروند» نیز ویرا از دشمنان زبان فارسی و فرهنگ فارسی، معرفی کرد!
آقای اشرف غنی، در یک مناظره دیگرگفت که مردم نمی خواهند، دختران خود را در
پوهنتون مختلط(متشکل ا ز دانشجویان پسر و دختر) بفرستند و وی در صدد تاسیس یک
دانشگاه زنانه(!)میباشد. بینش ایشان درین مورد شباهت به نگرش آیت الله خمینی ٬
رهبر فقید ایران٬ دارد که به همین بهانه ، دست به اصطلاح ( انقلاب فرهنگی) زد و
چندین سال مراکز آموزش عالی را تعطیل ساخت!
اشرف غنی در مصاحبه دیگر گفت ، اردوی افغانستان و پولیس ،اسلامی نیست ، باید
اسلامی ساخته شود! از ایشان میپرسم ، شما که برای احیای مجدد دین مبین اسلام،
کمر بسته اید،بهتر نبود آقا ی سیاف و یا مولوی کشاف را به عنوان معاون خویش ،
معرفی می داشتید!
رای مردم را جلب کردن، مثل شکار ماهی در دریاچهٔ متلاطم است. فوت وفن میخواهد،
اسباب و اتموسفیر میخواهد!
این انتخابات، که قلمزنان برونمرز و تئوریسن های نان به نرخ روز خور، آنرا«
شکوهمند»می
خوانند ،وقتی شکوه دارد که زندگانی فلاکتبار اکثریت را تغییردهد ؛ وقتی شکوه
داردکه ملت را یکپارچه کندو از اسارت اجانب،به تدریج ، رهایی بخشد!
آیا در ناصیه این هشت کاندید دیده میشودکه ملت را به رستگاری و بهروزی برسانند؟
نه ، هرگز !
برخی ازین کاندید ها، به تشویق « خارجی» و جمعی به ترغیب محترم حامد کرزی، رییس
جمهورفعلی ، گویا برای« مقاصد ویژه» به میدان آمده بودند!
شرم آور است که گفته میشود ، برخی از کاندید های که کمترازدو فیصد رای کسب کرده
اند؛
مطالبهء کرسی ها و مقامات عالیه چونان « وزارت و سفارت» در یک دولت ائتلافی
احتمالی دارند!چنین آدم های از خود راضی ، باید «وزیر» شوند یا باید به جرم
کلاهبرداری و اتلاف وقت و پول ملت ، « زندانی» شوند؟!