ــــ
سیدموسی عثمان هستی
ائتلاف نامقدس کاندیدان سبب ادامۀ جنایت ۱۳سالۀ شاه شجاع امریکایی می شود
قـدم سنجیده بردار تا نـگردد روزی رخ تــو زرد
یا دین و مذهب پیشه کن، یا دموکراسی ای مرد
گر ندانی قدمی فاصله است بین مــــرد و نا مـرد
هرگز نشوی رستم ثانی درتاریخ و روز نـــــبرد
شاعربی وزن بی ترازو
آمار نتیجۀ دو اعلان انتخابات نشان می دهد که داکترعبدالله توانسته از رقیبش اشرف غنی پیشی بگیرد، اما معمای قرنطین صدهزار رای هرات هرنوع پیشگویی ها را بی پایه ساخته است و امکان دارد که قرنطین صدهزار رای هرات و دیگر ولایات برندۀ اصلی را به خاطر رفتن انتخابات به دور دوم بترسانند تا تن به یک حکومت قومی ، مذهبی ومنطقوی بدهد که ادامۀ پالیسی های خائنانۀ کرزی وحامیان کرزی بود، چنانچه سیاف و دیگرشارلتانان عقب ماندۀ کاروان انتخابات برنده را بر حذر می سازند که اگرحکومت ائتلافی صورت نگیرد افغانستان به طرف بی ثباتی سیاسی می رود.
درحالیکه اقوام افغانستان به هیچ صورت حاضر نیستند که رای شان مورد معاملۀ جنایتکاران گردد. اگر این کاندیدان توانمندی ادارۀ مملکت را مستقلانه نداشتند و می خواستند به پیروی از شاشجاع امریکایی حکومت کنند، چرا اقوام افغانستان را در خطرانداختند؟
حکومت ائتلافی و یا رفتن زیر بار خائنین نه تنها یک گناه ، بلکه یک جنایت غیر قابل قبول است. مردم افغانستان از این تجارت های سیاسی به ستوه آمده اند.
اگر چه معامله گری و به نام وحدت خائنین بارها دور یک میز نشسته و قرآن کردند و قرآن را لگد مال نمودند و تعهدات خود و حقوق مردم افغانستان را زیرپا گذاشتند و مملکت را به طرف وحشت و ویرانی سوق دادند، از آب خت رذالت ماهی جنایت گرفتند، این نوع رذالت ها سالها روش نره لیسان خارجی و داخلی که خود را بنام رهبر جا زدند در سرخط پالیسی های شان قرار داشته است.
پس از سقوط طالبان به خاطر سرکشی از امر باداران شان تغییرات خیلی ناچیز درافغانستان رخ داده که در مقابل حرفهای طمطراق آمیز دولت کابل و حامیان غربی شان خیلی ناچیز و قابل لمس نبوده، گرچه در قانون اساسی افغانستان به خاطر فریب طبقۀ نسوان قانون اساسی افغانستان ، حقوق چشمگیری برای زنان تعیین کرده، اما عملاً درحوزه های اجتماعی می بینیم که فعالیت زنان به نسبت کشورهای منطقه بسیار ناچیز و جایگاه زنان افغانستان به بهانۀ اینکه جامعۀ افغانستان یک جامعۀ سنتی است، ارتقای جایگاه زنان دست خوش کلچر، دین ومذهب گردیده که این نوع روش همیشه ازطرف جامعۀ مدنی غیر قابل قبول بوده و این نوع حرکات برضد زنان خواست تفنگ سالارکلچر، دین ومذهب به خاطر بقای شان بوده که یک بازوی توانای جامعه را صرف در روی کاغذ حق دادند تا خاک برچشم جهان دموکراسی و متمدن بزنند، ولی ضرب المثلی داریم که میگویند وقتیکه مرده را خدا می شرماند، چتلی آن سرتخته سرازیرمی شود.
گرچه زنان کودن را سالها مجاهد و طالب و مذهبیون خود فروخته با فشار و یا فریب به نام کلچر، دین ومذهب زیر تاثیر قرار دادند که منجر به عدم تصویب قانون منع خشونت شد. اهداف آشکار و پس پردۀ سیاف ها برآورده گردید و برندۀ جایزۀ روش وهابی گردیدند.
