ــــ
سیدموسی عثمان هستی
سه تصویر در یک مثلت
قلم نویسنده گر کمان و سنان نیست
حقیقت در نــوشتۀ او بیــان نیست
هـران کس بنام قلم، خود بـفـروخت
به پیشانی اش نــام انسـان نیســت
شاعربی وزن وبی ترازو
نوشتۀ خواندم که سر تا پا گلایه آمیز بود. نویسنده زبان قلم دراز کرده نام از فیس بوک برده ولی از ذکر نام گردانندۀ فیس بوک ها خودداری نموده است. هرکس که نوشته را خوانده به این فکر شده که نویسنده نام از فیس بوک برده و مشخص نه ساخته که طرف مقابل افسر رهبین کی بوده.
از دو حالت دور نیست، یا نویسنده خواسته که هوشیارانه به خاطر شهرت طلبی مشت درتاریکی بزند تا خود را مطرح سازد و یا اشخاص و افرادی که در کمین نشسته اند، از کاه کوه بسازند تا آقای افسر رهبین را عصبی ساخته باشند.
من شناختی که از سه رهین قلم بدست دارم، باید بگویم هرسه گل یک باغ اند، یا سه ظلع یک مثلث شهرت طلبی ( سید مخدوم رهین، رسول رهین کوهستانی ، افسر رهبین)
در این جای شک نیست که هر سه نویسنده چیره به دست هستند ولی ابن الوقت ، بزدل ، زرنگ ، موقع شناس و به خاطر رسیدن به هدف، سر ماکیاوال را طوری خاریده اند که فکر می کنی آب از آب تکان نخورده است.
از مطلب دور نشویم آقای افسر رهبین بشکل پیام تکذیبیه به تاریخ یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ ه.ش درسایت http://razaqmamoon.blogspot.in/ تحت عنوان( پاسخ شاعر اندیشه و مقاومت، به مفتریان ) به نشر سپرده است.
ازلابلای نوشته معلوم می شود که آقای افسر رهبین از طرف سید مخدوم رهین وظیفه داده شده بود تا به حیث افسر هیئت نمایشگاه بین المللی کتاب تهران حرف اول را بزند.
افسر رهبین در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران اشتراک می کند و به گفتۀ خوداش (موفقیت هم دارد). (20 ثور آیین اختتامیۀ نمایشگاه برپا گردید و در محفل بزرگی که به همین مناسبت برگزار گردید، غرفه افغانستان برنده مقام اول گردید و لوایح ستایش توسط آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و وزیر و معاونت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای بنده به عنوان مدیر برتر و دوتا از ناشران ما به عنوان غرفه داران برتر، تفویض گردید، که این افتخار را برای دولت و مردم عزیز کشورم تبریک عرض میکنم.).
ما به این کاری نداریم که واقعاً آقای افسر رهبین در وظیفه ایکه وزارت فرهنگ افغانستان به او سپرده بود موفق بود و یا قسمی که همیش دیده شده دولت ایران در قسمت روابط فرهنگی با تاجکستان و خصوصان با دولت افغانستان پالیسی خاصی داشته به خاطرهداف سیاسی خود آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و وزیر ومعاونت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کلاه دولت افغانستان مثلیکه بارها پر زده، بازهم همان حربۀ شیطانت را چرخانده باشند.
در بالا گفتیم هر سه نفر، دو رهین و یک رهبین ، گل یک باغ هستند یا سه ظلع یک مثلث شهرت طلبی (سیدمخدوم رهین، رسول رهین کوهستانی ، افسررهبین). هرسه نویسندۀ چیره دست ولی ابن الوقت، بزدل، زرنگ، موقع شناس و به خاطر رسیدن به هدف سر ماکیاوال را طوری خاریده اند که فکرمی کنی آب ازآب تکان نخورده است.
سوال در این جا سر بلند می کند و می پرسیم که آقای افسر رهبین که شما خود را نویسندۀ بی ترس و حرف از صداقت و وطن پرستی می زنید و این جملات زیر را توسط قلم توانمند خود به روی کاغذ به خاطر قضاوت ملت خود می آورید و ادعای پاکی و صداقت می کنید ومی نویسید.
(
آنهایی که نسبت به من شناخت دقیق دارند میدانند که من درحدود سه دهه کار
فرهنگی، همواره در کنار ملت خود بوده ام و در برابر تجاوز و استبداد و بی
عدالتی و ستم هرگز گردن خم نکرده ام.