واین هم قابل یاد آوری است تا زمانی که در دادگاه قاضی مرد نقش یک قاضی را بازی کند وتحصیلات اش درمسجد و مدرسه به پایان رسیده باشد و اگر زن هم وکیل قانونی داشته باشد، چون قاضی زیر تاثیر مزخرفات کلچر، دین ومذهب قرار دارد، به هیچ صورت حاضرنمی شود که حقوق زن را مطابق قانون بدهد.
مثلاً صدها زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته وقتیکه افشا شده و یا به دادگاه مراجعه کرده، اول توسط پولیس مورد تجاوزجنسی قرار گرفته و پولیسی که با طالب و مجاهد بوده به خاطر بی سوادی و سرزنش زن را مورد تجاوز قرار داده، بعد زندان بان، څارنوال و قاضی هم از او سوء استفادۀ جنسی نموده تا دیگر زنان که مورد تجاوز دین پرستان و تفنگ سالاران قرار می گیرند سر و صدا به راه انداخته نتوانند و از حقوق انسانی خود استفاده نکنند و در مقابل بی عدالتی ها قرار نگیرند.
به عوض اینکه مرد متجاوز را مجازات قانونی کنند، زن را به بهانۀ اینکه حیات او در خطر است به زندان فرستاده اند و حتی به او حق انسانی و قانونی ندادند که مطابق قانون به ضمانت سر و یا به ضمانت پولی از زندان رها شود وچند طفل راهم با مادر یکجا زندانی کردند. اگر قانون ، دین و مذهب این صلاحیت را به قاضی شرعی داده باشد، لعنت به دین ومذهب، درحالیکه من می دانم حقوق انسانی یک انسان بالاتر از روش های دینی ومذهبی است. دین ومذهب آن دین ومذهب است که حقوق انسانی پیروان خود را سرخط روش خود ساخته باشد، درغیرآن دین ومذهب رنگ کثافت به خود می گیرد و این هشت کاندید اگر طالب و مجاهد هم نباشند، به خاطر روابط گذشتۀ شان با قیبله ، دین و مذهب ، بنام پشتون و مسلمان ، طالب و مجاهد، دین و مذهب، کلچر و فرهنگ، حقوق زن و مرد زا در جامعۀافغانستان بی شرمانه زیر پا می کنند، درحالیکه می دانند زنان نصف پیکر یک جامعه هستند، حقوق زن را مد نظرنمی گیرند تا تاجران دین و مذهب را با خود داشته باشند.
نا امنی دیروز و امروز در افغانستان از سه ونیم دهه به این طرف مولود فعالیت های غلط مجاهد و طالبان است. طالب و مجاهد به هیچ صورت دست از سر اقوام افغانستان بر نمی دارند و به خاطر بقای خود و پیروان خود اگر جذب بدنۀ حکومت داری در افغانستان شوند، بازهم نظر به خصلت غیر انسانی شان، مجاهد و طالب که سگ زرد، برادر شغال است، از طریق توسل به خشونت و نظامی گری در داخل دولت دست ناپاک خود را بیشرمانه دراز می کنند و اقوام افغانستان با وجودیکه در این انتخابات اگر مستقیم به حکومت دینی و مذهبی نه نگفتند، غیرمستقیم به خران جهادی و طالبی و باداران خارجی و داخلی شان نشان دادند که دیگر مجاهد و طالب در این جامعه نقش ندارد و ثابت کردند که اقوام افغانستان از حکومت دینی و مذهبی سخت نفرت دارند و روی سیاه ساختن قطب الدین هلال و سیاف توسط اقوام افغانستان نشان داد که دیگر دلقکان دین ومذهب دربین مردم افغانستان جای ندارند.
اگرچه عبدالله عبدالله وغنی احمدزی کوشش کرده اند که رنگ قومی و دینی را از روی خود پاک کنند، درحالیکه اقوام افغانستان این هردو دلقک تاریخ زده را به تمام معنی می شناسند، از ناچاری به این دو رای بیشتر دادند، به امید اینکه این پالیسی های این دو فرد نکتایی دار روزی دریچۀ نفس کشیدن شده بتواند، خدا کند که اقوام افغانستان در محاسبۀ خود اشتباه نکرده باشند.
ببینیم اعتمادی که مردم افغانستان به خاطر ضدیت با گروپ پشم ها به اینها رای بیشتردادند، این ها دیگر سر نام قبیله ، دین و مذهب تجارت نمی کنند و به بهانۀ جامعۀ سنتی ، دینی و مذهبی قبر اقوام افغانستان را نمی کنند و یا بازهم بیل سیاست برمی دارند و دنبال آب رفتۀ قبیله پرستی و دین پرستی می روند و مردم افغانستان را به کفن کش قدیم محتاج می سازند.
اگرچه سر این وطن فروشان به هیچ شکلی اعتماد نمی شود چون اینها نه در برابر اقوام افغانستان تعهدات خود را شکسته اند و تعهدی که در بین خودشان صورت گرفته تا آخر پابند به تعهدات خود نبودند و ببینیم که این نره چوشان در خدمت اقوام افغانستان قرار می گیرند و یا بخاطر بقای خود و باداران خود تن به یک حکومت دینی و ائتلافی می دهند و عمر حکومت دزد و جنایت کار کرزی را تمدید می کنند و خاک برچشم مردم افغانستان می زنند.
امید است که از رذالت های گذشتۀ خود پند گرفته باشند و نه دادن رای توسط مردم به حزب اسلامی و گروپ پشم ها، چشم کور و گوش کر این دونفر را باز کرده باشد و زیادتر سبب رنج مردم افغانستان به نام جامعۀ سنتی و مذهبی نگردند و گرد حقارت گذشتۀ خود را در این امتحان که مردم افغانستان به اینها اعتماد کرده از روی زرد و خجالت زدۀ خود با دستمال صداقت ، انسان دوستی و وطن پرستی، دور ازتبعیض قومی ، نژادی ، منطقوی ، زبانی ، دینی ومذهبی، از روی کثافت پُرگذشتۀ خود پاک کنند و اگر دیروز جای در تاریخ نداشتند، از این فرصت کار بگیرند و به خود در تاریخ افغانستان جای پای گذاشته باشند.
اگرهمان درک وهمان خرک بود، نتیجۀ آن را در آینده می بینند و روی خود را نمی توانند از تف مردم افغانستان بگردانند و این را بدانند که اقوام افغانستان از شرافت کارگرفتند. آزموده را باز آزمودند. این نوع قربانی درهیچ گوشۀ دنیا دیده نشده است.
گرچه می دانم که از خدا نمی ترسند، امید است که این باربا وجدان شسته شده داخل صحنۀ خدمت شده باشند، از حکومت ائتلافی که ریشه های طاقت اقوام افغانستان را از آب کشیده و دست به چنین حکومتی نزنند و بی وجدان ترین انسانان را دورخود جمع نکنند.
طوریکه مردم افغانستان در سیزده سال گذشته حکومت ائتلافی را تجربه کردند و به این عقیده شدند که بربادی افغانستان بهتراست نه زیر سایۀ یک حکومت ائتلافی تنظیمی ، قومی ، نژادی ، زبانی ، دینی ومذهبی که اقوام افغانستان از دست این نوع حکومت ها به ستوه آمده اند.
و این را مردم افغانستان امروز فهمیده اند که دین و مذهب با دموکراسی سازگار نیست، درحکومت دین نقش دیموکراسی صفراست . دین و مذهب روش خاص خود را دارد وحکومت دینی ومذهبی حتی ممثل دیموکراسی شده نمی تواند و نقش دیموکراسی را به هیچ عنوان تمثیل نمی کند. زمین تا آسمان روش حکومت دموکراسی با حکومت دینی و مذهبی فرق دارد و دو تربوز به یک دست گرفتن ناممکن است.
سیدموسی عثمان هستی
۲۶،اپریل ۲۰۱۴