من مردم و ملت خود را دوست دارم و درهرکجایی
جهان که بوده ام برای کشور ومردم خود کار وتلاش نموده ام و اگر افتخاری داشته
ام آنرا به قوم و تبارخود اختصاص نداده ام، بل متعلق به همه اقوام ملت خود
دانسته ام.)
اول اینکه شما منحیث یک نویسنده تا حال نمی دانید که اقوام افغانستان به خاطر رذالت های مزاری و مزاری ها تاحال ملت نشده اند و هنوزهم بشکل اقوام وجود دارند و حرف ملت گفتند که واقعیت ندارد، اگر توسط یک نویسنده نوشته می شود بی خبری یک نویسنده را از جامعۀ خود نشان می دهد و نویسندۀ بیخبر از جامعه، خود اگر ادعا می کند که من در پهلوی مردم خود قرار داشته ام، شوخی و طنز بیشتر نیست.
اینکه شماعکس علی مزاری، محقق و یا دیگر خائنین را در نمایشگاه کتاب تهران پائین انداختید یا دست نزدید، مورد اتهام ناحق قرار گرفتید، جان سوال در این است آنچه که خود را در نوشته و گلایۀ خود از فیس بوک بازان معرفی کردید، خود نشان دادید که هنرمندی هستید که نقش برآب می کشید.
علی مزاری ، محقق ، خلیلی ، احمدشاه مسعود، سیاف ، کسانی هستند که با گلب الدین حکمتیار، دوستم و دیگر خائنین، شهر کابل را ویران کردند و غیر از ویرانی، 64000 انسان بی گناه را در جنگ های تنظیمی کُشتند، سوختند، سینه های زنان بیگناه اقوام افغانستان را بریدند، به ناموس مردم تجاوز کردند و منحیث جاسوس در خدمت بیگانگان ناجوانمردانه قرار گرفتند، از این واقعیت ها نه خود خائنین و نه پیروان بی وجدان خائنین بالا و نه تاریخ و نه مردم افغانستان، نه دنیا و نه تو انکار کرده می توانی که این خائنین به مردم افغانستان جفا نکرده اند.
کسانیکه در فیس بوک ها نوشتند شما عکس علی مزاری و دیگرخائنین را در نمایشگاه کتاب در تهران به پایین کشیده اید، آنها به تو افتخار بخشیدند و تو بودی که با نوشتۀ خود ثابت کردی که هیچ وقت در پهلوی اقوام افغانستان نبودی. شما مثلث شیطان و وطن فروش همیش در خدمت قاتلین اقوام افغانستان قرار داشتید. تو در خدمت دولت وطن فروش کرزی قرار داری ، سید مخدوم رهین در خدمت جمعیت اسلامی برهان الدین خاین شناخته شده قرار داشته و رسول رهین در خدمت تجزیه گران سر زمین افغانستان و شورای نظار قرار داشته است.
اگر تو به قدر سر مو وجدان می داشتی به فیس بوک بازان که دفاع ازعلی مزاری و دیگر خائنین می کردند، به جواب شان باید نوشته می کردید که شما با کدام حق و وجدان ازعلی مزاری که یک خاین شناخته شده است دفاع می کنید، آن وقت مردم افغانستان می گفتند که شما رسالت خود را به حیث یک نویسنده و انسان با وجدان و وطن پرست انجام دادید و در پهلوی مردم افغانستان قرار دارید .
عذر بدتر از گناه که شما در نوشتۀ گلایه آمیز بزدلانۀ خود علی مزاری و دیگر خائنین را نماد وحدت و وحدت طلبی قلمداد کرده اید، درحالیکه اینها قاتلین قوم هزاره بودند وهستند وهمیش قوم هزاره را دور از مردم افغانستان قرار داده اند و آب خت کردند و به خاطر بقای خود هزاره ها را استعمال نمودند. چنانچه در انتخابات 1393 نشان دادند کسانی را که تو رهبر و پیشوای هزاره ها مستقیم وغیرمستقیم قلمداد کردید، در صف دشمنان تاریخی مردم افغانستان قرار گرفتند و به خاطر رسیدن به مقام و چوکی در دامن قاتلین افشار افتادند و هر کسی کمی وجدان داشته باشد و خون اقوام افغانستان در وجود او باشد و در پهلوی مادراش همسایه های افغانستان نه خوابیده باشد و در خدمت اجنبی ها قرار نداشته باشد، واقعیت های عینی حال و گذشته را انکار کرده نمی تواند.
اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.
سید موسی عثمان هستی ۱۴ می ۲۰۱۴